شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ 
qodsna.ir qodsna.ir

تحلیلی بر آخرین تحولات منطقه خاورمیانه در آستانه روز قدس

شرایط حاکم بر معادله فلسطین در آستانه روز قدس*

 

روز قدس یکی از یادگارهای مهم سیاسی امام خمینی (ره) است. سی سال از اعلام این روز می گذرد و سوال اصلی این است که این روز چرا و به چه هدفی از سوی امام (ره) اعلام شد و تاکنون دستاوردی در معادله فلسطین و امت اسلامی داشته است یا خیر؟

امام خمینی (ره) بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران احساس کرد باید برای فلسطین کاری انجام داد. قرار دادن فلسطین در اولویت فعالیت سیاسی امام و جمهوری اسلامی در عرصه بین المللی به علت اهمیت این بحران محوری و تاثیر بسیار زیاد آن بر شرایط سیاسی جهان اسلام بود. حضور رژیم صهیونیستی در قلب جهان اسلام یکی از مهمترین موانع تغییر و دگرگونی این شرایط عقب ماندگی در فرایند توسعه و وابستگی سیاسی حاکم بر جهان اسلام است و از نگاه امام تغییر در شرایط فلسطین می تواند تحولی در جهان اسلام پدید آورد و غده سرطانی را نیز که علت اصلی بیماری سیاسی است، از بین ببرد.

هنگام پیروزی انقلاب اسلامی ، دشمن صهیونیست با امضای سازش "کمپ دیوید" با کمک آمریکا عملا مصر را از معادله رویارویی خارج کرده بود و تصور بر این بود که بدون مصر دیگر احتمال هرگونه جنگ و تهدید بر ضد اسرائیل از بین رفته است و اسرائیل برای همیشه بیمه شده و از مرحله تزلزل کاملا عبور کرده است اما ابتکار امام در اعلام روز قدس، این شرایط را در ابعاد مختلف تغییر داد. شکست راهکارهای قومی و ملی در فلسطین در ایجاد گشایش در این بحران ، راه را به شکل گیری یک جنبش اسلامی قدرتمند در فلسطین باز کرد و با این تحول، جامعه فلسطینی با امید تازه ای آشنا شد. جریان نوپای اسلامگرای فلسطین در سال 1987 با آغاز انتفاضه و حرکت فراگیر مردم ، بحران را وارد مرحله تازه ای کرد. اصرار یک ملت انقلابی بر مبارزه برای تعیین حق سرنوشت خود در برپایی دولت مستقل فلسطینی ، اراده یک ملت را به نمایش گذاشت و پیام خود را به جهانیان رساند و در عین حال دروغ بزرگ اسرائیل و غرب را در اینکه فلسطین سرزمین بدون ملت برای ملت بدون سرزمین است، کاملا آشکار کرد و با هویت یابی ، جامعه چند پاره فلسطینی دوباره همدیگر را پیدا کرده و متحد شدند. این حرکت سیاسی اسلامگرایان مردم فلسطین در گام بعدی با گسترش کاربردی مفاهیم جهاد و شهادت موفق شد تحولات دیگری نیز در معادله رویارویی با دشمن صهیونیستی به وجود آورد.

مردم فلسطین از این تحول خوشحال و به آینده امیدوارتر شدند و به همین علت در انتخابات 2006 اکثریت این جامعه به جریان مقاومت رای دادند و به دنیا اعلام کردند که جریان مقاومت را باور دارند و آن را نماینده خود می دانند و راه او را تنها راه برای ایجاد گشایش در بحران و برپایی دولت مستقل فلسطینی  می شمارند. حمایت جهان اسلام از مردم فلسطین این امید را دوچندان ساخت. حرکت هم جهت حزب الله لبنان در برابر اشغالگران صهیونیست و وادار ساختن این دشمن قسم خورده جهان اسلام به عقب نشینی نظامی از جنوب لبنان ، امید مردم فلسطین را افزایش داد و تجربه جدیدی پیش روی مردم فلسطین قرارداد و قطعاً عقب نشینی رژیم صهیو نیستی از نوار غزه نتیجه برنامه ریزی مشابه است. موفقیت مقاومت اسلامی در شکست نظامی رژیم صهیونیستی در دو جنگ لبنان(2006 ) و غزه( 2008 ) و جلوگیری از تحقق اهداف تجاوزکارانه آن، نشانه مهمی از تحول در بحران فلسطین است.

شکی نیست که حضور ملت ایران  و همه جوامع اسلامی در حمایت از مقاومت اسلامی در جنگ لبنان و غزه، این احساس را در جامعه فلسطینی تقویت کرده که آنها در رویارویی با دشمن صهیونیستی تنها نیستند. امروز جامعه فلسطینی امیدوارتر از گذشته است و با دلگرمی بر راه ساخت مبارزه مصرتر شده است.

امروز به برکت ورود جوامع اسلامی در بحران فلسطین، شرایط نسبت به گذشته تغییر کرده است. اگر قبلاً گفته می شد بدون مصر جنگ با رژیم صهیونستی امکان پذیر نیست، امروز جنگ با اراده جوامع مسلمان و با اراده لبنان و فلسطین امکان پذیر است و پیروزی نیز امکان پذیر شده است. اگر دشمن، روزی بخش وسیعی از سرزمین جهان اسلام یعنی از نیل تا فرات را مطالبه می کرد و آن را با افتخار در پرچم خود قرار می داد، امروز از مرزهای فلسطین نیز عقب نشینی کرده و آمریکا بزرگترین حامی اسرائیل طرح دو دولت فلسطینی و اسرائیلی را دنبال می کند. اگر شصت سال کسی حقوق آوارگان فلسطینی را به رسمیت  نمی شناخت ، امروز بدون بازگشت پنج میلیون آواره فلسطینی به سرزمین خود، بحران، حل و فصل نخواهد شد. همه این دستاوردها مدیون ورود تفکر اسلامی و همبستگی جوامع اسلامی  با بحران فلسطین است و قطعاً ادامه این حمایت می تواند در حل بحران فلسطین تسریع ایجاد کند.

شناخت تحولات سیاسی در سطوح داخلی، منطقه ای و بین المللی مرتبط با منطقه یکی از مهمترین راه های پی بردن به شرایط حاکم بر معادله فلسطین در آستانه روز قدس است.

در ابعاد بین المللی، راهبردهای آمریکا و به تبع آن اروپا در منطقه خاورمیانه تا حدودی تغییر کرده و «اوباما» رئیس جمهور جدید آمریکا می کوشد حل بحران فلسطین را بر پایه گفتگوی چند جانبه به جای مذاکرات دوجانبه دنبال کند. قبلاٌ آقای «بوش» رئیس جمهور پیشین آمریکا به طرف های فلسطینی و اسرائیلی اعلام کرده بود که آنها از طریق گفتگوی دوجانبه باید به نتیجه برسند و آمریکا در این فرآیند دخالت نخواهد کرد. اما این فرایند به علت اختلال معادله قدرت میان دو طرف و تلاش اسرائیل برای تحمیل خواسته های نامشروع خود برطرف فلسطینی با بن بست و شکست مواجه شد و در دو دور در دهه نود میان «یاسر عرفات» و «ایهود باراک» و در دوسال اخیر میان «ابومازن» و «اولمرت» به نتیجه نرسید و شاید به همین علت بوش در دو سال اخیر دوره ریاست خود با برپایی اجلاس آناپولیس برخورد خود را با این بحران تغییر داد و راه حل برپایی دو دولت فلسطینی و اسرائیلی را سرلوحه راهبرد جدید منطقه ای خود قرار داد که این رویکرد در حال حاضر از سوی آقای اوباما دنبال می شود. آقای اوباما از هنگام رسیدن به قدرت، آقای «جرج میچل» را به عنوان فرستاده ویژه برای حل بحران فلسطین معرفی کرد تا سریعاً برپایه طرح اصلاح شده عربی، راه کاری برای حل و فصل بحران فلسطین ارائه دهد. در این چارچوب جدید، اسرائیل بجای گفتگو با طرف فلسطینی با هیأت عربی گفتگو خواهد کرد و از آنجا که دولتهای عربی اکثراً وابسته و سلطه پذیرند، از این رو ممکن است طرف های عربی به مسائلی تن بدهند که فلسطینی ها به رغم وابستگی در گذشته قادر به عقب نشینی از آنها نبودند.

درچارچوب گفتگوی چندجانبه جدید، آمریکا می کوشد اسرائیل را برای مدتی به توقف شهرک سازی در کرانه باختری وادار سازد و در مقابل طرف فلسطینی با فشار و ضمانت طرف عربی امتیازاتی امنیتی بدهد و همزمان دولتهای عربی فرآیند عادی سازی سیاسی با اسرائیل را آغاز کنند. سئوالی که در این میان مطرح می گردد اینکه آمریکا در تلاش جدید خود برای حل بحران فلسطین تاچه حد جدیت دارد؟

 چرا که سالهاست صحبت از حل بحران می شود و نتیجه ای در بر ندارد و گویا همه این صحبت ها برای این است که تنها امید به حل سیاسی زنده بماند و نیروهای انقلابی منطقه به ویژه در فلسطین به یأس و ناامیدی و تندروی و نفرت از آمریکا و حامیان اسرائیل روی نیاورند. بسیاری از تحلیلگران سیاسی بر این باورند که تلاش این باره آمریکا و اروپا جدی تر از گذشته است و آنها به این نتیجه رسیده اند که پیشرفتی در بحران فلسطین به عنوان یک ضرورت سیاسی باید صورت گیرد. علت تغییر رفتار این است که غرب می کوشد برگه فلسطین را به گفته خانم «کلینتون» وزیر خارجه کاخ سفید از دست دشمنان آمریکا در آورد و اجازه کسب نفوذ به آنان از این رهگذر را ندهد. علاوه بر آن حل بحران فلسطین درحال حاضر به منافع راهبردی ارتش آمریکا گره خورده است که این مسأله حل بحران فلسطین را در اولویت قرار می دهد. خیلی معتقدند پیروزی اوباما در ریاست جمهوری آمریکا با کمک ارتش آمریکا صورت گرفته که به صورت غیر مستقیم می کوشید بر سیاستهای بوش کودتا کند و خود را از بحران عمیق نظامی درخاورمیانه با سیاستهای تغییر خارج سازد و شاید به همین علت دخالت ژنرالهای نظامی در امور سیاسی در دوره اوباما افزایش چشمگیری یافته است.

(سفر آقای پترائوس به لبنان و عربستان و دیدار مولن با محمود عباس در واشنگتن و دیدار هیأت نظامی آمریکا از سوریه و .... ) شکی نیست اگر اراده ارتش آمریکا بر حل بحران فلسطین باشد هیچ کس قادر به مخالفت با آن نیست و ارتش به راحتی در مقابل لابی صهیونیستی آمریکا می ایستد و تأثیر آنان را بر کنگره آمریکا نیز خنثی می سازد. ارتش آمریکا احساس می کند در شرایط بسیار متفاوت از دوره جنگ سرد و نظام دو قطبی منظبط جنگ ویتنام قرار دارد و شرایط به گونه ای ثابت و مستقر زیر چتر نظم نظام پایدار جهانی نیست که آمریکا بتواند از یک شکست نظام عبور کند و هرگونه شکست و نظامی آمریکا در عراق و افغانستان و پاکستان، نظام بین المللی را دچار هرج و مرج می کند و توان مدیریت و کنترل بحران ها در آن  کاملاً از دست خواهد رفت. از این رو ارتش آمریکا برای دور شدن از شرایط شکست نظامی ناگزیر است در بحران فلسطین که سرچشمه نفرت و تضاد با آمریکا در منطقه و جهان اسلام است، موفقیتی به دست آورد و انتظار آن است که اسرائیل در این مرحله، نیازهای آمریکا را محترم بشمارد و در تسهیل انجام و تحقیق آن حرکت کند. مقاله آقای فریدمان در روزنامه هرالدتریبیون در 3/8/2009 درباره اختلاف و دو دستگی در لابی صهیونیستی آمریکا در برابر اولویت های ارتش آمریکا، عمدتاً ناشی از این واقعیت جدید آمریکاست. اینکه چرا درحال حاضر اروپا پیشنهاد می دهد از طریق سازمان ملل، دولت فلسطین در سرزمین های اشغالی 1967 به طور دفعی اعلام موجودیت کند، بر می گردد به شرایط سیاسی جدید و نه انسان دوستی غرب .  تاکنون غرب می کوشید در هرگونه گفتگو، ابتدا منافع اسرائیل تأمین گردد حتی اگر به نقض مقررات بین المللی بینجامد ولی اکنون میان منافع آمریکا و اسرائیل هیچ راهی جز اولویت دادن به منافع آمریکا وجود ندارد، هرچند که آمریکا تاکنون قصد ندارد منافع اسرائیل را قربانی و یا نادیده گیرد بلکه با طرح گفتگوی چند جانبه می کوشد در مقابل هر امتیازی که اسرائیل می دهد امتیازهای متعدد از عرب ها به نفع اسرائیل بگیرد.

در این میان موضع روسیه و چین ، دیگر بازیگران بین المللی در بحران خاورمیانه ، یکسره نیست و متأسفانه به علت اینکه این دو قدرت بین المللی می خواهند میان دو موضع حفظ رابطه با غرب از یک سو و کسب نفوذ مستقل درخاورمیانه جمع بیندازند همواره به صورت شریک نامطمئن برای کشورهای منطقه نمایان شدند. این دو قدرت همواره از مواضع کشورهای منطقه حمایت می کنند ولی در عین حال تحت فشار غرب در کنار آنان قرار گرفته و به تصویب بسیار از تحریم ها تن می دهند.

همزمان با این تحولات، اوباما در سیاست خاورمیانه ای خود مصر را بجای عربستان سعودی به عنوان تکیه گاه و هماهنگ کننده منطقه ای انتخاب کرده که این تحول پیامدهای خاصی در سطح منطقه پدید آورده است. (انتخاب مصر برای ارسال پیام به جهان اسلام). مصر در حال حاضر نه تنها در بحران فلسطین به عنوان اصلی ترین بازیگر منطقه ای نقش ایفا می کند و با سیاست محاصره غزه می کوشد دستاورهای پیروزی جنگ 22 روزه را خنثی سازد و یا از طریق مدیریت گفتگوهای داخلی فلسطین مهار کننده حماس باشد که اخیراً به علت فضایی که آمریکا ایجاد کرده در بحرانهای منطقه مانند لبنان نیز دخالت می کند و شرایط متفاوتی نسبت به گذشته نزدیک پیدا کرده است که احتمال می رود این روند در آینده نقش بیشتری پیدا کند. عربستان سعودی که در راهبرد جدید آمریکا جایگاه پائین تری پیدا کرده است به سیاست سنتی خود بازگشته و با در پیش گرفتن سیاستهای حمایت های مذهبی از سنی ها می کوشد حوزه نفوذ خود را در سطح منطقه گسترش دهد.

سعودی ها در دوره بوش با روی آوردن به سیاستهای قومی – عربی می کوشیدند به عنوان مهمترین محور رهبری در جهان عرب ظاهر گردند ولی به علت تغییرات اخیر در سیاستهای آمریکا، عربستان به سیاستهای کلاسیک خود بازگشته است. شاید مهمترین نمود این بازگشت، افزایش حمایت عربستان سعودی از سنی های عراق در برابر شیعیان و تأمین امکانات نظامی و مالی و حتی انسانی این تروریستها همچنین حمایت سعودی از دولت یمن برضد شیعیان زیدی و مشارکت عملی در بمباران هوایی منطقه صعده در شمال یمن شاخص دیگری از این رفتار جدید به شمار می آید. جالب است بدانیم که در دهه شصت دولت سعودی از امامان زیدی در برابر ناسیونالیست های مورد حمایت ناصر و مصر حمایت می کرد. اقتداریابی عوامل جریان وهابی داخل عربستان به ویژه در مکه و مدینه و نیز بازداشت گسترده فعالان شیعه منطقه شرق عربستان رویکرد جدید سعودی ها را نمایان می سازد. سیاست جدید عربستان ممکن است جامعه فلسطینی را تحت تأثیر قرار دهد. ظهور گروه های سلفی در غزه و اعلام امارت اسلامی از سوی آنان و درگیری با حماس همگی می تواند نتیجه چنین سیاستهایی باشد.

تحولات صحنه فلسطین نیز نشان می دهد که نوعی آرایش مجدد برای مرحله آتی صورت می گیرد. برپایی کنگره ششم فتح از سوی ابومازن و انتخاب افراد متعددی مانند گروه دحلان که دارای رابطه نزدیک با رژیم صهیونیستی هستند نشان از نوعی آماده سازی صحنه فلسطینی برای سازش احتمالی است. اعلام ابومازن در برگزاری انتخابات پارلمانی و ریاستی به صورت ابتر و تنها در کرانه باختری (و بدون نوازه غزه که زیر سلطه حماس است) نوعی تلاش برای کسب مشروعیت و حذف نیروهای مقاوم و انقلابی به ویژه حماس از صحنه سیاسی است. قبلاً توافق شده بود که زمان انتخابات در نتیجه فرآیند گفتگوی آشتی ملی گروه های فلسطینی، اعلام و در کرانه باختری و نوار غزه به صورت همزمان برگزار خواهد شد.

در جمع بندی می توان گفت که جنبش های مقاومت اسلامی در سوریه و لبنان در چند سال اخیر تحولات کیفی در معادله رویارویی با رژیم صهیونیستی پدید آورده اند و پیروزی حزب ا... در جنگ 33 روزه و حماس در جنگ 22 روزه به برتری همیشگی نظامی اسرائیل پایان داد و اصل بازدارندگی این رژیم غاصب را به چالش کشید. رژیم صهیونیستی از هنگام تاسیس تاکنون همواره نقش وظیفه ای در انجام ماموریت قدرت های سلطه گر جهانی بر عهده داشته است وبرتری نظامی آن، مهمترین رکن این نقش بوده است و یقینا به همین علت غرب همواره ضامن برتری نظامی اسراییل در مجموع کشورهای عربی بوده و با ارائه سلاح مجانی و بسیار پیشرفته، این برتری را حفظ کرده است.اما شکست این رژیم در تحقق هدفهای خود در برابر حزب ا... و حماس تحولی جدی در جایگاه منطقه ای این رژیم پدید آورده است ودر حال حاضر در بسیاری ازمقاله های راهبردی غرب از اسراییل بعنوان «سرباز استراتژیک» یاد می کنند . تحول بسیار مهمی که در جهان اسلام در چند سال اخیر نیزاتفاق افتاده این است که جوامع اسلامی از پایداری و مقاومت گروههای لبنانی و فلسطینی به طور گسترده حمایت کرده که این پایگاه گسترده حمایتی ، تحول کیفی در جهان اسلام در سطوح غیر رسمی به شمارمی آید . این حمایت به معنای باور راهکار مقاومت از سوی جوامع اسلامی بعنوان تنها راه عملی برای برون رفت از بحران است .

اتفاقاتی که در حال حاضر بر ضد مقاومت می افتد همگی برای مقابله با مجموعه تحولات فوق است . امریکا و رژیم صهیونیستی احساس می کنند زنجیره این تحولات نه تنها به تضعیف و آسیب پذیری اسراییل انجامیده که ممکن است نفوذ امریکا را نیز در منطقه به شدت کاهش و یا حتی پایان دهد و به همین علت حجم توطئه بر ضد مقاومت اسلامی در منطقه شدت گرفته وحل بحران فلسطین در اولویت سیاست خارجی غرب قرار دارد . طبق اطلاعات اعلام شده غرب در آینده نه چندان دور اجلاسهایی برگزارخواهد کرد و دیدارهای فشرده ای نیز صورت خواهد داد تا این اهداف را پیگیری کند.

شکی نیست حضور گسترده مردم جهان اسلام در صحنه بویژه در کشورهای عربی، مهمترین رکن برنامه متقابل با طرحهای امریکا و اسراییل است و حضور گسترده مردم می تواند نظامهای سیاسی را از درون تحت فشار قرار دهد ومانع همکاری گسترده آنان با توطئه های بین المللی شود که چنین هدفی می تواند از ظرفیت روز قدس استفاده و آغاز گردد و در آینده به طور میدانی استمرار یابد ..

*

کمیسیون سیاسی جمعیت دفاع از ملت فلسطین

.


| شناسه مطلب: 157718







فیلم

خبرگزاری بین المللی قدس


خبرگزاری بین المللی قدس

2017 Qods News Agency. All Rights Reserved

نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.