qodsna.ir qodsna.ir

به پا خیزید ، تکلیف است

ابوالفضل رافعی
کودک 18 ماهه اش را بغل گرفته بود. خنده های کودک شهد شیرینی را در جانش می دوانید و لبخند بر لب او می نشاند. یاد کودکانی افتاد که مادرانشان را از دست داده اند. یاد کودکانی افتاد که در مقابل چشمان معصومانه شان، پدر، مادر و تمامی اعضای خانواده اش را به باد کتک می گیرند.
کودکش را سخت در آغوشش فشرد و با خود گفت: هر طور شده باید به داد این کودکان رسید. سوار کشتی شد. در کشتی افراد دیگری هم بودند، ظاهرشان بشاش بود اما اندوهی در درونشان بیداد می کرد.گوئی همه اندیشه واحدی دارند و درد مشترکی. کشتی سینه دریا را می شکافت و با ابهت پیش می رفت. گوئی برای رسیدن به مقصد بی تاب بود. افراد با پرچم ها و نشانه های رنگارنگ و نمادهای کشورهای مختلف نیز چون کشتی بی تاب بودند. برخی مدام طول کشتی را می پیمودند. گوئی می خواهند کشتی را به شتاب بیشتر دعوت کنند. انبار کشتی مملو از غذا و دارو و وسایل پزشکی بود. نگاهی به در انبار کشتی انداخت. احساس کرد در از اینکه بسته است به شدت ناراحت است. شب را با ناراحتی سر کرد. نزدیک اذان صبح شده بود که آرام به بالای عرشه آمد. ناگهان صدای هلی کوپتری شنیده شد. همزمان احساس کرد چشمانش به شدت می سوزد. از ورای دود سوزنده و اشک گرمش ، اشباحی را می دید که از آسمان بر کشتی فرود می آیند. کودکش را محکم در بفل فشرد و با خود گفت: مگر ما در آبهای بین المللی نیستیم. مگر طبق قوانین حقوق دریا حمله به کشتی در این آبها نقض حقوق دریا نیست پس چرا...
باورش نمی شد در دنیایی که دم از حقوق بشر و حتی حقوق حیوانات می زنند چنین اعمال وحشیانه ای آنهم با حمایت همانها که دم از دموکراسی و حقوق بشر می زنند صورت بگیرد. غرق این افکار بود که ناگهان ضربات سنگینی او را به خود آورد و تازه فهمید که مردم مظلوم فلسطین چه می کشند و با چه جانیانی روبرو هستند. تازه فهمید که رژیم سفاکی که بوئی از انسانیت نبرده چه ماهیت پلید و ددمنشاانه ای داشته. از این رو بود که تصمصم گرفت هر طوری که شده ندای مظلومیت آن مردم مظلوم را به گوش جهانیان برساند. ندای مظلومانی که به زور و با حمایت آمریکا، انگلیس و بعضی از دول اروپایی ، خانه و کاشا نه شان اشغال شده و آنها را مجبور به جلای وطن کرده اند که حتی بعد از 62 سال اشغال و دور از وطن، هنوز کلید خانه هایشان را به این امید که روزی به آنجا برگردند، با خود دارند.
و این ندا هم اکنون به گوش من و شما و تمام جهانیان رسیده و حجت تمام گشته که برای چه نشسته اید؟ در جهانی که برادران و خواهران فلسطینی فریاد انا المظلوم سر می دهند چرا مهر سکوت بر لب زده اید و تنها نظاره گرید. مگر مقام معظم رهبری نفرمودند که: «وجدانهای بیدار در سراسر جهان باید جداً بیندیشند که بشریت امروز با چه پدیده‌ خطرناکی در منطقه‌ حساس خاورمیانه روبرو است؟ سه سال محاصره‌ غذائی و داروئی و حیاتی یک و نیم میلیون زن و مرد و کودک در غزه، به چه معنی است؛ کشتار و حبس و شکنجه‌ روزانه جوانان در غزه و کرانه چگونه قابل فهم است.فلسطین، دیگر نه مسأله‌ئی عربی و حتی نه فقط مسأله‌ئی اسلامی، بلکه مهمترین مسأله حقوق بشری جهان معاصر است.»
انتظار از ملت ها این است که به پا خیزند و دولت ها را مجبور به ارسال کمک های نقدی و غیر نقدی به فلسطینیان کنند. انتظار از دولت ها این است که محاصره 4 ساله غزه را بشکنند و با فرستادن دهها کشتی آزادی دیگر، حصر فلسطینیان را بشکنند. انتظار از مسئولین ایرانی که انصافا تحرکات دیپلماتیک خوب و گسترده ای را شروع کرده اند این است که ابتکارات بیشتری از خود نشان دهند و یک راه عملی برای رفع و شکستن  محاصره غزه به کار بندند.
و البته انتظار از مردم ایران نیز است که با تحریم کالاهای صهیونیستی و حامیان آن رژیم که متاسفانه به وفور در بازار ایران یافت می شود جنگ جدید اقتصادی را علیه صهیونیسم بین الملل آغاز کنند و البته «لا یکلف الله نفسا الا وسعها.»

 


| شناسه مطلب: 157843