شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ 
qodsna.ir qodsna.ir

در "اسراییل" همه چیز خوب است اما...

حکومت صهیونیستی تعهدات خارجی خود را هر گونه صلاح بداند، انجام می دهد. اقتصاد در وضعیت خوبی قرار دارد. هر از چندگاهی انتخابات هم برگزار می شود، اما نه در موعد مقرر. نخست وزیر هم به کارش ادامه می دهد و دستگاه امنیتی هم روز به روز بزرگتر و بزرگتر می شود؛ اما همه این ها ظاهر امر است و در پشت این وضعیت، مسائل دیگری جریان دارد. واقعیت این است که حکومت مرکزی رژیم صهیونیستی فلج شده و روند تصمیم گیری ها با مشکل مواجه است و در صورتی هم که تصمیمی اتخاذ شود، کسی نیست که آنرا اجرا کند.

"شموئیل هولندر" مسئول سابق امور کارمندان دولتی در مصاحبه ای با روزنامه عبری زبان معاریو خاطر نشان کرده بود که ما امروز موفقیت گذشته در زمینه اجرای پروژه های ملی و یا جذب موج مهاجران جدید را نداریم. درست هم گفته است؛ رژیم صهیونیستی امروز در وضعیت بدی به سر می برد که نه خبری از ایده های راهبردی و نه طرح های منظم و سازمان یافته و نه توانی برای اجرای طرح های مصوب در آن هست.

نخست وزیری یک تشکیلات مجازی است که تمام هم و غمش بقاء و ماندگاری خودش است و زمانی که می بینیم شخص نخست وزیر کنونی اراده و قدرتی در قبال اعضای دولت و یا برای اتخاذ تصمیمات مفید و موثر ندارد، این سوال مطرح می شود که چرا این همه برای حفظ سمت خود سرمایه گذاری می کند؟

هر چند که خود نتانیاهو نیز در قبال این وضع مسئول است، اما دولت عبری از سال ها پیش گرفتار یک بحران و فساد تشکیلاتی شده است؛ هر چند که این خود نتانیاهو بود که فرصت طلایی برای تغییر این روند و نجات رژیم صهیونیستی از این سرگردانی را از دست داد و حال به فکر این است که شرایط را برای پیروزی خود در انتخابات آتی و ائتلاف با طرف های دیگری مانند شاس فراهم کند.

نخست وزیر عملا یک شخص افلیجی است که شاید بتواند بدون هیچ دلیل و توجیحی؛ همانند جنگ های لبنان و غزه، دست به حمله نظامی بزند و بیش از سران کشورهای غربی از استقلال در تصمیم گیری و حاکمیت برخوردار باشد، اما دولت در اداره امور روزمره با مشکل مواجه است و باید اعتراف کرد که دولت عبری با شیوه کنونی نمی تواند به حیات مدیریتی خود ادامه دهد و به سودی در گرداب هرج و مرج و نابودی گرفتار خواهد شد.

اساس دموکراسی پارلمانی که شیوه حاکمیتی جاری در رژیم صهیونیستی است، ارائه ایده های خوب و مناسب است، اما ما در اسرائیل چنین مساله ای را نمی بینیم، بلکه کنست به بخش های کوچکی تبدیل شده است و نخست وزیر که قدرت برنامه ریزی و تصمیم گیری را ندارد، به مانورهای سیاسی و تبلیغاتی روی آورده است، اما در عین حال از خطر وجودی که از سوی برخی شرکای وی در ائتلاف حاکم او را تهدید می کند، بی خبر است.

تصور کنید که نتانیاهو در 1 آوریل 2009 برای دوره 4 ساله کلید قدرت و حکومت را در دست گرفت و تنها در شرایط خاص و با رای اکثریت امکان برکناری وی از قدرت وجود دارد. حال اگر در کنست چنین رای اکثریتی وجود نداشته باشد، آنوقت است که نخست وزیر بدون هیچ ترس و هراسی از جریان های راست و چپ، اهدافی را برای خود تعیین کرده و به سوی آنها حرکت می کند. وی نیازی به تعیین 30 وزیر برای امور هیچ و پوچ و انتصاب 9 معاون وزیر و پرداخت رشوه به طرف های مختلف برای تقویت ائتلاف حاکم نداشت، بلکه می توانست از افراد کارشناس و خبره در پست های وزارتی استفاده کند؛ نه از سیاستمداران که بر سر همان چیزی که نخست وزیر از آن بیم دارد، جنگ و رقابت می کنند.

اما این در حالی است که هر لحظه امکان دارد یک حزب یا تشکل سیاسی قدرتمند و یا گروهی از شورشیان بتوانند نخست وزیر را از اریکه قدرت به زیر کشیده و یا در آنجا باقی گذاشته و آلت دست خود قرار دهند.

نقش محوری دیوان عالی

از زمان تاسیس رژیم صهیونیستی، نهادهای مختلفی در داخل آن شکل گرفته اند که برخی از آنها به نوعی با هم مغایرت و تضاد هم دارند. اما در این میان دستگاه قضایی روز به روز گسترده تر و بزرگتر می شود. انقلاب قانونی "هارون باراک" دیوان عالی این رژیم را به قدرتمندترین تشکل تبدیل کرد که همه امور را در دست دارد.

اما دستگاه قضایی نتوانست مسیر خود را به خوبی ادامه دهد و در نتیجه امروزه وجهه و اعتبار خود در میان افکار عمومی را از دست داده است و شاید بتوان گفت که این رکن اساسی در تلاش برای کسب قدرت فوق العاده و سیطره بر تمامی امور، لقمه ای بزرگتر از دهانش برداشت و همین مساله باعث خفه شدن آن شد، ولی باز خوب شد که قضات و مقامات دیوان عالی عدالت به موقع به این مساله پی برده و از لزوم تلاش برای نجات این دستگاه مهم و حیاتی مطلع شدند.

مجلس قانونگذاری این رژیم موسوم به "کنست" هم همچنان توانسته است جایگاه خود را حفظ کند، اما نمایندگان این کنست از چندان ارزش و جایگاهی برخوردار نیستند و یک نماینده معمولی از احزاب درجه دو رژیم صهیونیستی، در صورتی که نتواند تا اواسط دوره نمایندگی خود به جایگاه معاون وزیر ارتقاء درجه پیدا کند، خود را فردی شکست خورده می داند.

در این میان، قوه مجریه داستان غم انگیزی دارد و می توان گفت که در سال 2011 جاری خبری از قوه مجریه نیست و قدرت اجرایی اعضای آن تقریبا نزدیک به صفر است و وزرای دولت عبری به رغم همه جلال و جبروت و هیبتی که برای خود دست و پا کرده اند، ارزشی کمتر از یک مسئول جزء در وزارت دارایی دارند.

مساله سرنوشت ساز

حال سوال این است که راه فرار از این وضعیت و خروج از بلاتکلیفی چیست؟ جواب "تغییر" و تحول است.. شیوه حکومتی دولت عبری باید تغییر یابد و این یک نیاز مبرم و مساله وجودی است و باید تمامی دستگاه ها و جناح ها برای تحقق این هدف دست به دست هم دهند.

اما بیبی "بنیامین نتانیاهو" شخصی ترسو و کوتاه نظر است و مانورهای سیاسی بیهوده و ارائه طرح های امنیتی بی محتوا و سخنرانی های پرطمطراق را به چنین تحول اساسی و ضروری ترجیح می دهد. آینده دولت عبری به قدرت حاکمیتی و مدیریتی آن بستگی دارد و باید منتظر ماند و دید که آیا توان خلاص کردن خود از این بحران اساسی را دارد؟
 
نقل از مرکز اطلاع رسانی فلسطین(ارگان رسانه یی جنبش حماس)


| شناسه مطلب: 157908







فیلم

خبرگزاری بین المللی قدس


خبرگزاری بین المللی قدس

2017 Qods News Agency. All Rights Reserved

نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.