یکشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ 
qodsna.ir qodsna.ir

انتفاضه سوم؛ ضرورتها و بایسته‌ها،دسامبر 1987،‌ جرقه اولین انتفاضه در فلسطین زده شد. در پی برخورد یک ...

      

مقدمه
انتفاضه به معنی خیزش و انقلاب است که از سال 1987 وارد ادبیات مقاومت فلسطینی‌ها شده است. از حدود 25 سال پیش تاکنون، انتفاضه، مراحل و دوره‌های متعددی را به خود دیده است. در حال حاضر و در میانه بیداری اسلامی (2012) صحبت از انتفاضه سوم است. این امر سوالات متعددی را به دنبال خود داشته است. در نوشتار حاضر به سؤالات زیر پاسخ داده می‌شود:


1- انتفاضه‌های اول و دوم چه نتایج و دستاوردهایی را به دنبال داشته است؟
2- بیداری اسلامی برای فلسطینی‌ها چه آثاری را در پی داشته است؟
3- راهکارهای تأثیرگذاری افزونتر انتفاضه سوم کدام است؟

انتفاضه اول
دسامبر 1987،‌ جرقه اولین انتفاضه در فلسطین زده شد. در پی برخورد یک کامیون اسراییلی با تعدادی از کارگران فلسطینی و کشته شدن آنان، خشم فروخورده ملت فلسطین ترکید و این امر بهانه‌ای برای مبارزة گسترده، مستمر و انقلابی شد. انتفاضه اول در شهرهای فلسطینی کرانه باختری و نوارغزه در حالی روی داد که این مناطق برای 20 سال (از 1967 تا 1987) کاملاً در اختیار اسراییلی‌ها قرار داشتند. اشغال این دو منطقه، سبب شد تا مبارزین فلسطینی به ویژه سازمانهای عضو ساف از خاک کشورهای همسایه (اردن، لبنان و..) برای مبارزه استفاده نمایند. اما شروع انتفاضه، دستاوردهای متعددی را برای فلسطینی‌ها به همراه داشت که عبارتند از:
1- اعلام موجودیت جنبش‌های حماس و جهاد اسلامی: شروع انتفاضه در دسامبر 1987، فرصتی برای اعلام موجودیت جنبش‌های حماس و جهاد اسلامی شد که سالها قبل، مراحل ابتدایی و زیرزمینی خود را شروع کرده بودند. از همین رو بسیاری از محققین، در بررسی این جنبش‌ها، تاریخ تأسیس آنها را همزمان با آغاز انتفاضه اول می‌دانند.
2- تغییر مبارزات از فاز ملی به فاز اسلامی: تفاوت فاحش در نحوه و نوع قیام فلسطینی در انتفاضه اول با قیام‌ها و مبارزات جنبش‌های عضو ساف در ماهیت و جهت مبارزه می‌باشد. درحالیکه گروههای فلسطینی تا آن زمان برای مقابله با رژیم صهیونیستی می‌بایست به یکی از گروههای ملی‌گرا یا چپگرا می‌پیوستند اما از این زمان، اسراییلی‌ها با گروهها و جوانان مبارز اسلامگرا مواجه شدند که این امر موجب ترس و وحشت آنان شد.
3- شروع مذاکرات سازش: یکی از مهمترین دلایل شروع مذاکرات اسراییلی- عربی در سال 1991 (مذاکرات مادرید) و سپس مذاکرات اسراییلی- فلسطینی در اسلو، ترس اسراییلی‌ها از گسترش قیام مؤثر فلسطینی‌ها به رهبری حماس و جهاد اسلامی بود. اسراییلی‌ها برای تضعیف و کنترل انتفاضه، مذاکره با عرفات و راه‌اندازی تشکیلاتی با عنوان تشکیلات خودگردان را، راه‌چاره‌ای مناسب دیدند. این روند با ورود عرفات و افراد همراهش به غزه و سپس رام‌ا... و برگزاری انتخابات پارلمانی و ریاستی در سال 1996 به وضعیتی با ثبات برای اسراییلی‌ها رسید زیرا نیروهای امنیتی وابسته به عرفات از آن پس تلاش گسترده‌ای را با هدف کنترل قیام فلسطینی‌ها و دستگیری افراد مؤثر در جنبش‌های حماس و جهاد اسلامی به عمل آوردند.
4- جابجایی تهدیدِ اسراییلی‌ها: تا دسامبر 1987، اسراییلی‌ها، هیچ‌گونه تهدید جدی از ناحیه داخل احساس نمی‌کردند و از همین رو توجه و برنامه‌های آنان بر تهدیدات خارجی استوار بود. اما انتفاضه اول، سبب تغییر نگاه آنان به عناصر تهدیدآمیز داخلی شد.
5- عقب‌نشینی صهیونیست‌ها از جنوب لبنان: هر چند که اخراج اسراییلی‌ها از جنوب لبنان، نتیجة رشادتها و فداکاریهای مقاومتِ نیروهای حزب‌ا... لبنان بوده است اما باید به این نکات نیز توجه کرد که اسراییلی‌ها تداوم حضور در جنوب لبنان را به منزلة مواجهه و رودررویی با مبارزان در دو جبهه قلمداد کردند. همچنین فراگیری و اجرای تاکتیکهای مشابه روش مبارزاتی حزب‌ا... لبنان در فلسطین، بر تصمیمات صهیونیست‌ها در عقب‌نشینی از جنوب لبنان بی‌تأثیر نبود.

انتفاضه دوم یا مسجدالاقصی
انتفاضه اول و مبارزین فلسطینی به تدریج از دو طرف محاصره شدند. از یکسو، اسراییلی‌ها با شناسایی سران مبارز، به ترور یا بازداشت آنان روی آوردند و از سوی دیگر، تشکیلات امنیتی عرفات نیز، با دستگیری مبارزان فلسطینی، عملاً در خدمت منافع اسراییلی‌ها قرار گرفتند. همچنین با تداوم گفتگوها و روند سازش، در میان بخشی از فلسطینی‌ها نیز این امیدواری ایجاد شده بود که به پشتوانه انتفاضه و  از طریق مذاکرات اسراییلی‌- فلسطینی، بتوان به حقوق خود همچون تشکیل دولت فلسطینی مستقل   در اراضی اشغالی 1967 دست یافت. اما گذر زمان نشان داد که این امیدواری، آرزو و سرابی بیش نیست تا اینکه شکست گفتگوها میان عرفات و ایهود باراک (نخست وزیر وقت) در سال 2000 در کمپ دیوید آمریکا رسماً کلید خورد.
در باب شروع انتفاضه مسجدالاقصی نیز باید اشاره کرد که همه شرایط و زمینه‌ها برای ایجاد و آغاز یک انتفاضه بزرگ در سال 2000 هموار بود که به دنبال ورود آریل شارون (رهبر وقت حزب لیکود) با چکمه به داخل مسجدالاقصی به همراه نظامیان همراهش و اهانت به قبله اول مسلمین و توهین به مقدسات اسلامی، درگیریهایی رخ داد که منجر به کشته شدن چند فلسطینی گردید. این، نقطه آغاز درگیریها بود که به سرعت در کرانه باختری و نوارغزه گسترش یافت.
در انتفاضه مسجدالاقصی، فلسطینی‌ها با بهره‌گیری از دانش نظامی و اجرای عملیات استشهادی و مسلحانه توانستند تا حدی توازن وحشت برقرار کنند. این انتفاضه موجب شد تا شارون با وعدة تأمین امنیت اسراییلی‌ها در 100 روز به قدرت برسد. اما وی نیز برخلاف آرزوهای اولیه، در مقابله با این انتفاضه عاجز ماند.
یکی از ویژگی‌های این انتفاضه، همراهی فلسطینی‌های مقیم اراضی 1948 با فلسطینی‌های نوارغزه و کرانه باختری بود. به طوریکه در درگیریهای پلیس اسراییل با این فلسطینی‌ها در سال 2000،                 13 فلسطینی کشته شدند و این امر منجر به تشکیل «کمیته اور» برای پیگیری مسببان این حادثه شد.
انتفاضه مسجدالاقصی در سال 2002 و به دنبال آغاز «عملیات سپر بازدارنده» توسط شارون وارد مرحله خونینی شد. در این عملیات، نیروهای اسراییلی تمامی شهرهای فلسطینی کرانه باختری را برخلاف تمامی معاهدات منعقده با تشکیلات خودگردان، تک‌تک محاصره و اشغال کردند و سپس تمامی مبارزان را دستگیر یا شهید نمودند که اسارت مروان البرغوثی، رهبر انقلابی و مبارز فتح در کرانه باختری که عضو پارلمان نیز بود نتیجة آن بود. از جمله نتایج این انتفاضه عبارتند از:
1- انزوای رژیم‌صهیونیستی: تدوین سیاست‌های مقابله‌ای شارون مبتنی بر مشت آهنین، سبب شد تا اعتراضات وسیع و گسترده‌ای علیه این رژیم در جهان بوجود آید. مراجعه به آرشیو خبری روزنامه‌های شناخته شده، مبین این واقعیت است که حتی نزدیکترین دوستان و شرکای اروپایی رژیم اسراییل نیز     به دلیل کشتار فلسطینی‌ها توسط شارون، به انتقاد از این رژیم روی آوردند.
2- دیوار حایل: کابینه شارون به دنبال ناتوانی در مقابله با انتفاضه و قیام فلسطینی‌ها، ساخت    دیوار حایل در مرزهای کرانه باختری را آغاز نمود. این دیوار از شمال کرانه باختری شروع شده و با الحاقِ شهرکهای مرزی و بزرگ کرانه باختری به اراضی اشغالی 1948 به سمت قدس و الخلیل حرکت کرد. فلسطینی‌ها به کمک کشورهای عربی و اسلامی این موضوع را به سازمان‌ملل بردند. اسراییلی‌ها دوبار در مجمع عمومی محکوم شدند و یکبار نیز، دادگاه لاهه این رژیم را به خاطر ساخت دیوار غیرقانونی حایل، محکوم نمود.
3- خروج از نوارغزه: شارون در مقابله با قیام فلسطینی‌ها، عقب‌نشینی را اختیار نمود. تخلیه نوارغزه از نیروهای امنیتی و 8 هزار شهرک‌نشین و تخلیه 4 شهرک در کرانه باختری توسط شارون در سال 2005 انجام شد. هر چند که شارون تلاش نمود تحت عنوان عقب‌نشینی یکجانبه از نوارغزه، این امر را نتیجه برنامه خود اعلام کند اما واقعیت این است که وی با محاسبة سود و زیان حضور در نوارغزه و غلبه هزینه‌های امنیتی، اجتماعی و سیاسی ماندن بر رفتن، تسلیم مقاومت فلسطینی‌های نوارغزه شد.
4- انشعاب در لیکود: مقاومت و انتفاضه فلسطینی‌ها، شارون را به این نتیجه رسانده بود که باید با عقب‌نشینی از نوارغزه، تا حدی از فشارهای امنیتی، سیاسی و اجتماعی بکاهد. اما این تصمیم وی با مخالفتهایی در حزب متبوعش (لیکود) مواجه شد. شارون برای پیشبرد اهداف و برنامه‌هایش، انشعاب از لیکود و تشکیل حزب کادیما را، چاره ساز دید. به عبارت دیگر، انشعاب در لیکود و تأسیس کادیما، مدیون مقاومت فلسطینی‌ها و انتفاضه آنهاست.
5- پیروزی پارلمانی حماس: جنبش حماس با ارزیابی شرایط داخلی و خارجی فلسطین در سال 2005، به این نتیجه رسید که باید در انتخابات پارلمانی ژانویه 2006 شرکت کند. حماس با پیروزی در این انتخابات و تشکیل دولت، زلزله‌ای در اسراییل ایجاد نمود. واقعیت امر این است که جانفشانی‌های اعضای حماس در انتفاضه مسجدالاقصی و در مقابل رویه‌ سازشکارانه سران فتح، عرفات و ابومازن، دلیل اصلی پیروزی حماس بوده است.

انتفاضه سوم
انتفاضه دوم یا مسجدالاقصی به دنبال پیروزی حماس در انتخابات پارلمانی وارد مرحله‌ای جدید شد. زیرا از این تاریخ، روابط جنبش فتح و تشکیلات ابومازن با حماس و دولت هنیه حالت رقابت‌آمیز و خصومت گونه به خود گرفت. این امر با تشکیل نیروهای اجرایی (بازوی امنیتی دولت هنیه) در نوارغزه و سپس وقوع درگیریهای متعدد میان نیروهای حماس و نیروهای وابسته به محمد دحلان، سرانجام در ژوئن 2007 به جدایی سیاسی نوارغزه و کرانه باختری منجر شد که این امر محاصره نوارغزه را نیز تشدید کرد. مجموع این تحولات سبب شد تا از یکسو، نیروهای حماس و مقاومت در کرانه باختری به شدت از سوی نیروهای امنیتی ابومازن و رژیم اسراییل تحت تعقیب باشند و از سوی دیگر، هرگونه تیراندازی و پرتاب راکت از سوی گروههای مقاومت در نوارغزه به سمت اسراییلی‌ها، با واکنش شدید آنان مواجه شده و سرانجام جنگ 22 روزه را به دنبال داشت که خرابی‌های گسترده‌ای را به بار آورد.
با توجه به سطور فوق، می‌توان گفت که مبارزین و انتفاضه مسجدالاقصی در محدودیت جدی قرار گرفتند تا اینکه تحولات عربی و منطقه‌ای که از تونس شروع شد آثار مثبت خود را بر فلسطین نمایان ساخت.
یکی از ویژگی‌های اصلی قیام‌های عربی و بیداری اسلامی، اعتراضات گسترده ولی مسالمت‌آمیز تودة عرب برای تحقق درخواستهایشان بوده است که مهمترین آنها، پافشاری سه هفته‌ای مردم مصر بر کناره‌گیری مبارک بود که این امر اتفاق افتاد. با مطالعه مطالبات عمومی این توده‌ها می‌توان به چند خواسته آنها اشاره کرد که آثار مثبتی بر فلسطینی‌ها داشته‌ است:
1- توجه به فلسطین: یکی از خواسته‌های ملل عرب به ویژه مردم مصر، قطع روابط حسنه میان نظام مبارک و رژیم‌صهیونیستی بوده است. قطع گاز ارزان ارسالی به اسراییل، از دیگر مصادیق قابل ذکر است. گشوده شدن گذرگاه رفح که در حقیقت برای تکمیل محاصرة‌ ضد بشری توسط رژیم مبارک اعمال می‌شد از دیگر نتایج انقلاب مردم مصر و نشانه‌ای از خواسته‌های آنان بوده است. این نوع مطالبات، کم و بیش در میان دیگر ملل عرب نیز که سران آنها با رژیم اشغالگر قدس روابطی دارند وجود دارد.
2- فلسطینی‌ها و آشتی ملی: یکی دیگر از آثار قیام‌های عربی، راهپیمایی فلسطینی‌ها در نوارغزه و کرانه باختری و درخواست آنان برای آشتی جنبش‌های فتح و حماس بوده است. چرا که جدایی فتح و حماس طی سالهای اخیر، جز فرصت‌سازی برای رژیم‌صهیونیستی و افزایش و تداوم محدودیت و مشکلات برای فلسطینی‌ها، نتیجه دیگری در بر نداشته است. درخواست تظاهرکنندگان به همراه تغییر نظام سیاسی مصر، راه را برای آشتی فتح و حماس فراهم نموده و آنان به توافقاتی برای آینده، دست یافتند.
3- فلسطینی‌های آواره و درخواست برای بازگشت: یکی دیگر از آثار قیام‌های عربی، درخواست فلسطینی‌های آواره مقیم سوریه، اردن و لبنان برای بازگشت به سرزمین‌هایشان بوده است. آنان برای اولین بار، در یوم‌النکبه سال 2011، فراخوانِ راهپیمایی به طرف مرزهای فلسطین اشغالی دادند. هر چند که این امر با کشتار از سوی نیروهای اسراییلی پاسخ داده شد اما اسراییلی‌ها را در برابر شرایط و نگرانی‌های جدیدی قرار داده است که تداوم آن می‌تواند برای این رژیم بسیار هزینه‌زا باشد.
با در نظر گرفتن سوابق انتفاضه‌های اول و دوم و مروری بر آثار بیداری اسلامی بر فلسطینی‌ها که سخن از انتفاضه سوم را به میان کشید، در سطور زیر به راهکارهایی برای تأثیرگذار بودن انتفاضه سوم اشاره می‌شود.

راهکارها:
1- اعتراضات مناسبتی: یکی از ویژگی‌های یک سال اخیر در مقایسه با گذشته، تفاوتهای جدی در نوع اعتراضات علیه رژیم اسراییل می‌باشد. مراسم سالگرد یوم النکبه، یوم‌النکسه، اشغال قدس و ... در یک سال اخیر خبرساز و حادثه‌ساز بوده است. سالگرد اشغال فلسطین که به یوم‌النکبه معروف است برای اولین بار با کشتار بیش از 20 نفر در مرزهای فلسطین اشغالی با جولانِ سوریه و جنوب لبنان همراه بود. 20 روز بعد در سالگرد یوم النکسه یا شکست اعراب در جنگ 6 روزة ژوئن 1967، مجدداً در جولان سوریه و به دنبال تیراندازی مستقیم نظامیان اسراییلی، 23 نفر کشته و 300 نفر زخمی شدند. یوم القدس یا روز قدس که سالگرد اشغال شهر قدس توسط صهیونیستها می‌باشد نیز از دیگر بهانه‌های اعتراض فلسطینی‌ها بوده است. سالروز حمله اسراییلی‌ها به نوار غزه (دسامبر)، روز جهانی قدس (آخرین جمعه ماه مبارک رمضان) سالروز حمله اسراییلی‌ها به مصر در سال 1956 (جنگ سوئز) و وقایع مشابه می‌تواند با توجه به فضای جدید ناشی از بیداری اسلامی به کابوسی برای رژیم صهیونیستی تبدیل شود. علاوه بر این سالروز امضای قرارداد کمپ‌ دیوید و قرارداد وادی عربی (میان اردن و اسراییل) برای مردم مصر و اردن بهانه‌های لازم جهت اعتراض به رژیم صهیونیستی را فراهم می‌کند.
2- طرح حقوقی موضوع آوارگان: یکی از راهکارهای قابل پیگیری، تعقیب موضوع آوارگان در مجامع حقوقی بین‌المللی به ویژه دادگاه لاهه و دادگاه جنایتهای جنگی است. همان گونه که طرح موضوع دیوار حایل در دادگاه لاهه، به چالشی جدی برای این رژیم تبدیل شده بود، طرح موضوع آوارگان در دادگاههای بین‌المللی و کشورهای اروپایی دارای صلاحیت، قابل پیگیری است.
3- استمرار آشتی ملی: یکی از چالش‌های فراروی انتفاضه‌الاقصی و مقاومت فلسطینی‌ها، اختلاف و درگیری میان جنبش‌های طرفدار مقاومت و سازش (حماس و فتح) بوده است. اگر آشتی ملی اخیر صورت گرفته میان این جنبش‌ها استمرار و تعمیق یابد می‌توان گفت این امر به موازات اعتراض فلسطینی‌ها و ا نتفاضه سوم به چالشی جدی برای رژیم صهیونیستی تبدیل می‌شود.
4- حفظ مصرِ انقلابی: یکی از نقاط برجسته در قیام‌های عربی در ارتباط با فلسطین، سرنگونی رژیم خائن مبارک می‌باشد. این امر که دستاورد بزرگی برای فلسطینی‌ها محسوب می‌شود باید توسط فلسطینی‌ها قدر دانسته و استفاده شود. آنان باید ضمن حفظ وحدت خود، تعامل مناسبی با دولت جدید مصر برقرار کنند تا بدین ترتیب، ضمن تداوم بازگشایی گذرگاه رفح و آزادی زندانیان حماس از زندانهای مصر، از نزدیکتر شدن رژیم صهیونیستی و رژیم جدید مصر ممانعت شود. به بیان دیگر، عملکرد فلسطینی‌ها باید در راستای غیرقابل جایگزین شدن گنج صهیونیست‌ها در مصر (مبارک) باشد. در این راستا قابل ذکر است که به دنبال انتخابات پارلمانی مصر که در سه مرحله انجام شد اخوان المسلمین با بیش از 45 درصد و سلفی‌ها با 25 درصد و در مجموع اسلامگرایان با 70 درصد، عملاً پارلمان را در اختیار گرفته‌اند. تشکیل مجلس مؤسسان که مسئولیت نگارش قانون اساسی با آن می‌باشد از جمله اقدامات این پارلمان محسوب می‌شود.
5- خارج کردن مسأله فلسطین از چارچوب فلسطینی و تسری آن به جهان عرب و جهان اسلام    در ابعاد حقوقی، مبارزاتی و سیاسی باید در اولویت انتفاضه سوم باشد چرا که توان 300 میلیون عرب و 5/1 میلیارد مسلمان با 6 میلیون فلسطینی داخل اراضی اشغالی 1967 قابل مقایسه نیست. غیرقابل کنترل بودن توانِ مسلمانان و اعراب توسط رژیم صهیونیستی، سبب می‌شود تا برخلاف سالهای پیش که این رژیم با محاصره نوارغزه و دستگیری مبارزان کرانه‌باختری، انتفاضه و قیام فلسطینی‌ها را تحت کنترل خود داشت این رژیم در برابر تلاش تبلیغاتی، سیاسی و اقتصادی ملتها و دولتهای مسلمان، عاجز بوده و عقب‌نشینی و امتیازدهی را جایگزین پیشروی و امتیازگیری نماید.
6- تلاش در جهت حفظ محور مقاومت: اسراییلی‌ها برای کاهش آثار بیداری اسلامی بر خود و جبران خسارت ناشی از کنار گذاشته شدن حسنی مبارک، تلاش می‌کنند از طریق اروپا و آمریکا به تحریک اتحادیه عرب پرداخته تا سوریه را از حالت مدافع محور مقاومت خارج نمایند. به بیان دیگر، قطع ارتباط میان ایران و حزب‌ا...، مهمترین دستاورد اسراییلی‌ها از سقوط بشار اسد خواهد بود.

نتیجه‌گیری
طبیعتاً وقایع اجتماعی و سیاسی همواره به صورت توامان با هزینه‌ها و فرصت‌هایی همراه خواهد بود. بیداری اسلامی به عنوان یک چنین پدیده‌ای از قاعده فوق، دور نمی‌باشد. بیداری اسلامی در منطقه برای ایران اسلامی، فلسطینی‌ها و در مجموع محور مقاومت عمدتاً فرصت‌ساز بوده است و در مقابل رژیم صهیونیستی با روی کار آمدن جریان مردمی و اسلامگرا در کشورهای خاورمیانه به صورت مستقیم و غیرمستقیم متضرر خواهد شد.
اسراییلی‌ها تلاش می‌کنند تا با نگاه مثبت به تحولات اطراف خود نگاه کنند اما واقعیت آن است که آنان طی چند دهه اخیر، با چنین پدیدة‌ بی‌نظیری مواجه نشده بودند به همین دلیل در ابتدا سیاست سکوت و انفعال را در پیش گرفتند اما به تدریج تلاش کرده‌اند تا با بهره‌گیری از توانایی‌ها و ابزارهای حامیان خود (آمریکا و اروپا)، به کنترل و بهره‌گیری این تحولات بپردازد.
ممانعت از انتفاضه سوم، یکی از مهم‌ترین اهداف رژیم صهیونیستی است که با ایجاد بحران‌های تصنعی در جهان عرب و تطویل این بحران‌ها، درصدد به فراموشی کشاندن آن است. بدون شک انتافضة مردمیِ عربی و اسلامی و توجه جدی ملل اسلامی به موضوع فلسطین، کابوسی است که تعبیر آن برای اسراییلی‌ها به معنای افتادن در سراشیبی سقوط قطعی می‌باشد.

نویسنده: سلمان رضوی
 


| شناسه مطلب: 158177







فیلم

خبرگزاری بین المللی قدس


خبرگزاری بین المللی قدس

2017 Qods News Agency. All Rights Reserved

نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.