آینده مشارکت در فرآیند تصمیم گیری آشتی ملی در فلسطین،مشکلات وموانع زیادی برسرراه اجرای مفاد...
چکیده
در فلسطین، مسئله مشارکت به ویژه در میان جنبشهای فتح و حماس با بحران جدی مواجه است تا جایی که گویی این امر به تقسیم قدرت و یا مدیریت شکاف و نه راهحلی برای خروج از آن تبدیل شده است. تا بدین لحظه در فلسطین به مسئله مشارکت، توجه خاصی نشده است تا تمام گروههای فلسطینی به ساف پیوسته و زیر چتر فلسطینی متحد و یکپارچه به فعالیت بپردازند.
در روزهای آینده نیز در مورد ایجاد تغییری اساسی و تحولی عظیم در مورد مشارکت در امور فلسطین، شاهد پیشرفتهایی نخواهیم بود بلکه وضعیت «مدیریت شکاف» میان فتح و حماس همچنان ادامه خواهد یافت. علاوه بر این، مشکلات زیادی در روندهای در پیش گرفته از جانب طرفین برای دستیابی به مشارکت مؤثر، به وجود خواهد آمد زیرا این روندها ممکن است پیامدهای مثبتی به همراه داشته باشد و به راحتی اسراییل میتواند آنها را متوقف و یا با شکست مواجه کند. مانند تشکیل دولت، انتخابات و بازسازی سرویسهای امنیتی. پس بر این اساس، بهتر است در ابتدا به صورت جدی به بازسازی و فعالسازی ساف به عنوان راهی برای دستیابی به اصلاحات ملی همه جانبه، پرداخت.
مقدمه
نیازی نیست به صورت مفصل و کلی در مورد ضرورت وجود ساز و کار مناسب برای فرآیند تصمیمگیری ملی در فلسطین صحبت کنم بلکه پیش از آن، ما نیازمند اتحاد و همبستگی میان گروههای مختلف فلسطینی در مورد این ساز و کار هستیم زیرا یک نیاز ملی و خواسته مردمی است. این ساز و کار رفتاری مسلم برای انقلابهای موفق بوده است.
شرکای ستیزه جو
توافقنامه آشتی ملی که گروههای فلسطینی آن را در تاریخ 3/5/2011 در قاهره امضا کردند و یک روز پس از آن، جشنی به این مناسبت برگزار شد، باعث ایجاد آرامش نسبی و اطمینان خاطر ملت فلسطین شد. با چشمپوشی از حسن نیتهای طرفین به راحتی میتوان گفت که این توافقنامه اگر به صورت جدی و شفاف به مسائل اساسی نپردازد مسلماً باشکست مواجه خواهد شد و بیتردید به آرشیو توافقنامههای سابق مانند توافقنامه قاهره در سال 2005؛ سند وفاق ملی در سال 2006 و توافقنامه مکه در سال 2007 ملحق میشود.
مشکلات و موانع زیادی بر سر راه اجرای مفاد توافقنامه آشتی ملی قرار گرفت. در این توافقنامه، مقرر شده بود که طی یک سال به 5 پرونده اصلی- که بر سر آنها توافق به وجود آمد (تشکیل دولت، انتخابات، ساف، سرویسهای امنیتی و آشتی ملی)- پرداخته شود اما یک سال، سپری شد و شاهد موفقیت ملموس در پروندههای مذکور نبودیم.
در این زمینه، فتح به جدی نبودن در فرآیند توافق متهم شد. همچنین بسیاری از گروهها مدعی شدند که رهبران فتح برای غلبه بر پیامدهای ناگوار و منفی- که در اثر بهار کشورهای عربی در فلسطین به وجود آمد- دست به چنین اقدامی زدند و توافقنامه آشتی ملی را امضا کردند. علاوه بر این، جنبش فتح به منظور ارائه پرونده درخواست عضویت کشور مستقل فلسطین در سازمان ملل متحد، به این توافقنامه تن داد.
البته جنبش حماس نیز از این تهمتها بینصیب نماند. گفته شد که رهبران جنبش حماس در نوار غزه به توافقنامه آشتی ملی به صورت جدی عمل نمیکنند و امضا کردن توافقنامه مذکور، صرفاً برای همگام شدن با بهار کشورهای عربی بود. جنبش حماس همچنان در مدیریت نوار غزه تک روی میکند و هیچ برنامه جدی و دقیقی را در رابطه با مشارکت ملی ارائه نمیکند. بسیاری از احزاب و جنبشها معتقدند که حماس با امضای این توافقنامه به دنبال از بین بردن محاصره نوار غزه بوده و پس از تیره شدن روابطش با ایران، برای تأمین منابع جدید به منظور دریافت کمکهای مالی تلاش نموده است.
بر این اساس، بسیاری از پژوهشگران و تحلیلگران مسائل فلسطین علناً اعلام میکنند که توافقنامه آشتی ملی، وضعیت فلسطین را از حالت «شکاف» به حالت «تقسیم قدرت خاموش میان کرانه باختری و نوار غزه» تبدیل کرد و یا بهتر است بگوییم توافقنامه مذکور، وضعیت فلسطین را از «درگیری علنی و آشکار» که منجر به شکاف شد به «درگیری نرم و ملایم» برای «مدیریت تقسیم قدرت» متحول نمود. در حالی که طرفین دعوا همچنان بر سر وقت، زمان و تغییر شرایط به نفع هر یک شرطبندی میکنند تا بتوانند در پایان کار، شروط خود را بر طرف دیگر تحمیل نماید.
موانع مشارکت
1- بخش مهمی از درگیری و اختلاف نظر میان گروههای اصلی فلسطینی به مسائل استراتژیک و عقیدتی مرتبط میشود که به صورت مستقیم بر خطوط قرمز روند فعالیت ملی فلسطینی و هویت آن تأثیر میگذارد مانند: به رسمیت شناختن اسراییل، چشمپوشی از بخشهایی از خاک فلسطین، نحوه برخورد با پروندههای سازش و مقاومت و تعیین اولویتهای طرح ملی فلسطین.
2- گروهها و حزبهایی که در فلسطین شکل گرفتند نمایندگی بخش عمدهای از ملت را به عهده میگیرند مانند حماس و جهاد اسلامی. از سوی دیگر، ساف همانند سابق، تنها نماینده رسمی ملت فلسطین به شمار نمیرود و همه گروههای مختلف فلسطینی را زیر سایه خود جمعآوری نمیکند.
3- طی سالهای اخیر با بحران عدم اعتماد میان فتح و حماس مواجه بودهایم. این پدیده به دلیل اقدامات عملی طرفین به ویژه پس از توافقنامه اسلو، تأسیس تشکیلات خودگردان فلسطین، پیروزی حماس در انتخابات شورای قانونگذاری، تلاشهای وافر برای تعطیل فعالیت شورای قانونگذاری، درگیری و هرج و مرج امنیتی و سرانجام شکافی که منجر به سیطره حماس بر نوار غزه و سیطره فتح بر کرانه باختری شد، به وجود آمد.
4- توافقنامه اسلو باعث شد که تشکیلات خودگردان در معرض فشارهای اشغالگری اسراییل قرار بگیرد. زیرا اسراییل بر سیطره اراضی، گذرگاههای زمینی، دریایی و مرزهای هوایی، گردش اموال و غیره اصرار میورزید. علاوه بر این، اسراییل تا زمانی که خواستههای امنیتی، اقتصادی و سیاسیاش برآورده نمیشد، اقدامات خشن خود را کاهش نمیداد و بدین وسیله به عنوان تصمیمگیرنده فلسطین معرفی شد چه مقامات و ملت فلسطینی بپذیرند و یا نپذیرند.
سناریوهای احتمالی
1- تقسیم مشارکت: یعنی تداوم وضعیت شکاف و همچنین ادامه دیدارها و اقدامات کند و ظاهری که اصل قضیه را حل نمیکند یعنی؛ وضعیت کنونی.
2- ایجاد تحول برای برقراری مشارکت فعال که این امر ممکن است پس از مأیوس شدن یکی از طرفین در توانایی خود برای تحمیل شروط بر طرف دیگر و یا در پی فشارهای کشورهای عربی به وجود آید و یا اینکه رهبران ساف و تشکیلات خودگردان واقعاً از روند سازش مسالمتآمیز با اسراییل به یأس و ناامیدی برسند.
3- بازگشت به وضعیت شکاف علنی و متهم کردن یکدیگر به شکست فرآیند آشتی ملی.
البته ممکن است که در ماههای آتی، وضعیت همچنان به حالت «تقسیم مشارکت» باقی بماند زیرا چشم اندازهایی دال بر ایجاد تغییرات اساسی در اقدامات و تفکر طرفین به چشم نمیخورد.
راه خروج پیشنهادی
1- باید طرفین (جنبشهای فتح و حماس) یک مطالعه انتقادی از نحوه عملکرد خود طی سالهای سپری شده ارائه دهند و در آن با روحیهای ملیگرایانه به جنبههای ضعف و کوتاهی خود اقرار کنند.
2- طرفین باید قانع شوند «بازی صفر» (یعنی اینکه همه چیز به نفع یکی ختم شود و دیگری کاملاً بازی را ببازد) منطقی نیست و در نهایت، منجر به ادامه بحران و باخت طرفین میشود. پس باید به دنبال بازیای بگردیم که همه در آن برنده شوند. بازیای که همه طرفها، صادقانه برای موفقیت طرح ملی گام بردارند و این امر، تنها با چشمپوشی طرفین از منافع خود محقق میشود.
3- طرفین باید فوری به دنبال اقداماتی باشند که منجر به تقویت اعتماد میان آنها میشود و این اقدامات در آزادی زندانیان سیاسی، آزادی نهادها و اشخاص و اجازه دادن به تمامی افراد با گرایشهای مختلف که در نهادها و ارگانهای دولتی فعالیت کنند، نمایان میشود.
4- پرداختن به پرونده ساف به گونهای که تمامی گروهها را در بر بگیرد و ملت فلسطین زیر سقف آن بتوانند بار دیگر صفآرایی کنند و اولویتهای خود را مشخص نمایند. چنین امری، شرایط را برای مدیریت بحران فراهم میکند و نیازی به حمایت آمریکا و اسراییل ندارد. همچنین دایره شمولیت ساف گسترده شده و تمام ملت فلسطین در داخل و خارج میتوانند در آن فعالیت کنند. تشکیلات خودگردان نیز به یکی از ابزارهای ساف تبدیل میشود و دیگر مثل سابق در مرکز تصمیمگیری آن قرار نخواهد گرفت.
مترجم: اسراء قطبی
منبع: موسسه تحقیقات و پژوهش های سیاسی وعلمی ندا
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس