شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ 
qodsna.ir qodsna.ir

فتح و مذاکرات آشتی ملی با حماس (ریشه های اختلاف)

خبرگزاری قدس؛ سید عماد حسینی:

 

 گرچه پیروزی قاطع حماس وشخصیت های نزدیک به این جنبش مبارز فلسطینی در اولین تجربه سیاسی ـ حکومتی اش در خاک فلسطین به معنای پایان یکه تازی فتح در این جولانگاه بود  وفتحی ها هم  در مقابل دوربین های تلویزیونی ادعا کردند با روحیه ای کاملا ورزشکارانه آنرا پذیرفته اند اما خشم فرو خورده شده این شکست به تدریج به کارشکنی در امور دولتی وبعد از آن به ایجاد نا امنی برای زیر سئوال بردن دولت هنیه کشیده شد.مشکلات متراکم  به وجود آمده بین دو طرف دست آخر منجر به آن شد که در ژوئن 2007 ودقیقا بین 9 تا 14 این ماه نیروهای عضو گردانهای عز الدین قسام شاخه نظامی حماس به همراه نیروهای اجرایی طرفدار این جنبش به این کارشکنی ها پایان داده ومراکز نظامی فتح را در نوار غزه که بعدها از سوی حماس به لانه های فتنه هم معروف شد را به تسخیر خود در آورند. وبه 18 ماه تنش حداقل در نوار غزه  پایان دادند.

 

این تنش ها بعد از محاصره گسترده  وفراگیری که رژیم صهیونیستی به همراه کشورهای غربی وعربی علیه نوار غزه بعد از پیروزی حماس درانتخابات تحمیل کرد به نقطه اوج خود رسید ، سکوت عباس وطرفدارانش نیز بیانگر خرسندی وحمایت آنها از چنین رویکردی بود. به هر شکل اقدام قاطعانه حماس در نوار غزه بازتاب های سیاسی مختلفی در ابعاد فلسطینی ،  عربی ، وبین المللی داشت وباعث بروز بحث وجدل هایی شد که می توان گفت تا به امروز نیز در رابطه با درست یا نادرست بودن آن ادامه دارد. بی تردید این عملیات منجر به برخی از اقدامات در بین عوامل دو طرف شد که حداقل توصیف آن به کارگیری واژه " نقض " است. در حالیکه حماس اقدام به دستگیری برخی از عاملان نا امنی واغتشاش در نوار غزه کرد، فتح نیز در کرانه باختری موج گسترده ای از دستگیری ها را علیه نه تنها رهبران حماس بلکه بسیاری از کسانی که از حماس حمایت می کنند از جمله فعالان جنبش جهاد اسلامی فلسطین به راه انداخت و بسیاری را دستگیر وراهی زندان کرد. بی شک جنبش آزادیبخش فلسطین (فتح) مبارزات ملی فلسطینی را از سال 1969 تا اوایل دهه هشتاد رهبری  کرد اما به تدریج با شکل گیری جنبش های جهاد اسلامی فلسطین و حماس تغییر روند فعالیت های مبارزاتی اخوان المسلمین از فعالیت های فرهنگی ـ مذهبی صرف به مبارزات سیاسی ـ نظامی به تدریج به نفع این دو گروه اسلامگرای فلسطینی صحنه را واگذار کرد تا اینکه در انتفاضه اول این عقب گرد به شکل ملموسی نمایان شد. بعد از آن در انتفاضه دوم وبا وجود حضور پررنگ گردان های الاقصی شاخه نظامی فتح در مبارزات مسلحانه باز هم این جنبش های حماس وجهاد اسلامی بودند که پرچمداری این مبارزات را عهده دارد بودند. بعد از آن هم با فروکش کردن انتفاضه مسجد الاقصی حماس یا همان جریان اخوان المسلمین فلسطین دچار دگردیسی دوم خود شد واین بار با ورود به عرصه سیاسی آخرین پایگاه فتح را هم در کرانه باختری ونوار غزه فتح کرد.به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران فلسطینی که برخی از آنها عضو فتح هم می باشند ، این تغییر ذائقه ونوع نگاه فلسطینیان به جنبش ها وجریان های سیاسی نه تنها در داخل فلسطین بلکه در میان آوارگان فلسطینی در خارج از فلسطین نیز کاملا ملموس وقابل مشاهده است.همین مسئله باعث شد تا با وجود تمامی فشارهای اعمال شده علیه حماس غزه از پتانسیل مقاومت برخوردار باقی بماند در حالیکه با وجود تمامی کمک های منطقه ای ، صهیونیستی وبین المللی به ابو مازن وسلام فیاض هر آن احتمال فروپاشی ساختار آنها وجود داشته باشد. با توجه به این داده باید اختلافات منجر به این جدایی را اختلافاتی تاریخی ـ سیاسی  وحتی ایدئولوژیک بین حماس وفتح به طور اخص وجریان اسلام گرا با جریان لائیک فلسطینی توصیف کرد. به  تعبیری واضحتر امروز حماس وفتح هر یک در یک خط موازی با دیگری حرکت می کنند در حالیکه تلاش های آشتی جویانه به دنبال آن است که این دو ریل قطار را در نقطه ای با یکدیگر تلاقی دهد اما انحراف هر یک از این خطوط برای تلاقی با دیگری به معنای استحاله این خطر وخروج کاملش از ساختار وچارچوبی است  که از طریق آن به ادامه حیات می پردازد. اگر بخواهیم این مسئله را بیشتر باز کنیم باید عنوان کنیم که جدایی غزه از کرانه باختری در واقع زاییده فرایند یک بحران ریشه ای وتاریخی  در فلسطین است که بین رویکرد سازشکارانه جنبش لائیک یا همان ملی گرا مورد حمایت رژیم های عربی به رهبری جنبش فتح از یک سو وجریان اسلام گرای حماس به طور اعم وتا حدودی جنبش جهاد اسلامی است که با مدد گرفتن از خواست واهداف ملت فلسطین ودیگر ملل جهان در لزوم شکل گیری دولت واقعی فلسطین از رودخانه تا دریا مبارزه خود را آغاز وهمچنان در همین چارچوب به آن ادامه دهند.گرچه حماس با افزودن چاشنی واقعگرایی به این اهداف سعی کرده است  تا در چارچوب شرایط موجود اهداف خود را تقسیم بندی کرده وبا توجه به نیازهای زمانه وشرایط حاکم بر اوضاع فلسطین ومنطقه  با برگ های برنده اش بازی کند ، اما با نگاهی به رویکرد این جنبش شاهد آن هستیم که هرگز این چرخش ها خللی در رویکرد اصلی وکلان آن در شکل دادن واقعی به دولت فلسطین به پایتختی قدس حتی از طریق مبارزه ، به وجود نیاورده است. حال اگر نبود برنامه ونقشه راهی برای رسیدن به نقطه توافق مشترک بین دو طرف را هم به این دادها بیافزایم در خواهیم یافت که چرا حتی متبرک شدن یکی  از توافقنامه های آشتی به پرده کعبه هم نتوانسته است مانع  گسترش اختلافات بین این دو جریان شود. همچنین نباید فراموش کرد کشورهایی همچون مصر وعربستان هرگز نمی خواهند این صحنه را هم به رقبای سنتی  وجدید خود چه سوریه وقطر وچه حتی جمهوری اسلامی ایران بسپارند وحتی با تخریب وبرهم زدن میز بازی  هم که شده مصمم هستند از اعلام باخت خود در این صحنه جلوگیری به عمل آورند.تا زمانی که بتوان به بستر مشترکی برای این توافق دست یافت دورنمای آنچه که به آشتی فلسطینی ـ فلسطینی شهرت یافته اگر نگوییم تاریک باید از واژه مبهم برای  آن استفاده کرد ، بخصوص که تا چندی پیش حتی دو طرف بر سر محل برگزاری نشستی جهت بررسی آنچه که باید در دستور کار مذاکرات قرار گیرد نیز با یکدیگر اختلاف داشتند.در رابطه با دورنمای این آشتی ونتایج متصور برای آن در قسمت بعد سخن خواهیم گفت.

 

 

 


| شناسه مطلب: 155587







فیلم

خبرگزاری بین المللی قدس


خبرگزاری بین المللی قدس

2017 Qods News Agency. All Rights Reserved

نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.