ایلان پاپه: سیاستهای استعماری اسرائیل ریشه اصلی خشونت است
به گزارش خبرگزاری قدس (قدسنا) به نقل از الجزیره، پروفسور "ایلان پاپه" در مقاله ای با اشاره به انتفاضه ملت فلسطین علیه صهیونیستها، تاکید کرد: در بحبوحه آنچه که در اسرائیل بنام "انتفاضه چاقو" خوانده می شود و در رمات گان ، جایی که بسیاری از ساکنان آن یهودیان عراقی هستند، صحنه ای غیرعادی مشاهده شد. خانمی کوتاه و لاغر از مردی بر زمین افتاده که توسط حدود چهل تن از اراذل و اوباش، از جمله چند سرباز، دنبال می شد تا در بازار گردانده شود، محافظت می کرد.
در حالیکه مرد بر روی زمین افتاده بود گاز فلفل از فاصله ای نزدیک به چشمانش پاشیده شد. او موفق شد صدای خود را به گوش فرشته نجات خویش برساند: "من یهودی هستم". هنگامی که دسته اراذل داستان را دریافتند او را تنها به حال خود رها کردند.
دلیل تعقیب وی شباهت یهودیان عراقی به فلسطینی هاست؛ در واقع بیشتر ما یهودیان در اسرائیل شبیه فلسطینی ها هستیم. تنها یهودیان شرقی که از چنین حملاتی در امان می باشند یهودیان ارتدوکسی هستند که لباسهای سنتی عربی خود را کنار گذاشته و همانند یهودیهای اشکنازی قرن 17 لباس می پوشند.
این حمله تنها حادثه مشابه نبود. یهودیان عرب دیگری نیز با فلسطینی ها اشتباه گرفته شدند. عرب انگاشته شدن در اسرائیل، حتی از نظر ظاهری، بمعنای فروافتادن در جرگه مردم بومی است که دیده نمی شوند، ناتوان شده اند و زیادی هستند.
چنین برخوردهایی در تاریخ بی سابقه نیست. بیشتر جوامع استعمارگر چنین سیاستی را در قبال بومیها اعمال می کردند: بومی ها، در چشم استعمارگران، موانعی هستند که همراه با قلوه سنگهای مزرعه و پشه های مرداب باید پاکسازی شوند. در مورد صهیونیسم این حتی شامل یهودیان نامطلوب، از نظر ظاهری و فرهنگی، نیز می شد. بعد از هولوکاست صهیونیسم نتوانست چنین سیاست گزینشی را ادامه دهد.
هنگامی که سخن از ریشه های انتفاضه کنونی است، اشغال و توسعه مستعمرات به درستی مورد اشاره قرار می گیرد. اما ناامیدی و کلافگی که موجد ناآرامیهای اخیر است نتیجه مستقیم استعمارگری سال 1967 نیست، بلکه مولود یک صد سال نادیده گرفتن، انسان زدایی کردن و نابودی بالقوه همه ملت فلسطین، فارغ از محل زندگی آنهاست.
تا اندازه ای این امر یعنی انکار شان انسانی مردم بومی فلسطین، بر گفتمان سیاسی امروز اسرائیل سایه افکنده که به خوبی در اظهارات هر دو رهبر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر و اسحاق هرتسوگ رهبر مخالفان دولت، در جلسه روز سه شنبه کنیست مشهود است.
در این جلسه نتانیاهو بوضوح تشریح نمود چرا ناامیدی فلسطینی ها در آینده انتفاضه های بیشتری به بار خواهد آورد و چرا مشروعیت زدایی از اسرائیل در سطح بین المللی روندی تصاعدی خواهد گرفت. او این استعمار صد ساله را پروژه ای افتخار آمیز توصیف نمود که بدون دلیل، بجز فتنه انگیزی اسلامی، مورد مخالفت مردم بومی فلسطین قرار گرفته است.
پیام او به فلسطینی ها در این اظهارات کاملا مشخص است: سرنوشت خود را بعنوان موجوداتی نادیدنی، فاقد هویت شهروندی و زندانیان بزرگترین زندان جهان در کرانه باختری و نوار غزه و بعنوان جامعه ای تحت رژیم آپارتایدی سخت بپذیرید تا ما همگی در صلح زندگی کنیم. هر گونه اقدامی برای رد این واقعیت ارتکاب تروریسم، از بدترین نوع آن، است و بنحو مقتضی با آن برخورد خواهد شد.
از خلال این نطق، که نویسنده آن تلاش داشت تا نگرانی های موجود در جهان اسلام در مورد مسجد الاقصی را کاهش دهد، پیامی متضاد درز کرد. بیشتر اظهارات وی در مورد مسجدالاقصی در واقع تدریس درس تاریخ تعلق این مکان به یهودیان بود. اگر چه او این سخنان را با وعده عدم تغییر در وضعیت فعلی مسجدالاقصی به پایان برد، اما حضور رهبران حزبی که بشدت به بنای هیکل سوم در این محل اعتقاد دارند، اعتماد را دشوار می نماید.
هرتزوگ رهبر مخالفان صهیونیست و لیبرال دولت در سخنرانی خود انسان زدایی از فلسطینی ها را از طریق دیگری دنبال کرد. کابوس او، که مکررا تکرار شد، کشوری است که فلسطینی ها و یهودی ها مجبور باشند با هم در آن زندگی کنند. بنابراین بهترین راه حل این مشکل بنای گتوها و مناطق محصور است حتی اگر این امر به قیمت آب رفتن اندکی از اسرائیل بزرگ باشد.
"ما اینجا هستیم و آنها آنجا هستند": او این شعار مشهور یهود باراک و شیمون پرز را، که از اواخر دهه 1990 مطرح شد، تکرار نمود.
باراک راوید روزنامه نگار صهیونیست و لیبرال روزنامه هاآرتص وحشت صهیونیستهای لیبرال را تکرار نموده و هشدار داد: "اگر شما کشوری با دو ملت داشته باشید چاقوزنی به امری روزمره بدل خواهد شد". این ایده که کشور آزاد اسرائیل-فلسطین دموکراسی برای همگان باشد هیچگاه در دستورکار صهیونیستهای لیبرال نیز نبوده است.
آرزوی زندگی به دور از هر آنچه که عربی است برخوردی است که هرفلسطینی هر روزه آنرا احساس می کند. بیش از یک قرن از استعمار فلسطین می گذرد و هیچ چیز در مورد انکار مطلق شان انسانی مردم بومی فلسطین و یا حق آنها بر زمین خود تغییر نکرده است.
سیاست و اقدامات اسرائیل علیه مسجدالاقصی آتش موج جدید اعتراضات و حملات انفرادی را روشن نمود اما عامل اصلی آن فاجعه ای است که بیش از یک قرن تداوم یافته است؛ نابودی فزاینده فرهنگ فلسطینی.
دنیای غرب از تخریب بناهای فرهنگی جهان باستان توسط دولت اسلامی عراق و شام داعش به وحشت افتاده است. آنچه اسرائیل در زمینه تخریب و نابودی میراث اسلامی فلسطین انجام داده است بسی سنگین تر و وحشتناک تر است. پس از نکبت (فاجعه تسلط اسرائیل بر فلسطین در سال 1948) به سختی مسجدی دست نخورده باقی ماند و بسیاری از آنها که جان سالم بدر بردند به رستوران، دیسکو و اصطبل تبدیل شدند.
اسرائیل تلاش فلسطینی ها برای احیای میراث نمایشی و ادبی خود را یادبود نکبت بحساب آورده و آنرا برای هر که از حیث مالی به دولت وابسته می باشد ممنوع نموده است.
آنچه امروزه در فلسطین شاهد آن هستیم - و در آینده نیز خواهیم بود - در واقع مبارزه مردم بومی یک کشور برای حفظ موجودیت خود در برابر تهدیدی است که هدف آن همچنان نابودی آنهاست.
به گزارش قدسنا، ایلان پاپه مورخ و فعال اجتماعی 61 ساله یهودی در حیفا متولد شده است. او استاد دانشکدهٔ علوم اجتماعی و مطالعات بینالملل در دانشگاه اگزتر بریتانیاست و رئیس مرکز اروپایی مطالعات فلسطین همان دانشگاه و نیز رئیس سابق مرکز مطالعات قومی سیاسی اگزتر میباشد.
او پیش از رفتن به بریتانیا از سال ۱۹۸۴ تا ۲۰۰۷ استاد ارشد علوم سیاسی در دانشگاه حیفا و از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۸ رئیس مؤسسهٔ مطالعات فلسطینی و اسرائیلی امیل توما در حیفا بود. او مؤلف کتابهای پاکسازی قومی در فلسطین (۲۰۰۶)، خاورمیانهٔ جدید (۲۰۰۵)، تاریخ فلسطین جدید: یک سرزمین، دو قوم (۲۰۰۳)، و بریتانیا و نزاع عرب اسرائیلی (۱۹۸۸) است. او از اعضای برجستهٔ جبهه موسوم به دموکراتیک صلح و مساوات بود و در سالهای ۱۹۹۶ و ۱۹۹۹ در فهرست انتخاباتی همین حزب برای انتخابات کنست قرار داشت.
ایلان پاپه از جمله مورخان جدید اسرائیلی است که پس از انتشار اسناد مربوطه توسط دول بریتانیا و اسرائیل در اوایل دههٔ ۱۹۸۰ میلادی به بازنویسی تاریخ شکلگیری اسرائیل در سال ۱۹۴۸ و اخراج یا فرار ۷۰۰ هزار فلسطینی در همان سال پرداختهاند. به عقیدهٔ ایلان پاپه، اخراج این افراد موجب پاکسازی قومی در فلسطین شدهاست و منطبق بر نقشه دالت بوده که در سال ۱۹۴۷ توسط رهبران آینده اسرائیل مطرح شده بود. او تشکیل اسرائیل را مقصر فقدان صلح در خاورمیانه دانسته، صهیونیسم را خطرناکتر از نزاعطلبی اسلامی پنداشته و خواستار تحریم بینالمللی دانشگاهیان اسرائیلی شدهاست.
آثار او هم مورد حمایت و هم مورد انتقاد سایر مورخان قرار گرفتهاست. پیش از آنکه او در سال ۲۰۰۸ اسرائیل را ترک کند، در کنست تخطئه شد، یکی از مسئولان وزارت آموزش عالی خواستار اخراج او گشت، تصویر او در یکی از روزنامهها در مرکز سیبل قرار گرفت، و چندین بار نیز تهدید به مرگ شده است.
* مترجم: دکتر سید هادی برهانی
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس