قلعه شکستناپذیر ملت و اسبتراوا ...
مهدی عزیزی
کمتر کسی ازمخالفان گمان میکرد که روز تاریخی (22 بهمن) به پایانی برای تحلیلهای نادرست و ارزیابیهای اشتباه جریانهایی تبدیل شود که با نادیدهگرفتن شرایط سیاسی امروزجامعه ایران، رویدادهای کنونی را به نفع خود تفسیر میکنند. قرار بود پنجشنبه گذشته به آغازی برای پایان یک انقلاب تبدیل شود که سه دهه تجربه و بزرگی را پشت سر گذاشته است. اما این روز پایانی بر تفسیرهای اشتباهی بود که در سایه فضای توهمآمیز رسانههای غربی و جریانهای مخالف ارائه میشد. واقعیت این است که هنوز توهم «برخورداری از اکثریت» و توهم «پیروزی» مانع از آن میشود تا این گروه نسبت به شناخت شرایط کنونی، درک درستی داشته باشد. یا اینکه باید گفت ادامه حیات سیاسی برخی گروهها و افراد به ارائه اینگونه خیالپردازیهای دیوانهوار و توهمآمیز بستگی دارد.
اما روز پنجشنبه نه تنها اسبی در کار نبود، بلکه آنچه به تصویر کشیده شد، نمایهای درخشان و شفاف از بزرگی ملتی بود که چون قلعهای تسخیرناپذیر از دین خود دفاع کردند. ملتی که در سه دهه و قبل از آن نیز بارها تراوای رسانهای غرب و عرب را لجام زدند و هزاران تراوای توطئه، ترور و جنگ را درهم شکستند.
تحولات چند ماهه گذشته ایران از سویی دیگر نکاتی مهمی را آشکار کرد که یکی از مهمترین آنها ناکارآمدی رسانه های خبری غرب برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی ایران است. رفتار سیاسی مردم ایران در این سالها به ویژه ماههای گذشته نشان داد که عملکرد و واکنش های این مردم تحت تاثیر هیچ یک از محافل خبری غرب نیست و این موضوع ، چیزی نیست که اعتراف به آن از سوی این جریانها کار آسان و ساده ای باشد، چرا که ماموریت اصلی این رسانه ها وجریانهای خبری مدیریت تحولات و رویدادهای ایران به نفع گروههای مخالف جمهوری اسلامی ایران تعریف می شود. و از اینروست که آنها پس از نمایش هرعظمتی از سوی مردم به دروغ پردازی و حقه های کثیف روی می آورند تا توجیه اصلی ادامه حیات آنها باقی بماند ...