نتانیاهو؛ نخست وزیر صهیونیست
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر فعلی رژیمصهیونیستی کیست؟ از چه سوابق خانوادگی برخوردار است؟ سوابق علمی، سیاسی و نظامیاش چه میباشد؟ جنایتهای نتانیاهو کدام است؟ اندیشهها و نظرات وی در مورد ایران، لبنان و فلسطینیها چه میباشد؟ در سطور زیر تلاش میشود تا به اختصار به سؤالات فوق پاسخ داده شود.
سوابق شخصی- اجرایی
نتانیاهو در اکتبر 1949- یک سال پس از اعلام موجودیت رژیمصهیونیستی- در تلآویو متولد شد. اما وی از زمان دبیرستان تا سال 1967 در آمریکا بود و توانست مدرک دکتری علوم سیاسی را از دانشگاه هاروارد دریافت کند. وی در سال 1967 با ورود به فلسطین اشغالی به عضویت یگان ویژه ضد ترور «سایرت متکل» درآمد و سپس در دو جنگ سالهای 1967 و 1973 شرکت کرد. وظیفه یگان فوقالذکر، شناسایی و ترور مبارزان فلسطینی بود. وی در سال 1972 ارتش را رها کرد اما با شروع جنگ «یوم کیپور» در سال 1973 به ارتش بازگشت و به درجه ژنرالی رسید. در سال 1982 به درخواست «موشه آرنز» وزیر دفاع اسبق اسراییل به عنوان نایب رئیس هیأت اعزامی این رژیم به واشنگتن رفت. این هیأت وظیفه بررسی نحوه همکاری استراتژیک آمریکا و اسراییل را بر عهده داشت.
وی طی سالهای 1984 تا 1988 سفیر رژیمصهیونیستی در سازمان ملل شد. در سال 1988 معاون وزیر امور خارجه و از سال 1991 نیز معاون «اسحاق شامیر» نخست وزیر رژیمصهیونیستی بود. نتانیاهو طی سالهای 1996 تا 1999 به عنوان نهمین نخست وزیر رژیمصهیونیستی انتخاب شد و همزمان مسئولیت «وزارت مسکن» را نیز در دست داشت. وی در انتخابات 1999 رقابت را به حریف اصلی خود یعنی «ایهود باراک» رئیس حزب «کارگر»، واگذار کرد، اما همچنان به عنوان یک بازیگر معترض به فعالیت خویش در عرصه سیاسی ادامه داد.
نتانیاهو در سال 2002 و در زمان نخست وزیری «آریل شارون» مجدداً به کابینه پیوست و به عنوان وزیر خارجه، جایگزین «دیوید لوی» شد. وی طی سالهای 2003 تا 2005 وزیر دارایی رژیمصهیونیستی بود و سال 2005 در اعتراض به طرح شارون مبنی بر تخلیه شهرکهای یهودینشین «نوارغزه»، از کابینه کنارهگیری کرد.
پس از خروج شارون از حزب «لیکود»- بر سر پافشاری بر اجرای طرح تخلیه نوارغزه- و تأسیس حزب «کادیما»، نتانیاهو بار دیگر به ریاست لیکود برگزیده شد و به عنوان نامزد این حزب در انتخابات کنست هفدهم شرکت کرد.
با شکست لیکود در برابر حزب جدید التأسیس کادیما، نتانیاهو در مقام رهبر جناح اپوزیسیون راستگرا به مخالفت با برنامههای ایهود اولمرت نخست وزیر به ظاهر میانهرو پرداخت. برنامه سیاسی حزب لیکود در زمان ریاست نتانیاهو، مبتنی بر مخالفت با مباحث زیر تدوین شد:
- مخالفت با طرح تشکیل دو دولت فلسطینی و اسراییل در سرزمینهای اشغالی
- مخالفت با انتقال اموال دولت منتخب فلسطین به ریاست «اسماعیل هنیه» به غزه
- مخالفت با به کارگیری کارگران فلسطینی «کرانه باختری و نوارغزه» در بخش صهیونیستنشین فلسطین اشغالی
- مخالفت با طرح «نقشه راه» به علت آنچه که «نبود شریک فلسطینی قانونی» نامیده میشد.
نخست وزیر رژیمصهیونیستی، همواره از حماس به عنوان یک دشمن بالفعل یاد کرده و تلاش نموده است تا این جنبش را از هرگونه اقدامی جدی در مدیریت موفق منطقه نوارغزه بازدارد.
نتانیاهو در آستانه انتخابات پارلمانی کنست هجدهم نیز با تأکید بر مواضع تند خود در اظهاراتی مخالفت با عقبنشینی از «بلندیهای جولان و قدس شرقی»، که «اولمرت» نخستوزیر مستعفی رژیمصهیونیستی به دنبال آن بود، را اعلام کرد.
در تاریخ 20 فوریه 2009، «شیمون پرز»، رئیس جمهور رژیمصهیونیستی، علیرغم برتری عددی تعداد کرسیهای پارلمانی «کادیما»، از «نتانیاهو» خواست تا در مقام نخستوزیر، دولت جدید اسراییل را تشکیل دهد.
در تاریخ اول آوریل 2009 میلادی، «بنیامین نتانیاهو»، کابینة جدید خود را به کنست معرفی کرد و با دریافت 69 رأی موافق، 45 مخالف، و یک رأی ممتنع و 5 غایب، موفق به گرفتن رأی اعتماد برای کابینه جدید اسراییل شامل 30 وزارتخانه شد.
نتانیاهو و ایران
نخست وزیر فعلی رژیمصهیونیستی به عنوان یکی از صهیونیستهایی که همواره موضع خصمانهای نسبت به ایران دارند توجه ویژهای به سیاستهای جمهوری اسلامی ایران داشته است.
یکی از نکات قابل توجه در مواضع این صهیونیست افراطی، تنش آفرینی مداوم علیه ایران به بهانه تسلیحات اتمی بوده است. وی در یکی از این اظهارات خود میگوید: «ایران تهدیدی برای جهان است و نباید به رژیم حاکم بر ایران اجازه کسب تسلیحات اتمی داد.» وی که در جریان مراسمی در مقر ریاست جمهوری این رژیم سخن میگفت، اظهار داشت: «ایران به دنبال دستیابی به سلاح هستهای است و از زمان «جنگ استقلال» (اشغال فلسطین) تاکنون، بزرگترین تهدید برای موجودیت اسراییل به شمار میآید.» بنا به ادعای او «در چند دهه گذشته، اسراییل با چنین چالش عظیمی روبهرو نشده است.»
نتانیاهو، علاوه بر مسایل هستهای ایران، به نقش ایران در روند سازش خاورمیانه اشاره میکند و تلاش میکند میان تضعیف ایران و دستیابی به صلح رابطهای منطقی برقرار کند.
وی در تشریح فرایند تخریب مذاکرات سازش از سوی ایران، با الگوبرداری حماس از انقلاب اسلامی ایران اشاره کرده و مدعی است؛ ایران عامل اصلی تأسیس «حماس» و تقویت مخالفان سازش بوده و «به حماس راکت و پول میدهد و پشتوانه سیاسی و نظامی آن است.»
نتانیاهو گفت: «ایران حق ملتش در استفاده از اینترنت را از بین برده است. استفاده از اینترنت میتواند به عنوان عامل مهمی برای مقابله آمریکا با ایران باشد.»
بنا به گفته وی: «برای از بین بردن عوامل مخل صلح و امنیت در «غزه» چارهای جز آن نیست که این بازوی رژیم ایران در غزه را قطع کرده و مانع از تأسیس «حماسستان ایرانی» در کنار خاک اسراییل شد.»
یکی دیگر از موارد قابل توجه در مواضع خصمانه این صهیونیست علیه ایران اسلامی، ناآرامیهای پس از انتخابات ریاست جمهوری (خرداد 1388) میباشد. وی در نشست کمیته روابط خارجی و امنیت کنست (پارلمان رژیمصهیونیستی) اظهار داشت: «مخالفتهایی که در داخل ایران پس از برگزاری انتخابات آغاز شده و تاکنون ادامه دارد به نفع منافع اسراییل است.» نتانیاهو افزود: «امسال دو حادثه مهم در ایران رخ داده است: یکی تلاش جدی و پیشرفت در زمینه دستیابی به سلاح هستهای و دیگری تغییر و تحولاتی که پس از برگزاری انتخابات اخیر ریاست جمهوری ایران بوجود آمده است.»
نخست وزیر رژیمصهیونیستی در ادامه سخنان خود از آمریکا خواست از سیستم «توییتر» برای مقابله با حکومت ایران استفاده کند. نتانیاهو گفت: «ایران حق ملتش در استفاده از اینترنت را از بین برده است. استفاده از اینترنت میتواند به عنوان عامل مهمی برای مقابله آمریکا با ایران باشد.»
نتانیاهو و حزب ا... لبنان
نحوه تعامل با «حزب ا... لبنان»، همواره یکی از مسائل پیش روی نتانیاهو در فضای قبل و بعد از تصدی کابینه بوده است. چنانکه وی در زمان رهبری اپوزیسیون راستگرای اسراییل، در اظهاراتی توهینآمیز و غیرمتعارف، «سید حسن نصرا...» رهبر جنبش انقلاب حزب ا... را عامل ایران در لبنان توصیف کرده و ابراز داشته بود که وی بدون حمایت ایران، بیش از دو روز نمیتواند در آن کشور فعالیت کند!
وی که در جریان دیدار با «تونی بلر» نماینده گروه چهارجانبه صلح خاورمیانه سخن میگفت، مدعی شد: «نصرا... یک سیاستمدار مستقل نیست ولی توان بسیار زیادی برای رجز خوانی دارد، کاری که به نظر من باید آن را متوقف کند.» سخنان نتانیاهو واکنش عصبی مقامات رژیمصهیونیستی به آن بخش از سخنان رهبر حزب ا... بود که گفته بود این جنبش توان حمله به سراسر خاک اسراییل را دارد.
پس از تشکیل کابینه سی و دوم رویکرد نتانیاهو نسبت به حزب ا... قدری واقعبینانهتر شد. به طوری که وی در جلسه کمیته خارجی و دفاع کنست برای ارزیابی مسائل امنیتی در مرز با لبنان، اظهار داشت: «اگر ما در گذشته، حزب ا... لبنان را به عنوان قدرت نظامی دوم میدیدیم، امروز حزب ا...، ارتش واقعی و حقیقی لبنان است و مهمترین قدرت نظامی این کشور به حساب میآید.» وی افزود: «دولت لبنان و حزب ا... دست در دست هم به موجودیتی واحد بدل شدهاند و از این روی مسئولیت هر تعرضی از سوی حزب ا... علیه اسراییل متوجه دولت لبنان است.»
نتانیاهو و حماس
نخست وزیر رژیمصهیونیستی، همواره از حماس به عنوان یک دشمن بالفعل یاد کرده و تلاش نموده است تا این جنبش را از هرگونه اقدامی جدی در مدیریت موفق منطقه نوارغزه بازدارد. یکی از وعدههای انتخاباتی وی در روزهای قبل از برگزاری انتخابات پارلمانی اخیر (اوایل 2009)، سرنگونی حماس بوده است هر چند که وی تاکنون اقدامی نکرده و حتی تحولات اخیر در کشورهای منطقه بویژه مصر، شرایط جدیدی برای او ایجاد نموده است.
شواهد و قرائن بسیاری وجود دارد که به وضوح نشان میدهد دولت جدید رژیم اشغالگر «قدس» تصمیم دارد تا جبهه درگیری با جنبش حماس و نوارغزه را تقویت نماید. از جمله شواهد و قرائن مذکور میتوان به اقدام نتانیاهو در تعویض ژنرال «اوفر دیکل»، مسئول پیگیری پرونده «گیلعاد شالیت» سرباز ربوده شده صهیونیستی، اشاره کرد که مشاوران نتانیاهو بر اتخاذ شیوهای متفاوت از سوی دولت صهیونیستی برای برخورد با مسأله مبادله اسرا داشتهاند. این شواهد بیانگر آن است که نتانیاهو تلاش میکند تا توافقات اصولی که در زمان حاکمیت «اولمرت» و به صورت غیرمستقیم میان «تلآویو» و حماس به دست آمده است، زیر پا بگذارد.
نخست وزیر فعلی رژیمصهیونیستی در یکی از این اظهارات خود میگوید: «ایران تهدیدی برای جهان است و نباید به رژیم حاکم بر ایران اجازه کسب تسلیحات اتمی داد.»
در بندهای توافقنامهای که میان حزب «اسراییل بیتینو» به رهبری «اویگدور لیبرمن» و حزب «لیکود» به ریاست بنیامین نتانیاهو برای پیوستن به ائتلاف کابینه به امضا رسیده است نیز به صورت شفاف آمده است که براندازی دولت حماس، یک هدف استراتژیک برای دولت آتی تلقی میشود.
یکی از دلایل تأکید نتانیاهو بر سرنگونی حماس را میتوان در داعیه وی به هنگام شرکت در کنفرانس سالانه «امنیت اسراییل» مشاهده کرد. نتانیاهو در این نشست اظهار داشت: «ایران بزرگترین خطر برای اسراییل و حماس و حزب ا... دو بازوی تروریستی آن هستند که به نیابت از ایران با اسراییل میجنگند.»
نتانیاهو و تحولات اخیر در خاورمیانه
خیزش ملتها و کشورهای عربی علیه حاکمان دیکتاتورشان و سرنگونی تعدادی از آنها از جمله بن علی و مبارک، شرایط جدیدی را فراروی رژیمصهیونیستی و بویژه نتانیاهو قرار داده است. سقوط مبارک، استراتژیکترین متحد منطقهای اسراییل، ضربهای باورنکردنی به رژیم اشغالگر قدس بوده است. نتانیاهو و کابینهاش در ابتدا تلاش زیادی کردند تا با کمک آمریکا و اروپا ضمن مقاومت در مقابل خیزش مردم مصر، مبارک را نگه دارند اما سقوط مبارک، سبب شد تا آنان در شرایط جدید عمدتاً سکوت را پیشه کنند. سقوط مبارک همچنین سبب شد تا برای اولین بار طی 32 سال گذشته، 2 ناو دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، از کانال سوئز عبور کرده و وارد دریایی مدیترانه شوند. این امر موجب عصبانیت نتانیاهو و وزیر خارجهاش شد. آنان ایران را متهم کردند که در وضعیت جدید درصدد افزایش قدرت و نفوذ منطقهایاش میباشد.
نتیجهگیری
نتانیاهو یکی از متعصبترین سران صهیونیستی است که طی 2 دوره نخستوزیری، تمامی تلاش خود را برای به بنبست کشاندن روند سازش و تقویت شهرکسازی بکار گرفته است. با وجود اینکه پیروزی اوباما در آمریکا و شعار وی در راستای حل بحران خاورمیانه، خوشبینیهایی را ایجاد کرده بود اما به قدرت رسیدن نتانیاهو نیز این خوشبینیها را کمرنگ و حتی نابود ساخت. با این روند میتوان گفت که آمریکا در روند سازش خاورمیانه، بیش از آنکه تأثیرگذار باشد، از سیاستهای کابینه حاکم بر رژیمصهیونیستی تأثیرپذیر است.
سلام قائمی