روابط ایران و حماس در سایه بیداری اسلامی در منطقه،رویکردمقاومتی حماس دربرابراشغالگری...
مقدمه
ظهور بیداری اسلامی در منطقه خاورمیانه و سقوط حکام دیکتاتور مورد حمایت غرب، پیامدهایی را در عرصه سیاسی خاورمیانه به دنبال داشته است. از جمله مهمترین تأثیرات بیداری اسلامی در جهان عرب، پیروزی اسلامگرایان در کشورهای مصر و تونس و تغییر رویکرد گروههای اسلامگرا در تعامل با مسائل پیرامون خود بوده است.
جنبش مقاومت اسلامی(حماس) نیز در نتیجه وقوع تحولات شگرف در کشورهای همسایه فلسطین به ویژه مصر و موفقیت جماعت اخوانالمسلمین در انتخابات پارلمان آن کشور، در حال پوستاندازی به سوی تشکیل یک حزب سیاسی اسلامی فراگیر در منطقه است. این تحول در نگاه رهبران حماس به مسائل مهمی چون مقاومت، رابطه با جنبش فتح، آشتی ملی، بحران سوریه و گشایش دفاتر جدید در کشورهای تحت تأثیر بیداری اسلامی، کاملاً به چشم میخورد.
تعارض دیدگاههای جدید جنبش حماس با ملاحظات نظام جمهوری اسلامی ایران در حمایت از محور مقاومت(سوریه- حزبالله لبنان- مقاومت فلسطین) یکی از مهمترین تأثیرات بیداری اسلامی بر مسئله فلسطین است که نیازمند بررسی بسیار عمیق است. نتایج این بررسی، ما را در تبیین سیاستهای آینده مقاومت فلسطین، یاری خواهد کرد. در این گزارش به سؤالات ذیل پاسخ خواهیم داد:
- روابط ایران و حماس قبل از بیداری اسلامی چگونه بوده است؟
- چه عواملی موجب بروز اختلافنظر بین ایران و حماس شده است؟
- آینده روابط ایران و حماس چگونه خواهد بود؟
الف) روابط ایران و حماس
پس از آنکه شیخ احمد یاسین، جنبش حماس را در سال 1987 به عنوان شاخة اخوانالمسلمین فلسطین تأسیس کرد این جنبش به عنوان یک جنبش مقاومت مردمی- ملی با رویکردی اسلامی آغاز به کار کرد و از همان بدو کار تلاش کرده است تا زمینه را برای آزادی و رهایی فلسطین از طرح صهیونیستها مبنی بر غصب کامل این سرزمین فراهم آورد. حماس، مبانی اسلامی را اصلی ثابت برای مبارزه با دشمن میداند و به همین دلیل، یک جریان گستردة مردمی را در فلسطین با خود همراه کرده است. این جنبش برخلاف سازمان آزادیبخش فلسطین که در سال 1988، رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت، نه تنها مخالف مشروعیت این رژیم است بلکه خواهان نابودی آن و مخالف ماهیت وجودی رژیم صهیونیستی میباشد.(1)
رویکرد مقاومتی حماس در برابر اشغالگری رژیم صهیونیستی و همسویی آن با مبانی انقلاب اسلامی ایران و آرمانهای حضرت امامخمینی(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران درباره حمایت جهان اسلام از مسئله فلسطین، موجب شد که روابط ایران با جنبش از سال 1991 آغاز شود.(2) تأکید حماس بر تشکیل حکومت اسلامی در فلسطین و مقاومت این جنبش در برابر روند سازش، افزایش دامنه فعالیت حماس را در ایران تا گشایش دفتر سیاسی در تهران به همراه داشت. پس از آن، سفرهای رهبران حماس به ایران افزایش یافت و ایران به محور هماهنگکننده مقاومت در برابر رژیم اشغالگر تبدیل شد. اوج حمایتهای ایران از مقاومت فلسطین به ویژه حماس، در جنگ 22 روزه علیه نوار غزه بود کما اینکه حضرت آیتالله خامنهای (مد ظله العالی) نیز در خطبههای نماز جمعه فرمودند: «ما هر جا دخالت کنیم صریحاً میگوییم همچنانکه به علت ضدیت با غده سرطانی رژیم صهیونیستی در دو جنگ پیروزمند 33 روزه و 22 روزه دخالت کردیم و از این پس نیز هر جا هر ملتی یا گروهی با رژیم صهیونیستی مبارزه و مقابله کند ما به او کمک میکنیم و هیچ ابایی هم از گفتن این مسئله نداریم.»(3)
ب) عوامل اختلافنظر میان ایران و حماس
پس از سقوط حسنی مبارک، حاکم فاسد و همپیمان صهیونیستها در منطقه، امیدها برای نگاه تازه به مسئله فلسطین و پایان درد و رنج ملت فلسطین زنده شد. جنبش حماس نیز به تأسی از پدر معنوی خود یعنی جماعت اخوانالمسلمین که عرصه انتخابات را به عنوان میدان مبارزه سیاسی خود انتخاب کرده بود، با نگاه تازه به تحولات منطقه، ابتدا روابط خود با نظامهای انقلابی را آغاز کرد و سپس به دنبال ترمیم روابط گذشته خود با کشورهای مورد حمایت غرب برآمد. رهبران حماس در این زمینه دچار اشتباهاتی نیز شدند و تصور نمودند ناآرامیهای سوریه نیز نسیمی از بیداری اسلامی است، در حالی که با گذشت زمان، درستی و ثبات نظام مقاومتی سوریه برای همگان مشخص شد. این نگاه تازه حماس با برخی دیدگاههای جمهوری اسلامی ایران در تعارض است و این امر، زمینه ساز اختلافنظر میان سران جنبش و ایران شد. از جمله مهمترین عوامل اختلافنظر بین حماس و ایران میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
1- تغییر رویکرد حماس در مقاومت
جنبش حماس پس از پیروزی در انتخابات سال 2006 و در دست گرفتن دولت مردمی و قانونی غزه و همچنین تجربه جنگ 22 روزه، نگاه خود را به مقاومت تغییر داد. این نگاه، در برگیرنده ملاحظاتی برای تثبیت حکومت حماس در نوار غزه بوده است که از جمله آنها میتوان به مذاکره با فتح و کشورهای غربی اشاره نمود. پس از بیداری اسلامی در منطقه و سقوط نظام سابق مصر، جنبشهای فتح و حماس در تاریخ 8 می 2011 (18/2/90) سند آشتیملی را امضا نمودند. ورود حماس به آشتی با فتح، تبعاتی در بر داشته است که یکی از آنها پذیرش مقاومت مسالمتآمیز از سوی «خالد مشعل» رئیس دفتر سیاسی حماس بوده است.(4) مقاومت در هر شکل ممکن، یکی از معیارهای ایران در حمایت از گروههای مقاومت است، در حالی که حماس در حال عقبنشینی از این اصل مهم میباشد. از طرف دیگر، عملکرد حماس در مقابل حملات رژیم صهیونیستی به نوار غزه و سکوت موشکی گردانهای قسام(شاخه نظامی جنبش حماس) تردیدها را در مورد آینده مقاومتی این جنبش افزایش داد. حال این سؤال به ذهن متبادر میشود که آیا حماس همچنان یک جنبش مبارز مقاومتی خواهد ماند و یا اینکه به یک حزب صرفاً سیاسی اخوانی در فلسطین تبدیل خواهد شد؟
2- پذیرش ابومازن سازشگر
جنبش فتح و در رأس آن محمود عباس، پس از توافق 1993 اسلو همواره بر روند سازش و مذاکره با رژیم جنایتکار صهیونیستی تأکید داشته و تا به امروز نیز ذرهای از این سیاست روی برنگردانده است. با توجه به خصلت سازشگری ابومازن، آشتی ناگهانی فتح و حماس، سؤالاتی را در ذهن حامیان مقاومت به ویژه مقامات جمهوری اسلامی ایران به وجود آورد. آیا جنبش حماس به دنبال بر هم زدن توافقات گذشته خود با رژیم صهیونیستی است؟ یا آنکه حماس به دنبال پذیرش یک همسایه اشغالگر است؟
پس از برگزاری دیدارهای متعدد و بینتیجه دو طرف در قاهره، ناگهان دولت قطر وارد بازی آشتی ملی شد. ابومازن و مشعل در برابر دیدگان جهان، در دوحه با یکدیگر توافق نمودند. موضوع توافق، واگذاری مسئولیت تشکیل دولت وحدت ملی و برگزاری انتخابات به ابومازن بود. این همان مسئله و معضلی است که رهبری جمهوری اسلامی ایران در دیدار با اسماعیل هنیه، نخست وزیر دولت حماس نسبت به آن هشدار داد. حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار فرمودند: «پیروزیهای سالهای اخیر در فلسطین و حتی بخشی از علل بیداری اسلامی در منطقه، نتیجه مقاومت گروههای فلسطینی بوده و پیروزیهای آینده نیز در گرو همین مقاومت است. هر حرکت تضعیف کننده مقاومت، آینده را مخدوش خواهد کرد. باید همواره مراقب نفوذ عناصر سازشکار به کالبد مقاومت بود؛ زیرا بروز بیماری، تدریجی است.» ایشان با یادآوری سرنوشت یاسر عرفات که بعد از محبوبیت سالهای دوران ایستادگی، به علت خروج از مسیر مقاومت، مطرود ملتهای منطقه شده بود، تأکید کردند: «مقاومت و ایستادگی، زمینه ساز جذب دلهای مردم است.»(5)
3- بحران سوریه
با آغاز اعتراضات در سوریه و فعال شدن دستهای توطئهگر خارجی در آن کشور، کشورهای دنیا مواضع گوناگونی از خود نسبت به آن نشان دادند. برخی کشورهای منطقه همچون عربستان سعودی، قطر، ترکیه و جریان 14 مارس لبنان در پرتو توطئههای صهیونیستی- آمریکایی بر سقوط نظام حامی مقاومت، پافشاری نمودند و از طریق ارسال تسلیحات و اطلاعات به نیروهای تروریستی، اعتراضات را به درگیریهای خونین در شهرهای مرزی و حتی بمبگذاری در دمشق تبدیل کردند. در برابر این دیدگاه، کشورهای حامی مقاومت همچون ایران، لبنان، روسیه و گروههای فلسطینی بر اجرای اصلاحات مورد خواست ملت سوری با تکیه بر یک نظام دمکراتیک تأکید نمودند. اما جنبش حماس تحت تأثیر جماعت اخوانالمسلمین سوریه که جزو مخالفان سرسخت بشار اسد نیز به حساب میآیند، مواضع دوگانهای اتخاذ کرد. رهبران حماس، به صورت تدریجی، دفتر این جنبش در دمشق را به حال خود رها کردند و با بهانه قرار دادن آشتی ملی و دیدارهای بینالمللی از سوریه خارج شدند. هم اکنون، خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی جنبش و عزت الرشق و سامی خاطر از اعضای دفتر سیاسی در دوحه(پایتخت قطر)، موسی ابو مرزوق، جانشین رئیس دفتر سیاسی حماس در قاهره(پایتخت مصر) و ابراهیم غوشه، سخنگوی دفتر سیاسی و محمد نزال از اعضای ارشد جنبش در امان(پایتخت اردن) به سر میبرند. البته رهبران حماس تا به امروز، منکر خروج رسمی از سوریه هستند، در حالی که اکنون به غیر از تابلوی دفتر سیاسی از جنبش چیز دیگری در سوریه باقی نمانده است. اظهارنظرهای رهبران حماس را نیز باید به این تحرکات افزود. اسماعیل هنیه در سخنرانی خود در دانشگاه الازهر قاهره، به شکل علنی از اعتراضات و شورشها در سوریه علیه نظام بشار اسد حمایت کرد. هنیه در دانشگاه الازهر گفت: «حماس، ملت شجاع سوریه را که به سوی دموکراسی و اصلاحات گام برمیدارد، تأیید میکند.» بعد از سخنرانی هنیه، موسی ابومرزوق از تظاهرات مردم سوریه حمایت کرد.(6) صلاح بردویل از رهبران حماس، معتقد است که حماس، هرگز در امور داخلی کشورهای عربی مداخله نمیکند، اما در عین حال تداوم ریخته شدن خون مردم سوریه را نیز نمیپذیرد و خواهان توقف این خونریزیهاست.(7) علاوه بر این، خالد مشعل ضمن اعلام حمایت از انقلاب سوریه با اعضای شورای ملی(مخالفان نظام اسد) نیز دیدار داشته است.(8) موضع جنبش حماس درباره سوریه، مشکلی جدی در روابط آینده این جنبش با ایران و محور مقاومت محسوب میشود.
4- ازسرگیری روابط حماس با اردن
پس از کش و قوسهای فراوان در روابط حماس با پادشاهی اردن و بازداشت گسترده سران این جنبش از جمله خالد مشعل(1378)، سرانجام با فوت ملک حسین پادشاه سابق اردن در سال 1999 و شروع پادشاهی ملک عبدالله، فعالیتهای حماس در کشور اردن با فشارهای رژیم صهیونیستی و آمریکا و به بهانه تهدید امنیت داخلی اردن، پایان یافت. علیرغم حضور برخی اعضای حماس از جمله ابراهیم غوشه در اردن، روابط این دو تا ظهور بیداری اسلامی در تاریکی مطلق قرار داشت. پس از برگزاری دیدارهای آشتی ملی و آغاز دیدارهای مشعل از کشورهای منطقه، سرانجام وی در ژانویه 2012 به همراه شیخ تمیم بن حمد آل ثانی، ولی عهد قطر با ملک عبدالله در کاخ رغدان امان دیدار کرد. این تغییر رویکرد حماس نیز که برگرفته از فشار اخوانالمسلمین اردن(حامی اصلی حماس) است، زمینه را برای سیطره غیرمستقیم رژیم صهیونیستی بر جنبش مهیا میسازد. چرا که اردن، در راستای تأمین منافع رژیم اشغالگر قدس قرار دارد.(9)
5- سفر رهبران حماس به کشورهای قطر و بحرین
نفس توافق قاهره، پذیرش میانجیگری دولت قطر در مسئله فلسطین است. قطر که اکنون مسئول اجرای توطئه کشورهای غربی در رابطه با سوریه است در ریختن خون مردم مظلوم سوریه دست دارد. در این شرایط، سکونت رهبران حماس در دوحه به چه معناست؟! از طرف دیگر، دیدار هنیه با یوسف قرضاوی(کسی که نظام سوریه را تکفیر کرد و حکم به جهاد علیه بشار اسد داده است) را چگونه میتوان تفسیر نمود؟(10) همچنین در شرایطی که ملت مظلوم بحرین، دست یاری به سوی ملتهای مسلمان دراز میکنند اسماعیل هنیه با ملک حمد بن عیسی آل خلیفه، پادشاه بحرین در کاخ پادشاهی وی دیدار میکند و از وی برای آزادی قدس درخواست کمک میکند.(11) حال باید این سوال را از برادران جنبش حماس پرسید: در شرایطی که هیچ کشور عربی، دولت غزه را به رسمیت نمیشناخت و تا چندی پیش، جنبش حماس را یک گروه تروریستی افراطی به شمار میآورد، علت آغوش باز حاکمان عرب حامی سقوط مقاومت برای حماس چیست؟!
6- سکوت حماس در برابر ماجراجوییهای صهیونیستها
رژیم صهیونیستی پس از شکست در برابر اراده ملت ایران در پیشبرد برنامه صلحآمیز هستهای خود، ناچار به طرح ادعاهای دروغین مبنی بر ساخت بمب اتمی توسط ایران شد. در ادامه این سناریوی بیاساس، برخی مقامات رژیم صهیونیستی تنها راه توقف پیشرفت ایران را حمله به تأسیسات هستهای دانستند. کارشناسان در واکنش به این ادعا، عواقب خطرناکی را برای جنگ احتمالی بین ایران و رژیم صهیونیستی پیشبینی نمودند و حتی بیان داشتند که دامنه دفاع ایران از آرمانهای خود تنها به داخل مرزها محدود نخواهد شد و گروههای مقاومت فلسطین به همراه حزبالله لبنان، خاک سرزمینهای اشغالی را به آتش خواهند کشید. مقامات حماس در برابر این ادعاها، واکنشهای ضد و نقیضی از خود بروز داد و هیچ گاه، موضعی قاطع در خصوص حمایت از جمهوری اسلامی در جنگ احتمالی اعلام نکردند.(12) این موضع حماس در کنار حضور پررنگ جهاد اسلامی در واکنشهای موشکی به حملات رژیم صهیونیستی به نوار غزه، گمانهها را درباره کاهش حمایت ایران از حماس و افزایش کمکها به جنبش جهاد اسلامی قویتر نمود.
موفقیت جنبش حماس در معامله تبادل اسراء(از طریق مذاکرات غیرمستقیم با رژیم صهیونیستی) و آزادی بیش از 1000 اسیر فلسطینی از چنگال رژیم صهیونیستی امری مهم و مثبت به نظر میرسد، اما چگونگی و علت این موفقیت در شرایطی که هنوز نظام جدید مصر تثبیت نشده است و تمامی کشورهای منطقه از جمله حکام مورد حمایت غرب (عربستان، قطر و اردن) به رهبران حماس چراغ سبز نشان میدهند بر ابهامات در مورد برنامههای رژیم صهیونیستی برای تعامل با جنبش حماس، میافزاید. از طرف دیگر حذف نام حماس از لیست سازمانهای تروریستی توسط سوییس، نشانه تغییر رویکرد غرب درباره این جنبش است.(13) همچنین دیدارهای رهبران حماس با مقامات آمریکایی، زنگ خطری برای تبدیل شدن این جنبش به فتح جدیدی در سایه بهار عربی است.(14)
ب) آینده روابط ایران و حماس
علیرغم بروز اختلافنظرها در دو سال گذشته، جمهوری اسلامی ایران و جنبش مقاومت اسلامی دارای نقاط مشترک و تفاهمات زیادی هستند که هرگز نخواهند گذاشت حمایت ایران از حماس و رابطه حماس با ایران به طور کامل قطع شود. اولین و مهمترین محور مشترک، ضدیت با رژیم اشغالگر قدس است. جنبش حماس حتی پس از پذیرش مقاومت مسالمتآمیز در قاهره، هرگز تن به قبول دولتی صهیونیستی در کنار خود نداده و مذاکره با رژیم صهیونیستی را بینتیجه دانسته است. این امر در واکنش مقامات صهیونیستی نیز به وضوح قابل مشاهده است، آنچنانکه نتانیاهو، بهای آشتی ابومازن با حماس را قطع درآمدهای تشکیلات خودگردان اعلام و پذیرش دولت حماس را امری غیرممکن توصیف میکند.(15)
دیگر محور مشترک، حرکت حماس در مسیر مقاومت است. نگاه امروز حماس به مقاومت در فلسطین، برگرفته از دیدگاههای شیخ «احمد یاسین» و «عبدالعزیز الرنتیسی» است. اگر چه ظهور بیداری اسلامی، موجب تمرکز حماس بر بعدی از ابعاد مقاومت(مسالمتآمیز) و غفلت از بعد مسلحانه شده است اما گذر زمان، این مسئله را درمان خواهد کرد. مقاومت و مبارزه، نتیجه ایدئولوژی مشترک اسلامی جنبش حماس و جمهوری اسلامی ایران است. البته نباید این را فراموش کرد که اخوانالمسلمین به دنبال تأسیس شاخه سیاسی خود در فلسطین تحت نام حزب سیاسی حماس است و این امر در راستای دور کردن حماس از حمایتهای ایران شیعی است.
محور مشترک دیگر، همسویی دو طرف در رفع مشکلات ملت فلسطین و آزادی سرزمین فلسطین از سایه اشغال است. هم جمهوری اسلامی ایران و هم جنبش حماس، سرزمین فلسطین را از بحر تا نهر دانسته و چشمپوشی از حتی یک وجب آن را غیرقابل قبول میدانند. جنبش حماس، بزرگترین و پرطرفدارترین جنبش اسلامی در فلسطین است. این جنبش همچنین از سال 2006 تاکنون، مسئولیت دولت در غزه را بر عهده دارد. این جایگاه استراتژیک حماس در عرصه سیاسی فلسطین موجب شده است که جمهوری اسلامی ایران برای ارسال کمکهای خود به ساکنان مظلوم و تحت محاصره نوار غزه از جنبش و دولت حماس کمک گیرد. در مقابل، جنبش حماس نیز برای آنکه بتواند نقش تأثیرگذاری در منطقه و عرصه مقاومت در برابر حملات صهیونیستی داشته باشد، ناگزیز از قبول حمایتهای کشور قدرتمند منطقه یعنی جمهوری اسلامی ایران است.
نکته دیگر در زمینه آینده روابط ایران و حماس، ادامه و استمرار ارتباط رهبران حماس با مقامات ایرانی است. از جمله مهمترین دیدارهای سال گذشته حماس میتوان به حضور رهبران ارشد حماس و خالد مشعل در کنفرانس حمایت از انتفاضه فلسطین(مهر ماه 1390 تهران)، دیدار اسماعیل هنیه با رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران و ریاست محترم جمهور، حضور هنیه در راهپیمایی 22 بهمن، دیدار محمود الزهار با دبیر کل شورای عالی امنیت ملی، رئیس مجلس شورای اسلامی و وزیر امور خارجه و... اشاره نمود. همچنین دفتر سیاسی حماس مانند گذشته در ایران حضور داشته و خالد قدومی(نماینده جنبش در ایران) مسئولیت هماهنگیهای بین طرفین را برعهده دارد.
وجود نقاط مشترک و همچنین استمرار روابط بین دو طرف، عواملی است که آینده خوبی را برای ارتباطات حماس و ایران نوید میدهد. حماس در دو سال گذشته، همواره بر سیاست اعلام و تکذیب پافشاری نموده است. به این معنا که با طرح این مسئله در رسانهها خود را از مظان اتهام مبرا ساخته است و پس از آن با تکذیب خبرها، راهها را برای بازگشت حفظ کرده است. کما اینکه در مورد ادعاها درباره حمایتهای مالی و نظامی ایران از جنبش حماس و دخالت حماس در جنگ احتمالی رژیم صهیونیستی علیه ایران نیز شاهد این گونه برخورد بودیم.
دیگر آنکه، گذشت زمان و سقوط نکردن نظام سوریه بر تردیدهای حماس درباره رویکرد آینده خود افزود. مسیری که کشورهای غربی ساخته و با دلارهای نفتی قطر و عربستان حمایت شود، هیچ گاه به سرمنزل مقصود فلسطینیان یعنی آزادی سرزمین و حق بازگشت نخواهد رسید. این مسیری است که جنبش فتح پس از قرارداد 1993 اسلو پیش گرفت و تاکنون جز ارسال نامه و برگزاری نشستهای سازش، دستاوردی برای ملت مسلمان و مظلوم فلسطین به بار نیاورده است. کشورهای عربی که تا به امروز، ادعای حمایت از فلسطین و ملت آن را دارند، حتی حاضر نشدند دولت قانونی اسماعیل هنیه را به رسمیت بشناسند. جنبش حماس در تبیین راهبردهای خود باید به حافظه تاریخی فلسطین بازگردد و از ورود عناصر سازشگر به بدنه خود جلوگیری نماید. چرا که این عناصر به طور یقین بر طبل جدایی حماس از ایران و نزدیک شدن به مذاکره و گفتگو با جهان خارج(چه رژیم صهیونیستی و چه هر کشور دیگری) خواهند کوفت. فرصت برای جبران اشتباهات هنوز باقی است!
نتیجهگیری
عامل تعیینکننده آینده روابط ایران و جنبش مقاومت اسلامی، چگونگی نگاه حماس به سه موضوع مقاومت، آشتی ملی و سوریه است. پایبندی حماس به پروژه مقاومت و ایستادگی در برابر حملات و جنایتهای رژیم صهیونیستی، قطعاً تضمینگر روابط این جنبش با جمهوری اسلامی ایران و همچنین افزایش کمکها خواهد بود. جنبش حماس باید توجه داشته باشد که کمکهای ایران با هدف آزادی سرزمین فلسطین از اشغالگری است و دلارهای قطر، عربستان سعودی، اردن و دیگر کشورهای مورد حمایت رژیم صهیونیستی و آمریکا نمیتواند پایان یهودیسازی و اشغالگری را تضمین کند چرا که این امر در گذشته نیز توسط جنبش فتح تجربه شده است.
آشتی ملی نیز باید به مانند دیگر مسائل فلسطین بر پایه مقاومت و آزادسازی فلسطین باشد. محمود عباس زمانی به سوی جنبش حماس آمد که بینتیجه بودن مذاکرات سازش، وی را در تنگنا قرار داد. از طرف دیگر، شکست در سازمان ملل، تشکیلات خودگردان را وادار به تبعیت از اجماع گروههای فلسطینی نمود. پس جنبش فتح در آشتی ملی به دنبال مقاومت نخواهد بود. جمهوری اسلامی ایران نیز با تمامی طرحهایی که متضمن چشمپوشی از مقاومت و خاک سرزمین فلسطین باشد مخالف است. اگر جنبش حماس به دنبال استمرار روابط خود با ایران است نباید میانجیگری عناصر سازشکار را در حل مسئله فلسطین بپذیرد.
در مورد سوریه نیز، حماس دچار اشتباه شده است. حماس به دنبال گسترش روابط خود با جهان خارج است و در این مسیر، احتمال اشتباه نیز وجود دارد. ایران میتواند با میانجیگری بین حماس و سوریه، فاصله به وجود آمده در محور مقاومت را جبران نماید و از این طریق، پشتوانهای محکم و مقاوم برای نظام سوری فراهم آورد. برادران حماس نیز باید به گذشته خود مراجعه کنند و حمایتهای ملت و نظام سوریه از مقاومت را از یاد نبرند.
نکته پایانی آنکه، جدا شدن حماس از پیکره مقاومت و تبدیل آن به یک جنبش فتح دیگر، هرگز به نفع فلسطین و محور مقاومت نخواهد بود. تا زمانی که حماس در خط مبارزه با رژیم اشغالگر قرار دارد و وارد مذاکره رسمی با این رژیم نشده است، قابل احترام و حمایت است. دستاوردهای حماس در صحنههای مقاومت همچون جنگ 22 روزه و معامله تبادل اسراء، پیروزیهایی است که از ذهن جمهوری اسلامی ایران بیرون نخواهد رفت و حمایتهای ایران از این جنبش را تا زمان پایبندی به مقاومت ادامه خواهد داد.
پینوشتها
1- http://www.palestine-info/ar/default.aspx?
2- http://www.almustaqbal-a.com(2011/4/22)
3- http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=bayanat&id=9093
4- http://www.maannews.net/arb/Default.aspx(2012/11/26)
5- http://alresalah.ps/ar/(2012/2/12)
6- http://www.amad.ps/arabic/(2012/3/15)
7- http://www.hamasinfo.net/ar/(2012/2/27)
8- http://www.abedkhattar.com/news-action-listnewsm-id-4.htm(28/2/2012)
9- http://paltimes.net/(2012/2/29)
10- http://paltoday.ps/ar/(2012/2/4)
11- http://www.maannews.net/arb/(2012/2/5)
12- http://www.algomhuria.net.eg/(2012/4/11)
13- http://www.felesteen.ps/(2012/2/5)
14- http://www.fpnp.net/(2012/3/9)
15- http://www.hamasinfo.net/ar/#&slider1=1(2011/12/26
هادی مشهدیرضا
منبع:موسسه تحقیقات وپژوهش های سیاسی وعلمی ندا
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس