آیا تل آویو می تواند غرب را با خود همراه کند؟
احمد کاظم زاده تحلیل گر خاورمیانه
به محض اعلام تشکیل دولت اشتی ملی در فلسطین میان فتح و حماس -که پیش از این دولت های جداگانه در کرانه باختری و نوار غزه تشکیل داده بودند. رژیم صهیونیستی موضعی منفی در قبال آن اتخاذ کرد و با ارائه تصویری تروریستی از حماس از جامعه جهانی و بخصوص از کشورهای اروپایی خواست که از به رسمیت شناختن دولت جدید فلسطین خودداری کنند.بنیامین نتانیاهو نخست وزیر این رژیم به نوعی اروپاییان را به برخورد دوگانه متهم کرد که از یکسو از تشکیل دولت آشتی ملی در فلسطین حمایت می کنند و از دیگر سو حمله مسلحانه به موزه یهودیان در بروکسل را محکوم می کنند.
این اظهارات نشان می دهد که این رژیم در تلاش است از این حمله برای سرکیسه کردن اروپایی ها استفاده کند حال آنکه در این مورد تناقض اشکاری وجود دارد.زیرا اطلاعاتی که درباره تنها مظنون این حمله منتشر شده حاکی از این است که وی در جنگ سوریه مشارکت داشته که اگر چنین باشد و به اصطلاح از دو تابعیتی های اروپایی باشد در این صورت می توان گفت این افراد در جنگ سوریه در جبهه مخالفان دولت سوریه قرار داشته ودارند که به نوعی از سوی رژیم صهیونیستی نیز مورد حمایت و پشتیبانی قرار می گیرند.
طبق شواهد موجود این رژیم با ایجاد بیمارستان هایی صحرایی در جولان به مداوای مجروحان شورشیان و تکفیری های شرکت کننده در جنگ سوریه اقدام کرده و اگر چه قبلا می خواسته از نیروهای تکفیری و شورشی برای ایجاد جنگ داخلی ،تجزیه سوریه و همچنین براندازی دولت سوریه استفاده کنداما اکنون در تلاش است از این افراد به عنوان مزدوران آینده ایجاد کمربندی امنیتی در جولان استفاده کند .
از اینرو با توجه به نزدیکی و ائتلافی که میان رژیم صهیوینستی و نیروهای شورشی و تکفیری در سوریه برقرار شده است ادعای مطرح شده در خصوص نقش شورشیان سوری در حمله مسلحانه به موزه یهودیان در بروکسل به هیچ وجه نمی تواند درست و واقعی باشد و از این لحاظ باید دنبال اهداف سیاسی این رژیم از طرح این ادعا بود.
یکی از این اهداف این است که این رژیم که همانند کشورهای غربی از استفاده ابزاری از عوامل شورشی و تکفیری برای تامین مقاصد خود در سوریه ناامید و ناکام شده است اکنون در تلاش است فاصله خود را از این گروهها بیشتر کند و به نوعی خود را قربانی تروریسم معرفی کند.
دوم اینکه می خواهد از اروپایی ها باج گیری کند و انها را به همراهی با مواضع این رژیم در عدم شناسایی دولت آشتی ملی فلسطین و ادامه اقدامات شهرک سازی در کرانه باختری و کنار گذاشتن اقدامات تنبیهی علیه شهرک نشینان وادار کند.اما بعید است که کشورهای غربی با مواضع و درخواست های این رژیم همراه و همگام شوند.زیرا درخواست های این رژیم درزمینه های مختلف از جمله مخالفت با تشکیل دولت فلسطینی با مواضع اعلامی و اعمالی همه کشورهای غربی منافات و مغایرت دارد و همه کشورهای غربی مدتهاست که از طرح تشکیل دو دولت در سرزمینهای اشغالی حمایت می کنند و عدول از آن را تداوم بخش بحران فلسطین می دانند.
در واقع بخشی از حمایت کشورهای اروپایی از دولت اشتی ملی فتح و حماس از این مسئله ناشی می شود چرا که یکی از مقدمات و پیش زمینه های تشکیل دولت فلسطینی ایجاد اجماع و توافق داخلی در میان گروههای مختلف فلسطینی است .البته کشورهای غربی امیدوارند تشکیل دولت آشتی ملی در فلسطین و حمایت از آن به قیمت ادغام گروههای مقاومت از جمله حماس در چارچوب تشکیلات خودگردان تمام شود و از این طریق این گروهها نیز به سمت سازش هل داده شوند.
با توجه به اینکه حماس در مقایسه با دوره های پیشین -و با توجه به مشکلاتی که در داخل و منطقه از ناحیه شکست طرح اخوانی شدن خاورمیانه پیدا کرده است - در خصوص تشکیل دولت توافقی انعطاف زیادی از خود نشان داده است لذا به نظر می رسد کشورهای غربی در حمایت از تشکیل دولت توافقی فتح و حماس مشتاق تر شده اند وبرخلاف رژیم صهیونیستی در برابر آن خط و نشان نمی کشند.البته دو عامل دیگر نیز در این زمینه موثر بوده است .
نخست اینکه امروزه کشورهایی اروپایی با توجه به پس لرزه های بحران سوریه بیش از هر زمان دیگر به این واقعیت پی برده اند که تطویل بحران های منطقه ای در خاورمیانه امنیت و منافع این کشورها را به خطر خواهد انداخت و دوم اینکه هر چند امریکا شاید به اندازه اروپایی ها در معرض مستقیم آثار و تبعات بحران های خاورمیانه از جمله بحران فلسطین نباشند( البته در جریان حملات 11 سپتامبر سال 2001 عکس این مشخص شد)اما از آنجا که امریکا استراتژی نظامی خود را به سمت شرق آسیا و بریا مهار چین تغییر داده است لذا در مقایسه با گذشته انگیزه بیشتری برای حل بحران فلسطین بر اساس طرح دو دولت پیدا کرده است .