qodsna.ir qodsna.ir

راهبرد رژیم صهیونیستی بعد از بیداری در منطقه

سامی اسطل پژوهشگر فلسطینی از اهالی نوارغزه استراتژی رژیم صهیونیستی را بعد از تغییرات و انقلاب های مردمی در کشورهای منطقه بیان کرد.

تسیبی لیونی رهبر حزب اپوزیسیون لیکود و وزیر امور خارجه سابق رژیم صهیونیستی در گفتگو با روزنامه عبری زبان یدیعوت احرانوت اعتراف کرد که به دلیل سیاست های غلط  بنیامین نتانیاهو نخست وزیر و ایهود باراک وزیرجنگ رژیم صهیونیستی، وضعیت سیاسی تل آویو به مراتب بدتر از زمان شکل گیری این رژیم درسرزمین های اشغالی فلسطین است .

به اعتقاد لیونی، نتانیاهو و باراک با سیاست هایشان رژیم صهیونیستی را به سوی خطرات امنیتی واقعی و تهدید کننده امنیتی وجودی برای این رژیم سوق می دهند.

وی با درک خطرات پیچیده وتحولات کنونی منطقه که ایهود باراک وزیر جنگ اخیرا آن را برای مان بیان کرده است ، گفت : ما در سایه تغییرات کنونی در اطرافمان در معرض سونامی بزرگی قرار گرفته ایم .

با وجود درک لیونی از این دادهها اما کابینه راست گراها افراطی باقی ماندن بر منافع سیاسی و حزبی تنگ را اختیار کرده بطوری که نتانیاهو همان سیاستی را در پیش گرفته است که باعث انزوای بیشتر بین المللی تل آویو و انسداد سیاسی می شود.

به گفته وزیر امور خارجه سابق رژیم صهیونیستی ، ایهود باراک در سیاست هایش عملا با راست های افراطی همراه شده است بطوری که می کوشد از طرحهای استراتژی موسسات صهیونیست که برای ایجاد رژیم دمکراتیک و چند نژادی و لائیک در فلسطین اشغالی تلاش می کنند، خلاص شود.

و در بعد سیاسی ، وی صلح با کشورهای اطراف فلسطین و حل مسئله فلسطین براساس قطعنامه های 242 و 338 اصلا درنظر ندارد .تحولات استراتزی دیگری مانند اولویت های آشکار وارد صحنه شد و دو عامل بزرگ وجود داشت که به توده جامعه رژیم صهیونیستی کمک کرد تا دومشکل به ذهل آنها خطور کند یکی مشکل ایجاد دموکراسی و تامین امنیت است که اعلام تشکیل رژیم صهیونیستی و تبدیل شدن آن به رژیم امن مستحکم را می طلبد و دوم دلهره و ترس از ضعف و فروپاشی ودرس نگرفتن از نتایج و تجارب مشابه است.

راست های افراطی صهیونیست برای نخستین بار در اوخر دهه هفتاد بر کابینه رژیم اشغالگر قدس سیطره یافتند و همراه با آن تحول بزرگی در بخش شرقی منطقه مانند پیروزی انقلاب اسلامی ایران و سقوط رژیم شاه ملعون به عنوان همپیمان قوی رژیم اشغالگر قدس رخ داد درحالی که ایران در آن زمان ضلع سوم استراتژی و کمربند امنیتی دوردست را برای رژیم اشغالگر تشکیل می داد.

حادثه روی کار آمدن و به قدرت رسیدن راست های افراطی و رهبران صهیونیست تکرار شد تا جایی که برای نخستین بار در سال 1996 نتانیاهو به قدرت رسید و درهمان زمان انسداد سیاسی در مذاکرات صلح رخ داد و فلسطینیان به هرچیز سخت و دشواری روی آوردند.

پس رژیم صهیونیستی با تضعیف شدید تشکیلات خودگردان فلسطین بسیار زیان دید و شریک خویش را در مذاکرات مثل باد از دست داد که این امر منجر به شعله ور شدن انتفاضه دوم فلسطینیان گشت بطوریکه زبان های این انتفاضه با زیارت تحریک آمیز آریل شارون نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی از قدس به عنوان نخستین قبله مسلمین شعله ورتر شد.

آریل شارون نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی هشت سال قبل در سال 2003 میلادی محیط استراتژی رژیم اشغالگر قدس را اینگونه می دید وگفت: بی شک رژیم صهیونیستی اکنون دارای محیط استراتژی امن و عاری از تهدیدات واقعی است. و شاید وی درخوانش  این تحولات استراتژی به جنگ های متوالی ارتش اشغالگر صهیونیست علیه آنچه که تروریسم می خواند در محدوده جغرافیایی آزاد استناد کرد که کانون اصلی آنها درعراق و افغانستان بود. علاوه بر ان ، مراکز متعدد دیگری درجهان بودند اما تصویر برخورد و جنگ در دو کشور عراق و افغانستان به شکل گیری یک پایگاه نظامی ثابت تبدیل شد تا دست ایران در سمت شرق و غرب به بهانه وجود خطر استراتژی واقعی تهدید کننده امنیت رژیم صهیونیستی کوتاه شود.علاوه بر فروپاشی رژیم صدام دیکتاتور سابق عراق وساختار رژیم نظامی و حتی غیر نظامیش عراق جدید علاوه بر داشتن مرزهای امن با وجود اینکه طول مرزهایش نسبتا به 800 کیلومتر می رسد کار خود را آغاز کرد. درحالی که این مرزها مرده برای هر نوع تحرک داخلی و ملی مناسب شمرده می شد و می توانست خودش را به قصد آزاد سازی نزدیک می کرد.

شارون از پیش بینی تحولات ریشه ای در منطقه عاجز ماند و تپش قلب ها باردیگر خون جدیدی را در ملت ها به جریان انداخت و رژیم های دیکتاتور و فاسد و خارج از میدان آزادی را لگد مال کرد .همانطور که شارون نخست وزیر سابق رژیم صهیونیستی هرگز فکر نمی کرد باید سالهای طولانی از عمرش را بین مرگ و زندگی آنهم بر روی تخت بیمارستان ها باقی بماند و او هرگز به خاطرش نرسید که رژیمش در منطقه به جزیره ای تبدیل شود که دور تا دورش را میله های آهنین قرار گرفته وباید برنامه های مختلف از جمله سیستم پدافند موشکی گنبده آهنین تدارک ببیند تا از جان صهیونیستها محافظت کند.

در دوره حاکمیت دوم نتانیاهو منطقه شاهد تحولات بزرگی بود بطوری که رژیم صهیونیستی بزرگترین گنج استراتژی خود درمصر یعنی حسنی مبارک دیکتاتور سابق مصر را از دست داد و سپس رژیم های عربی بشکل سریع تداعی شد.

علاوه بر وقوع  زمین لرزه مهیب در نقاط مرزی مشترک با فلسطین اشغالی که تا مدتهای طولانی از زمان جنگ های پیشگیرانه رژیم صهیونیستی امن و امان بود ، ملت های عربی با بسیج عمومی و فرهنگی  باردیگر بازگشت به سرزمین فلسطین را آغاز کردند. مضافا بر اینکه یکبار دیگر فاجعه کشتار مردم فلسطین توسط صهیونیستها در ذهن ها زنده شد و تمایل ملت های عربی برای همبستگی مردمی و نظامی با ملت فلسطین آشکار گردید.

بسیاری از سیاستمداران رژیم صهیونیستی می دانند که رژیم اشغالگرشان بخشی از رژیم هایی در منطقه و آلت دست آمریکا و غرب است .اما آنها علاقه ای ندارند دراین خصوص فکر کنند و بگویند رژیمشان مانند هر رژیم ظالمانه دیگر در منطقه در آستانه سقوط و فروپاشی قرار دارد خیر ؟ آنها شرکای در جنگ و صلح و بوجود آورنده رژیم های جهانی هستند.

براساس تغییرات جدید درمنطقه یعنی ایران، ترکیه ، مصر ، مقاومت فلسطینی، لبنان ، تحرکات اردنیها و سوری ها و عامل دمکراسی و امنیتی، آیا بازهم رژیم صهیونیستی به همان فرصت قدرت طلبی و محیط استراتژی که شارون تا دیروز به آن اعتقاد داشت، باقی می ماند و آیا لیونی این کمبود ضعف قدرت را درک می کند همانطور که فرصت حمایت از تامین امنیت جانی صهیونیستها کاهش یافته است؟.

آیا دست زدن های اعضای کنگره آمریکا برای راست های افراطی صهیونیست به رهبری نتانیاهو کافی است؟ این نوعی عقب نشینی و جایگزین کردن استراتژی و تکیه کردن به غرب به عنوان تصمیم گیران و طراحان پروژه باعث شد تا تسیبی لیونی در خوانشش از آینده رژیم صهیونیستی اینگونه پاسخ دهد که وضعیت سیاسی کنونی رژیم صهیونیستی به مراتب بدتر از زمانی است که این رژیم شکل گرفت .

نقل از شبکه ندای قدس


| شناسه مطلب: 155634