در سایه تحرکات دیپلماتیک دولت آمریکا برای دستیابی به توافق با یمنیها و تمایل به کاهش تنش در غزه، رژیم صهیونیستی در عرصه نظامی، با شتاب وارد مرحلهای تازه از عملیات موسوم به «ارابههای گدعون» شده است. این مرحله در ادبیات نظامی رژیم اشغالگر به «نبرد دقیقه ۹۰» معروف است؛ تاکتیکی که هدف آن کسب حداکثر دستاوردهای میدانی پیش از بسته شدن پنجره فرصتها بهدلیل فشارهای دیپلماتیک یا توافقات منطقهای است.
رژیم صهیونیستی میکوشد با سرعت و قاطعیت واقعیتهایی نظامی را تحمیل کند—مانند تخریب شبکه تونلهای مقاومت در رفح یا ترور فرماندهان میدانی—تا حتی در صورت توقف جنگ، دستاوردهایی برای نمایش داشته باشد. اما در پس این تاکتیک، نگرانیهای عمیقی برای این رژیم نهفته است: توافقات احتمالی آمریکا با ایران و یمنیها میتوانند محدودیتهایی تازه بر “اسرائیل” تحمیل کنند، از جمله توقف جنگ در غزه بدون تحقق اهدافی که اعلام کرده است.
نگرانی دیگر رژیم صهیونیستی، تبدیل شدن مدل مذاکره با یمنیها به الگویی برای گفتوگو با حماس یا حتی حزبالله و ایران است؛ سناریویی که نقش این رژیم را در معادلات امنیتی منطقه به حاشیه میبرد. همزمان، نتانیاهو تحت فشارهای داخلی برای ارائه «تصویر پیروزی» قرار دارد، چراکه ناکامی در تحقق آن میتواند موقعیت سیاسی او را بیش از پیش تضعیف کند ( و یا به پایان برساند).
در نهایت، رژیم اشغالگر با اجرای این «نبرد دقیقه آخر» تلاش دارد پیش از بسته شدن مسیرهای نظامی، ورق را به نفع خود برگرداند—حتی اگر این تلاش، نه از موضع قدرت، بلکه از دل اضطرار سیاسی و امنیتی برخاسته باشد.
چرا رژیم اشغالگر اکنون عجله دارد؟
چهار عامل کلیدی در شتاب فعلی “اسرائیل” نقش دارند:
پیشرفت دیپلماتیک آمریکا با یمنیها: اعلامهای مثبت از سوی واشنگتن درباره مذاکرات با یمنیها، احتمال بسته شدن جبهه دریای سرخ را مطرح میکند؛ موضوعی که تاکنون بهانهای برای عملیات نظامی “اسرائیل” بوده است.
خروج ناو هواپیمابر ترومن از منطقه: تصمیم آمریکا برای خارج کردن ناو «ترومن» نشانهای از تمایل برای کاهش حضور نظامی و تنشزدایی در منطقه تلقی میشود؛ موضوعی که میتواند حمایت نظامی ضمنی از عملیاتهای “اسرائیل” را تضعیف کند.
هشدارهای داخلی درباره تعلل: در داخل رژیم صهیونیستی، نمایندگان کنست و مقامات امنیتی هشدار میدهند که تعلل و تأخیر در عملیاتها به حماس و ایران فرصت بازیابی میدهد و خواستار بهرهگیری حداکثری از فرصت باقیمانده هستند.
محاسبات سیاسی نتانیاهو: برای نتانیاهو، توقف جنگ بدون دستیابی به تصویری از «پیروزی روشن» تهدیدی جدی علیه آینده سیاسیاش است.
دستاوردهایی که “اسرائیل” بهدنبال آن است:
از طریق این تاکتیک، “اسرائیل” در پی اهداف زیر است:
تخریب شبکه تونلهای رفح: ستون فقرات توان نظامی حماس، که نابودی آن میتواند بهعنوان پایان مأموریت در غزه تبلیغ شود.
اثبات برتری اطلاعاتی: با انجام ترورهای هدفمند، رژیم صهیونیستی تلاش دارد اعتبار نهادهای اطلاعاتی خودش را که در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ ضربه سختی خوردند، احیا کند.
فشار بر دولت ترامپ: با تشدید عملیاتها، “اسرائیل” سعی دارد واشنگتن را در موقعیت دشواری قرار دهد؛ یا حمایت کند، یا در برابر افکار عمومی بهعنوان «خیانتکار» به متحدش ظاهر شود.
بازسازی قدرت بازدارندگی منطقهای: از طریق حملات به یمن، پیامی مستقیم به تهران و متحدانش مخابره میشود که “اسرائیل” همچنان بازیگر غالب منطقه است.
چه کسی تصمیم نهایی را میگیرد؟
با وجود شدت عملیات رژیم صهیونیستی، تصمیم نهایی برای پایان دادن به جنگ در دستان تلآویو نیست. این تصمیم، تا حد زیادی در واشنگتن اتخاذ میشود؛ چراکه آمریکا با توان نظامی و دیپلماتیک خود، تنها قدرتی است که میتواند ریتم جنگ را تنظیم یا متوقف کند.
رژیم اشغالگر مایل به پایان جنگ در این لحظه نیست، اما میداند که زمان علیه آن پیش میرود. از همین رو، به تاکتیک «پیروزی لحظه آخر» روی آورده؛ حتی اگر این پیروزی، بیش از آنکه واقعی باشد، نمادین یا موقتی باشد.
با این حال، این استراتژی بسیار پرریسک است و میتواند منجر به گشایش جبهههای جدیدی شود، بهجای آنکه بحرانهای موجود را پایان دهد. در نهایت، همه چیز به توانایی رژیم صهیونیستی در مدیریت این تاکتیک بستگی دارد، بدون آنکه به جنگی فراگیر و غیرقابل کنترل کشیده شود.
انتهای پیام/
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس