تفاوت میان صلح و سرسپردگی (طلال عوکل)

طلال عوکل از رهبران برجسته جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) در مقاله ای به تفکیک بین دو واژه " السلام و استسلام " ( صلح و تسلیم شدن ) و استفا ده ابزاری آمریکایی ها از آن پرداخت.

عوکل در این باره نوشت:

 " به نظر می رسد باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا درباره امکان تحقق حل یکی از پیچیده ترین مسایل کنونی یعنی قضیه فلسطین تردید دارد.

تاکید اوباما مبنی بر این که مذاکرات مستقیم سازش بین فلسطینیان و اسرائیلی ها با چالش ها و موانع بزرگی رو به رو است چیزی از اهمیت این نتیجه گیری کم نمی کند ولی ریسکی است که توجه و عنایت ویژه ای را طلب می کند و کاخ سفید در صورت شکست مذاکرات باز هم به تلاش های خود ادامه خواهد داد.

تمایل آمریکا برای پیشبرد روند مذاکرات و تحقق صلح در خاورمیانه را نمی توان فقط یک وظیفه  اخلاقی یا سیاسی واشنگتن تفسیر کرد بلکه انگیزه اصلی برمی گردد به این که حل این مسئله برای آمریکا که در آن منافع سیاسی ، امنیتی و اقتصادی عظیمی دارد امری حیاتی است.

بعد از همه،  آن چه که بارها از زبان مقامات کاخ سفید و اوباما در باره میزان اهمیت تحقق صلح برای منافع امنیتی و راهبردی آمریکا شنیده شد اوباما روز جمعه دهم ماه گذشته (سپتامبر) اعلام کرد: " موفقیت دست دستیابی به توافقنامه صلح بین اسرائیلی ها و فلسطینیان ممکن است صحنه راهبردی خاورمیانه را کاملا تغییر دهد و به تلاش های آمریکا برای کنترل ایران به خصوص برنامه هسته ای آن کمک می کند. وی ( اوباما ) افزود: " این امر به سود ما است و ما این کار را انجام می دهیم زیرا به امنیت آمریکا نیز کمک شایانی می کند.

آرزوها و بلندپروازی هایی که اوباما درباره صلح و منافع آمریکا از آن ها سخن می گوید ، بسیار فراتر از آن است که با ساز و کارهای موجود و بسیج امکانات کنونی بتوان به آن جامه عمل پوشاند زیرا از طرف دیگر خود اسرائیل که منافع خاصش را دارد از تحقق این صلح جلوگیری می کند و مانع اساسی در مسیر آن شمرده می شود.

سخن گفتن درباره تفاوت منافع و دیدگاه های آمریکا و اسرائیل باب جدید مذاکرات را باز می کند و از طرف دیگر سوالاتی را مطرح می کند که قبلا نیز از سوی شماری از سیاستمداران و اندیشمندان عرب ارائه شد ، برخی اسرائیل را ایالت پنجاه و سوم آمریکا می دانند و برخی دیگر معتقدند لابی یهود آمریکا همان تصمیم گیرنده اصلی در کاخ سفید درباره خاورمیانه است.

اگر بخواهیم روند حوادث مربوط به منطقه و سیاستگزاری آمریکا و اسرائیل در قبال آن ها را بررسی کنیم ، نتیجه مطلوب و واقعی این است که حکومت هایی که هر از چندگاهی در آمریکا قدرت را در دست می گیرند مواضعی منسجم و همگام با مواضع و سیاست های اسرائیل دارند و حتی واشنگن در بسیاری از موارد به سود مواضع تل آویو منافع خود را نادیده گرفته است.

شاید یکی از بارزترین مصداقی که در این زمینه می توان به آن اشاره کرد این است که آمریکا ادعا می کند بر اساس تصمیمات بین المللی عمل می کند. تصمیماتی که بر اساس آن نباید در کرانه باختری رود اردن از جمله شرق بیت المقدس ، نوار غزه و سرزمین هایی که اسرائیلی ها آن ها را اشغال کردند تغییرات اساسی اعمال شود و اسرائیل حقی در آن ها ندارد ولی متاسفانه عملکرد و رویکرد آمریکا متناقض با این تصمیم بین المللی است و همیشه از تل آویو و مواضع آن حمایت می کند.

آمریکا همچنین ادعا می کند به تصمیم بین المللی مبنی بر منع صهیونیست ها از مصادره اراضی فلسطینیان و ایجاد شهرک در آن ها پایبند است و شهرک سازی را غیر قانونی می داند ولی کاخ سفید زمانی که اسرائیلی ها این تصمیم را به چالش می کشند و آن را نادیده میگیرند هیچ اقدام عملی موثری در قبال آن انجام نمی دهد.بله فقط جرج بوش پسر رئیس جمهور سابق آمریکا در نامه درخواست تضمین ها از آمریکا که آریل شارون آن را در تاریخ  14 / 04/ 2004 تقدیم بوش کرد، نوشت: " هر گونه توافقنامه صلحی باید واقعیت های موجود را در نظر بگیرد که منظور و مقصودش شهرک سازی بود.

سیاست یک بام و دو هوای آمریکا در خصوص موضوع قدس نیز کاملا مشهود است. بر اساس تصمیمات بین المللی که آمریکا نیز موافقت خود را با آن اعلام کرده است قدس بخش جدایی ناپذیر از سرزمین هایی است که اسرائیلی ها آن را اشغال کردند و اقدامات کابینه اسرائیل در شهرک سازی و یهودی سازی آن اقدامی غیر قانونی است ولی واشنگتن در این باره نیز هیچ اقدامی در برابر ظلم ها و جنایات صهیونیست ها نمی کند.

چه بسا برخی از افراد تجاهل می کنند یا واقعا فراموش کردند که آمریکا با قطعنامه 194 مجمع عمومی سازمان ملل متحد در خصوص حق بازگشت و پرداخت غرامت به فلسطینیان موافقت کرد. ولی دولت های مختلف آمریکا این حق فلسطینیان را انکار کردند و از توهمات و ادعاهای اسرائیل با هدف مصادره این حق و حتی حذف آن از برنامه کاری هرگونه مذاکرات فلسطینی اسرائیلی حمایت کردند.

ادامه دارد...