qodsna.ir qodsna.ir

دانشجویان فلسطینی؛ هدف اصلی صهیونیستها

آخرین چیزی که رژیم صهیونیستی خواهان دستیابی به آن است سرکوب قشر باهوش، بااستعداد و نخبه فلسطینی است که در همسایگی این رژیم در سرزمین های اشغالی زندگی می کنند؛زیرا جوانان فلسطینی دقیقا با استعداد هستند و بدین ترتیب نیمی از راه را رفته اند.
رژیم صهیونیستی همیشه تلاش می کند تا جایی که می تواند از این قشر دور بماند. بنابراین هدف اجباری این رژیم بطور مداوم تحقیرکردن آنها و خدشه دار نمودن غرورشان است و اینکه باید ضمن اینکه آنها را از مقاومت و زندگی دلسرد نمود ، باید آموزش و تحصیل آنها را نیز مختل کرد و هرچه زمان این اختلال بیشتر باشد، از دید این رژیم بهتر است.
همچنین رژیم صهیونیستی در تلاش است تا  آنها را تبدیل به توده ای رام و مطیع، افسرده، نا امید و بدون هیچ گونه جاه طلبی کند، توده ای که فقط تلاش می کند تا تکه نانی برای خوردن بدست آورد و کنترل کردنش آسان است. در نتیجه این اهداف شوم، رژیم صهیونیستی، هم اکنون جنگ کینه توزانه ای را با زنان و کودکان و بخصوص جوانان، به راه انداخته است.
اخیرا گزارشی درباره ی حمله ی وحشیانه ی رژیم صهیونیستی به دانشگاه بیت اللحم منتشر شد؛ یک مورد از این حملات زیر چشم نظامیان رژیم صهیونیستی،علیه یک پروفسور و دانشجو صورت گرفت. در حال حاضر، با وجود مبارزه ای طولانی برای بدست آوردن آزادی و احترام، یادآوری این حوادث ارزشمند است، زیرا آشکارا نشان می دهد چرا استقلال فلسطینی ها از اهمیتی حیاتی برخوردار است.
برای رسیدن به دانشگاه بیت اللحم یا هر دانشگاه دیگری، بسیاری از دانشجویان مجبورند از ایست های بازرسی رژیم صهیونیستی عبور کنند. یکی از دانشجویان که غالبا مورد بازرسی بدنی قرار می گیرد، گفت: "گاهی اوقات، ماموران کارت های شناسایی ما را می گیرند، و مدت زمان زیادی را صرف نوشتن تمام جزئیات کارت می کنند و تنها هدفشان دیر رسیدن ما به دانشگاه است. این ایست های بازرسی شبیه به فرودگاه هستند. بسیاری از اوقات، ما را بیش از یک ساعت زیر باران یا آفتاب سوزان، بدون دلیلی خاص نگه می دارند. کلاً برای ما و وقت مان اهمیتی قائل نیستند."
گاهی اوقات، سربازان تلاش می کنند تا با زور لباس دانش آموزان و دانشجویان را در آورند یا با فحش دادن و تهدیدهای جنسی، دانش آموزان و دانشجویان دختر را می ترسانند.
برخی از آنها از تهدیدهای جنسی می گویند، از تهدیدهایی که سبب می شود تا بقیه ی روز را نگران این موضوع باشند که در راه برگشت به خانه، با چه برخوردی از سوی سربازان اسرائیلی روبه رو می شوند.
این سوء استفاده ها که هر روز رخ می دهد، انگیزه و تمرکز دانش آموزان و دانشجویان را برای درس خواندن تضعیف کرده و آنها را دلسرد می کند. اشغالگران موانع دیگری را نیز بر سر راه آنها قرار می دهند. در ادامه با سه نفر از این دانشجویان آشنا می شویم، دانشجویانی که نماینده ی هزاران نفر شبیه خود هستند.
مِرنا
مِرنا، دانشجوی افتخاری سال آخر دانشگاه در رشته ی زبان انگلیسی بود. سربازان رژیم صهیونیستی، مکرراً در اردوگاه آوارگان بیت اللحم که او نیز ساکن این اردوگاه بود در نیمه های شب، داد و فریاد راه می انداختند، خانه ها را غارت می کردند و خودسرانه دست به بازداشت ساکنین اردوگاه می زدند. آنها خانواده و اقوام او را یک به یک از او گرفتند. اول از همه، دختر عمه ی 14 ساله ی او که بهترین دوستش هم بود. آنها درست در مقابل چشمان او، هنگامی که در طول ساعات منع رفت و آمد در بیرون از خانه آنها نشسته بودند، دختر عمه اش را از او گرفتند. یک تک تیرانداز رژیم صهیونیستی با شلیک یک تیر، او را به شهادت رساند.
سپس، سربازان رژیم صهیونیستی، بزرگترین برادر او را دستگیر کردند؛ هنرمندی 22 ساله و او را به 4 سال حبس محکوم کردند. بعد از مدتی، به دنبال برادر 18 ساله ی مِرنا آمدند. باز هم آمدند، این بار برای دستگیری کوچکترین برادر او، نوجوانی 16 ساله. همه ی این اتفاقات تحت شرایطی رخ داد که مِرنا باید درس خود را هم می خواند.
این دختر دانشجو، در حالی که چشمانش پر از اشک شده بود، گفت: "هنگامی که او را با خود می بردند، به ما گفت، مراقب خودتون باشید. اون برادر کوچکتر منه! اون فردیه که باید ازش مراقبت بشه. نمی دونم تو اون زندان و سلول وحشتناک، جه جوری روزا رو به شب می رسونه و روحیه اش چطوره. "
مطابق با قوانین نظامی رژیم صهیونیستی، فلسطینی ها با رسیدن به سن 16 سالگی، بزرگسال محسوب می شوند؛ این قانون آشکارا، کنوانسیون سازمان ملل متحد در امور کودکان را نقض کرده است. اما جوانان رژیم صهیونیستی تا سن 18 سالگی، همچنان کودک محسوب می شوند. فلسطینی ها را همواره در دادگاه های نظامی رژیم صهیونیستی محاکمه می کنند، حتی در مواردی که پرونده موضوعی مدنی را در بر داشته باشد. این دادگاه ها به قوانین و کنوانسیون های بین المللی پایبند نیستند و در نتیجه هیچ حمایت قانونی برای فلسطینی ها تحت اشغال نظامی رژیم صهیونیستی وجود ندارد.
از آنجا که بازداشت و حبس، بر اساس اطلاعات محرمانه صورت می گیرد و در نتیجه نه فرد بازداشت شده و نه وکیل او، اجازه ی دیدن آن اطلاعات را بدست نمی آورد. دفاع مناسب، منطقی و بر اساس قوانین تقریبا غیر ممکن است. علاوه بر این، سرویس امنیتی، همواره بهانه ای ساختگی برای نگه داشتن بازداشت شدگان می سازد و آن بهانه "حفظ حداکثری امنیت رژیم صهیونیستی" است. هرچند بازداشت شدگان از حق بازبینی و تجدیدنظر برخوردارند، اما آنها نمی توانند شواهد و حقایق را به چالش بکشند؛ زیرا تمام اطلاعات ارائه شده به دادگاه، از قبل طبقه بندی شده است. 
با وجود روبه رو شدن با این استرس شدید روانی، مِرنا مصمم بود تا درس خود را بخواند. "با اخلاق ترین ارتش حال حاضر جهان"!!، عنوانی است که رژیم صهیونیستی به قاتلان اونیفورم پوش خود داده است. این اونیفورم پوشان، ممکن است برادران او را برای دور ماندن از تحصیل دزدیده باشند، اما مِرنا هنوز با تمام وجود برای رسیدن به کلاس درس  مبارزه می کند. روز بعد، مِرنا، خواب آلوده و گریان، راهی دانشگاه      می شود.
یکی از همکلاسی های مِرنا با یادآوری گذشته به ما می گوید: "هنگامی که شبها با مِرنا به گفتگوی آن لاین می پرداختم، او غالب اوقات مجبور بود کامپیوتر را رها کند؛ زیرا نظامیان رژیم صهیونیستی سر زده وارد خانه ی آنها می شدند. اما حتی زمانی که نظامیان رژیم صهیونیستی به خانه ی آنها یورش می آورند و اهل خانه را تمام شب مورد بازخواست قرار می دادند، مِرنا صبح سر کلاس درس حاضر می شد. "
مِرنا میگوید: "مدرسه آمدن و سر کلاس درس حاضر شدن، راهی است که مرا از اتفاقاتی که در اردوگاه آوارگان رخ می دهد، دور نگاه می دارد و می گذارد برای چند ساعتی به موضوعی دیگر فکر کنم. اینجا برای من، به مانند واحه ای در بیابان است." اما ذهنش لحظه ای از دختر عمه و برادرهایش دور     نمی شود: "تنها آرزوی من این است که آنها نیز این فرصت مرا در اختیار داشتند، فرصتی برای آموزش و یادگیری."
او یکی از اعضای ارشد برنامه ی سفیران دانشجویی دانشگاه بیت اللحم است و به عنوان الگویی برای همکلاسی هایش به شمار می آید. مِرنا امیدوار است که بتواند به تحصیلات تکمیلی خود در خارج از کشور ادامه دهد و پس از پایان تحصیلاتش به دانشگاه باز گردد و به خاطر حمایت و پشتیبانی که از او صورت گرفته است، به مردم و جامعه ی خود کمک نماید.
ذهن های جوانی چون مِرنا، همچنان باید به مقاومت در مقابل این مشکلات تحمیلی ادامه دهند. او گرچه تا حد زیادی به خاطر سرنوشت بیرحمانه ای که نصیب خانواده و اقوام نزدیکش شده ، دچار پریشانی شده است، اما این مصیبت سخت و وحشتناک عزم او را پولادین کرده است. او به برادرانش می گوید که زندگی هدفمند او برای تحصیل و آموختن، به قدرت و اعتماد به نفس او برای مبارزه افزوده است. مِرنا به دنبال ساختن پایه های زندگی جدید بر روی این سختی ها و مصیبت هاست. او چون ققنوسی سر از خاک درآورده.
مِربِرلنتی
این دختر مسیحی فلسطینی، دانشجوی سال آخر رشته ی مدیریت بازرگانی، اصالتا اهل غزه است، اما از سال 2005 میلادی به خاطر دریافت مجوز سفر از سوی ارتش اسرائیل از غزه به کرانه ی باختری، در کرانه ی باختری مستقر شده و در آنجا زندگی می کند. او توسط سربازان رژیم صهیونیستی، در حالیکه از یک مصاحبه ی شغلی از رام الله به خانه باز می گشت، ربوده شد. این دختر 21 ساله، در حالیکه چند هفته بیشتر به فارغ التحصیلی اش نمانده بود، به طور ناگهانی به غزه باز گردانده شد و بهانه ی آنها این بود که "بِرلنتی سعی داشته است تا تحصیلات خود را در دانشگاه بیت اللحم به پایان برساند."
او در لحظه ی آخر، درست در زمانی که دستش را برای گرفتن مدرک دانشگاهی اش دراز کرده بود، دزدیده شد. پرسنل با اخلاق ترین ارتش حال حاضر جهان !!، چشمهای او را با چشم بند بستند و بر دستهایش دستبند زدند. او را سوار جیپی نظامی کردند و از بیت اللحم به غزه بردند. این اتفاق در حالی رخ داد که اداره ی مشاوره ی قانونی ارتش رژیم صهیونیستی به بِرلنتی اطمینان داده بودند که او را از کرانه ی باختری اخراج نمی کنند، تا وکیلی از گیشا (سازمانی غیردولتی از رژیم صهیونیستی برای حمایت و محافظت از آزادی حرکت فلسطینی ها) این فرصت را داشته باشد تا با تنظیم دادخواست و ارائه آن به دادگاه رژیم صهیونیستی، از آنها بخواهد تا به بِرلنتی اجازه دهند به کلاسهایش در بیت اللحم باز گردد. 
هنگامی که آنها از مرز عبور کردند، نظامیان ارتش صهیونیستی، بِرلنتی را در اواخر شب از ماشین به بیرون پرتاب کرده و به او گفتند: "تو هم اکنون در غزه هستی."
قبل از آنکه سربازان، تلفن همراه او را ضبط کنند، بِرلنتی به گیشا گفت: "از سال 2005 از دیدار با خانواده ام در غزه خودداری کردم. چون می ترسیدم ارتش رژیم صهیونیستی به من اجازه بازگشت به کرانه ی باختری و ادامه ی درس خواندم را ندهد. حال، درست دو ماه قبل از فارغ التحصیلی، مرا دستگیر کرده و در نیمه های شب به غزه آوردند و این در حالی است که هیچ راهی برای پایان دادن تحصیلاتم و گرفتن مدرکم ندارم."
هنگامی که از سفارت رژیم صهیونیستی در لندن، توضیح خواسته شد، اینطور پاسخ دادند: "مجوز مسافرت و اسکان بِرنتلی در کرانه ی باختری تمام شده بود و او به طور غیر قانونی در آنجا زندگی می کرد. همانطور که احتمالا می دانید، هر شهروند و ساکن غزه ای که می خواهد به کرانه ی باختری سفر کرده یا در آنجا ساکن شود، به مجوز نیاز دارد و اگر مجوز نگیرد و این سفر را انجام دهد، خلاف قوانین عمل کرده و قانون را نقض کرده است."
سخنگوی سفارت افزود: اگر بِرنتلی می خواهد تحصیلاتش را در دانشگاه بیت اللحم به پایان برساند، باید با مراجعه به مقامات مربوطه، درخواست صدور مجوز خود را ارائه دهد. با این وجود، دانشگاه بیت اللحم به من اعلام کرد که 12 دانش آموز از غزه برای تحصیل در این دانشگاه، درخواست صدور مجوز برای ورود به کرانه باختری را کردند و هیچ یک از آنها موفق به دریافت این مجوز از سوی مقامات رژیم صهیونیستی نشد.
درخواست تجدیدنظر او که توسط گیشا ارائه شده بود، رد شد. این نمونه ساده نشان می دهد که چگونه قوانین اداری رژیم صهیونیستی طرح ریزی شده اند تا حقوق شهروندی مندرج در قوانین بین المللی را نقض کرده و زیر پا بگذارند. برای مثال، از لحاظ بین المللی، کرانه ی باختری و نوار غزه به صورت یک سرزمین مستقل و یکپارجه شناخته می شود و باز هم مطابق با قوانین بین المللی، هر فردی این حق را دارد تا آزادانه محل سکونت خود را درون یک سرزمین و قلمرو واحد انتخاب کند. رژیم صهیونیستی باید به تعهدات خود بر مبنای موافقت نامه ی اسلو که تاکید دارد: "احترام و حمایت از مردم و حقوق آنها بدون هیچ گونه مانع تراشی در مقابل حرکت و جابجایی طبیعی و آزادانه ی مردم، وسایل نقلیه و کالاها چه در درون کرانه ی باختری و چه در مسیر بین نوار غزه و کرانه ی باختری." پایبند بماند.
 در حالیکه سفارت رژیم صهیونیستی در لندن، در حال صدور حکم مطرود خود در رابطه با سرنوشت بِرتنلی بود، سفیر رژیم صهیونیستی همزمان از حکمی که در لندن برای بازداشت تیزیپی لیونی- وزیر خارجه ی اسبق رژیم صهیونیستی- به خاطر جنایات جنگی صادر شده بود، از دولت بریتانیا انتقاد می کرد. لیونی، به خاطر دستور قتل عام وحشیانه ی مردم فلسطین در نوار غزه ، مورد اتهام قرار گرفته بود؛ دستوری که جان 1400 فلسطینی را گرفت و در این بین تعداد زیادی از آنها زن و کودک بودند، دستوری که هزاران نفر را معلول و خانواده های پرشماری را نیز بی خانمان کرد.
اگر بِرتنلی، که تاکنون مرتکب هیچ جرمی نشده است، نمی تواند در کشور خود- در سرزمین مقدس- آزادانه رفت و آمد کند، چه چیزی سبب شده تا سفیر رژیم صهیونیستی پیش خود تصور نماید که لیونی خونخوار و جنایتکار و افرادی شبیه به او، این اجازه را داشته باشند تا هر زمانی که می خواهند به بریتانیا سفر کنند؟ اما این خود داستان شرم آور دیگری است. 
سامر
در سال 2003، درست چند ماه قبل از فارغ التحصیلی، ارتش رژیم صهیونیستی سامر را بازداشت کرده و او را به زندان انداختند ... برای مدت 6 سال. پس از گذراندن دوران حبس، سامر به دانشکده برگشت تا آنچه را که آغاز کرده بود به پایان برساند. او با پوزخندی واضح می گوید: "بار دیگر احساس می کنم، دانشجو شده ام. دفاتر و کتاب های دانشگاهی ام را در اختیار دارم. می توانم آزادانه هر سوالی را بپرسم، می توانم آزادانه به سوالات پاسخ دهم. می توانم آزادانه با اساتید، دانشجویان و کارکنان دانشگاه صحبت کنم. این زندگی واقعی است، این زندگی اصیل است."
هنگامی که او را بازداشت و زندانی کردند، برای مدت 55 روز از داشتن وکیل منع شده بود؛ سپس او را از یک زندان در رژیم صهیونیستی به زندانی دیگر انتقال دادند و او 6 سال از بهترین سال های عمرش را در این زندان سپری کرد. بر اساس اظهارات سامر، او چند بار مورد شکنجه قرار گرفته و به طور مرتب، پنج روز در هفته، به مدت 8 ساعت مورد بازجویی قرار می گرفت؛ این درحالی بود که او تنها یک تی شرت بر تن داشته، به حالت چمباتمه بر روی زمین نشسته، دست هایش از پشت بسته شده و کولری پشت سر او روشن بوده است. او بیش از یکسال از حبس خود را در سلول انفرادی گذرانده است.
بر اساس قوانین رژیم صهیونیستی، عضویت در گروه دانشجویی در سرزمین های اشغالی غیر قانونی محسوب می شود و دانشجویانی که در فعالیتهای سیاسی دانشگاه وارد می شوند، ریسک دستگیری توسط گروه های اونیفورم پوش رژیم صهیونیستی را به جان می خرند؛ زیرا این گروه ها به طور سر زده و ناگهانی وارد جامعه فلسطینی و فضای آکادمیک می شوند تا آنها را بربایند. بسیاری از رهبران غربی، فعالیت سیاسی خود را با عضو شدن در جوامعی چون اتحادیه ی آکسفورد و گروه های مباحثه یا در بین توده های مردم آغاز کرده اند. آنها اگر با دستبندهای آهنین مواجه می شدند، چه واکنشی از خود نشان می دادند؟
بسیاری از آنها، هم اکنون از دوستان و متحدان رژیم صهیونیستی محسوب می شوند، هرچند این رژیم مانع فعالیت های دانشجویی می شود که آنها روزگاری از آن لذت می بردند. اعضای کابینه ی رژیم صهیونیستی نیز احتمالا به دانشگاه رفته اند. آیا می توان باور کرد که آنها هرگز در فعالیت ها و سیاسی دانشجویی شرکت نداشته اند؟
تجربه ی سامر شبیه به تجربه ی صدها دانشجوی فلسطینی دیگری است که ناگاه خود را زندانیان سیاسی یافتند. بسیاری از آنها، بدون اینکه به حقوق اولیه ی آنها توجه شود و از محاکمه ی عادلانه و دادرسی منطقی برخوردار باشند، به حبس ابد محکوم شده اند. بسیاری از آنها دو سال منتظر می مانند تا دادگاه شان برگزار شود. تعدادی از آنها نیز بر اساس قوانین نظامی رژیم صهیونیستی محاکمه می شوند و بدین ترتیب از استانداردهای عدالت تحت قوانین بین المللی محروم می مانند.
جامعه ی زندانیان فلسطینی، گمان می کند که در آن زمان، هفت نفر از دانشجویان دانشگاه بیت اللحم، به خاطر شرکت در "فعالیت های دانشجویی" در زندان های رژیم صهیونیستی به سر می بردند. در رابطه با مورد سامر، او به خاطر پیوستن به جنبش مقاومت فتح، پس از انتفاضه ی (قیام) سال 2000 ربوده شده بود. البته، کاملا منطقی و مشروع به نظر می رسد که در مقابل اشغالگری غیرقانونی، دست به مقاومت زد.
اما بازگشت به دانشگاه، پس از زندان و گذراندن دوران حبس، اصلا کار آسان و پیش پا افتاده ای نیست و این چیزی بود که سامر نیز آن را کشف و درک کرد. او به خاطر شش سال حبس، رنج های بی پایانی را تحمل می کرد. او اغلب اوقات خسته، افسرده، مضطرب و متلاطم به نظر می رسید. اما سامر می دانست که دانشگاه تنها تکیه گاه اوست، امید اصلی و طلایی زندگی اش.
در ابتدا، سامر در برقراری ارتباط با دانشجویان دیگر با مشکل رو به رو بود. بسیاری از دانشجویان از او کوچکتر بودند. اما استاد زبان انگلیسی سامر که پیشتر به او درس می داد و نامه ها و پیام های او را از زندان دریافت می کرد، به من گفت: "من سامر را داستانی موفق و سرشار از احساس می دانم؛ زیرا او هرگز امیدش را برای زندگی کردن از دست نداد. او مشتاق بود تا تحصیلاتش را ادامه دهد و به همین خاطر به دانشگاه برگشت. تحمل زندان برای سامر سخت بود، اما او سربلند از آن بیرون آمد. او خوب درس می خواند و کارهایش را به خوبی انجام می دهد؛ در واقع، همه چیز خوب است."
استاد دیگری او را از شش سال گذشته به یاد می آورد. او می گوید: "حال می توان بلوغ مشخصی را در سامر دید. او از بودن در دانشگاه بیت اللحم احساس رضایت می کند و به آن می بالد. سامر ارزش درس خواندن و آموزش را می داند. او هیچ کدام از کلاس ها را از دست نمی دهد و همیشه سر کلاس درس حاضر است. شش سال وقفه در امر آموزش و تحمل شش سال بسیار سخت و طاقت فرسا چیزی نیست که هر انسانی در زندگی خود آن را تجربه کند. اما سامر این کار را انجام می دهد؛ زیرا می خواهد پیشرفت کند. همکلاسی های سامر پشتکار او را می بینند و تحسین اش می کنند."
سامر بسیار مصمم است تا از این فرصت دوباره، به نحو احسن استفاده کند. او به خاطر تحمل سالها رنج و غلبه بر وحشیگری اشغالگری، از کسب نمرات کامل در دروس اش احساس شعف می کند.
حقایق ناخوشایند
شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در گزارش ماه دسامبر سال 2008 خود به برخی از این حقایق ناخوشایند اشاره کرده و آنها را برجسته نموده است ...
• سازمان دفاع بین المللی از کودکان، بخش فلسطین(DCI/PS) نگرانی خود را از روش های سرکوب گرانه ای را که مقامات رژیم صهیونیستی برای اعتراف گیری از فلسطینی ها مورد استفاده قرار می گیرد، ابراز کرده است؛ از جمله ارائه ی اعترافات تایپ شده به بازداشت شدگان کودک فلسطینی و استفاده از شواهد اعترافی که بسیاری از آنها به طور غیر قانونی بدست آمده اند. این اعترافات در دادگاه های نظامی رژیم صهیونیستی برای محکوم کردن فرد فلسطینی مورد استفاده قرار می گیرد. همچنین فقدان مکانیسم های موثر برای تحقیق در مورد شکایت های صورت گرفته از شکنجه شدن فلسطینی ها توسط ماموران رژیم صهیونیستی از دیگر نگرانی های این سازمان است. 
• در مورد سیاست بازداشت اداری رژیم صهیونیستی؛ کمیسیون بین المللی حقوقدانان (ICJ) اعلام کرده است که دستگیری ها و بازداشت ها، غالب اوقات بر اساس مدارک محرمانه ای صورت      می گیرد که نه خود بازداشت شدگان به این اطلاعات دسترسی پیدا می کنند و نه مشاوران و وکلای آنها. در نتیجه، مقامات رژیم صهیونیستی می توانند بازداشت های اولیه را بدون ارائه ی هیچ گونه ادّله ی مشخص و توجیه پذیری افزایش داده و گسترش دهند. 
• کمیسیون رسیدگی به شکایات بین المللی (ICC) خاطر نشان ساخته است که حدود 800 بازداشت شده ی اداری فلسطینی در مراکز بازداشتی رژیم صهیونیستی بسر می برند. بر اساس گزارش منتشر شده ی سازمان حمایت از زندانیان اَدامِر (Addameer) و انجمن حقوق بشر، تمامی بازداشت شدگان یا تفهیم اتهام نشده اند یا هیچکدام از مراحل دادگاهی را نگذرانده اند. بازداشت اداری به دستور یک فرمانده ی نظامی صورت می پذیرد و بر اساس اظهارات مقامات رژیم صهیونیستی مبتنی بر "دلایل امنیتی" است. بازداشت شدگان باید در عرض 8 روز در مقابل یک قاضی نظامی قرار بگیرند، اما این جلسات برای عموم آزاد نیست و به صورت علنی برگزار         نمی شود. اَدامِر (Addameer) پیشتر گزارش داده بود که بازداشت اداری به طور معمول در مورد کودکان فلسطینی مورد استفاده قرار می گیرد.
• سازمان عفو بین الملل (AI) تایید کرده است که برخی از این 800 فلسطینی بازداشت شده، بدون هیچ گونه تفهیم اتهامی در بازداشت های اداری بسر می برند و هرچند از این حق برخوردارند تا درخواست رسیدگی به پرونده ی خود را تحویل دادگاه نظامی دهند و در نهایت به دیوان عالی کشور؛ اما نه خود آنها و نه وکلایشان، حق دسترسی به اطلاعات، شواهد و مدارک مربوطه را ندارند. 
•  موسسه ی ماندلا گزارش داده است که بازداشتگاه های رژیم صهیونیستی، در شرایط اسفناکی هستند. از جمله: جمعیت بیش از حد بازداشت شدگان، ممنوعیت ملاقات خانواده های بازداشت شدگان با آنها، انتقال خودسرانه ی بازداشت شدگان، خشونت اعمال شده بر علیه زندانیان توسط ماموران زندان، شکنجه و رفتار نامناسب سرویس های امنیت عمومی رژیم صهیونیستی (GSS یا Shin Bet)، سربازان رژیم صهیونیستی و نگهبانان زندان ها بر ضد فلسطینی های بازداشت شده، وخامت شرایط بهداشتی، مرگ و میر در میان بازداشتی ها.
حال شما نیز از این حوادث آگاه شده اید. روح شیطانی "جوخه های ربایش" رژیم صهیونیستی، که دانشجویان و جوانان فلسطینی را شکار می کنند و بی توجهی بدبینانه ی رژی صهیونیستی نسبت به سلامت آنها، در حالیکه در چنگالش گرفتار شده اند، حقیقتی تلخ و آزار دهنده برای هر فردی بر روی این کره ی خاکی است.  
نویسنده: استوارت لیتل وود
مترجم: ابوالفضل جعفری نژاد


| شناسه مطلب: 155669