3 اسطوره سال های اخیر جهاد اسلامی که اسرائیل را ذله کردند
شلح، ابوالعطاء و فتحی مبارزانی با اندیشه وحدت،مقاومت و تفکر/ شقاقی که بود؟

شقاقی بلافاصله پس از بازگشت به فلسطین به تأسیس هستههای سازمان جهاد اسلامی در سرتاسر اراضی اشغالی پرداخت و همزمان برای آموزش و تربیت کادرهای جدید برای جنبش و ساختن نیروی نظامی و عقیدتی آن اقدام نمود تا این که سرانجام فعالیتهای سیاسی وی توجه نیروهای اشغالگر صهیونیستی را جلب نمود.
به گزارش جهاد و مقاومت خبرگزاری قدس (قدسنا) به مناسبت 33 امین سالگرد تاسیس جنبش جهاد اسلامی فلسطین خلاصه ای از زندگینامه 3 تن از فرماندهان و موسسان جهاد اسلامی که اکنون هر سه آن درگذشته اند یا به دست مزدوران صهیونیستی شهید شده اند را در این گزارش بررسی کرده ایم:
شهید "فتحی شقاقی"
زندگی نامه:
سه سال پس از شکست 1948 اعراب در برابر رژیم صهیونیستی، در سال 1951 م، در اردوگاه رفح واقع در نوار غزه، نوزادی چشم به جهان گشود که خانواده فقیر و متدیّن وی، او را «فتحی ابراهیم« نام نهادند. پدرش یک کارگر بود که در عین حال امام جماعت دهکده «زرنوقه» نزدیک «یافا» نیز به شمار میآمد. خانوادهاش در سال 1948 آواره شد و به نوار غزه مهاجرت نمود.
ابراهیم، ایام نوجوانی را در اردوگاه سپری کرد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را طی کرد و با دلی آکنده از کینه مزدوران صهیونیستی ـ مانند بسیاری دیگر از جوانان فلسطینی ـ به آزادی فلسطین میاندیشید.
در پانزده سالگی مادرش را از دست داد. وی فعالیتهای سیاسی خود را پس از شکست اعراب در جنگ ژوئن 1967 شدت بخشید و با شور ایام جوانی، در آن مقطع زمانی با توجه به اوجگیری گرایشهای ناصریسم، به شدت تحت تأثیر این گرایشها قرار گرفت و به جمال عبدالناصر به عنوان یک شخصیت و یک رهبر عرب علاقهمند شد.
وی در سال 1966 با همکاری چند تن از دوستانش یک تشکل سیاسی را در چارچوب اندیشههای ناصریسم به وجود آورد تا بتواند «فتحی» را شاهد باشد و «شقاقی» در دل دشمن اندازد. اما دیری نپایید که این تشکل در اثر مشکلات و موانع موجود بر سر راه فعالیت آن منحل گردید. شکست سال 1967 میلادی، تحول عمیقی را در نگرش فتحی شقاقی به وجود آورد. وی در این باره مینویسد:
این شکست مسیر حرکت جوانی را که خواستار آزادی و بازگشت به وطن اشغال شدهاش بود تغییر داد؛ زیرا برایش قابل تحمل نبود که شخصیتی چون عبدالناصر شکست بخورد.
در سال 1967 م بود که یکی از دوستان فتحی شقاقی، کتاب «نشانههای راه» از شهید سید قطب را در اختیار او گذاشت و این کتاب در واقع پایه و مایه تأسیس «جنبش جهاد اسلامی» شد. وی در هجدهمین سال بهار عمرش، در سال 1968 م در دانشگاه «بیر زیت» در کرانه باختری پذیرفته شد و پس از طی دو سال تحصیل به عنوان معلم ریاضیات عازم مدرسه «النظامیة» در بیتالمقدس شد.
شقاقی در طی این دوران به رغم وجود حساسیت شدید و تنش میان نیروهایی داخل فلسطین، با برخی از گروهها و نیروهای ملی ارتباط برقرار کرد و در بعضی از فعالیتهای سازمانهای ملی و چپگرا مشارکت نمود.
فتحی در سال 1974 برای ادامه تحصیل در رشته پزشکی وارد دانشگاه «الزقازیق» مصر شد و موفق گردید دکترای طب اطفال را از این دانشگاه دریافت کند. حضور فتحی شقاقی در مصر را میتوان از پربارترین و مهمترین مراحل سیاسی و فکری زندگی وی به شمار آورد؛ دورهای که از سال 1974 تا 1981 ـ یعنی تاریخ اخراج او از مصر ـ به درازا کشید. در دانشگاه الزقازیق بود که نطفه یک جنبش واقعگرای اسلامی منعقد گردید و نخستین هستههای این سازمان متشکل از برخی دانشجویان جوان فلسطینی این دانشگاه به رهبری او شکل گرفت و بعدها این هسته به قلب فلسطین انتقال یافت و هسته اولیه سازمان جهاد اسلامی در داخل فلسطین ایجاد شد.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، و به طور دقیق در همین دوران (تاریخ 1979/2/16 م) کتابی از سوی فتحی شقاقی با عنوان «خمینی، راهحل اسلامی و جایگزین» نشر یافت که اولین کتاب نشر یافته در سطح جهان در مورد پیروزی انقلاب اسلامی به زبان عربی بود.
به گفته محمد ابو جهاد (از رهبران جنبش جهاد اسلامی) این کتاب ـ که در یک طرف آن عکس امام قرار داشت که در نوفل لوشاتو زیر درخت سیب نشسته بود و در طرف دیگر، عکس شاه قرار داشت که سرش شکافته شده بود ـ همان شب اول چاپ، تیراژ ده هزار جلدی آن تمام شد و بار دیگر به زیر چاپ رفت. دستگاه امنیتی مصر به جرم چاپ این کتاب، در تاریخ 1979/7/20 م حکم بازداشت دکتر شقاقی را صادر کرد و او را به زندان «القلعة» انداخت و شکنجه نمود. (روزنامه رسالت، شماره 5937). همچنین وی به دلیل دیگر فعالیتهای اسلامی ـ سیاسی خود تحت پیگرد دولتمردان مصر قرار داشت و سرانجام به جرم بنیانگذاری جنبش جهاد اسلامی در سال 1980 پس از تحمل چند ماه زندان از خاک مصر اخراج شد و در تاریخ 1981/11/1 وارد سرزمین فلسطین گردید.
شقاقی بلافاصله پس از بازگشت به فلسطین در نوامبر 1981 به تأسیس هستههای سازمان جهاد اسلامی در سرتاسر اراضی اشغالی و به خصوص در غزه و کرانه باختری پرداخت و همزمان برای آموزش و تربیت کادرهای جدیدی برای جنبش و ساختن نیروی نظامی و عقیدتی آن اقدام نمود تا این که سرانجام فعالیتهای سیاسی وی توجه نیروهای اشغالگر صهیونیستی را جلب نمود.
این پزشک جوان که در آن هنگام در بیمارستان «ویکتوریا» در بیتالمقدس کار میکرد در سال 1983 به اتهام تشکیل سازمان جهاد اسلامی دستگیر و یازده ماه زندانی شد و بار دیگر، در سال 1986 به اتهام تحریک مردم علیه رژیم صهیونیستی و انتقال اسلحه به غزه، به چهار سال زندان و پنج سال حبس تعلیقی محکوم شد. زمانی که رژیم صهیونیستی متوجه شد شقاقی از درون زندان نیز فلسطینیان را رهبری میکند، وی را به همراه برخی از دوستانش ـ پیش از پایان محکومیتشان ـ در تاریخ 1988/8/1 م به جنوب لبنان تبعید نمود. شایان ذکر است که خود «اسحاق رابین» وزیر دفاع وقت رژیم صهیونیستی دستور اخراج شقاقی از فلسطین را صادر نموده بود.
وی در سال 1995 با گذرنامه جعلی با نام «ابراهیم شاویش» به لیبی رفت تا پیرامون وضعیت آوارگان فلسطینی در مرزهای لیبی و مصر با سرهنگ قذافی رهبر این کشور دیدار کند. اما به دلیل تحریم هوایی لیبی، وی مجبور شد با کشتی به «مالت» برود و سرانجام در ساعت یک بعد از ظهر پنج شنبه مورخ 1995/10/26 وقتی به هتل «دیپلماتیک» جزیره مالت باز میگشت توسط عوامل موساد ترور شد و به شهادت رسید.
اندیشه
1. فلسطین از مظاهر وحدت مسلمانان
فلسطین از نظر دکتر فتحی شقاقی اصل و اساس کلیه مسایل جهان اسلام به شمار میرود. وی همیشه میگفت: «تا وقتی بر سه اصل متکی باشیم پیروز و موفق خواهیم شد: الف) فلسطین را بدون اسلام مطرح نکنیم؛ ب) اسلام را بدون فلسطین نخواهیم؛ ج) این دو بدون جهاد و شهادت میسّر نخواهد شد». (روزنامه رسالت، شماره 5937).
به نظر او آرمان فلسطین میبایست برای تمامی مسلمانان و گروههای ملیگرا و چپگرا در سراسر جهان عرب و اسلام از مرکزیت برخوردار باشد و وجود وضعیت فعلی در فلسطین به نقش رهبران فرصتطلب غیراسلامی بر میگردد که زمام رهبری تودهها را به دست گرفتهاند.
با وجود تأثیرپذیری شقاقی از امام خمینی؛ و اعتقاد راسخ وی به مقاومت به عنوان تنها راه مقابله با رژیم صهیونیستی هیچگاه از همکاری غیرمسلمانان (مسیحیان) در انتفاضه فلسطین رویگردان نبود. وی معتقد بود در جنبش جهاد اسلامی باید دیگر هموطنان فلسطینی نیز علیه رژیم غاصب متحد شوند. انتخاب این هدف و حرکت در این راستا، یکی از دلایل اصلی شهادت وی به نظر میرسد. علاوه بر این که در زمینه فکری، نوشتههای او بهترین دلیل و گواه بر تیزبینی و دقت نظر و عمق دیدگاه وی نسبت به اسلام و آینده مسلمانان است.
مقالات و سخنرانیهای پرشور و عمیق او در اجلاسها و سمینارهایی که در ایران، لبنان، سوریه و کشورهای دیگر برگزار گردید، تأیید کننده این ادعا است. او با تمام وجود به وحدت مسلمانان معتقد بود و روحیه جهاد و شهادت را راهگشای مشکلات مسلمین میدانست.
2. تأکید بر وحدت و مشارکت مسلمانان و مسیحیان فلسطین
نگاه به وحدت امت اسلامی، در افقی گستردهتر به تأکید بر وحدت و مشارکت مسلمانان و مسیحیان در دفاع از فلسطین و آزادی آن از اشغال رژیم غاصب صهیونیستی انجامید. دکتر شقاقی درباره مسیحیان فلسطینی چنین عقیدهای داشت: «هدف ما آزادی فلسطین است. در امر آزادی، تمامی فلسطینیان چه مسلمان و چه مسیحی برای دفاع از وطن و مقدسات خویش باید مشارکت داشته باشند. ما در جنبشمان آمادگی آن را داریم تا در صفوف خود مسیحیانی را که قصد جهاد و مبارزه دارند، بگنجانیم. آنها میتوانند در عقیده خویش آزاد باشند؛ (لا اکْراهَ فی الدَّین). هدف ما آزادی فلسطین است؛ هدف ما پیروزی اسلام در فلسطین و در جای جای گیتی است. ما ایمان قلبی داریم که اسلام راه صلاح و رستگاری بشریت است، با این حال باید اصول و قوانین اسلامی که به کسی ظلم روا نداشته و همه را یکسان میداند، مد نظر قرار گرفته و به اجرا درآید. مسیحیان در سایه قوانین و اصول اسلامی، عزت و کرامت خواهند یافت؛ همان گونه که در قرنهای گذشته زیر سایه اسلام زندگی کردند و تنها پس از غروب آفتاب اسلام از آن مناطق بود که آنان ذلت و خواری را به چشم خود دیدند. من تأکید میکنم که این مسیحیان ]مسیحیان فلسطین[ به وطن خویش ایمان داشته و خواهان آزادی آن هستند، و در راه انجام وظیفه دفاعی خویش نه خراجی باید بپردازند و نه جزیهای.»
3. دکتر فتحی،تجلیبخش وحدت در ارتباط با انقلاب اسلامی ایران
در آستانه ورود به قرن پانزدهم هجری، پیروزی انقلاب اسلامی در ایران طلیعهای برای خودباوری مسلمانان در سراسر جهان به ویژه در منطقه خاورمیانه شده است. توجه منادیان وحدت مسلمین و اهتمام آنان به پیوند بیشتر گروهها و ارتباط ملتهای مسلمان با یکدیگر، دشمنان اسلام را به وحشت انداخت. دکتر شقاقی در این جهت، جزء افراد نادر یا اولین کسانی بود که دروازه ارتباط و علاقه بسیاری از مسلمانان را به جمهوری اسلامی گشودند. وی غیر از مسئله فلسطین و حرکتی که در فلسطین آغاز کرد و در آنجا به معرفی امام خمینی1 و انتقال روحیات انقلابی ملت مسلمان ایران به مردم فلسطین پرداخت، رسالت ارتباط دیگر گروههای مسلمان در کشورهای دیگر با جمهوری اسلامی را هم بر عهده گرفت و بسیار تلاش کرد تا گروههای مسلمان دیگر را به جمهوری اسلامی نزدیک کند.
رسالت دیگر وی در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران انجام گرفت؛ زمانی که بوقهای تبلیغاتی دشمنان ما، آمریکا، صهیونیزم و کشورهای غربی، در حمایت از صدام به کار گرفته شده بود تا کشورها و مردم مسلمان عرب را از جمهوری اسلامی دور نگه دارند و ضمن ایجاد تفرقه، چنین قلمداد کنند که جمهوری اسلامی منافع امت عرب را به خطر انداخته است، وی در زدودن این طرز تفکر از جامعه عرب نسبت به جمهوری اسلامی نقش بسیار اساسی داشت؛ با شخصیتهای مختلف ملاقات و آنها را توجیه میکرد و مواضع صحیح جمهوری اسلامی را به آنها منتقل مینمود.
"رمضان عبدالله شلح" دبیرکل فقید جنبش جهاد اسلامی فلسطین
"ناصر ابوشریف" نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین در گفتگو با «قدسنا» درباره شخصیت شلح گفت: مرحوم رمضان یک فرمانده سیاسی و یک متفکر سیاسی بود نه یک فرمانده نظامی به معنای حرفه ای آن، اما اقدامات وی کاملا در راستای مقاومت و کمک به شاخه نظامی آن بود.وی گام های بسیاری را در راه پیاده سازی اهداف اسلامی و ملیِ جهاد اسلامی در راستای مبارزه با رژیم صهیونیستی برداشت.
عبدالله شلح یک فرد فرهنگی و سیاسی بود که از همه چیز منطقه سر در می آورد، درباره اتفاقات منطقه بسیار آگاه بود و بر پروژه های شوم صهیونیستی اشراف داشت ایشان گروه ها و طیف های سیاسی مقاومت و غیر مقاومتی را به خوبی می شناخت و جریاناتی که به ضرر مقاومت بود را به بهترین شکل آن تفکیک می داد.
زندگی نامه:
دوره رهبری مرحوم دکتر "رمضان عبدالله شلح" به عنوان دبیر کل جنبش جهاد اسلامی به مدت 23 سال بود و این تداعی کننده مدت نبوت پیامبر گرامی اسلام است. رمضان عبدالله رهبر مبارز بود که برای آرمان آزادی سرزمین مادری اش فلسطین از لوث وجود صهیونیست های جنایتکار بدون کمترین چشم داشت مادی تا پایان حیاتش تلاش کرد.
دکتر رمضان عبدالله شلح در منطقه شجاعیه در نوار غزه در سال 1958 دیده به جهان گشود و در دهه هفتاد میلادی از دانشگاه زقاقیق مصر در رشته اقتصاد فارق التحصیل شد،در آنجا بود که با دکتر فتحی شقاقی آشنا شد آشنایی که موجب شد تا مرحوم عبدالله با بسیاری از شخصیت های بزرگ اسلامی آشنا شود و جهت گیری سیاسی وی سمت و سویی صحیح یابد. در مصر دکتر عبدالله به عضویت گروه اخوان المسلمین و جنبش جهاد اسلامی مصر در آمد و این عضویت و آشنایی موجب گردید بعد ها همراه با شهید فتحی شقاقی جنبش جهاد اسلامی فلسطین را راه اندازی کند..
بعد از تحصیل در مصر به سرزمین مادری خود برگشت و دانشگاه اسلامی در نوار غزه را دایر کرد به تدریس در کرسی اقتصاد پرداخت. وی در کنار فعالیت های علمی و دانشگاهی از دغدغه اصلی هر فلسطینی آزاده یعنی اشغال وطن غافل نبود و فعالیت هایی را در جهت روشنگری و جذب جوانان فلسطینی به جنبش جهاد اسلامی آغاز کرد. گسترش فعالیت های او در نوار غزه رژیم صهیونیستی را به شدت نگران کرد، به همین دلیل در 1983 از کار خود منع شد. در 1986 فلسطین را به قصد تحصیل در کشور انگلستان ترک کرد و در سال 1990 نائل به درجه دکترا در رشته اقتصاد از دانشگاه درهام شد.
(رمضان عبدالله شلح دبیرکل فقید جنبش جهاد اسلامی در کنار آرامگاه فتحی شقاقی)
مقصد بعدی وی فلوریدای جنوبی آمریکا بود و در آنجا اقدام به تاسیس مرکز تحقیقات اسلامی کرد کهخروجی این مرکز نشریه قرائات سیاسیه بود. از سال 1993 تا 1995 استاد دانشگاه فلوریدای جنوبی در موضوع بررسی های خاورمیانه بود و در سال 1995 آمریکا را به مقصد فلسطین ترک کرد.
رمضان عبدالله پس از بازگشت به فلسطین به دوست قدیمی خود دکتر فتحی شقاقی ملحق شد و فعالیت خود در جنبش جهاد اسلامی را دوباره از سر گرفت و بعد از شهادت دکتر شقاقی به سمت دبیرکل این جنبش درآمد و از سوی آمریکا در لیست سیاه و تحت تعقیب قرار گرفت.
بعد از شهادت دکتر شقاقی بیم آن میرفت که این جنبش به پایان برسد ولی جنبش با رهبری مرحوم شلح جان تازه ای به خود گرفت به حدی که در سال 2006 دکتر عبدالله به عنوان فردی خطرناک از سوی آمریکا معرفی شد. با اینکه وی رهبر سیاسی بود ولی شاخه نظامی جنبش جهاد اسلامی را چنان تقویت کرد که بسیاری از عملیات هایی که موازنه قدرت را به سود جریان های مقاومت تغییر داده از سوی گردان های نظامی جنبش جهاد اسلامی (سرایای القدس)بوده است.
دکتر رمضان عبدالله با شناخت کاملی که از دشمن داشت هیچگاه از آرمان های خود که آزادی قدس شریف بود دست نکشید و با اینکه می توانست زندگی مرفهی در آمریکا داشته باشد زندگی دنیوی را فدای اعتقادات خود نمود و دست از مبارزه علیه ظلم نکشید و حتی در منزلی که در سوریه داشت زندگی بسیار ساده ای نیز داشت.
یکی از اهداف وی پیوند بین تفکر ملی گرایانه و تفکر اسلامی بود. تا قبل از تشکیل جنبش جهاد اسلامی فلسطین این دو تفکر هر کدام جداگانه علیه اسراییل اقدام می کردند اما این پیوند باعث شد تا این دو دیدگاه در کنار هم مبارزه کنند و ضربات جبران ناپذیری به اسراییل وارد آورند و همچنین مرحوم عبدالله به تمام گروه ها و مذاهب و ادیان ساکن در فلسطین توجه داشت و هدفی جز وحدت تمام فلسطینیان برای مقاومت علیه اشغالگران صهیونیست را نداشت.
وی در طول حیات سیاسی خود همیشه نقش ایران را در مقاومت فلسطین راهگشا می دانست و از زمان پیروزی انقلاب و با تاسی از انقلاب ایران برای تاسیس جنبش جهاد اسلامی تا دیدار هایی که با مسئولان ایرانی داشتند از حمایت های مادی و معنوی کشورمان از مقاومت و در اقدامات تضعیف کننده اشغالگران صهیونیستی تشکر می کرد.
"بها ابوالعطاء" فرمانده شاخه نظامی جهاد اسلامی موسوم به «سرایاالقدس»
زندگی نامه:
ارتش رژیم صهیونیستی بهاء ابوالعطا را یکی از فرماندهان ارشد جهاد اسلامی عنوان کرده که اخیرا حملات علیه اسرائیل را سازمان دهی و اجرا می کرده است.
در بیانیهای که ارتش رژیم اشغالگر صهیونیستی منتشر کرده، ابوالعطا از فرماندهان ارشد «سرایا القدس» (گروهانهای قدس) به هماهنگی حملههای راکتی و تک تیراندازها علیه منافع اسرائیل متهم و ادعا شده که این فرمانده جهاد اسلامی، در حال تدارک حملههای بیشتر علیه اسرائیل بوده است. در این بیانیه ابو العطا یک «بمب ساعتی» توصیف شده است.
ابوالعطا در سال 2019 توسط ارتش رژیم صهیونیستی و درپی شلیک یک موشک به همراه همسرش شهید شد.
این بیانیه که پس از شهادت ابوالعطاء صادر شد، ادعا میکند: «در روزهای اخیر، ابو العطا در حال برنامه ریزی برای اجرای طرح ترور علیه شهروندان اسرائیلی و نیروهای دفاعی اسرائیل بوده و کشتن او یک خطر فوری را رفع کرده است».
«آسوشیتدپرس» عنوان کرد که ابوالعطا همان کسی بود که در ماه آوریل، دستور شلیک راکت هایی به سرزمین های اشغالی را صادر کرده بود. بنا به ادعای ارتش اسرائیل، این فرمانده جهاد اسلامی به حملات سطح پایین خود در ماه های گذشته ادامه می داد تا آتش بس میان اسرائیل و حماس را تضعیف کند.
در همین زمینه، سخنگوی ارتش اسرائیل چندی پیش عنوان کرده بود که یک مرد در غزه وجود دارد که اجازه نمی دهد صلح و ثبات میان اسرائیل و فلسطین ایجاد شود. اشاره او به ابوالعطا بوده است.
امروز، حماس دیگر تهدید شماره یک در نوار غزه نیست. جهاد اسلامی تحت هدایت و حمایت ایران مسئولیت چندین حمله خشونت آمیز به سربازان ارتش اسرائیل در جریان اعتراضات "تظاهرات بزرگ بازگشت" در امتداد حصار مرزی غزه، از جمله مرگ یک سرباز اشغالگر بوده است. «آویو لوی» توسط یک تیرانداز در نزدیکی کیسوفیم کیبوتز به ضرب گلوله کشته شد. کمتر از یک هفته پس از کشته شدن لوی، یک سرباز دیگر با شلیک تک تیرانداز در این منطقه مورد اصابت قرار گرفت. در اواخر ماه ژانویه، یک افسر ارتش اسرائیل با شلیک تک تیرانداز زخمی شد و جهاد اسلامی مسئولیت آن را بر عهده گرفت.
این رسانه اسرائیلی نیز چندی پیش نوشته بود: ابوالعطا به مانند نصرالله و قاسم سلیمانی در لیست ترور اسرائیل قرار دارد. در همین حال، ابوالعطا چندین مرتبه از عملیات ترور ارتش اسرائیل جان سالم به در برده بود؛ اما در نهایت، ارتش اسرائیل او را ترور خواهد کرد!
کانال دو رژیم صهیونیستی هم اعلام کرده بود، ابوالعطا همان کسی است که دستور شلیک به سمت شهرکهای جنوبی (در مرز با غزه) را میدهد و آمریکا وی را در لیست تحریم قرار داده است.
در همین حال، سخنگوی رژیم اسرائیل اعلام کرد: عملیات هدف گرفتن بهاء ابوالعطا عملیاتی غافلگیرانه برای هدف گرفتن بمبی ساعتی بود و این اقدام به معنای بازگشت سیاست ترور نیست؛ در چند ماه به روشهای مختلفی تلاش کردهایم.
انتهای پیام/م.ح
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس