دوحزب جمهوری خواه و دموکرات آمریکا هر دو در خدمت منافع رژیم صهیونیستی هستند

برهیچکس پوشیده نیست که آمریکا سیاست بی طرفانه ای در قبال ملت فلسطین نداردو این کشور همیشه سیاست جانبدارانه ای نسبت به رژیم صهیونیستی داشته و منافع تل آویو را بر هر مساله دیگری حتی منافع شهروندان خود ترجیح داده است. امادر مورد "اوباما" همانگونه که همه میدانند وی با مطرح کردن شعار "تغییر" به ریاست جمهوری رسید باراک این تغییرات را نه تنها مخصوص سیاستهای درون آمریکا بلکه شامل سیاست خارجی واشنگتن بویژه سیاستهای بوش رئیس جمهور سابق امریکا در جنگ افروزی درافغانستان و عراق و بدنام کردن آمریکا نزد افکار عمومی جهان اسلام میدانست. وصد البته مساله فلسطین در قلب این تغییرات  قرار گرفت اگر چه هیچ کس باورنداشت که اوباما انقلابی در سیاستهای سابق آمریکا ایجاد کند اما به اعتقاد کارشناسان بین المللی این وعده و وعیدها در بهترین شرایط می توانست به عنوان تلاشی از سوی اوباما برای بازگرداندن اعتبارازدست رفته آمریکا به خاطر عدم رعایت بی طرفی در تعامل با ملت فلسطین و رژیم اشغالگر صهیونیستی محسوب شود.
آمریکا پس از فروپاشی بلوک شرق سعی کرده است خود را به عنوان تنها ابرقدرت جهان که مدافع سرسخت حقوق بشر ودمکراسیست به جهانیان معرفی کند .به همین دلیل هم بیش از گذشته سعی میکند خود را میانجی بیطرف بین فلسطینیان و رژیم صهیونیستی برای رسیدن به اصطلاح "صلح خاورمیانه" نشان دهد .مقامات اینکشور با دمیدن بربوقهای تبلیغاتی خود همواره سعی کرده اند تا به مردم بباورانند که آمریکا در پشت پرده به رژیم صهیونیستی فشار وارد می سازد تا مانع ارتکاب تجاوزات بیشترعلیه فلسطین شود.اما افکارعمومی دنیا چند دهه است که غیرواقعی بودن این ادعاها پی برده اند.ودر میدان عمل پس از چند سال که از انجام مذاکرات سازش بین تشکیلات خودگردان و رژیم صهیونیستی میگذرد نه تنها ملت فلسطین به هیچ یک از وعده های مطرح شده قبل از شروع این مذاکرات نرسیده است بلکه این رژیم با خرید زمان توانسته سیاستهای شهرکسازی خود و قلع وقمع فلسطینیان را به پیش ببرد.
بطور مثال:جرج بوش رئیس جمهور سابق امریکا در دوران زمامداریش  تمام تلاش خود را برای خدمت به رژیم صهیونیستی به کار گرفت تا از دیگر روسای جمهور آمریکا عقب نماند وی با مطرح کردن بازی جدیدی تحت عنوان "نقشه راه" برای به اصطلاح رسیدن به تشکیل دولت مستقل فلسطینی و پایان بخشیدن به گفتگوهای سازش پس از رسیدن به این هدف در مدت زمان معین، توانست سهم مهمی در تحقق سیاستهای رژیم صهیونیستی ایفا کند. و آنزمان هم تنها بازنده مردم مظلوم فلسطین بودند.
پس ازانتقال قدرت  از بوش به اوباما رئیس جمهور تازه نفس کاخ سفید بمنظور احیای مذاکرات سازش وبازگرداندن امیدهای از دست رفته گروه محمودعباس اعلام کرد که از کمیته چهار جانبه
صلح حمایت میکند اما اوباما دراولین امتحان خود درمقابل "نتانیاهو" نخست وزیر رژیم صهیونیستی شکست خورد بگونه ایی که نتوانست نتانیاهو را  که از حمایت لابی صهیونیستی و حزب جمهوری خواه آمریکا بهره می برد، در خصوص ضرورت توقف شهرکسازی قانع سازد.
اوباما زمانی که متوجه شد که درخواست وی از نتانیاهو برای توقف ساخت و مصادره زمینهای فلسطینی ممکن است خطراتی برای پیروزیش درانتخابات پیش رو ریاست جمهوری ایجاد کند، نه تنها ازاین درخواستها دست کشید بلکه برای اینکه بتواند جایگاه بی بدیل رژیم صهیونیستی را نزد خود برای لابی صهیونیستی ثابت کند، تعهد کرد که هر کاری که برای تامین امنیت رژیم صهیونیستی لازم باشد انجام خواهد داد که امضای قرداداهای فروش پیشرفته ترین جنگ افزارهای امریکایی وطرفداری بی چون چرا از اسراییل در سازمان ملل متحد نمونه هایی از این سیاست است .
به اعتقاد کارشناسان سیاسی سخنرانی اوباما در سازمان ملل،استیصال رئیس جمهورابر قدرت جهان در قبال رژیم صهیونیستی را برای جهان ثابت کرد. وی سعی کردبا بهانه تراشی  اقدامات نتانیاهو و دولت تندروی تل آویو را در خصوص ناموفق بودن مذاکرات سازش واعطای  کمترین امتیاز به گروه سازشکارفلسطینی به رهبری محمودعباس، توجیه کند.اوباما دراین سخنرانی ،تاکید کرد که وی هیچ وقت آنچه را که وی "مشکلات صهیونیستها" نامید، فراموش نمی کند و همواره این مشکلات جلوی دیدگانش است.
تمکین اوباما نسبت به رژیم صهیونیستی به اینجا محدود نمی شود بلکه طبق اظهارات "جو بایدن" معاون وی، اوباما تنها رئیس جمهوری امریکا بوده که به خود اجازه داده  در ظرف بیش از دو دهه گذشته راهی برای آزادی "جونثان بولارد" جاسوس اسرائیلی پیدا کند.
نکته جالب اینجاست که اوباما نه تنها از درخت بلند مخالفت با طرحهای رژیم صهیونیستی پایین آمد بلکه سعی کرده است با نشان دادن حمایت خود نسبت به این رژیم راه حلهائی برای مشکلات خارجی آمریکا بیابد. نمونه بارزاین مدعا رامی توان به درخواست کاخ سفید از نتانیاهو برای اعمال فشار به سناتورهای جمهوریخواه کنگره درعدم مجازات تشکیلات خود گردان به خاطررفتن به سازمان ملل اشاره کرد.اما این درخواست مقبول واقع نشد و کنگره آمریکا به تعلیق کمکهای 200میلیون دلاری تشکیلات خودگردان رأی داد.
کارشناسان اعتقاد دارند که شرایط موجود در آمریکا سخت تر از انچه اوباما قبل از رسیدن به قدرت فکر می کرد، می باشد، بویژه زمانی که اقتصاد این کشور در بدترین شرایط در طول سالهای اخیر قرار گرفته است و این کشور بدور از حمایتهای لابی صهیونیستی متحمل ضربات سخت در این زمینه خواهد شد.
"دیک چینی" معاون سابق رئیس جمهور آمریکا در مصاحبه های خود همواره تاکید کرده است که جایگاه رژیم صهیونیستی برای آمریکا با همه قواعد متعارف در رفتار با کشورهای دیگرفرق میکند و مقامات این کشور و در رأس آنها رئیس جمهور به شکل متفاوتی با آن برخوردمی کند. به طوری که رئیس جمهور آمریکا تعمدا هنگامی که عناصری از رژیم صهیونیستی وارد آمریکا می شوند در جلسات شورای امنیت ملی حاضر می شود حتی اگر این شخصیتها از مقامات عالی رتبه رژیم صهیونیستی هم نباشند. گفته های دیک چینی نشان می دهد رفتار آمریکا در قبال رژیم صهیونیستی قبل و بعد از آمدن اوباما از قواعد خاصی پیروی می کند و قابل تغییر نیست.
در پایان باید گفت که صاحبنظران بر این اعتقاد هستند که مخالفتهای محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان با پیشنهادات آمریکا و در پیش گرفتن سیاستی به ظاهر جدید، ناشی از آشکار شدن عدم بی طرفی آمریکا در رفتار با فلسطینیان و رژیم صهیونیستی برای وی و تشکیلاتش حکایت دارد. و این مساله می بایست محمود عباس را به این نتیجه رسانده باشد که از این پس دیگر نمی توان آمریکا را به عنوان یک واسطه صادق دررسیدن ملت فلسطین به حقوق قانونی خود پذیرفت وبه وعده های آن دراین زمینه دل بست، به طوری که تشکیلات خودگران  می بایست به جای آزمودن مجدد آمریکا واز سرگیری مذاکرات سازش با رژیم صهیونیستی، با از سرگیری مذاکرات باگروهای مقاومت جهت رسیدن به آشتی ملی تلاش کند.
تمام / شا / 24