بهار عرب، زمستان رژیم صهیونیستی
قاهره اکنون قلب بهار عرب شده است و همه نگاهها در تمامی کشورهای عربی چه آنها که اکنون در تلاطم قیامها به سر میبرند و یا در کشورهایی که صدای امواج اعتراضهای مردم به گوش میرسد.
قیام در کشورهای عربی را قیامی علیه استبداد و استعمار تعریف کردهاند و آن را به «بهار عرب» توصیف و نامیدهاند. دولتهای غربی در شروع این قیامها در تونس و مصر ابتدا از آن به شوک اجتماعی برآمده از نارضایتیهای معیشتی مردم و کمبودهای اقتصادی در این کشورها و نیاز به اصلاحات تحلیل و تفسیر کردند که دولتهای حاکم و دوست آنها با درک این نیازها، اصلاحات لازم را انجام خواهند داد.
سرعت و گستردگی اعتراضات مردم در قیامها، پرونده و کارنامه تاریخی ظلمها و ستمهای دیکتاتورهای وابسته به غرب در کشورهای عربی را آنچنان باز کرد و گشود که در فاصله کوتاهی اصلیترین خواست مردم در برابر سرکوبهای نظامی دیکتاتورهای حاکم، سقوط این رژیمها و تغییر ساختار در حاکمیت گردید. بهار عرب را رسانههای غربی در آمریکا و اروپا نیز در انتشار اخبار و رویدادهای قیامها بکار بردند، اما دولتهای غربی (آمریکا و شرکاء اروپایی او) خیلی زود از برداشت «شوک اجتماعی موقت» از این قیامها بیرون آمدند و وارد طراحی شدند تا با گذر بهار عرب به تابستان، میوه رسیده آن را در سبد نفوذ و کنترلی خود داشته باشند. غرب دمکراسیطلبی جوامع عرب را نه تنها به رسمیت شناخت بلکه خود را مشتاق تحقق آن و در این مسیر شریک این قافله نشان داد تا مگر اهداف قیامها را مصادره کند.
در عمل بالاتر و موثرترین حمایت غرب از طریق سازمان نظامی او (ناتو) در بمبارانهای پیدرپی در لیبی ظاهر شد. شاخص حمایت غرب از بهار عربی عملکرد ناتو در این بمبارانها و ویرانسازی لیبی و بنیادهای نظامی و اقتصادی این کشور است. آن هم به بهانه و تبلیغ قوی حمایت از مبارزان و انقلابیون در لیبی علیه دیکتاتوری قذافی.
دولتهای غربی در تونس برای استقرار دولت جدید بازکردن مسیر وامهای مالی و جهت دهیسیاسی برای انتخابات را در پیش گرفتند.
اما در مصر اوضاع بسیار پیچیدهتر شد. سقوط رژیم حسنی مبارک تنها از دست دادن یک دوست و همراه برای آمریکاییها و اروپاییها نبود. اگرچه خیلی زود از او دست کشیدند و او را قربانی حادثه کردند. مردم مصر دو خطر عمده را برای دولتهای غربی ظاهر کردند.
اول، شعارهای آنها مسیر اصلاحات محدود را به تغییر ساختارها و تحول بنیادین در حاکمیت بر کشور مصر طی کرد و انتخابات آزاد را منوط به محاکمه حسنی مبارک و رژیم او، پاکسازی مدیریت آینده از حضور همه همراهان در این رژیم دانستند. مهمتر از آن خواهان تنظیم روابط خارجی جدید براساس قطع روابط با رژیم صهیونیستی، لغو معاهده کمپدیوید و برچیده شدن سلطه و نفوذ سیاسی آمریکا و شرکاء اروپای او در مصر شدند.
دوم، مردم مصر استقلال و آزادی برای کشور خود را با محوریت حریت اسلامی تبیین کردند و قیام خود را مردمی و دینی به جهانیان نشان دادند. این خطر برای دولتهای غربی هشدار جدی شده است، زیرا غربیها میدانند مردم در سراسر خاورمیانه، حداقل در طول تاریخ یک قرن اخیر از دو مرکز کشور، تهران و قاهره الگوپذیر بودهاند. قاهره اکنون قلب بهار عرب شده است و همه نگاهها در تمامی کشورهای عربی چه آنها که اکنون در تلاطم قیامها به سر میبرند و یا در کشورهایی که صدای امواج اعتراضهای مردم به گوش میرسد. چشم به قیام مردم مصر و محتوای حرکت آنها دارند. آنچه در به تازگی در قاهره رخ داد. سفارت رژیم صهیونیستی و دولت سعودی در قاهره به تصرف مردم درآمد و سفیر و 71 نفر از کارمندان سفارت رژیم صهیونیستی از قاهره گریختند. ناقوس وحشت و خطر را برای رژیم صهیونیستی در منطقه و برای سیاستهای غربیها (آمریکا و شرکاء اروپایی او) به صدا در آورده است. این روزها همه تحلیلگران سیاسی این واقعیت انکارناپذیر را مینویسند و میگویند که ادامه این مسیر، بهار عرب را به زمستان رژیم صهیونیستی مبدل میسازد
نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی بعد از فروریختن سفارت این رژیم در قاهره و شعارهای مرگ بر اسرائیل مرگ بر آمریکا در مصر، کابینه اضطراری و نشست ارزیابی بحران را تشکیل داد و بعد از جلسه دولت در برابر دوربین به خبرنگاران گفت: «در خاورمیانه زلزلهای رخ داده است و شرایط کنونی در منطقه و در جهان چیزی شبیه به شرایط بعد از جنگ جهانی اول است. نیاز به بردباری و زمان است و بحران برای ما بسیار سخت است و من با آقای «اوباما» رئیس جمهور آمریکا تلفنی صحبت کردهام و از او برای نجات از این بحران کمک خواستهام، او هم قول مساعد داده است که هرکاری از دستش برآید انجام خواهد داد.» رژیم صهیونیستی بعد از سالها تجاوز به سرزمینهای فلسطین و اعراب و کشتار مردم اکنون خود را با سه مشکل اساسی مواجه میبیند.
1-این رژیم در سالهای اخیر بسیار تلاش کرد تا به روابط جدید با دولتهای مستقر عربی و غیرعربی و حامی غرب در خاورمیانه دست پیدا کند. پیمان کمپ دیوید بزرگترین کمک را به صهیونیستهای حاکم ارائه داد. رژیم صهیونیستی با دولت مصر در دوران طولانی حسنی مبارک پیمان استراتژیکی بست و در عمل قاهره را از جنبشهای مردمی و عربی منفک و جدا ساخت، قاهره در دوران حسنی مبارک در میان مأموریتهای گوناگونی که از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی برای او تعریف شده بود یک وظیفه و مأموریت محوری داشت و آن بسترسازی برای همه اعراب از فلسطینی و غیرفلسطینی به تمکین در برابر اسرائیل بود. بعد از مصر دومین کشور مهم و غیرعربی که وارد مدار روابط سیاسی با رژیم صهیونیستی و بستن پیمان استراتژیکی با این رژیم تا حد قراردادهای نظامی و امنیتی شد، دولت ترکیه بود.
رژیم صهیونیستی خود را در داشتن پیمان استراتژیکی و روابط دوجانبه مطلوب با دو کشور مهم در حوزه خاورمیانه مصر و ترکیه موفق و پیروز میدید. در این دوران فلسطینیها در بدترین شرایط قرار گرفتند که بجای مقابله با دشمن اصلی (اسرائیل) روز به روز به تشدید اختلافها و تضادهای درونی در تشکلهای فلسطینی افزوده شد و منجر به درگیریهای داخلی گردید. اکنون دو همپیمان استراتژیکی اسرائیلیها، مصر و ترکیه از این دایره و مدار بیرون آمدهاند. رژیم صهیونیستی مجبور به فرار از قاهره شده است و دولت ترکیه نیز سفیر این رژیم را از آنکارا اخراج کرده است و اردوغان نخست وزیر ترکیه گفته است این بار کشتیهای صلح در حمایت از مردم غزه و شکستن محاصره غزه را با حمایت ناوهای جنگی ارتش ترکیه به سوی غزه میفرستد و اجازه نمیدهد تا مرزهای آبی شرق مدیترانه در سلطه نظامیگری ارتش صهیونیستی باشد.
دولت رژیم صهیونیستی به خوبی میداند که امروز روابط دو جانبه با دو دولت مصر و ترکیه هم پیمان استراتژیکی خود را از دست داده است و دوباره وارد مرحله «انزوا» در شرایط جدید و بحرانی شده است.
2-بحران مالی در آمریکا و اروپا تاثیرات منفی خود را در بسیاری از کشورهایی که محتاج به وامها یا کمکهای اقتصادی غرباند، آشکار کرده است. در داخل اسرائیل شرایط سخت مالی و اقتصادی به بحران اجتماعی سمت و سو پیدا کرده. و تظاهرات مردم در اصلاح رژیم، آن هم در دولتی ائتلافی که «نتانیاهو» نخست وزیر آن است در داخل اسرائیل بحران ساز شده است. روال گذشته در سیاست و اقتصاد دیگر جوابگو نیست مردم در اسرائیل از شدت نارضایتی شعار تغییر را اصلیترین درخواست خود کردهاند و به خیابان ها آمدهاند. بافت سیاسی حاکمیت و احزاب در اسرائیل خود را مواجه با بحران سیاسی ـ اقتصادی در درون اسرائیل میبیند و هر روز مشکلات برای این رژیم در داخل پیچیدهتر میگردد.
3-فلسطینیها بعد از آغاز قیام در تونس و مصر، بسیار زیرکانه عمل کردند و با امضای پیمانی در قاهره فصل درگیری و مشغول بودن به تضادهای درونی را بستند. اکنون تشکیل دولت مستقل فلسطین دستور کار اول آنهاست و براساس روال عادی تا هفتههای آینده رسمیت تشکیل دولت مستقل فلسطینی در سازمان ملل مطرح و باید نتیجه دهد.
رژیم صهیونیستی از هم زمانی این حرکت سیاسی با شرایط کنونی دستپاچه و نگران است. از آمریکا میخواهد تا طرح دولت مستقل فلسطینی در سازمان ملل را وتو کند و آن را ازدستور کار شورای امنیت این سازمان خارج سازد. میدان برای مانور اوباما رئیس جمهوری آمریکا با شعارهای حمایت از بهار عرب و قیامهای مردم علیه دیکتاتورها و تحقق دموکراسی تنگ شده است. اگر آمریکا طرح تشکیل دولت مستقل فلسطینی را «وتو» کند خود را با اوجگیری موج جدیدی از اعتراضها و نفرت علیه آمریکا در کشورهای عربی و همه کشورهای اسلامی مواجه خواهد ساخت.
از سوی دیگر فلسطینیان از مرحله حرکت سیاسی برای تحقق حداقلی از حقوق خود، جهت گیری رادیکالی پیدا خواهند کرد که هم آمریکا و هم رژیم صهیونیستی از آن در حراسند.
فضای عمومی در خاورمیانه و امتداد قیامها نشان میدهد که طراحی آمریکا برای عبور بهار عرب و مصادره میوه مطلوب آن در تابستان عرب با مشکلات و بحران مواجه شده است. آمریکاییها میخواستند با دلارهای نفتی عربستان سعودی و سیاستهای امنیتی اسرائیلیها قاهره را آرام سازند و دولت همراه خود را برای آینده بر سر کار آورند. اما گویا اکنون بهار عرب به زمستان رژیم صهیونیستی جهت پیدا کرده است. غرب و اسرائیل نگران آینده منافع خود و تبیین خاورمیانه جدید از مسیر قیامهای مردم در کشورهای عربی شدهاند
نویسنده:ابوالقاسم قاسم زاده
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس