qodsna.ir qodsna.ir

واکاوی جوانب اظهارات ابومازن مبنی بر انحلال تشکیلات،اقدامات رژیم صهیونیستی مبنی برنقض ...

نویسنده: وحیده احمدی 

مقدمه
اگر بنا باشد ساختار، عملکرد و کارنامه سیاسی تشکیلات خودگردان با محوریت فتح در بوته نقد قرار داده شود، مسلماً خدشه‌ها و رخنه‌های قابل ملاحظه‌ای بر آن متصور خواهد بود. اما نکته مهمی که بر کسی پوشیده نیست، اهمیت وجود این ساختار در فضای مبارزاتی فلسطینی‌ها است زیرا تشکیلات خودگردان یکی از عوامل اصلی شناسایی بین‌المللی موجودیت فلسطین و از این رو، مشروعیت حقوق برحق فلسطینی‌ها در عرصه بین‌الملل به شمار می‌رود. این نکته به معنای کاستن از اهمیت غیرقابل اغماض گروه‌های مبارز اسلامی مانند حماس و جهاد اسلامی در این مشروعیت نیست بلکه مبنا، دریچه قضاوت فضای بین‌الملل و موازین این فضا برای شناسایی حقوق فلسطینی‌ها است.
بر این اساس، تشکیلات خودگردان اجماع کشورهای مختلف و نهادهای بین‌المللی را در به رسمیت شناختن یک نهاد سیاسی رسمی فلسطینی به دست آورد و همچنین از بند حربه صهیونیست‌ها که با ادعای تروریست بودن گروه‌های مبارز فلسطینی در تلاشند آنها را از نظر بین‌المللی منزوی کنند، با موفقیت گریخت. لذا ضرورت وجود ساختاری مانند تشکیلات خودگردان که بتواند این کارکردها را در مجموعه مبارزات فلسطین بر دوش کشد، علی رغم انتقادات بر رویه‌ها و رویکردهای آن، غیر قابل انکار است.
این الزام و ضرورت در حالی است که خبر تهدید ابومازن برای انحلال تشکیلات خودگردان، موجی از ابهام و شگفتی را در محافل مختلف به وجود آورد. طبق این خبر، ابومازن  در مصاحبه با روزنامه صهیونیستی هاآرتص اظهار داشت در صورتی که رژیم صهیونیستی مذاکرات سازش را از سر نگیرد، وی تشکیلات خودگردان فلسطین را منحل و مسئولیت امنیتی کرانه باختری را به این رژیم واگذار خواهد کرد. در بخش‌های دیگر سخنان عباس آمده است: «در صورتی که پس از برگزاری انتخابات اسراییل در 22 ژانویه، پیشرفتی در مذکرات صلح حاصل نشود، با بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسراییل تماس خواهم گرفت و از وی خواهم خواست که به جای من، مسئولیت اداره تشکیلات خودگردان فلسطین را برعهده بگیرد.»(1)
با توجه به اهمیت این موضع رئیس تشکیلات خودگردان، این سؤالات به ذهن خطور می‌کند که چه عواملی موجب شد تا عباس، این موضع را اتخاذ کند؟ آیا این سخنان را باید یک موضع جدی به شمار آورد یا یک جنجال رسانه‌ای؟ آیا سخنان عباس را باید ناشی از ضعف موضع وی تلقی کرد یا موضع برتر عباس و تهدید رژیم صهیونیستی مدنظر بوده است؟
این گزارش تلاش خواهد کرد که به این سؤالات پاسخ داده و تبیینی جامع از موضع ابومازن رئیس تشکیلات خودگردان ارائه دهد. برای پاسخ به این سؤالات ابتدا باید وضعیت تشکیلات خودگردان را که عباس با آن مواجه است، بررسی کرد تا بتوان سخنان وی را در زمینه اصلی آن قرار داد. به عبارتی اولین گام در واکاوی این موضع، جای دادن متن (text) در بستر واقعی (context) آن است.
الف) وضعیت سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژیکی فعلی تشکیلات خودگردان
شرایط سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژیکی که یک ساختار حزبی یا دولتی با آن مواجه است، مهمترین عامل در اعلام موضع و جبهه‌گیری‌های ساختار مذکور به شمار می‌آید. از این رو، در این بخش تلاش می‌شود تا وضعیت تشکیلات خودگردان در این نحله‌ها بررسی گردد.
1- موقعیت سیاسی کنونی تشکیلات خودگردان: تشکیلات خودگردان به عنوان اولین تجربه ساختار رسمی فلسطینی که وظیفه اداره داخلی فلسطین و نیز مدیریت روابط بین‌المللی را بر عهده گرفت، در طول حیات سیاسی خود با شرایط متفاوتی روبه رو گردید که این شرایط را می‌توان یکی از عوامل اصلی در اتخاذ تصمیمات این ساختار دانست.
پیمان اسلو از آغاز شروع فعالیت‌های تشکیلات خودگردان با محوریت فتح، منبع اصلی چگونگی تصمیم‌گیری این ساختار سیاسی را رقم زد. بر این مبنا تلاش برای افزایش اشتراکات و توافقات میان تشکیلات و رژیم صهیونیستی، اولویت اساسی در خط مشی‌های این ساختار سیاسی را تشکیل داد.
در واقع، هسته اصلی در عملکرد تشکیلات خودگردان، پایبندی به تعهدات پیمان اسلو، تلاش برای برقراری صلح با رژیم صهیونیستی و ادامه مذاکرات با این رژیم بود به گونه‌ای که برای دستیابی به این اهداف، حاضر شد هزینه‌های قابل توجهی را مانند چشم پوشی از برخی حقوق تاریخی ملت فلسطین و نیز رویارویی و اختلاف با سایر گروه‌های مبارز فلسطینی مانند حماس، متحمل شود. این هزینه‌ها در بعدی دیگر، بی‌اعتمادی ملت فلسطین را نیز رقم زد که به وضوح در انتخابات سال 2006 و پیروزی حماس خود را نشان داد. با این وجود، عباس نه تنها از مواضع سازش‌گرایانه خود عدول نکرد بلکه به اعطای امتیازات بیشتر به رژیم صهیونیستی روی آورد. این امر در اخراج جنبش حماس از تشکیلات به اوج خود رسید. در واقع، تشکیلات با این اقدامات، حسن نیت کامل و تام خود را به رژیم صهیونیستی و متحدان بین‌المللی و منطقه‌ای آن ثابت کرد.
توجیهی که تشکیلات خودگردان فلسطین برای مواضع خود ارائه می‌داد، پیشبرد راه‌حل‌های سیاسی و حل مناقشه فلسطین و رژیم صهیونیستی بود. بر این مبنا، تشکیلات به ملت فلسطین و سایر گروه‌های مبارز اطمینان می‌داد که با این روش می‌تواند اقدامات اشغال‌گرایانه رژیم صهیونیستی را متوقف کرده و آن را به اجرای تعهدات خود وادار کند. بده بستان‌های سیاسی پشت پرده با رژیم صهیونیستی که طی آنها تشکیلات در مقابل وعده‌های این رژیم به اعطای امتیازات بیشتر رضایت می‌داد، این ساختار سیاسی را در تصمیم خود مبنی بر تقویت رابطه با رژیم صهیونیستی بیش از پیش قانع می‌کرد. همکاری امنیتی با رژیم صهیونیستی در کرانه باختری را می‌توان اوج اعتماد ابومازن به تعهدات رژیم صهیونیستی از یک سو و نهایت اعتماد به ادامه رویکرد تشکیلات در چارچوب سازش تلقی کرد.
اگرچه در سال‌های اخیر، عملکرد رژیم صهیونیستی بارها بر نقض تعهدات و پشت پا زدن به وعده‌های سیاسی خود در قبال فلسطین گواهی داده است اما رویداد اخیر مبنی بر ارتقای جایگاه فلسطین در سازمان ملل، این خلف وعده‌ها را بیش از پیش، آشکار و عباس را غافلگیر کرد. این رویداد در شرایطی بود که عباس از حمله رژیم صهیونیستی به نوار غزه در جنگ 8 روزه نیز اغماض کرد و با این رویه، یک بار دیگر به صورت ضمنی نشان داد که مانند همیشه تندروی‌های حماس را موجب حمله نظامی و نقض تعهدات رژیم صهیونیستی می‌داند. در واقع، فتح با ارتقای جایگاه فلسطین در سازمان ملل درصدد بود نشان دهد راه‌حل‌های مسالمت‌آمیز، پیروزی‌های بزرگ فلسطین را رقم می‌زند و بدین وسیله، برتری رویکرد تشکیلات (مبتنی بر ادامه مذاکرات با رژیم صهیونیستی و شیوه‌های سازش‌گرایانه) را به اثبات برساند. اگرچه این اتفاق، بر خلاف انتظار عباس، موجب خرسندی سایر گروه‌های مبارز فلسطینی گردید اما موج اعتراضات و واکنش های رژیم صهیونیستی، سازمان‌ها، گروه‌ها و لابی‌های صهیونیستی سطح بین‌المللی، انتظارات عباس را از متحد دیرینه خود با شکست مواجه کرد. در واقع، رژیم صهیونیستی در اعتراض به این رویداد، مهمترین تعهد خود یعنی توقف اقدامات تنش‌زا را زیر پا گذاشت و در این راستا در دو مرحله به گسترش شهرک سازی در حساسترین نقطه فلسطین یعنی بیت المقدس روی آورد.
پیامد اصلی این تصمیمات، شکست رویکرد تشکیلات خودگردان و بن بست در ادامه راه‌حل‌های سازش‌گرایانه این ساختار سیاسی با رژیم صهیونیستی بود. در واقع، این عهدشکنی رژیم صهیونیستی فراتر از یک واکنش سیاسی به شمار می‌آمد زیرا هسته اصلی توجیهات تشکیلات را که اعتبار رویکردهای آن را تضمین می‌کرد، از هم گسست. بر این مبنا، تشکیلات خودگردان دیگر نمی‌تواند در مقابل گروه‌های مخالف فلسطینی، اقدامات خود را با ارجاع به واکنش‌های صلح‌جویانه رژیم صهیونیستی توجیه کند. این امر، موجد سرخوردگی، آشفتگی و رکود تصمیم‌گیری در تشکیلات خودگردان و مقامات ارشد آن به ویژه عباس شده است. از این رو، موقعیت سیاسی کنونی تشکیلات در فضایی از ناامیدی و ترس از بی اعتباری بیشتر سیر می‌کند و در نتیجه، به تصمیمات و اقدامات رژیم صهیونیستی در این باره چشم دوخته است. بنابراین امید برای تجدیدنظر مقامات صهیونیستی در تصمیمات خود و ناامیدی از ادامه مذاکرات، محور اساسی فضای سیاسی کنونی تشکیلات خودگردان را تشکیل می‌دهد.
2- موقعیت اقتصادی کنونی تشکیلات خودگردان: یکی دیگر از پایه های اساسی در برآورد شرایط کنونی تشکیلات خودگردان، وضعیت اقتصادی این ساختار سیاسی است. بررسی مبانی اقتصادی احزاب، گروه‌ها و دولت‌ها، یکی از عوامل اساسی در تبیین قدرت و نفوذ سیاسی آنها محسوب می‌گردد زیرا این عامل در جهت‌دهی به تصمیمات و خط مشی‌های سیاسی آنان نقش مهمی را ایفا می‌کند.
کنترل منابع مالی فلسطین توسط رژیم صهیونیستی در پی توافقنامه پاریس، وابستگی تشکیلات خودگردان به کمک‌های مالی آمریکا و رژیم صهیونیستی و نیز فقدان مدیریت اقتصادی تشکیلات، موجب بحران اقتصادی این ساختار سیاسی، اعتراض فلسطینی‌ها در کرانه باختری و در نتیجه اختلال در تصمیمات و سیاست‌های پیش رو شده است.
در کنار بحران اقتصادی مذکور، وضعیت اقتصادی تشکیلات خودگردان و منابع مالی آن به منزله پاشنه آشیلی در دست صهیونیست‌ها بوده که در راستای اهداف خود از آن بهره می‌‌گیرند. درخواست سازمان‌های مهم صهیونیستی جهان که به عنوان ابزار بانفوذ رژیم صهیونیستی در خارج از مرزهای سرزمین‌های اشغالی به فعالیت مشغولند، شاهدی بر این مدعا است. بنابراین، کوچکترین حرکت و اقدام تشکیلات خودگردان که به مذاق صهیونیست‌ها خوش نیاید، دستاویزی برای بیانیه‌ها و جنجال‌های رسانه‌ای آنها در رابطه با کمک‌های آمریکا به تشکیلات خودگردان می‌شود. این امر در درخواست‌های مکرر سازمان‌های مهم صهیونیستی مانند «سازمان صهیونیست آمریکا» به خوبی قابل ملاحظه است. به عنوان نمونه در طول سال 2012 این سازمان صهیونیستی با انتشار مقالات و بیانیه‌های متعدد، سیاست‌های تشکیلات خودگردان در مدارس، رسانه‌ها و حتی مساجد را به باد انتقاد گرفته و ادعا کرد که سیاست‌های تشکیلات در راستای گسترش موج نفرت از رژیم صهیونیستی بوده، بنابراین باید کمک‌های اقتصادی به آن را قطع کرد. بر این مبنا سازمان‌های صهیونیستی بارها ادعا کرده‌اند که آمریکا دلارهای مالیات‌دهندگان آمریکایی را وقف گسترش تروریسم در فلسطین می‌کند و از این رو، این روند باید مورد بازبینی قرار گیرد.(2)
از سوی دیگر، رژیم صهیونیستی نیز که در مقابل امتیازات سرشاری که از تشکیلات خودگردان طلب می‌کرد، کمک مالی برای بازسازی و اجرای طرح‌های مورد نظر تشکیلات را بر عهده گرفته بود، با خلف وعده‌ها و سنگ اندازی‌های مالی، بر آشفتگی فضای اقتصادی کرانه باختری بیش از پیش می‌افزاید. در این راستا رژیم صهیونیستی با درخواست ابومازن  برای تغییر در توافقنامه پاریس، مخالفت و اصلاح آن را منوط به پیشرفت در روند سیاسی کرد.(3) افزایش بی حد و حصر قیمت کالاهای اساسی، مالیات، نرخ بیکاری و نیز افزایش نارضایتی فلسطینی‌ها از جمله پیامدهای نابسامانی وضعیت اقتصادی تشکیلات خودگردان به شمار می رود.
آنچه از این وضعیت قابل پیش بینی است، افزایش هر چه بیشتر مشکلات اقتصادی تشکیلات خودگردان و ناتوانی آن در مدیریت بحران اقتصادی پیش رو می‌باشد. در واقع به نظر می‌رسد که بوروکراسی تشکیلات خودگردان، قادر به اداره اقتصادی کرانه باختری و نیز تداوم برنامه‌های مورد نظر این ساختار سیاسی نیست و مقامات ارشد تشکیلات خود بر این امر واقف شده‌اند.
3- موقعیت ایدئولوژیک کنونی تشکیلات خودگردان: وضعیت ایدئولوژیکی کنونی که تشکیلات خود گردان با آن روبه رو است، ارتباط تنگاتنگی با موقعیت سیاسی و اقتصادی آن دارد. در واقع، تجربه حیات سیاسی حماس در کنار مواضع گروه‌هایی مانند جهاد اسلامی، تأثیری عمیق را بر ایدئولوژی تشکیلات بر جای نهاده است، اگرچه شاید این ساختار سیاسی خود از اذعان به آن اکراه داشته باشد.
به نظر می‌رسد استقبال فلسطینی‌ها از رویکرد مقاومتی و مبارزاتی حماس و نتایجی که حماس توانست از پایبندی به اصول خود به دست آورد، تشکیلات را به تردید در رویه‌ها و برنامه‌های خود سوق داده است. مسلماً رفتارهای رژیم صهیونیستی در قبال تشکیلات خودگردان از یک سو و حماس از سوی دیگر، دلیل مهمی در این چرخش پنهان ایدئولوژیکی است. بر این مبنا هر چه تشکیلات خودگردان، سازش بیشتری را با رژیم صهیونیستی نشان می‌دهد، این رژیم اشتهای بیشتری برای نقض تعهدات و افزایش امتیازات دریافتی پیدا می‌کند. در مقابل، تشکیلات شاهد ارتقای اعتبار گروه‌هایی مانند حماس در معادلات رژیم صهیونیستی است. در واقع، اقدامات و سیاست‌های این رژیم، حاکی از آن است که رژیم صهیونیستی به ناتوانی تشکیلات در مدیریت مسئله فلسطین باور دارد و درصدد است تا حماس را جایگزین این ساختار سیاسی بی ثمر کند. به عبارتی، رژیم صهیونیستی امید خود را به پیشبرد اهداف خود از کانال تشکیلات خودگردان از دست داده، زیرا به این نتیجه رسیده است که رضایت حماس، تنها راه پیشرفت مذاکرات صلح به شمار می‌آید. با این حال، رژیم صهیونیستی در ظاهر، خود را پایبند مواضع تشکیلات نشان داده و حاضر به از دست دادن این سرمایه نیست.
به دلایل فوق و در کنار بالا گرفتن اختلافات داخلی تشکیلات خودگردان، رویکردی که خواستار شدت عمل با رژیم صهیونیستی است، به صورت نگرش غالب درآمده و اگرچه به شکلی محتاطانه و موقت اما به صورتی قابل ملاحظه به جولان در اعلام مواضع و سیاست ورزی در برابر این رژیم می‌پردازد.
انتشار آرم جدید فتح را که به مناسبت چهل و هشتمین سالگرد تأسیس این جنبش طراحی شد می‌توان نماد این چرخش پنهان ایدئولوژیکی در درون تشکیلات خودگردان به شمار آورد. خشم صهیونیست‌ها از این آرم جدید، بهترین شاهد برای بارقه‌های پنهان تشکیلات برای اتخاذ مواضع تندتر در قبال رژیم صهیونیستی است. صهیونیست‌ها با انتقاد از تشکیلات خودگردان برای حمایت از این آرم، در این باره ادعا کردند: «در لوگوی جدید فتح، نقشه‌ای طراحی شده که در آن، اسراییل با نام فلسطین مشخص گردیده و همچنین پرچم فلسطین و شعار «دولت و پیروزی» بر روی آن نقش بسته است بدون آنکه هیچ نامی از اسراییل در آن برده شود. این آرم جدید در ادارات دولتی، مدارس و در اسناد رسمی مورد استفاده قرار می‌گیرد در حالیکه در آن به موجودیت اسراییل هیچ اشاره‌ای نشده و تمام نشانه‌های اسراییل با نام فلسطین آمده است. آرم جدید فتح خط بطلانی بر این افسانه که ابومازن  به دنبال صلح با اسراییل است، کشید و نشان داد نابودی یهودیان اسراییل تنها هدف آنها است.»(4)
اعتراض علیه اظهارات ابومازن  به مناسبت چهل و هشتمین سالگرد تأسیس فتح نیز از دیگر استنادات این امر است. در این راستا نیز صهیونیست‌ها ادعا کردند: «محمود عباس، چهل و هشتمین سالگرد فتح را با سخنانی که نشان از گسترش موج نفرت از اسراییل بود، جشن گرفت که این مسئله اظهارات شیمون پرز را در حمایت از وی به عنوان تنها متحد قابل اعتماد فلسطینی، نقض کرد.»(5)
نکته مهم این است که اگرچه این دیدگاهها نشانه علاقه تشکیلات به عقب نشینی از مواضع سازش‌گرایانه و حاکی از یک حقیقت غیرقابل انکار است اما نباید فراموش کرد که عوامل مهمی مانند اعمال فشار کشورهای عربی از جمله عربستان و دولت‌های غربی مانند آمریکا و انگلیس و همچنین فشار نهادهای بین‌المللی مانند سازمان ملل، به تشکیلات خودگردان اجازه عدول از مواضع خود را نخواهد داد و این ساختار سیاسی را در ادامه مسیر مورد نظر خود، کنترل خواهد کرد. 
ب) تبیین بستر کنونی تشکیلات خودگردان
با توجه به مباحثی که در بخشهای پیشین این نوشتار مورد بررسی قرار گرفت، باید گفت وضعیت و بستر کنونی تشکیلات خودگردان در هاله‌ای از سرخوردگی سیاسی، آشفتگی اقتصادی و ابهام ایدئولوژیکی قرار گرفته است. اگرچه باید یادآوری کرد که رویدادهایی مانند ارتقای جایگاه فلسطین در سازمان ملل، موجب افزایش امیدواری تشکیلات خودگردان برای مدیریت اوضاع کنونی شده و به همین میزان، جولانگاه تشکیلات را برای زورآزمایی با رژیم صهیونیستی گسترش داده است.
نکته حائز اهمیت در این است که علی رغم وجود مشکلات و آشفتگی‌های مختلف تشکیلات خودگردان، این ساختار سیاسی همچنان خود را یکی از وزنه‌های قابل ملاحظه برای رژیم صهیونیستی تلقی می‌کند که این رژیم در راستای اهداف خود به آن، نیاز استراتژیک دارد. برقراری امنیت در کرانه باختری، محور این نیاز استراتژیک به شمار می آید. در واقع بده بستان‌های سیاسی میان رژیم صهیونیستی و تشکیلات خودگردان، امنیت کرانه باختری و محافظت آن از دست‌اندازی گروه‌های مبارز اسلامی فلسطین مانند حماس و جهاد اسلامی را برای رژیم صهیونیستی به ارمغان آورده است لذا هر گونه تغییر بازی در این منطقه، می‌تواند هزینه‌های زیادی را برای رژیم صهیونیستی به بار بیاورد. از این دیدگاه، ابومازن  همچنان در موضع برنده قرار دارد زیرا توقف همکاری‌های امنیتی با رژیم صهیونیستی در کرانه باختری، نوار غزه دیگری از این منطقه خواهد ساخت که به همان اندازه و چه بسا بیشتر برای رژیم صهیونیستی خطرناک خواهد بود. این تهدید را می‌توان محور نیات ابومازن در اظهارات خود مبنی بر انحلال تشکیلات خودگردان دانست.
در نتیجه، سخنان عباس اگرچه در بستری از ضعف ساختار تشکیلات خودگردان ایراد شد اما نمی‌توان آن را اعلام شکست عباس در برابر رژیم صهیونیستی تلقی کرد بلکه این سخنان، حاکی از تنگنا و درماندگی عباس در درون و بنابراین اتخاذ یک موضع تهدیدآمیز علیه بیرون بود. عباس با این تهدید به رژیم صهیونیستی اخطار داد که اگرچه کارشکنی‌های این رژیم، موجب بحران‌ها و آشفتگی‌های مختلف در بستر تشکیلات خودگردان شده اما در صورت ادامه، عباس نیز از برگ برنده خود یعنی خلل در امنیت کرانه باختری در قبال رژیم صهیونیستی استفاده خواهد کرد.
شایان ذکر است که بیان این موضع در حالی صورت گرفت که هیچ گونه برنامه‌ای برای اجرای این تهدید در میان مقامات تشکیلات شکل نگرفته بلکه نیت اصلی در این سخنان، صرفاً یادآوری قدرت تشکیلات در عرصه زورآزمایی با رژیم صهیونیستی است.
جمع‌بندی
سخنان ابومازن  مبنی بر انحلال تشکیلات خودگردان، موجی از واکنش‌ها را در میان کارشناسان، رسانه‌ها، سیاستمداران و... به وجود آورد و سؤالات بسیاری را ایجاد کرد. در این نوشتار تلاش شد که جوانب این اعلام موضع، بررسی و ابهامات موجود در آن، تا حد ممکن واکاوی شود. بر این مبنا زمینه و بستر طرح این مبحث با رجوع به چگونگی موقعیت کنونی تشکیلات خودگردان در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژیکی تعیین گردید و نشان داده شد که موقعیت کنونی تشکیلات در جوانب مذکور حاکی از سرخوردگی سیاسی، فشار اقتصادی و چرخش پنهان ایدئولوژیکی است.
بر این اساس، اقدامات رژیم صهیونیستی مبنی بر نقض تعهدات خود به ویژه در ادامه شهرک‌سازی‌ها یکی از عوامل اصلی در ناامیدی ابهام آلود تشکیلات خودگردان به شمار می‌آید. در کنار این عامل، اقبال عمومی فلسطینی‌ها به رویکرد گروه‌هایی مانند حماس، موجب شده تا نگرش‌های مبتنی بر شدت عمل با رژیم صهیونیستی در درون تشکیلات، اگرچه به صورت پنهان، فرصت خودنمایی پیدا کنند. در نتیجه، ابومازن که در درون تشکیلات با مشکلات مختلف دست به گریبان است، با بیان انحلال تشکیلات خودگردان، یک اعلام موضع تهدیدآمیز در مقابل رژیم صهیونیستی را مطرح کرد تا نشان دهد که علی رغم مواضع سازش‌گرایانه، در صورت ادامه کارشکنی‌های این رژیم، از تعهد خود مبنی بر تأمین امنیت کرانه باختری چشم پوشی می‌کند.
بنابراین به نظر می‌رسد سخنان عباس و تهدید انحلال تشکیلات خودگردان، به منظور تهدید رژیم صهیونیستی بوده و از هیچ گونه برنامه هدفمندی پیروی نمی‌کند. در واقع، موضع عباس، نشان از امیدهای آخر وی برای توقف اقدامات تنش‌زای رژیم صهیونیستی در فضای آشفتگی درونی تشکیلات دارد. 
پی‌نوشت‌ها:
 1-
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13911008000455
 2- www.zoa.org
 3- http://isna.ir/fa/news/91062112582
 4- http://www.zoa.org/sitedocuments/pressrelease_view.asp?pressreleaseID=2267
 5- http://www.israelhayom.com/site/newsletter_article.php?id=6940
منبع:موسسه تحقیقات وپژوهش های سیاسی وعلمی ندا
تمام:حُر14 


| شناسه مطلب: 153734