60 سال بحران بی هویتی و نداشتن تاریخ !
مهدی عزیزی
اگر چه اسرائیلی ها 60 سال است که آوارگی و اشغال ملت فلسطین را جشن می گیرند و هر سال با برپایی مراسمی یک سال دیگر را به تاریخ اجاره ای خود می افزایند ، اما این بار شصتمین سالگرد اشغال فلسطین برای آنها از اهمیت دو چندانی برخوردار است که این مساله به متغیرات منطقه ای ، شرایط حساس داخلی رژیم صهیونیستی ، تغییرات اجتماعی و دگرگونی الگوهای رفتاری در جامعه اسرائیل و عوامل روانی باز می گردد.
شاید زمانی که " تئودر هرتزل " روزنامه نگار لهستانی اندیشه ها و تئوری های سرزمین موعود را با کمک سرمایه داران یهودی جهان برنامه ریزی می کرد به این موضوع مهم توجه نکرد که شاید بتوان خاک و زمین ملتی را اشغال کرد اما نمی توان تاریخ ، هویت و فرهنگ یک ملت را از آنان سلب نمود.
اگر چه اندیشه هرتزل در آغاز راه و با کمک تجهیزات نظامی پیشرفته و کمکهای انگلیس و آمریکا و خیانت سازمان ملل اولین گام را برای تشکیل دولت یهود هموار کرد اما وی هیچگاه به این مساله فکر نکرده بود که نمی توان با مهاجرت تعدادی از یهودیان جهان و جمع کردن آنها در شهرک ها یک ملت و کشور تشکیل داد .
هرتزل در تئوری خود به این مساله فکر نکرده بود که یک ملت به تاریخ و هویت و فرهنگ مشترک نیاز دارد. به عبارتی دیگر آنچه که قرار بود در اندیشه و تئوری هرتزل بنا شود خالی از پارامترهای بافت یک جامعه متکامل
بود. و همین مساله یعنی نداشتن هویت تاریخی و ایده های مشترک فرهنگی و اجتماعی جامعه اسرائیلی را با تمامی ملتهای جهان متفاوت کرده است .
تفاوت اصلی دیگر آنکه ملتی به نام اسرائیل وجود ندارد آنچه که امروز هویت پیدا رکرده است ارتش اسرائیل است و به همین خاطر نام ارتش و قدرت آن بیش از هرچیز دیگر تکرار می شود . تصمیم گیری های سیاسی و اجتماعی و حتی فرهنگی این جامعه براساس قدرت یا ضعف ارتش اتخاذ می شود . به جرات می توان گفت که مقامهای اسرائیلی برخلاف رهبران دیگر جهان که همواره از قدرت ملت خود سخن می گویند ارتش را اساس قدرت خود می دانند و اصولا ملت در ادبیات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی اسرائیل تعریف و جایگاهی ندارد چرا که اصلا ملتی وجود ندارد . و شاید هم حق با مقامهای صهیونیستی باشد که در تصمیم گیری های خود و اظهارات دیپلماتک از واژه ملت استفاده نمی کنند و به عبارتی به آنها دلخوش نکرده اند . دلیل آن هم کاملا روشن است ، ملتی در کار نبوده است که سرزمینی را تشکیل داده باشد ، این ارتش و کمکهای نظامی و مالی سرمایه داران یهودی و کشورهای بزرگ بود که سرزمینی را اشغال کرد و بعد با وعده و فریب یهودیان جهان را به این منطقه کشاند .
طبیعی است شخصی که به امید زندگی بهتر کشور مادری خود راترک کرده است حاضر نیست به خاطر چیزی بمیرد که از آن وی نیست ! بنابراین ارتش در اسرائیل همه چیز است . ارتشی که برای ملت سازی تلاش می کند. همین مسائل جامعه شناختی و بحران هویت باعث شد تا اسرائیلی ها امروز و پس از شصت سال از اشغال فلسطین بیشتر به فکر هویت سازی باشند . این در حالی است که آنها شکست در جنگ سی و سه روزه را تجربه کردند و امسال فرصتی می تواند برای بازسازی روحیه ارتش و مستعمره نشین هایی باشد که هر روز از ترس شلیک موشک های دست ساز و ناچیز فرار کنند. حقیقت اینست که امسال اسرائیلی ها بیش از هر چیز به دنبال کسب یک هویت تاریخی برای خود و جامعه یهودی ساکن در سرزمین های اشغالی هستند تا اینگونه ابهام تاریخی خود یعنی نداشتن ریشه تاریخی و فرهنگی را جبران کنند.
تغییر بافت شهرهای فلسطین و از جمله قدس و ایجاد دست آویزهایی مانند هیکل سلیمان دقیقا در راستای همین تلاش برای تاریخ سازی و کسب هویت انجام می گیرد.
بطور کلی جامعه اسرائیلی امروز به غیر از دایره های سیاسی و اقتصادی در عرصه اجتماعی و روانشناختی از دو مساله کلی رنج می برد که یکی در بحران بی هویتی و نداشتن ریشه تاریخی و دیگری در احساس عدم امنیت خلاصه می شود و اکنون پس از شصت سال این دو بحران بزرگ خود را بیشتر نشان داده است و هرچه جامعه اسرائیلی روبه جلو می رود این بی هویتی را بیشتر احساس می کند . نداشتن ریشه تاریخی ،عقیده های یکسان فرهنگی و عواطف مشترک به همراه عدم امنیت و نداشتن حس اعتماد به نفس از مهمترین چالشهای امروز رژیم صهیونیستی است که شاید به گمان آنها جشن شصت روزه فرصتی برای جبران آن یا دست کم دادن حس اعتماد به نفس به جامعه اسرائیلی باشد.
حقیقت اینست که امسال اسرائیلی ها بیش از هر چیز به دنبال کسب یک هویت تاریخی برای خود و جامعه یهودی ساکن در سرزمین های اشغالی هستند تا اینگونه ابهام تاریخی خود یعنی نداشتن ریشه تاریخی و فرهنگی را جبران کنند.
از نظر ایده پردازان رژیم صهیونیستی اکنون اسرائیل مرحله ظهور یا همان اشغالگری را به پایان رسانده است و در مراحل تثبیت است که این مقوله می بایست در دو سطح داخلی و جهانی اجرا شود .
1- مرحله داخلی :
رژیم صهیونیستی می داند قبل از هرچیز برای تثبیت موجودیت خود و پیش از مشروعیت جهانی به مقبولیت داخلی نیاز دارد. مقبولیتی از طرف جامعه ای که هیچ بحرانی را برنمی تابد و به هیچ چیز جز امکانات رفاهی دل نبسته است . جامعه ای که اکنون به خاطر ترس از شلیک چند موشک دست ساز سرخورده و افسرده شده است که این مساله را پس از شکست در جنگ سی و سه روز ه بیشتر می توان دید.
این در حالی است که این جامعه با انواع تبعیض های اجتماعی و اقتصادی رودر وراست . تبعیض میان یهودیان اروپای شرقی و یهودیان مهاجر نقاط دیگر جهان ،مهاجران فقیر کشورهای آفریقایی که به زور یا با وعده امکانات بهتر به سرزمین های اشغالی مهاجرت کرده اند کار را برای مقامهای اسرائیلی سخت کرده است . و شاید برگزاری این جشن بتواند این فرصت آرامش را برای جامعه صهیونیستی فراهم کند.این در حالی است که جامعه اسرائیلی دیگر به ارتش و مقامهای سیاسی خود اعتماد ندارد .
2- عرصه جهانی :
مقامهای تل آویو به خوبی می دانند که برای بقا باید از مقبولیت جامعه جهانی هرچند به طور ظاهر برخوردار بود . هرچند سازمان ملل با قطعنامه تقسیم این مساله را برای آنها میسر کرد . و از اینرو آنها تلاش می کنند با دعوت از سران جهان به این مشروعیت دست یابند .
در پایان می توان گفت که برگزاری جشن شصت سالگی با هر هدفی که برگزار می شود نشان دهنده اینست که ریشه تاریخی و سابقه رژیم صهیونیستی تنها 60 سال است و آنها برای اثبات این مدعا تلاش می کنند!