آقای نتانیاهو! میتوانم حدس بزنم آینده اسراییل را (افراهیم هالوی)
افرائیم هالوی*
نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل بیش از ربع قرن جسورانه و صریح هم در نوشته ها وهم در سخنرانی ها قول داده است که هرگز به "تروریست" ها امتیاز ندهد. اکنون با یک ضربه، و با مذاکرات برای رهایی گیلعاد شالیط، همه آن قول ها به باد رفته است. خود نخست وزیر آن را یک انتخاب سرنوشت ساز، و نمونه ای از رهبری قاطع و تاریخی خود اعلام نموده است.
اما دلیلی که نتانیاهو برای تصمیمش می آورد، و آن اینکه "اوضاع تغییر کرده است" تشویش بسیار زیاد را نشان می دهد. در واقع این عبارت حکایت از انفعال بیش از حدش می باشد و یک پیشنهاد غیر قابل تردید که اسرائیل نسبت به تحولات منطقه واکنش نشان می داد.
البته سوال عملی که اکنون مطرح است این نیست که چه چیز اسرائیل را تشویق به مذاکره کرد، بلکه این سوال مطرح است که هم اکنون چه مقدار تجربه مذاکرات، اسرائیل را تشویق به مذاکره می کند؟ بله، "اوضاع تغییر کرده است" اما در نظر گرفتن نقشی که اسرائیل می بایست در اوضاع در حال شکل گیری منطقه که به پیش می رود بازی کند، مهم تر است.
ده ماه گذشته تغییرات راهبردی و بنیادینی در خاورمیانه مشاهده می شود که وضعیت تمام بازیگران پهنه سیاسی را تضعیف کرده است. حماس یک سلسله عقب نشینی عمده را تجربه کرده است. پایگاه سیاسی و راهبردی او در دمشق در میان آشوب سیاسی آنجا آسیب پذیر شده است. حماس در وضعیت ناخوشایند انتخاب میان حمایت از حامی شان بشار اسد و سنی های هم مذهب حماس که در برابر اسد شورش کرده اند، قرار دارد.
در این میان، به نظر می آید تهران در حال از دست دادن علاقه خود از حماس می باشد و حماس با ناامیدی به یک تغییر دهنده بازی نیاز دارد.
دولت نظامی مصر، به سهم خود، محتاطانه در حال گذار از دوران پس از مبارک می باشد و درحال مذاکره با توده مردم که در میدان تحریر حضور داشتند و با اخوان المسلمینی می باشد که به طور سنتی نیرومند و هم اکنون کاملا قانونی هستند. قاهره که مشتاق است بار دیگر عهده دار نقش خود به عنوان رهبری سنتی جهان عرب شود، خرسند است که نقش واسطه را در معامله شالیط بازی کرد.
سپس ما با مساله قدرت و نفوذ فلسطینیان به رهبری ابو مازن مواجه هستیم. با رهبری اقدامات ضد اسرائیلی و ضد آمریکایی جهت اجتناب از مذاکرات مستقیم با اسرائیل و دستیابی به رسمیت شناخته شدن توسط سازمان ملل متحد علیرغم وجود حکومت فلسطینی، حکومت خود گردان با واکنش شدید دیپلماتیک حامیان مالی خود در واشنگتن و همسایگان نیرومندش مواجه شد. نقش متغیر ایالات متحده در منطقه نیز بخشی از بازی است. برخلاف مخالفت بلندمدت خود در مذاکرات با فلسطینیها، واشنگتن شاید فکر کرده است که این می تواند فرصت خوبی برای گوشمالی ابو مازن در پاسخ به فشار سرسختانه اش به منظور به رسمیت شناختن حکومت فلسطین در سازمان ملل متحد که بر خلاف تمایل بیان شده ایالات متحده به جریان افتاده، باشد، درخواستی که هیچگاه از جانب واشنگتن اجابت نخواهدشد.
و سرانجام اسرائیل که یک سری عقب نشینی را در خاورمیانه تحمل کرده است، و در میان آنها به بحران روابطش با متحد کلیدی و قدیمی خود یعنی ترکیه، تجدید معاهده فتح و حماس که تل آویوآنرا تحریم کرد، کش و قوس ناهموار با قاهره با یورش به سفارت اسرائیل اشاره کرد. تل آویواستیصال فزاینده ای در ترسیم راهبردی جدید که به انزوای در حال رشدش در منطقه پایان دهد، دچاراست.
موضوع شالیط از تغییرات تجربه شده این پنج بازیگر بیرون آمده است و این موضوع فقط ازابو مازن خبر می دهد که با روند مذاکرات منزوی شد و از رقبا عقب افتاد. همچنین حاکی از آن است که نخستین واکنش وی بعد از شنیدن خبرآن، تماس با خالد مشعل دبیر کل حماس، و درخواست ملاقات از او بود.
این بازیگران هم اکنون مجبورند تصمیم بگیرند که آیا این یک رویداد جنبی است. حماس به تازگی اعلام کرده است که می خواهد امکان مذاکرات گسترده تر و بلند پروازانه را بررسی کند: فرماندهان حماس کمپینی عمومی را تدارک دیده اند، کسی که وارد مجامع عمومی اسرائیل می شود در معرض این پیشنهاد قرار می گیرد که آنها همه ترورها و خشونت ها را رها خواهد کرد. ظاهر شدن عمومی مشعل در قاهره مخصوصا دیپلماتیک و بشردوستانه بوده است.
آشکارا، حماس قصد دارد زندانیان بسیار بیشتری را آزاد کند، و خواستار پایان بخشیدن به محاصره غزه می باشد. اما آنچه این گروه مجبور است پیشنهاد دهد این است که در عوض چه امتیازی خواهد داد. آیا آنها سرانجام به این نتیجه می رسند که ربایش یک سرباز نتایج خوبی داشته است و آنها بار دیگر به این کار مبادرت خواهند کرد؟ (شواهد می گویند که ممکن است: از زندانیان آزاد شده فلسطینی در رام الله استقبال شد، در مقر خودگردان فلسطین، با فریاد های کر کننده "ما شالیط های بیشتری می خواهیم) یا حماس در عوض اسلحه را زمین گذاشته و راههای سیاسی را تجربه میکند؟ آیا در اینصورت دیگر بازیگران منطقه حماس را در این راه جدید ترغیب می کنند؟
بزرگترین تراژدی زمانی پیش می آید که این سوالات کاملا حدسی باقی بماند. اسرائیل هم اکنون فرصتی طلایی برای تنظیم دوباره راهبردش و بازیابی اهداف دیپلماتیک برای انطباق با واقعیات جدید منطقه ای یافته است. بیش از این دیگر نمی توان به سادگی تحریم پیوسته حماس از معادلات سیاسی مسلم فرض شود. حماس می کوشد به عنوان یک بازیگر سیاسی قانونی پذیرفته شود و رفتار کند و تل اویو مجبور خواهد شد که این موضوع را در نظر بگیرد که آیا اصلا می تواند با فلسطینیان، بدون حماس و با حکومت خودگردان فلسطین پشت میز مذاکره بنشیند. اسرائیل دربرابر هردوی آنان اهرم فشاری ندارد. اگرمساله آزادی زندانیان است که فلسطینیان به آن واکنش نشان داده اند، هزاران فلسطینی شامل رهبران هم حماس و هم فتح، هم اکنون در زندان های اسرائیل هستند که می تواند بالقوه موضوع مذاکرات آینده باشد.
حقیقت تلخ این است که اگر اسرائیل این تغییر را مصادره نکند، اگر با این امر همانند یک رویداد جنبی و نامربوط به روند سیاسی رفتار کند، می توانیم حدس بزنیم چگونه همه چیز پایان می یابد: حماس به احتمال زیاد به این نتیجه می رسد که گزینه ای جز بازگشت به شیوه های قدیمی ندارد، و امکان نظم منطقه ای تجدید نظر شده به ضرر همه پیش خواهد آمد. نتانیاهو فرصت پایان دادن به حماسه شالیت را مصادره کرد، زیرا از آنجایی که او آن را بعد از مبادله قرار داد، احساس کرد این شانس هرگز باز نخواهد گشت. از این رو، مطمئنا او نباید درس های تلخ تاریخ را نادیده بگیرد که نشان می دهد اوضاع همیشه تغییر می کند ولی گاهی اوقات اوضاع بدتر می شود.
* افرائیم هالوی رئیس کنونی مرکز مطالعات سیاسی و راهبردی دانشگاه عبری قدس و رئیس موساد از سال 1998 تا 2002
مترجم: پیمان رهبری حق