گزارش اختصاصی مانیتورینگ قدسنا/
رئیس دفتر فتح در لندن در گفتگو با مجری اسکای نیوز: جنگ و خونریزی تنها میان حماس و اسرائیل نیست تمام مردم فلسطین از خود دفاع میکنند/ بریتانیا کشوری بود که سرزمین مان را ربود

رئیس دفتر دیپلماتیک فتح در لندن در گفتگو با مجری شبکه اسکای نیوز گفت که حملات غزه به اسرائیل در حالی که مردم این منطقه تحت محاصره هر روز در حال دست و پنجه نرم کردن با مرگ هستند اقدامی است که از سوی تمام مردم فلسطین حمایت می شود.
خبرگزای قدس - «حسام زملت» رئیس دفتر دیپلماتیک فتح در لندن در گفتگو با «آدام بولتون» مجری شبکه خبری اسکای نیوز بریتانیا در پاسخ به سوالات مجری این شبکه که در ظاهر گویی به دنبال یافتن راهی برای برقراری آتش بس میان نوارغزه و رژیم صهیونیستی است و میگوید که راه جلوگیری از کشته شدن مردم فلسطین درپی راکت پراکنی های حماس چیست؟ تاکید می کند که تنها راه حل توقف درگیری ها پایان اشغالگری اسرائیل است.
حسام زملت که همزمان با درگیری 11 روزه مقاومت غزه با ارتش رژیم اسرائیل در گفتگوی زنده خبری با مجری اسکای نیوز بحث می کرد از ادعاهای «محمود عباس» رئیس تشکیلات خودگردان در اشغالگر خطاب کردن صهیونیستها و تاکید او بر لزوم اخراج آنان از اراضی فلسطینی دفاع کرد و گفت: « سال هاست که مردم فلسطین با تشکیل کمپین های مختلف و برگزاری تجمعات متعدد از حقوق خود در برابر اشغالگران دفاع کرده و مخالفت شدید خود با کوچ اجباری، اعمال شکنجه و آوارگی دائمی را اعلام کرده اند اما این اشغالگران اسرائیلی هستند که به قوانین بین المللی از جمله عقب نشینی از اراضی فلسطینی پایبندی از خود نشان نداده اند.»
رئیس دفتر دیپلماتیک فتح در لندن در پاسخ به سوال مجری شبکه بریتانیایی اسکای نیوز مبنی بر اینکه شما دیپلمات و فرستاده تشکیلات خودگردان هستید آیا با حملات راکتی حماس به اسرائیل موافقت دارید حماس به دنبال تحت سیطره در آوردن امور است. آیا امکان توقف حملات وجود دارد؟ توضیح داد: « من نماینده تمام مردم فلسطین هستم و ساکنان غزه هم جزئی از مردم فلسطین هستند. مردم ما همه جا هستند در حیفا در قدس در کرانه باختری و .. من خودم در غزه زندگی کرده ام. مردم غزه روزانه در حال دست و پنجه نرم کردن با مرگ هستند. در تمام سالیان گذشته فلسطینیان در معرض پاکسازی نژادی قرار گرفته اند. این قضیه مربوط به چند سال اخیر نیست بلکه 44 سال این وضعیت ادامه داشته است.»
آدام بولتون در ادامه با مطرح کردن سوالی مبنی بر اینکه همواره حماس در درگیری ها نقش اول را در مقابل اسرائیل بازی کرده است، گروهی که از سوی ایران حمایت تسلیحاتی می شود و شما (رام الله) هم مجبور شدید بخاطر فعالیت های این گروه انتخابات را لغو کنید، توضیح داد: « متاسفم آدام، رسانه های بین المللی از جمله رسانه های بریتانیایی همیشه سعی داشته اند صحنه فلسطین را تنها صحنه تقابل میان حماس و اسرائیل نشان دهند درصورتی که اینگونه نیست این بحران میان تمامی فلسطینیان و اشغالگران اسرائیلی است. حماس تنها 20 سال پیش تاسیس شد اما مشکل فلسطینی ها با اسرائیل بازمی گردد به 100 سال پیش!»
او در ادامه در پاسخ به سوال مجری اسکای نیوز درباره اینکه ما باید چه اقدامی کنیم تا تبادل آتش میان غزه و اسرائیل متوقف شود، گفت: « آیا جامعه بین الملل این همه سال به وظایف خود برای توقف حملات اسرائیل علیه فلسطینیان عمل کرده است؟! کشور بریتانیا سال ها پیش (100 سال پیش) دولتی بود که قول سرزمین ما را به کسانی دیگر داد بدون اینکه با ما مشورت کند! این نکته مهمی است که شنوندگان بین المللی این برنامه باید درباره آن مطلع باشند.جامعه بین الملل باید به اسرائیل این درس را بیاموزد که بالاتر از قانون نیست. آن ها باید به اسرائیلی ها بفهمانند که هراقدام غیرقانونی تبعاتی خواهد داشت.»
به گزارش قدسنا، اما نکته مهمی که رئیس دفتر دیپلماتیک فتح در لندن درباره نقش بریتانیا در مورد اشغال سرزمین فلسطین و سپردن خاک این کشور به افرادی دیگر بدان اشاره کرد و مجری برنامه با زیرکی ادامه بسط این صحبت را نداد چه بود؟
قضیه از این قرار است، دوم نوامبر 1917 ؛ درست یکصد سال پیش در چنین روزهایی نطفه شومی در قلب لندن بسته شد که با وجود گذشت یک قرن از آن همچنان پیامدهای منفی آن برای جهان اسلام و منطقه ادامه دارد.
اعلامیه بالفور در دوم نوامبر 1917 از سوی وزیرخارجه وقت انگلیس صادر شد. به اعتقاد ما این اعلامیه «از سوی کسانی که در فلسطین هیچ حقی نداشتند، برای کسانی که به آن هیچ ارتباطی نداشتند» صادر شده است. بحث درباره اعلامیه بالفور شامل مسائل متعددی می شود که جمع آوری آنها در یک گزارش با توجه به اهمیت آن ناممکن است.
اعلامیه بالفور موجب ایجاد وقایع و فجایع متعددی شد و تحولات منطقه ای و بین المللی زیادی را سبب ساز شد، تحولاتی که در مسائل جمعیتی ، جغرافیایی و تاریخی رخ داد. با این اعلامیه در واقع در منطقه عربی و اسلامی ما شاهد حذف کامل فلسطین تاریخی بودیم، با وجود اینکه هرگز این مسئله را به رسمیت نشناخیتم و یک وجب از موضع خود عقب نشینی نکردیم. اما در نهایت این اعلامیه موجب تغییرات مهمی شد و باعث شد ساکنان این منطقه جغرافیایی از سرزمین خود اخراج شوند.
تا امروز اعلامیه بالفور ، یک اعلامیه صرف سیاسی از سوی یک سیاستمدار انگلیسی در اوایل قرن بیستم نبوده بلکه در واقع دلیل مستقیمی برای درد و رنج ملت فلسطین شده و به عباری اعلامیه بالفور اصلی ترین فاجعه قرن را سبب ساز شده است.
انگلیس و کشور یهودی
پس از اتفاقاتی که برای یهودیان در فرانسه و در ارتباط با ناپلئون رخ داد، ایده کشور یهودی جز در پستوی خانه های متفکران یهود دیده نمی شد. این وضعیت تا 100 سال بعد ادامه داشت ، در زمانی که تئودور هرتزل به طور جدی صحنه گردان تحولات برای یهودیان شد و تلاش کرد با استفاده از شرایط موجود به ویژه ضعف امپراتوری عثمانی، رهبران اروپایی را به تشکیل کشوری برای یهودیان در هر جای جام ترغیب کند. در آن زمان فلسطین در راس اولویت یهودیان قرار نداشت، بلکه اولویت اصلی به جمع آوری جامعه یهودیان و پایان آوارگی آنها در مناطق مختلف مربوط می شد.
هرتزل متفکر صهیونیستی و پردازنده این تفکر اشغالگرانه در یادداشت های خود نوشته است:
«در ابتدا با تزار روس برای اجازه دادن به یهودیان برای ترک این کشور مذاکره خواهم کرد، سپس با مقامات آلمان، اتریش و فرانسه درباره یهودیان الجزایری گفتگو می کنم، با توجه به اینکه دارای اعتباری در دیوانهای پادشاهی اروپا هستم باید به بالاترین مدال افتخار دست یابم، نخست از انگلیسی ها».
در سال 1880 ولیام هشلر اسقف آنگلیکن در وین (اتریش) با صدور نظریه ای تاکید کرد:«پروژه صهیونی یک پروژه الهی است و تلاش برای تحقق آن با تعالیم تورات هم راستا است». هشلر در سال 1882 کتابی با عنوان «بازگشت یهودیان به فلسطین بر اساس پیشگویی ها» نوشت.
در همان زمان هشلر با هرتزل و طرح وی آشنا شد، وی با توجه به روابط دینی و سیاسی خود توانست برای هرتزل دیدارهایی با پادشاه آلمان و سلطان عثمانی هماهنگ کند تا به وی برای تحقق ایده کشور یهودی در فلسطین کمک کند. با وجود اینکه این دیدارها با شکست مواجه شد اما هشلر دست از تلاش نکشید و ناامید نشد. وی به انگلیس سفر کرد و در سال 1905 دیدار میان هرتزل و آرتور جیمز بالفور را رقم زد.
از همین جا روند ایجاد مشروعیت بین المللی برای پروژه صهیونیستی آغاز شد. در آن زمان لوید جرج نخست وزیر انگلیس شور و هیجان بیشتری به پیگیری پروژه صهیونیستی داشت که حتی از بالفور وزیرخارجه وقت انگلیس هم فراتر بود. بالفور اما در دوم نوامبر 1917 اعلامیه ای برای تشکیل وطن ملی برای یهود در فلسطین صادر کرد.
لوید جرج در دو کتاب خود با عناوین «واقعیت پیمانهای صلح» و «خاطرات جنگ» تصریح می کند که «حاییم وایزمن» شیمیست یهودی که در جنگ جهانی اول خدمات علمی متعددی به انگلیس داشت، وی را با پروژه صهیونیستی آشنا کرد تا جایی که خودش از وایزمن صهیونیستی تر شده بود!
برخی منابع تاکید دارند که اهتمام بریتانیا به منطقه شامات به ویژه فلسطین از زمانی بیشتر شد که فرانسوی ها به کانال سوئز سیطره پیدا کردند. این در حالی بود که انگلیسیها از گذشته ایده سیطره بر این آبراهه مهم را در سر می پروراندند و تلاش داشتند از سیطره قدرتهای دیگر بر آن با توجه به نزدیکی آن به فلسطین جلوگیری کنند. در سال 1879 لرد شانتسبری تاکید کرد: «سیطره هر قدرتی بر سوریه به منزله ضربه ای انگلیس است، چرا که باعث دو پاره شدن امپراطوری انگلیس که از کانادا تا استرالیا امتداد دارد، خواهد شد. انگلیس باید سوریه را برای خودش نگه دارد.. هم اکنون سیاست بریتانیا باید بر اجرای طرح یهودیان در ایجاد وطنی ملی برای آنها متمرکز شود».
پس از گذشت 10 سال از کنفرانس بازل بریتانیا فرصت را برای ایجاد کشور یهودی در سرزمین فلسطین مناسب دید، به ویژه اینکه در آن زمان آژانس یهود و ثروتمندان یهودی به حمایت از پروژه صهیونیستی و تلاش برای اشغال فلسطین تعهد کردند. گامهایی که در آن زمان برداشته شد که مهمترین آنها به این قرار بود:
- انزوا و جداسازی فلسطینی ها از محیط عربی و اسلامی با قرار دادن موانعی در مسائل دینی و قومیتی برای آنها، همچنین انتقال کارگران یهودی به اراضی فلسطینی و خرید اراضی فلسطینی از سوی آژانس یهود و ساختن شهرک در مناطق مهم.
- توافق با برخی رهبران سیاسی پرنفوذ در جهان عرب درباره توجه به حضور یهودیان در منطقه و ضرورت کمک به آنها زاویه کمک های انسان دوستانه (ترویج ایده در منطقه).
- آموزش کادرهای نظامی یهودی از سوی ارتش انگلیس در مستعمرات به ویژه در هند.
- تجهیز گروههای یهودی به تسلیحات سنگین به بهانه حمایت از دارایی های خودشان.
- اخذ موافقت قدرتهای بزرگ با دو راهکار فشار و یا امتیاز دادن، در صورت راهگشا نبودن راهکار نخست، انگلیس برخی مستعمرات خود را به این کشورها می بخشید تا همراه ایده صهیونیستی شوند.
در ادامه همین این اقدامات از سوی انگلیس، اعلامیه بالفور صادر شد تا یهودیان را صاحب فلسطین کنند. این اعلامیه نخستین اقدام علنی انگلیس در راستای ایجاد و تثبیت اشغالگری صهیونیستی بود.
صدور اعلامیه بالفور
اعلامیه بالفور در تاریخ دوم نوامبر 1917 دقیقا 100 سال پیش صادر شد تا پروژه صهیونیستی را در مسیر از پیش تعیین شده برای تشکیل کشور یهودی قرار دهد. در واقع انگلیس با صدور این اعلامیه در تحقق هدفی برای یهودیان موفق شد که همه قدرتهای استعمارگر در نیل به آن شکست خورده بودند.
به موازات رایزنیهای انگلیس در راستای صدور اعلامیه بالفور، تماسهایی میان مکماهون با شریف حسین برقرار شده بود که در آن انگلیس متعهد شده بود در ازای ائتلاف شریف حسین با لندن علیه عثمانی ها، وی را به عنوان پادشاه بلاد شام معرفی کند. در اینجا باید بر این نکته تاکید کنیم که انگلیس در پیام های خود به شریف حسین اعلام کرده بود منطقه غربی اطراف سوریه از مناطقی که تحت سیطره وی قرار گذاشته می شود، مستثنی خواهد شد. نکته مهم اینکه انگلیسی ها با این اقدام تقدیم فلسطین به یهودیان را طرح ریزی کرده بودند، البته در آن زمان شریف حسین تنها به وعده های انگلیس متکی بود و خواهان تبدیل آنها به معاهده نشد.
نکته مهم اینکه سیاستمداران فریبکار و مکار انگلیسی (آن گونه که همپیمان فرانسوی آنها را تعبیر می کردند) همزمان مذاکراتی را با عبدالعزیز آل سعود آغاز کرد که در آن وعده هایی کاملا عکس آنچه به شریف حسین پیشنهاد داده بود را به ویژه در موضوع جزیره العرب مطرح کرد. این در شرایطی بود که امیر سعودی بر نوشته شدن همه وعده ها از سوی انگلیس به صورت معاهده تاکید می کرد.
در همان زمان انگلیسی ها مذاکراتی را با فرانسه و روسیه آغاز کرده بودند، همچنین با جمال پاشا والی عثمانی در منطقه نیز رایزنی هایی برای ترغیب وی به استقلال از امپراتوری عثمانی برقرار کرده بودند تا وی را به جدایی از این امپراتوری که به دوران ضعف خود رسیده بود متمایل کنند.
همزمان انگلیس و فرانسه بدون اطلاع دیگران در حال مذاکراتی برای تقسیم منطقه میان خود بودند که بعدها به توافق سایس پیکو نامگذاری شد. این توافق در سال 1916 و چند ماه قبل از اعلامیه بالفور به امضا رسید. این توافق اجرایی نشد اما پس از جنگ در سال 1920 در ضمن توافقات دیگری بر اساس آن در کنفرانس سان ریمو و معاهده سیفر اجرا گردید. زیرا انقلاب روسیه این معاهده را بر ملا کرد و مفاد آن را افشا نموده و فرانسه و انگلیس را به استعمار گران غربی توصیف نمود. چنانچه تا کنون نیز این دو کشور چنین رویه ای دارند.
در سال 1920 چرچیل به مقامات منطقه اطمینان داد که هیچ کشور یهودی ایجاد نخواهد شد. وی در این باره گفت: این تنها پناهگاهی قومی برای این بیچارگان است.
انگیزه های واقعی برای اعلامیه بالفور
پیش از این گفتیم که فلسطین برای انگلیس تنها دارای اهمیت اقتصادی بوده است اما این مسئله هیچگاه علناً اعلام نشد. آنچه بسیاری از آن اطلاع ندارند همزاد پنداری شدید میان انگلیس و جنبش صهیونیسم است که منجر به صدور اعلامیه بالفور گردید، این انگیزه ها را می توانیم در موارد ذیل خلاصه کنیم:
1- تحقق آنچه از تعالیم مسیح دانسته می شود: صهیونیسم مسیحی تفکر جعلی بازگشت یهود به سرزمین فلسطین را تشدید کرد. این تفکر با قدرت تمام به عنوان شرطی برای بازگشت مسیح علیه السلام و پیوستن یهودیان به دین مسیحیت و در نتیجه پایان جهان تجلی یافت. این به معنای آن است که تسهیل اشغال سرزمین فلسطین به دست یهودیان نوعی عمل دینی مورد تایید دین مسیحیت نزد صهیونیست های غربی است و ریشه این تفکر به دوستی با یهودیان باز نمی گردد بلکه انجام اعتقادات دینی افراطی به شمار می رود.
2- اطمینان از حمایت یهودیان جهان در جنگ از متفقین، خصوصاً یهودیان آمریکا که ورود رسمی آمریکا به جنگ در سال 1917 به تحریک آنان صورت پذیرفت.
3- رقابت امپریالیستی برای حاکمیت و منافع استراتژیک: زمانی که فرانسه به دلیل روابط خود با کاتولیک های فلسطین جای پایی در آنجا یافته بوده و روسیه نیز به دلیل روابط خود با ارتودکس ها، انگلیس میان ساکنان اصلی این سرزمین متحدی نداشت و این مسئله باعث شد آنها برای اتحاد با صهیونیست ها تلاش کنند. از جهت دیگر فلسطین به عنوان نقطه اتصال سه قاره از موقعیت استراتژیکی برخوردار است. آلمان، روسیه و فرانسه نیز به دنبال تحکیم موقعیت های خود در این منطقه از طریق تأسیس خط آهن از برلین تا بغداد، تسلط بر تنگه بوسفر و یا تلاش برای تسلط بر تمام منطقه شام بودند. این مسائل انگلیس را به تفکر جدی در توسعه نفوذ بر فلسطین واداشت تا پس از جنگ به متحدی برای دیگران تبدیل نشود و در نتیجه از این طریق منافع استراتژیک بلند مدت انگلیس تضمین می شد.
4- حمایت از یهودیان روسیه و کشورهای بی طرف جهت حمایت این یهودیان از متفقین و خصوصاً ملحق نشدن یهودیان این مناطق به حزب کمونیست که مخالف ادامه جنگ از سوی روسیه بود.
5- وضعیت مالی یهودیان در جهان و تأثیر آن بر پیروزی در متفقین در جنگ.
6- تحقق وعده انگلیس به حاییم وایزمن (اولین رئیس جمهور رژیم صهیونیستی و یکی از مؤسسان آن) در خصوص ایجاد وطن ملی برای یهودیان. انگلیس این وعده را در قبال خرید امتیاز گلیسیرین از حاییم وایزمن به وی اعطا کرد. وایزمن این ماده را از طریق تخمیر شکر تولید کرد و انگلیسی ها آن را در ساخت مواد منفجره به کار برده و علیه آلمان ها در جنگ استفاده کردند. بنابراین خواسته وایزمن تحقق وعده دولت انگلیس در خصوص ایجاد وطنی ملی برای یهودیان در فلسطین بود. دیوید لوید جرج نخست وزیر وقت انگلیس نیز با شرط وایزمن موافقت کرده و بالفور وزیر خارجه خود را مکلف نمود تا این بیانیه را اعلام نماید
7- در سال 1952 وزارت خارجه انگلیس اسنادی سری از سال های 1919 تا 1939 را منتشر کرد. برخی از این اسناد مربوط به استقرار یهودیان در فلسطین بوده است. در صفحه 7 جلد چهارم از مجموعه اول این
اعلامیه بالفور، در برابر قانون بین الملل و ارزش های انسانی
جنبش جهانی صهیونیسم از این بیانیه مستندی قانونی برای پشتیبانی از خواسته های خود جهت ایجاد دولت یهودی ساخته است، آیا این بیانیه واجد شرایط قانونی است؟ همه حقوقدان های جهان بر عدم مشروعیت این اعلامیه به دلایل ذیل اجماع دارند:
1- این بیانیه معاهده نیست و هیچ ارزش قانونی ندارد. چرا که اعلامیه بالفور سرزمینی را می بخشد که هیچ ارتباط قانونی با انگلیس ندارد و این کشور در زمان صدور این بیانیه هیچ ملکیتی بر فلسطین نداشته است.
نیروهای انگلیسی اراضی فلسطین را به صورت تدریجی اشغال کرده اند. این اشغال از غزه و در 7 نوامبر سال 1917 آغاز شده و پس از آن یافا در 16 نوامبر همان سال اشغال شد. شهر قدس نیز در 9 دسامبر همان سال به این سرنوشت دچار شد. حتی تا آن زمان فلسطین هنوز جزیی از دو ولایت طرابلس و بیروت در دولت عثمانی بوده است. دولت عثمانی اعلامیه بالفور را رد کرده و حق یهودیان فلسطین را به رسمیت نشناخت. ساکنان عرب فلسطین نیز به این بیانیه رضایت نداشته و در مقابل خواسته های یهودیان مقاومت کرده اند.
بنابراین دولت انگلیس این حق را به خود داده تا در کشوری که هیچ حقی در آن ندارد دخالتی سرنوشت ساز نماید و آن را به دیگران عطا کند بدون آنکه به ساکنان این سرزمین مراجعه شود. این اعلامیه از منظر قوانین بین المللی باطل بوده و برای فلسطینیان الزم آور نیست.
2- اعلامیه بالفور دارای شرایط قانونی نیست، طرف توافق در این اعلامیه شخص یا اشخاصی می باشند و نه یک کشور. بنابراین اعلامیه بالفور پیامی است که آرتور بالفور به روتشیلد ارسال کرده که نمی تواند به عنوان طرف رسمی در این توافق لحاظ شود.
از جمله شرایط صحت توافقات ومعاهدات بین المللی آن است که طرف یا طرف های توافق اولاً باید یکی از کشورها و ثانیاً دارای حاکمیت باشند و یا نهادهای سیاسی باشند که این ویژگی ها را داشته و قانوناً به این ویژگی ها شناخت می شوند.
اما توافق یا هزینه یا تعهد با افراد از لحاظ بین المللی از جهت شکلی و موضوعی باطل است و به هیچ عنوان نمی توان اثر چنین توافقاتی را به غیر از طرف های آن تسری داد. بنابراین تنها برای طرف های همان قرار داد الزام آور است.
3- اعلامیه بالفور باطل است زیرا مفاد آن مشروعیت ندارد. چرا که موضوع آن توافق با صهونیست ها برای بیرون راندن مردم فلسطین از سرزمین خود و اعطای آن به بیگانگان است. از اصول توافقات بین المللی مشروعیت موضوع توافق است، به معنای آنکه موضوع مورد توافق میان طرفین باید مجاز باشد و با مبانی اخلاقی تعارض نداشته باشد و قانون آن را مجاز شمارد. هر توافقی که با یکی از این شروط تعارض داشته باشد ملغی بوده و طرف های توافق نمی توانند به آن پایبند باشند.
4- اعلامیه الفور توافقی کاملاً غیر مجاز است و تصویری از نقض حقوق ملت فلسطین است. این با مبانی اخلاقی و قوانین بین المللی و ارزش های انسانی در تعارض است. قوانین بین المللی نقض حق ملت ها در خصوص زندگی در کشورهای خود و مهاجرت اجباری آنها را محکوم می کند.
اعلامیه بالفور اولین و آخرین وعده ای نیست که در طول تاریخ به یهودیان داده شده است. این اعلامیه تنها یک حلق اتصال در ایجاد رژیم صهیونیستی در قلب امت عربی و اسلامی و تکمیل روندی بود که ناپلئون آغازگر آن بود، چرا که وی وعده تأسیس یک دولت در فلسطین را به یهودیان داد.
یهود هم اکنون با کسانی مواجه است که بیش از اعلامیه بالفور به آنها متعهد هستند. آمریکایی ها همان کسانی هستند که دائماً برای حمایت از رژیم صهیونیستی و رهبری سیاسی آن، تحقق صلح و آرامش و برتری نظامی و امنیتی آن، چشم پوشی از همه جنایات مداوم این رژیم در حق ملت فلسطین در پیش دیدگان جهان و فشار به جامعه بین الملل وعده می دهد تا صهیونیست ها از این طریق بتوانند جنایتی دیگر در حق ملت فلسطین در سرزمین بیت المقدس انجام دهند.
جهان امروز شاهد محصول اقدامات ناپلئون، بالفور، بوش و بسیاری دیگر هستند که به یهودیان در مقابل چیزی و یا حتی رایگان وعده داده اند. این محصول تلخ را ملت فلسطین طی شش دهه با مهاجرت اجباری، بازداشت، قتل و محاصره به طور مداوم نوشیده اند و تا وقتی که سرزمین فلسطین از سوی صهیونیست ها غصب شده باشد این وضعیت ادامه خواهد داشت.
آنچه که امروز در غزه و سایر نقاط دیگر شاهد آن هستیم تنها مرحله ای از مراحل مختلف است که فلسطینیان بارها و بارها از سوی یهودیانی که وجود خود را از فرانسه، بریتانیا، امریکا و دیگران به واسطه اعلامیه بالفور و وعده های دیگر تأسیس کرده اند، متحمل درد و بی عدالتی شده اند.
انتهای پیام/م.ح