تحلیل دبیرکل جهاد اسلامی از وضعیت خاورمیانه و آمریکا
رمضان عبدالله شلح: کشورهای اسلامی و عربی در تحقق آشتی ملی فلسطینی دخالت کنند
دبیر کل جنبش جهاد اسلامی فلسطین نقش کشورهای اسلامی و عربی را در تحقق آشتی ملی فلسطینی بسیار مهم و حائل اهمیت دانست
به گزارش خبرگزاری قدس (قدسنا) دکتر رمضان عبدالله شلح در گفتگو با روزنامه سعودی الوطن از تلاش های قطر و عربستان سعودی برای آشتی میان جنبش های فتح و حماس خبر داد .
وی ابراز عقیده کرد که ریاض می تواند نقش اساسی را در موضوع قدس و آشتی داخلی فلسطینی – فلسطینی ایفا کند.
دبیر کل جنبش جهاد اسلامی فلسطین در این گفتگوی دوساعته که در مقر اقامتش در دمشق پایتخت سوریه انجام شد، دیدگاهش را درباره مسئله قدس بیان داشت و بر ضرورت ایفای نقش کشورهای اسلامی بویژه عربستان در جلوگیری و خنثی کردن طرحهای صهیونیستها برای یهودی سازی این شهر مقدس تاکید کرد.
وی همچنین به تشریح آخرین پیشرفت تلاشها برای آشتی ملی میان جنبش جهای فتح و حماس پرداخت و موضع جهاد اسلامی را درباره ابتکار عمل آشتی ملی بیان کرد.
ترجمه این گفتگو در پی می آید:
آنچه کابینه اسرائیل به ریاست بنیامین نتانیاهو نخست وزیر این رژیم برای یهودی سازی قدس انجام می دهد را چگونه می بینید؟
آنچه در قدس بخصوص تلاش برای یهودی سازی این شهر مقدس صورت می گیرد با هدف تخریب مسجد الاقصی و آواره کردن فلسطینی ها و به تمام معنای کلمه پاکسازی این شهر از اعراب است اما مهمتر از این توصیف اصل اقدمات صورت گرفته در قدس است . من معتقدم اکنون آنچه که قدس در معرض خطر یهودی سازی و شهرک سازی قرار گرفته است موضع نتانیاهو را درقبال فرایند سازش و چارچوب راه حل تشکیل دو دولت را نشان می دهد .
نتانیاهو می خواهد پرونده قدس را ببندد و قصد دارد شروط جدیدی را به علاوه شروط تعیین شده و در راس آنها دولت یهودی اضافه کند . اسرائیل در هیچ سازشی از مسئله قدس و مخصوص مسجد الاقصی کوتاه نمی آید زیرا به زعم آنها ، این منطقه جبل الهیکل نام دارد . اسرائیلیها معتقدند که بایستی زمانی فرا برسد که مسجد الاقصی تخریب و هیکل سلیمان ساخته شود. بنابراین پیامی که اکنون رفتار نتانیاهو درشهرک سازی و حمایت از یهودی سازی قدس منعکس می کند این است که دولت مستقل فلسطینی به پایتختی قدس شریف در مرزهای 67 هیچ وقت تشکیل نخواهد شد.
آیا به نظر شما این به معنای پایان فرایند سازش است ؟
این امر مسئله ای ساده نیست بلکه پیچیده است و به طرفهای بازیگر یعنی ایالات متحده آمریکا و برخی طرف های رژیم های عربی و دشمن صهیونیستی و سپس طرف فلسطینی سازشکار و مجموعه فلسطینی و امت عربی و نیز چگونگی عملکرد همه اینها بستگی دارد. به اعتقاد من ، پیچیدگی های زیادی وجود دارد که همه آنها آینده فرایند سازش را در مسیر باد قرار داده است.
اما این شهرک سازی اسرائیل خشم باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا را برانگیخت و باعث اختلاف میان او و نتانیاهو شد ، و تشکیلات خودگردان چگونه تلاش می کند از این فرصت استفاده کند؟
این مسئله ما را وا می دارد تا از حقیقت آنچه که میان نتانیاهو و اوباما جریان دارد سخن بگوییم ، آیا عملا بحران میان آمریکا و رژیم اسرائیل وجود دارد؟ من معتقدم بحران هست و این بین دولت آمریکا و کابینه نتانیاهو است و این بحران واقعی است اما این بحران به روابط استراتژیک واشنگتن و تل آویو خدشه وارد نمی سازد.
بنابراین این بحران چگونه طولانی شد؟
این بحران از زبان ژنرال پترایوس و گزارشش به مایکل مولن رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا بیان شد. اختلاف نظر بین دیدگاه آمریکا و دیدگاه رژیم صهیونیستی درخصوص فرایند سازش و جریانات امور درمنطقه وجود دارد. امروز آمریکا معتقد است: آنچه اسرائیل در قدس و فلسطین انجام می دهد و موضع این رژیم در قبال فرایند سازش ، نه تنها به منافع آمریکا در منطقه و جهان بلکه به خود آمریکا زیان وارد می سازد همانطور که در این گزارش پترایوس آن را بیان داشته است .
تا کی می تواند این وضع بین دو طرف ادامه داشته باشد. به اعتقاد من یک نوع کشمکش جدیدی وجود دارد و وقایع و اتفاقاتی که ظرف چند هفته گذشته اتفاق افتاد خواه در سفر بایدن باشد و خواه در سفر نتانیاهو ، آنچه بین اوباما و نتنانیاهو صورت گرفت همه آنها نشانه های بر وجود اختلاف دیدگاه دو طرف و روابطی است که به اصطلاح به چهار راه رسیده است.
به نظر شما آیا نتانیاهو درآینده نزدیک برای حفظ روابط خوب با اوباما از موضع خود عقب نشینی خواهد کرد و یا با حمایت لابی اسرائیلی در آمریکا بسمت بحران حرکت می کند؟
تا این لحظه هرگونه پیش بینی درباره راهی که ممکن است نتانیاهو انتخاب کند یا اوباما انتخاب نماید دشوار است . پس اگر نتانیاهو تنش را انتخاب کند اولا این امر به ضرر اسرائیل و افکار عمومی آمریکا و غرب خواهد بود دوما همانطور به موضع لابی صهیونیستی در آمریکا لطمه خواهد زد . و اگر نتانیاهو این امور را درک کند و راه بحران را درپیش بگیرد این بدین معناست که ما باید حوادث غافلگیرکننده بزرگ و خطرناک را در روابط فیمابین پیش بینی کنیم.
از این رو مهم است که ما در اینجا به پرونده تاریخی روابط دو طرف(آمریکا و اسرائیل) اشاره کنیم. آیا ما دربرابر تکرار سناریوی کندی بن گوریون بین نتانیاهو و اوباما قرار خواهیم گرفت . در زمانی که درباره بحران درباره نیروگاه هسته ای دیمونا میان کندی و بن گوریون سخن گفت . مورخان و اسناد به ما می گویند بن گوریون از این جلسه خارج شد و گفت : به نظر می رسد حضور رئیس جمهور کاتولیک در کاخ سفید به ضرر و مانع اسرائیل است ، پس از مدتی به نظر می رسد موساد به همراه سازمان اطلاعات آمریکا پرونده کندی را مختومه کردند تا پس از او جانسون بیاید و این مسئله بسیار گفته شد است .
اما انچه توجه ما را به خود جلب می کند دیدار نتانیاهو و اوباما است که نتانیاهو بدون توافق اتاق مذکرات را ترک کرد و اوباما اصرار بر موافقت او با نظراتش را داشت.
نتانیاهو به سفارت اسرائیل در واشنگتن رفت و یکی از معاونین و همراهان نتانیاهو دراین هنگام شنید که نتانیاهو چه می گوید وگفت : به نظر می رسد اوباما بزرگترین فاجعه برای دولت اسرائیل است . آیا ما باید انتظار داشته باشیم اسرائیل پرونده اوباما را مانند کندی ببندد؟ یا اینکه دولت آمریکا همانطور که تاریخ به ما نشان می دهد از موضع خود عقب نشینی می کند و با درخواست های کابینه نتانیاهو همسو می شود! تاکنون قاطع سخن گفتن درباره انتخاب هر رویکردی از ناحیه طرف ها دشوار است وهر دو آنها تاکنون علاقمند به آرامش و عدم تنش بودند.
موضع کشورهای عربی چیست و شما نتایج نشست اتحادیه عرب را چگونه دیدید؟
متاسفانه موضع کشورهای عربی درهر مسئله ای ضعیف بوده است . نتایج این نشست از نظر ما ناامید کننده بود و در سطح آنچه که در قدس و سرزمین و ملت فلسطین و مقدسات اسلامی اعم از یهودی سازی و تجاوزگری می گذرد، نبود. ما معتقدیم نجات قدس دراین مرحله بیشتر از چند صد دلار می طلبد و اصلا آنها اجازه ورود به مسئله قدس را ندارند مگر با اجازه اسرائیل . بدین خاطر جنگ کنونی بر سر قدس است و به نظر ما دراین برهه جنگ استخوان شکستن است و اگر موضع کشورهای عربی تغییر نکند و آنها بازهم انعطاف پذیر باشند،همانطور که دراستانه برگزاری نشست اتحادیه عرب گفتیم طرح صلح عربی را پس بگیرید، قدس در خطر باقی خواهد ماند.
چرا باید عربها فلسطینی ها را به خاطر شکاف داخلی و اختلاف موجود که موضع عربی را در قبال اسرائیل ضعیف می سازد سرزنش کنند؟
معتقدم سخن گفتن درباره شکاف و دودستگی به بهانه تبدیل شده است تا عربها از برعهده گرفتن مسئولیتشان درقبال مسئله فلسطین و قدس فرار کنند. آیا پیش از این اختلافات داخلی موضع کشورهای عربی منصفانه و درحمایت از مسئله فلسطین بود همانطور که مسئله فلسطینی طلب می کرد؟ به اعتقاد من این مسئله مسئله اختلاف و دودستگی نیست ، شکاف یک نتیجه است نه سبب . اختلاف در صحنه فلسطین برخلاف دیدگاه و برنامه است یعنی دو طرح در صحنه فلسطین وجود دارد پروژه مقاومت و طرح سازش ، درپی این مسئله شکاف بوجود آمد و همچنان تا این لحظه ادامه دارد.
عربستان سعودی برای تحقق آشتی فلسطینی درمکه مکرمه و مصر برای توافقنامه ای در قاهره تلاش کردند اما چرا فلسطینی ها با آنها موافق نیستند؟
باید بدنبال مسئولی که توافق قاهره را اجرا نکرد، گشت و آن کسی نیست جز محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان اما واقعیت شکاف کنونی این است که قطعا هیچ کس خوشحال نیست و تلاشهایی نیز برای تحقق آشتی بکار گرفته شد و هم اکنون این تلاشها ادامه دارد و ما از آن حمایت می کنیم .
اما بر چه اساسی ما باید آشتی کنیم ؟ ما با آشتی موافقیم که اصل مقاومت و حفظ اصول ثابت ملی فلسطینی را درنظر می گیرد. اما هنگامی که می بینیم طرح آشتی می خواهد وضع فلسطینی را به سمت دیدگاه و برنامه ای مشخص که این اصول ثابت را از بین می برد، پیش ببرد دراین هنگام ما به این طرح اعتقاد نداریم زیرا ممکن است این راه حل و یا آدرسی باشد که ما را از حق و حقوقمان و سرزمین مان محروم سازد.
راه حل جایگزین چیست و آیا آن برادر کشی فلسطینی هاست؟
ما با جنگ فلسطینی با فلسطینی مخالفیم ، شاید ما تنها گروهی باشیم که درهیچ جنگ داخلی و یا مبارزه داخلی وارد نشدیم ، و از نظر ما این امر مردود و محکوم است زیرا باید تلاش ها بر روی مقابله با دشمن صهیونیستی که همه را هدف قرار داده متمرکز شود. اما در مقابل ما می گویم طرفهایی که طرح آشتی را در دست دارند (منظور مصر و عربستان سعودی) نباید حماس و امید را از دست بدهند زیرا وضع فلسطین پیچیده است و مسئله فلسطین مشکل بین دو گروه و یا دو خانواده نیست و آن دیروز و یا یکی دوسال قبل نیست ، مسئله فلسطین از صد سال پیش برای همه گشوده شده بود و همه را مجروح کرد. عربستان سعودی می تواند نقش اساسی را در پرونده آشتی و تمام موضوعات فلسطینی بویژه در سایه خطر فرا روی قدس ایفا کند.
روز گذشته شما با حماس در غزه توافق کردید شلیک راکت ها از نوار غزه را متوقف سازید ، آیا این بدین معناست که شما از مقاومت دست کشیدید؟
اولا مقاومت فقط شلیک راکت نیست و دردیدارهای غزه و دیگر دیدارها ما نیز تاکید کردیم ما به عنوان یک گروه مقاومت درارزیابی از موضع خویش که از احساساتمان سرچشمه می گیرد به نیازهای ملت مان و نیاز مقاومت دراین برهه به ترمیم زخم های غزه و تجدید قوا توجه می کنیم. بدین خاطر شلیک راکت ها و یا عدم شلیک آنها مسئله ای تاکتیکی است که به جوهره موضع ما در مقاومت خدشه وارد نمی کند همانطورکه در حادثه عملیات فلسطینی ها درخان یونس در عملیات نظامی علیه نیروهای اشغالگر اسرائیلی اتفاق افتاد.
گروه شما به همراه حماس مسئولیت عملیات در خان یونس را برعهده گرفت، آیا نوعی رقابت وجود دارد و یا آن یک عملیات مشترک بود ، حقیقت آنچه که در خان یونس گذشت چه بود؟
متاسفم از اینکه بگویم اگر ما بخواهیم به منابع دشمن صهیونیستی که دراین عملیات هدف قرارگرفت، تکیه کنیم ، نشان می دهد که این عملیات با هدف حمله به نیروهای جنبش جهاد اسلامی انجام گرفت. من دراینجا متن بیانیه را نقل می کنم.هنگامی که مبارزان سرایا القدس با نیروهای ارتش رژیم صهیونیستی درگیر شدند ، ما دراین عملیات سه شهید دادیم. برادران حماس شتاب زده به تنهایی مسئولیت این عملیات را برعهده گرفتند و ادعا کردند مبارزان گردان های قسام به هنگام درگیری به مقابله با دشمن صهیونیستی پرداختند.
اما ما مشارکت برادران حماس و هر گروه دیگری را دراین عملیات رد می کنیم. ما از آن ساعتی تعجب می کنیم که حماس به تنهایی مسئولیت این عملیات را برعهده گرفت و ما امیدواریم این نوع عملیات یا اینکه فقط با یک گروه مشخصی نباشد و بطور کلی اعلام شود که مقاومت فلسطینی جلوی تجاوز اسرائیل را گرفت و یا اینکه بیانیه ای مشترک بین کسانی که در این عملیات واقعا شرکت کردند صادر شود.
این امر ما را به سوالی درباره ماهیت روابط شما با حماس می کشاند، آیا بین شما رقابتی وجود دارد؟
ما وجود رقابت بین خویش را منکر نیستیم ، اما ما می گویم این رقابت در خیر است . روابط ما با برادران حماس بسیار خوب است . و در اساس این روابط استراتژیک هیچ اختلافی بین ما و حماس وجود ندارد نه در ایدئولوژی ونه در برنامه های سیاسی برای آزادی کامل سرزمین فلسطین ونه در انتخاب گزینه مقاومت و انجام آن.
آن اختلافی هم که میان ما و حماس وجود دارد ما همیشه آنرا تاکتیکی می خوانیم که می توان از آن عبور کرد و بر آن غلبه یافت و نمی تواند به اصل و جوهر روابط خوب مان لطمه بزند و ما علاقمند هستیم این روابط تقویت و حفظ شود.
شما مواضع سیاسی و یا عملیات میدانی خویش را چگونه با هم هماهنگ می کنید؟
عموما هماهنگی سیاسی وجود دارد اما گاهی در برخی جزییات وجود ندارد. دربعد میدانی ، روابط خوب است ولی بسیاری از مواقع تحت تاثیر منطق و ماهیت اشخاص و حوادثی است که می گذرد . در ماههای اخیر پیش از عملیات خان یونس تلاش های جدی برای هماهنگی میدانی صورت گرفت ، دیدارهای مهمی بین رهبران گردان های قسام و رهبران سرایا القدس در نوار غزه انجام شد ، و این دیدارها با نظارت رهبران سیاسی دو جنبش صورت گرفت.
ایا قدس به زودی پایتخت دولت فلسطینی خواهد شد که سلام فیاض نخست وزیر تشکیلات خودگردان اعلام کرده و گفته به زودی در سال 2011 این مسئله اعلام خواهد شد وهمچنین خواستار بازگشت آوارگان به اراضی این دولت شده است ؟
من از شما به خاطر طرح این سوال تشکر می کنم .براین اساس آیا دولت فلسطینی وجود دارد که سلام فیاض از آن سخن به میان آورده است ؟ من به شما می گویم آن دولت قطعا بدون قدس است زیرا ما سخن خود را با این کلام شروع کردیم که مهمترین تحولاتی که در قدس روی می دهد، موضع نتانیاهو را نشان می دهد – یعنی نه دولت فلسطینی در مرزهای 67 به پایتختی قدس .
بنابراین سلام فیاض درباره چه چیزی سخن گفته است ؟ اگر این بحران میان کابینه اسرائیل و دولت آمریکا باشد که به تنش و درگیری منتهی شود یکی از سناریوهای احتمالی این است که دمکرات ها به طرح کلینتون برگردند که این طرح بر تشکیل دو دولت یعنی تشکیل دولت فلسطینی در مرزهای 67 به پایتختی قدس اشاره می کند و نیز مشارکت کشورهای عربی در فرایند سازش براساس اصل مبادله زمین . در این تبادل مصر مشارکت می کند و بخشی از سینا یعنی از رفح تا العریش را به فلسطینی بدهد واسرائیلیها بر آنچه که در کرانه باختری از طریق شهرک سازی تسلط شده اند بگیرند واردن وارد این معادله می شود با دادن هزینه اسرائیل و مصر.
این نظریه اکنون دوباره برگشته است و ژنرال های بازنشسته در اسرائیل مانند غیورا ایلاند و دیگران و مرکز تحقیقاتی مانند مرکز بگین - سادات این مسئله را پیش کشیدند و دمکراتها در آمریکا به آن اهمیت زیادی می دهند. این ایده براین نظریه استوار است که اسرائیل به عنوان یک رژیم طبیعی و بازیگر اساسی و شریک در بوجود آوردن رژیم های منطقه ای باشد و مسئله فلسطین به مانند یک مسئله ریاضی و کسر های اعشاری در زمین ها بین فلسطینی ها و اسرائیلی تبدیل شود بدین خاطر آنچه که سلام فیاض انجام می دهد واقعا خطرناک است.
وجوه خطرناک بودن این طرح چیست ؟
خطرات این طرح که باید در اینجا توضیح بدهم این است که از ابتدای منازعه تا به امروز دومسئله اساسی در تاریخ مناقشه فلسطین وجود داشته. پس از تشکیل رژیم جعلی اسرائیل در سال 1947 در چارچوب منازعه، آنچه که از آن به عنوان نکبت یاد شد بارز و نمایان گردید و بشکل اساسی مسئله آوارگان و حق بازگشت مطرح شد . رژیم های عربی تلاش کردند فلسطین را از چنگال صهیونیستها آزاد سازند اما دراین مهم ناکام ماندند. سپس سال 1967 فرا رسید و آنچه که به شکست و یا تجاوز 67 نامیده شد، نمایان گشت. جرم بزرگ آنها در اسلواتفاق افتاد.
به طوری که آنها متعهد شدند مجانا اسرائیل را در پشت مرزهای 48 به رسمیت بشناسند یعنی بازهم آثار نکبت از بین نرفت هنگامی که آنها پذیرفتند مسئله فلسطین در مرزهای 67 حل شود . سپس اراضی اشغالی سال 67 را معرفی کردند که آن بخشی از سرزمین فلسطین است که بر سر آن با اسرائیل دعوا دارند. امروز سلام فیاض به ما می گوید همه چیز درباره آثار نکبت 48 را فراموش کنید و بیایید با هم سرزمینی که بر آن نزاع داریم به آسانی تقسیم کنیم تا بدین طریق طرحهای صهیونیستها درقدس و دیگر مناطق به آسانی اجرا شود.
دولت مصر طرح آشتی ملی را ارائه کرد و شما درجهاد اسلامی عدم موافقت خویش را با آن اعلام کردید ، ملاحظات شما درباره این طرح چیست؟
اول برای من مهم است که دراینجا دوباره تاکید کنم که این طرح رسما به ما داده نشد. و ما آن را در رسانه ها خواندیم . ملاحظات ما دراین طرح اساسا این است که سخن درباره جزییات مشکل بین فتح و حماس به عنوان دو گروه مبارز در صحنه فلسطین و میان اصول ثابت مسئله فلسطین است. بدین خاطر ما در گفتگو با گروههای فلسطینی ذیربط دیگر دیدگاهمان این بود که همه باید ضمن پایبندی به اصول ثابت مسئله فلسطین بر روی برنامه های ملی دراین برهه توافق کنیم . و این ارزیابی بسیار دشوار است که توافق برنامه ها با رضایت همه صورت گیرد. و یا اینکه تمام اختلافات بین حماس و فتح حل شود خواه مسئله انتخابات و دولت و یا سازمان امنیت باشد خواه مسائل دیگر.
آیا این طرح به معنای پاک کردن مسئله بازگشت آوارگان است؟
البته این مهمتر از آنچه که اعلام کرده است را دربرمی گیرد بدین معنا که حق بازگشت نادیده گرفته شود و یا بازی و فریب کاری دراین مسئله انجام شود.
برخی گزارشها حاکیست که سلام فیاض این طرح را بسبب خاموش کردن گزینه مقاومت اختیار کرده و این باعث تشکیل دولت مورد نظر نمی شود بویژه پس از بروز برخی درگیری ها میان گروههای فلسطینی .بدین خاطر آنها اکنون از تشکیل رژیم سیاسی فلسطینی جدید تحت عنوان پس از گروههای فلسطینی سخن می گویند؟
به اعتقاد من کسی که از خاموش کردن مقاومت سخن می گوید ، او به بیماری جمود فکری سیاسی و حتی اخلاقی مبتلا شده است ، منشا پیدایش مقاومت بدین سبب بود که واکنشی به وجود اشغالگران خارجی غاصب سرزمین ما باشد.پروژه صهیونیستی با زور سرزمین ما را غصب کرد ، ملت فلسطین سلاح بر دوش گرفت و مانند تمام ملت های آزاده روی زمین مقاومت کرد زیرا در معرض حمله اشغالگران خارجی قرار گرفت. سپس مقاومت طی دو دهه گذشته دستاوردهای راتحقق بخشید که هیچ چشم بینایی نمی تواند آن را منکر شود. مقاومت اکنون در نوار غزه پس از تمام اقدام دشمن دهها مراتب قویتر از گذشته و حتی درزمان جنگ غزه و قبل از آن است .
اگر ما به سخن در باره پس از کنار گذاشته شدن گروهها فلسطینی برگردیم ، این سخن چه معنایی دارد؟
کسانی که می گویند می خواهند نظام سیاسی پس از رفتن گروههای فلسطینی برپا کنند و پس از گروهها یعنی پس از مقاومت و پس از مقاومت در سایه وجود اشغالگران یعنی پس از فلسطین است. بدین خاطر اصل و حقیقت پروژه آنها براساس حذف مسئله فلسطین است و این پایه و اصل پروژه سازش می باشد. اما ما می گوییم این طرح راه به جایی نمی برد ملت فلسطین امروز درجهان بیش از 11 میلیون جمعیت دارد یعنی فلسطینی ها به تنهایی تعدادشان نزدیک به تعداد همه یهودیان درجهان است و مسئله ترکیب جمعیت مسئله اساسی و استراتژی در فرایند این منازعه است .
زیاد نخاله از رهبران جهاد گفته است شما جنگ جدید علیه غزه را در تابستان آینده پیش بینی کرده اید ، داده های شما دراین موضوع چیست ؟
غزه همیشه در تیررس آتش بوده است و مسئله میان ما و دشمن اسرائیلی در غزه جنگ وگریز است . چه بسا بعضی وقت ها درگیریهای ما با این دشمن به جنگ گسترده هم کشیده می شود و یا دشمن به نتیجه محاسبات داخلی و داده های منطقه دست آویز می شود و به سمت جنگ می رود خواه غزه باشد و یا غیر غزه؟
آیا به اینکه ممکن است جنگ در مکانی دیگر به جز غزه در منطقه اتفاق بیافتد اعتقاد دارید؟
درباره ایده جنگ در منطقه من معتقدم که رژیم اسرائیل درجنگ داخلی است زیرا این رژیم امروز بیش از هر زمان دیگری در دغدغه خطر موجودیت بسر می برد. اما چیزی که مانع از تصمیم جنگ می شود اطمینان نداشتن از نتایج هر جنگ آتی در منطقه است، اگر چه به نتایج این مطمئن باشد و چه بسا جنگ دیروز و یا قبل ازامروز و قبل ازفردا شعله ورشود.
اگر اسرائیل تصمیم به جنگ بگیرد اول اینکه این جنگ خواه علیه مقاومت درلبنان و یا سوریه و فلسطین باشد خواه با ایران ، سالم نخواهد ماند . زیرا دشمن اسرائیلی نمی داند چه کسی و درکجا و چگونه با او می جنگند. من معتقدم که دشمن اکنون از تصمیم جنگ فرار می کند و به سمت تمرکز برآمادگی دائم برای جنگ از بیم هر شرایط سیاسی و امنیتی در هر جبهه ای می رود .
در مصاحبه قبلی شما به ایران اشاره کردید و گفتید در هرجنگ عربی صهیونیستی مقاومت فلسطین دست بسته نمی ایستد ، آیا این بدین معناست که درصورت حمله به ایران ، جبهه جنگ در غزه را شعله ور خواهید کرد؟
اول ما دولت بزرگی نیستیم که چتر حمایتی برای دولتی به حجم ایران تشکیل دهیم . ما مطمئنیم ایران این قدرت را دارد و می تواند از خودش دربرابر هر نوع تهدید هر طرفی بویژه رژیم صهیونیستی دفاع کند. اما سخن من دراین راستا تهدید دشمن اسرائیلی علیه طرفها و محور مقاومت در منطقه است . من گفتم و باردیگر تکرار می کنم هر تجاوز و جنگی به هر طرفی طبیعتا به معنای حمله به همه طرفها است.
چگونه ممکن است سوریه مورد هدف قرار گیرد و ما درکنار اسرائیل باشیم و با این رژیم نجنگیم! چگونه ممکن است ایران به خاطر ما و به جرم حمایت از مقاومت فلسطین و پشتیبانی از ملت فلسطین هدف حمله قرار بگیرد و ما دست روی دست بگذاریم! این حق ماست هر زمان که آتش درگیری میان رژیم صهیونیستی و یکی از طرف های عربی و اسلامی شعله ور شد بر ما واجب است در خط مقدم باشیم زیرا هر نبردی با این دشمن صهیونیستی دراول و آخر به نام فلسطین خواهد بود.
این موضع شما ، من را به این سوال کشاند مبنی بر اینکه برخی با این موضع نگاه می کنند گویی اینکه شما ابزار دست ایران هستید؟
من بارها در کلامم درباره روابطمان با ایران گفتم ، متهم کردن مقاومت به اینکه ابزار دست هر طرفی است نوعی اهانت به ملت فلسطین به شمار می رود. ما صاحبان حق و صاحبان سرزمین و کسانی که در معرض تجاوز و ظلم و ستم قرار گرفته هستیم و ایران به عنوان کشوری مسلمان در فاصله هزاران مایلی دست کمک و حمایت را به سمت ما دراز کرده چگونه ما این کشور را متهم کنیم که ما ابزاری در دست ایران هستیم ! دراین اتهام نگاهها از حقیقت نزاع و مناقشه منحرف شده است.
اما نگاهی وجود دارد که شما و حزب الله و حماس را امتداد نفوذ ایرانیان در کشورهای عربی می بیند همانطور که شما طرحهای سیاسی خود را براین پایه بنا کرده اید؟
اگر برخی اصرار دارند به اینکه ایران دولت فارس ها است و طرح نفوذ به جهان عرب را در دست دارد خواه براساس قومی باشد و خواه براساس طایفه ای و مذهبی باشد ، ما می گوییم بفرمایید طرحهایتان را برای مقابله با این نفوذ قبل از مقابله با اسرائیل مطرح کنید ما آماده ایم زیرا ما بخشی از طرح عربی هستیم و به تحکیم جبهه عربی در تمام سطوح بویژه در مقابله با اسرائیل اهمیت می دهیم . اما برخی این توهم را برای ما بوجود می آورند که ایران دشمن فرضی ماست ما به آنها می گوییم شما چشم های خودتان را در برابر دشمن واقعی خویش یعنی اسرائیل بسته اید.
و تلاشها و مقاومتتان به سمت دشمنی تحت عنوان دشمن فارسی متمایل کردید. چه کسی این را می خواهد؟ بی شک اسرائیل و دشمنان ملتمان... تا زمان آزاد نشدن سرزمین فلسطین ، اسرائیل تنها دشمن ابدی ما در این منطقه است و ایران به تعبیرشرکت کنندگان در نشست اتحادیه عرب یک کشور همسایه مسلمان است و بین ما و این کشور چیزی جز گفتگو و تفاهم و همکاری و آنچه که به خیر و مصلحت امت عربی است، نیست.
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس