نتانیاهو؛ ازشعار" تامین امنیت" تا ناتوانی در"تامین مسکن"
سیروس شیرزاد
رژیم صهیونیستی در پنج سال گذشته دوران سختی بعد از دو شکست سنگین یکی در جولای 2006 از حزب الله لبنان و دیگری در ژانویه 2009 از جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) را سپری می کند. در این مدت جامعه صهیونیستی شاهد اتفاقاتی بوده است که موجی از نگرانی ها را چه در بین مقامات این رژیم و چه حامیان اصلی آن بویژه آمریکا ایجاد کرد.
بعد از گزارش کمیته های حقیقت یاب شکست رژیم صهیونیستی در جنگهای 33 روزه لبنان(وینوگراد) و 22 روزه غزه (گلدستون) که به برکناری شماری از فرماندهان نظامی و رهبران سیاسی از جمله ایهود اولمرت نخست وزیر وقت اسراییل به دلیل بی کفایتی و ناکارآمدی در جنگ انجامید، مشخص شد آنچه که اسراییلی ها در آن زمان بیش از همه به آن نیاز داشتند مرهمی برای سرخوردگی های ناشی از شکستهای پیاپی بود. مرهمی که تئوریسین های صهیونیستی از ان به عنوان تامین امنیت قبل از هرچیزی یاد کردند. به این ترتیب جامعه مهاجر اسراییل عجولانه به سمت برگزاری انتخابات زودهنگام برای تعیین یک راهبر باصطلاح قدرتمند گام برداشت.
انتخابات زودهنگام سراسری در مارس 2009 برگزار شد که در نتیجه آن گروههای افراطی با شعار "تامین امنیت" اقبال نسبی یافتند و مامور تشکیل دولتی شدند که این دولت می بایست ابهت از دست رفته ارتش و امید به جامعه سرخورده اسراییل را بازمی گرداند. بنیامین نتانیاهو که حزبش به عنوان دومین حزب پیروز پس از حزب کادیما موفق به کسب 29 کرسی کنیست شد، به عنوان نخست وزیر رژیم صهیونیستی انتخاب شد.
با روی کار آمدن نتانیاهو که مدعی بازگرداندن آرامش به اسراییلی ها بعد از تحمل دو شکست سنگین بود، تامین امنیت با برگزاری مانورهای نظامی متعدد دریایی، هوایی و زمینی و هزینه های سرسام آور در دستور کار قرار گرفت. در این مدت گاها خبرهایی مبنی بر آمادگی این رژیم جهت حمله به کشورهای پیرامونی فلسطین نیزدرز کرد البته بیشتر مصرف تبلیغاتی داشت و هرگز اجازه عملیاتی شدن به دلیل ضعف درونی رژیم اسراییل نیافت. افشای جنایات اسراییل در جنگ غزه در نزد افکار عمومی جهان و پس از ان تجاوز به سفیران بین المللی آزادی غزه چنان کابینه نتانیاهو را به محاق برد که او همه توانش را برای بهبود چهره اسراییل و فرار از انزوای بین المللی هزینه کرد.
نتیجه اینکه جامعه صهیونیستی بیش از پیش متزلزل تر شد و نه تنها وی و اعضای کابینه وی نتوانستند به تعهد خود وفا کنند بلکه سیاستهای ضعیف آنها همچنین باعث شد که حس اعتماد اسراییلی ها به راهبر اصلی این رژیم از بین برود و همچنین در جهان منزوی تر شوند و حس انزجار از رژیم صهیونیستی در بین مردم جهان افزایش یابد که به عنوان نمونه می توان به افزایش برگزاری راهپیمایی مردم جهان در محکومیت جنایات و اقدامات رژیم صهیونیستی و همچنین کاهش سطح روابط دیپلماتیک با سایر کشورها از جمله ترکیه اشاره کرد.
قصه تلاشها برای بازگرداندن آبروی از دست رفته ارتش و امید به جامعه سرخورده اسراییلی در نتیجه شکستهای یک دهه اخیر هنوز به کوچکترین اهدافش نرسیده بود که تهدید امنیتی به مراتب بزرگتری " اسراییل" را در نوردید. بیداری اسلامی و یا به تعبیر خود اشغالگران اسراییلی " بهار عربی" تهدیدی بود که به یکباره کابوس "محو اسراییل" که معمار کبیرانقلاب اسلامی وعده اش را 30 سال پیش داده بود پیش چشمان سران صهیونیستی قرار داد.
اصلی ترین هم پیمان اسراییل در منطقه عربی ( حسنی مبارک ) از اریکه قدرت ساقط شد. کسی که طی 30 سال گذشته بدون دریافت هزینه ای از اسراییل امنیت مرز 245 کیلومتری مصر با فلسطین اشغالی را تقبل کرد و نگذاشت ذخیره های مالی اسراییل در این راه هزینه گردد. اضافه کنیم به تهدیدها نگرانی اسراییل از هزینه تامین امنیت مرزهای اردن، لبنان و سوریه که اخیرا و در سالروز اشغال سرزمین فلسطین شاهد هجوم آوارگان فلسطینی از این مرزها به درون فلسطین بودیم نیز از آن جمله است.
همین بحرانها کافی بود تا مشکلات عدید درونی اسراییل نیز سرباز زند. رژیم صهیونیستی از درون نیز دچار تزلزل شد و جدای از درگیری های مقامات سیاسی و حزبی که حتی ائتلاف کابینه نتانیاهو را در آستانه فروپاشی قرار داد، روز به روز بر ناهنجاری های اجتماعی و ناامنی در سرزمینهای اشغالی افزوده شد. این روند هر روز ابعاد گستردهتری به خود گرفته و رژیم صهیونیستی را با مشکلات جدیدتری مواجه می کند.
تظاهراتهای گسترده در اعتراض به بی کفایتی کابینه نتانیاهو در آزادی گلعاد شالیط نظامی اسیر صهونیست در نزد گروههای فلسطینی، اعتصابات پزشکان اسراییلی که از سه ماه قبل دایما در حال تکرار شدن است و همچنان ادامه دارد و همچنین اعتراض اخیر دهها هزار نفری به افزایش قیمت مسکن در شهرهای مختلف اشغالی و نیز احتمال از سرگیری تظاهرات گسترده تری نسبت به افزایش قیمت سوخت و بحرانهای متعدد خارجی که رژیم صهیونیستی با آنها مواجه است و همچنین کاهش توان مالی آمریکا و اروپا در کمک به این رژیم که خود با شدیدترین بحران اقتصادی و کسری بودجه مواجه است جامعه صهیونیستی را بیش از پیش متزلزل تر نشان می دهد و گواهی است بر اینکه بحرانی شدید گریبانگیر رژیم صهیونیستی شده است.
مشکلات فراروی این رژیم در تامین مسکن، ایجاد فرصتهای شغلی مناسب فقط به مسایل مادی محدود نمی شود بلکه از جمله عوامل دیگری که باعث افروخته شدن آتش این اعتراضات در ماههای اخیر در سرزمینهای اشغالی شده است، بالا رفتن هزینه های سرسام آور نظامی و امنیتی در نتیجه تغییر و تحولات منطقه ای و ناتوانی صهیونیستها در پوشش این هزینه ها است. رژیم صهیونیستی برای تامین نیازهای نظامی و امنیتی خود جهت مقابله با خطرات احتمالی از سوی جریانهای مقاومت منطقه ای و بیداری اسلامی مجبور شده است تا مقادیر زیادی از بودجه سالانه خود را به این بخش اختصاص دهد و این مساله به نوبه خود باعث ایجاد بحرانهای جدید اقتصادی به علت کاستن از بودجه های سایر بخشها مانند مسکن شده است.
البته فروپاشی نظام دیکتاتوری حسنی مبارک که بزرگترین همپیمان رژیم صهیونیستی در طول بیش از سه دهه گذشته در منطقه به شمار می رفت را نیز نباید بی تاثیر در این قصه دانست زیرا علاوه بر تامین امنیت رژیم مبارک با فروش گاز ارزانقیمت به اسراییل نقش زیادی در ثبات اقتصادی در درون اسراییل ایفا می کرد. بعد از انقلاب مردمی مصر، دولت جدید مصر بنا به درخواست عامه مردم، صادرت نفت و گاز به اسراییل را بطور موقت متوقف کرده است و ادامه صادرات گاز ارزان مصر به اسراییل هنوز در هاله ای از ابهام وجود دارد. بعد از اقدام دولت جدید مصر در بازگشایی مرز رفح، رژیم صهیونیستی احساس نا امنی بیشتری می کند و گسترش تهدیدات مرزی با مصر این رژیم را ناگزیر ساخته است تا مبالغ قابل توجهی از بودجه سال را برای تامین امنیت مرزی با مصر اختصاص دهد.
بحران اقتصادی غرب بویژه آمریکا که بزرگترین حامی مالی رژیم صهیونیستی است، نیز یکی دیگر از عوامل مهم در بروز بحرانهای اقتصادی رژیم صهیونیستی به شمار می آید. این رژیم که در سالهای اخیر بخش قابل توجهی از نیازهای مالی خود را به صورت کمکهای بلاعوض یا وامهای کم بهره از این کشورها تامین می کرد، پس از اتفاق افتادن این بحران اقتصادی گسترده در کشورهای غربی دیگر امید چندانی به کمک آنها ندارد.
حال با توجه به بیداری اسلامی در منطقه که بحرانهای رژیم صهیونیستی را دوچندان کرده است و زنگ خطر بسیار جدی برای رژیم صهیونیستی و کشورهای غربی به شمار رود، می توان گفت که پیش بینی ها درباره سقوط ررژیم صهیونیستی نیز چندان دور از ذهن نبوده و نخواهد بود. در این میان هم روشن شد که بنیامین نتانیاهو همان کسی که صهیونیستها او را "منجی امروز اسراییل" نام نهاده بودند تا چه حد نیازهای سیاسی ، امنیتی، نظامی و اقتصادی جامعه سرخورده اسراییل را در ذیل شعارهای انتخاباتی خود در سال 2009 محقق کرده است.