qodsna.ir qodsna.ir

بررسی روابط اردن و رژیم صهیونیستی هزینه ها فرصت ها،رویکردفدرالی مبتنی برکنفدرالی کردن شرق اردن،کرانه باختری ونوارغزه واعطای اختیارات امورداخلی به هر یک به استثنای امور خارجه و نظامی بود که...

مقدمه 

اردن به عنوان همسایة شرقی رژیم صهیونیستی که طولانی‌ترین مرز را با آن دارد، در تفکر توسعه‌طلبانه صهیونیست‌ها، از اهمیت استراتژیک و ژئوپلیتیک بسیاری برای تأمین امنیت و تحقق آمال اقتصادی و سیاسی آن برخوردار است. علاوه بر این، اردن به علت حاکمیت نخبگانی که خط‌مشی سازش با غرب را به عنوان راهکاری برای تداوم حکومت خود بر مردم برگزیده‌اند؛ سرانجام و بعد از امضای معاهده کمپ دیوید بین مصر و رژیم صهیونیستی و قرارداد غزه- اریحا اقدام به امضای «معاهده وادی عربه» کرد و معادلات منطقه را به سود رژیم صهیونیستی تغییر داد.از این پس، اردن به طور رسمی به جبهة سازش منطقه‌ای و اردوگاه غرب در حمایت از منافع صهیونیست‌ها پیوست، روابط خود را در ابعاد مختلف با آن گسترش داد و به پلی برای تحقق اهداف منطقه‌ای صهیونیست‌ها مبدل شد.
در این نوشتار، ضمن ارزیابی روابط اردن و رژیم صهیونیستی در ابعاد سیاسی و اقتصادی، به هزینه فرصت‌های این رابطه برای دو طرف پرداخته می‌شود. 
الف) پیشینه
 اردن به دلیل ویژگی‌های مشترک قومی، زبانی، جغرافیایی، اجتماعی و پیشینة تاریخی، روابط بسیار نزدیکی با فلسطینی‌ها داشته است، اما در عین حال، روند همگرایی اردن و صهیونیست‌ها، فرآیندی خزنده بود که از سالها پیش از اشغال فلسطین و جنگ‌های عربی- صهیونیستی یعنی همزمان با تأسیس امارت شرق اردن در سال 1921 و آژانس یهود آغاز شد و نهایتاً با امضای پیمان صلح وادی عربه به ثمر نشست. در این میان، موضع‌گیری اردن، به عنوان میزبان گروه‌های مبارز فلسطینی از جمله فتح و یکی از حامیان اصلی سازمان آزادیبخش فلسطین، برای جنبش ملی و آزادیبخش فلسطین اهمیت بسزایی داشت. لذا همان گونه که طی جنگهای 1948، 1956، 1967 و 1973، اردن یکی از پایگاههای فلسطینی‌ها و بخشی از عمق عربی آنها محسوب می‌شد، مواضع آن پس از واقعه سپتامبر سیاه در سال 1970 و سپس صلح وادی عربه برای آنان بسیار ناامیدکننده بود.

اردن در فاصله سالهای 1948 تا 1967، به دلیل استفاده مبارزان فلسطینی از خاک آن در مبارزه علیه صهیونیست‌ها و همچنین اقدامات تلافی‌جویانه این رژیم، تعداد زیاد مهاجران فلسطینی و به خطر افتادن ثبات داخلی کشور، متحمل خسارت‌های زیادی شد. هر چند که در این مدت با الحاق کرانه باختری به خود، عواید اقتصادی خوبی به دست آورد و موقعیت دینی ممتازی را به عنوان مدیر اماکن مذهبی شهر قدس از آن خود کرد، اما پس از سال 1967 و اشغال کرانه باختری توسط رژیم صهیونیستی، سلسله عواملی مثل امضای معاهده کمپ دیوید بین مصر و رژیم صهیونیستی، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و تک قطبی شدن نظام بین‌الملل به رهبری آمریکا و همچنین حمله عراق به کویت، اردن را به سمت مذاکره محرمانه با رژیم صهیونیستی و سپس صلح رسمی با آن سوق داد.
 در همین حال، رژیم صهیونیستی که با بروز جریان ناصریسم در مصر و مشکلات ناشی از آن و نیز شرایط جدید بین‌المللی مواجه شده بود، به دنبال همگرایی بیشتر با اردن و بسط روابط با رژیم هاشمی این کشور برآمد. از همین رو «ایگال آلون» معاون وقت نخست وزیر رژیم صهیونیستی، طرح موسوم به «طرح آلون» را برای صلح بین رژیم صهیونیستی و اردن ارائه کرد. ملک حسین (1999- 1953) برای صلح مشروط اعلام آمادگی کرد، اما به دلیل عدم انعطاف صهیونیست‌ها در زمینه بازگشت آوارگان و تعیین مرزها، این موضوع به نتیجه نرسید. ولی با شروع روند مذاکرات مادرید و اسلو و نیز در پی مذاکرات محرمانه بین ملک حسین و مقامات صهیونیست، سرانجام، «عبدالسلام المجالی» نخست وزیر وقت اردن و «اسحاق رابین» نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی در 26 اکتبر 1994 و در وادی عربه، پیمان صلح را امضا کردند. این پیمان، حاوی مواد زیر بود:
 - حاکمیت منشور سازمان ملل و اصول حقوق بین‌الملل میان دو طرف، احترام به حاکمیت و استقلال سیاسی و حق حیات صلح‌آمیز در ضمن مرزهای ایمن و روابط حسن همجواری
- تعیین مرزهای بین‌المللی
- هماهنگی امنیتی و مبارزه با قاچاق
- برقراری روابط کامل دیپلماتیک
- تفاهم در مورد مسائل آبهای رود اردن، رود یرموک و آبهای زیرزمینی وادی عربه
- تفاهم در مورد حل نشدن مشکل آوارگان به صورت دوجانبه و لزوم حل آن به صورت بین‌المللی
- برقراری روابط اقتصادی دو طرفه و منطقه‌ای، روابط فرهنگی، گردشگری، هواپیمایی مسافربری و عبور و مرور هوایی بین‌المللی
- احترام به اداره اماکن مقدس قدس توسط اردن.(1)
 از این زمان به بعد، با برقراری روابط کامل و همه جانبه اردن و رژیم صهیونیستی، این فلسطینی‌ها بودند که در انزوای کامل قرار گرفتند. هر چند که بهانة آغاز این روند، مذاکرات یکجانبه آنها با صهیونیست‌ها و توافق اسلو بود، اما به هر حال، تبعات اقتصادی و سیاسیِ عادی‌سازی روابط میان اشغالگران و بخشی از عمق استراتژیک عربی آنها، حوزه اختیارات و عملکرد تشکیلات خودگردان فلسطین را محدود و وابستگی آن را به رژیم صهیونیستی بیشتر کرد.
ب) فرصت‌های صلح با رژیم صهیونیستی برای اردن
فرصت‌های ناشی از امضای پیمان صلح با رژیم صهیونیستی برای اردن را می‌توان در سطوح مختلف سیاسی و اقتصادی ارزیابی کرد.
1- سیاسی- امنیتی: به طور کلی، انگیزه‌های سیاسی ملک حسین در پذیرش پیمان صلح با رژیم صهیونیستی را می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد:
 - کسب حمایت رژیم صهیونیستی در برابر فلسطینی‌ها و تلاش مخالفان برای براندازی وی
 - مهار سازمان آزادیبخش فلسطین و فلسطینی‌ها
 - کسب حمایت و کمکهای آمریکا
 - سیطره بر اماکن مقدس شهر قدس به عنوان یکی از هدفهای دیرینه اردن هاشمی
 - حفظ مرزهای آرام
 - تعدیلات مرزی. ملک حسین طی مذاکرات واشنگتن، خواستار الحاق 300 کیلومتر به خاک اردن شد و نهایتاً اردن و رژیم صهیونیستی در خصوص تبادل ارضی به توافق رسیدند.
 - تفاهم در مورد مسائل آب، راه و اقتصاد که علاوه بر برخورداری از اهمیت سیاسی، اهمیت اقتصادی نیز داشت که در بخش بعدی، مفصل‌تر به آنها پرداخته خواهد شد.
 - ایفای نقش میانجیگر منطقه‌ای میان کشورهای عربی، طرف فلسطینی و رژیم صهیونیستی.(2)
 پس از ملک حسین، ملک عبدالله نیز در پی تحقق همین اهداف و تداوم صلح با رژیم صهیونیستی برآمد، با این تفاوت که ملک عبدالله حتی روزنه تنفس گروه‌های مبارز فلسطینی از جمله حماس را در اردن از بین برد، روابط اردن با این جنبش را قطع کرد و با حمایت از جریان سازشکار فلسطینی، اهداف سیاسی- امنیتی و نگاه خود به فلسطینی‌ها به عنوان تهدیداتی برای امنیت ملی این کشور را دنبال کرد.
2- منافع اقتصادی: منافع اقتصادی که ظاهراً از قِبَلِ صلح با رژیم صهیونیستی برای اردن به بار آمده است را می‌توان در دو بخش «تعاملات تجاری دو طرفه» و نیز «مشوق‌های اقتصادی آمریکا» ملاحظه کرد، به طوری که روند این تعاملات، نشان‌دهنده رشد صعودی روابط اقتصادی دو طرف می‌باشد. به عنوان مثال؛ در سال 2010، ارزش واردات اردن از رژیم صهیونیستی، 186 میلیون دلار بود که این رژیم را در جایگاه بیست و پنجمین شریک عمده وارداتی اردن قرار داد. در بخش صادرات نیز  ارزش صادرات این کشور به رژیم صهیونیستی، 94 میلیون دلار بود و رتبه پانزدهم را در میان طرفهای تجاری صادراتی اردن به دست آورد.(3) در سال 2011 نیز میزان واردات اردن از این رژیم، 209 میلیون دلار و میزان صادرات اردن به آن، 173 میلیون دلار بوده است.(4)
صادرات اردن به رژیم صهیونیستی (2010- 2006)

واردات اردن از رژیم صهیونیستی (2011- 2006)
یکی از نکات قابل توجه در روابط اقتصادی دو طرف، قرارداد موسوم به «کوییز» یاQualifying Industrail Zone می‌باشد. بر اساس این قرارداد، مکانیسم خاصی طراحی شد تا محصولات مشترک اردن و رژیم صهیونیستی بتوانند بدون پرداخت تعرفه یا عوارض، مستقیماً به بازار آمریکا دسترسی پیدا کنند. طبق این قرارداد، حداقل 7 یا 8 درصد مواد خام اولیه کالا باید از داخل رژیم صهیونیستی و حداقل 7/11 درصد آن از اردن تهیه شده باشد و چنانچه مجموع این درصدها به 35 درصد نرسید، این کسری باید از شرکتهای مستقر در کرانه باختری و نوار غزه یا آمریکایی تأمین شود. 65 درصد بقیه نیز می‌تواند از هر جای دیگری تأمین شود.
اردن با استفاده از این قرارداد که در حقیقت، مشوقی اقتصادی با ماهیت سیاسی برای همکاری و عادی‌سازی هر چه بیشتر روابط آن با رژیم صهیونیستی به شمار می‌رود، به دنبال جذب سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی و فناوری پیشرفته و همچنین ایجاد فرصتهای شغلی بیشتر بود. به طوری که هم اکنون در بیش از 7 منطقه صنعتی کوییز، حدود 30 هزار نفر مشغول کار هستند و نقش زیادی در ثبات اقتصادی اردن دارند، اما با این حال، هزینه‌هایی نیز بر اقتصاد این کشور تحمیل کرده‌اند که به آنها اشاره خواهد شد.(5)
در همین راستا، صنعت جهانگردی یکی دیگر از بخش‌های مورد توجه رژیم صهیونیستی و اردن است. علاوه بر منافع اقتصادی و اطلاعاتی مترتب بر این امر، رابطه توریستی با اردن برای صهیونیست‌ها از لحاظ امنیت روانی- سیاسی و خروج آنها از انزوا بسیار مهم است. در همین رابطه، طبق اعلام     «اداره مرکزی آمار رژیم صهیونیستی» در سال 2011، 269 هزار و 500 صهیونیست از اردن و 275 هزار و 400 اردنی از اراضی اشغالی 1948 دیدن کرده‌اند.(6)
در همین حال باید به کمکهای اقتصادی چشمگیر آمریکا به اردن به ویژه پس از امضای معاهده صلح با رژیم صهیونیستی نیز اشاره کرد که در ایجاد ثبات در اقتصاد اردن و امنیت ملی آن نقش بسزایی ایفا کرده و می‌کند. به طوری که کمکهای نظامی و اقتصادی آمریکا به اردن تنها در سال 2012، 660 میلیون دلار بوده است.(7)
لازم به ذکر است که مجموع کمکهای آمریکا به اردن تا فوریه 2012 به حدود 13 میلیارد و 100 میلیون دلار بالغ شده است. مقدار این کمکها بسته به تهدیدهایی که اردن با آن مواجه شده، افت یا رشد داشته است.(8)
پ) هزینه‌های صلح با رژیم صهیونیستی برای اردن
علی‌رغم فرصت‌های صلح با رژیم صهیونیستی برای اردن، هزینه‌های بسیاری هم در اثر این صلح بر اردن تحمیل شده است که می‌توان آنها را در سطوح مختلف بررسی کرد.
1- ممانعت رژیم صهیونیستی از توسعه اقتصادی اردن: رژیم صهیونیستی تلاش می‌کند با وابسته نگه داشتن اردن به کمکهای اقتصادی آمریکا و تجارت منطقه‌ای بیشتر خود با این کشور، مانع خودکفایی آن به ویژه در بخش اقتصاد شود. این نگرش در اظهارات علنی ملک عبدالله در خصوص تلاش رژیم صهیونیستی برای مانع‌تراشی در برنامه‌ هسته‌ای این کشور مشهود است. این در حالی است که بزرگترین نیازمندی داخلی اردن در زمینه انرژی است و راه‌اندازی برنامه هسته‌ای این کشور می‌تواند گام بزرگی برای تأمین آن محسوب شود. روشن است که رژیم صهیونیستی به دنبال حفظ برتری خود در زمینه هسته‌ای، نظامی و اقتصادی است و به همین دلیل یکی از راهکارهای اصلی خود را در این زمینه، ممانعت از پیشرفت همسایگان می‌داند.
2- مشکلات مزمن اقتصادی: گرچه کمکهای آمریکا به اردن، باعث ترمیم بودجه و مانع افت اقتصادی آن می‌شود، ولی به عقیده کارشناسان اردنی، این کمکهای مالی به نقمتی برای اردن مبدل شده‌اند و اقتصاد اردن به دلیل اجرای سیاست‌های متکی بر حمایت خارجی و نادیده گرفتن امکانات و ظرفیت‌های داخلی، با یک بحران بی‌سابقه روبه‌رو شده است. به گفتة «محمد الحلایقه» وزیر سابق اقتصاد اردن، کسری بودجه حقیقی کشورش به 4 میلیارد و 200 میلیون می‌رسد، اما در آمارهای رسمی، این میزان تنها یک و نیم میلیارد دلار اعلام می‌شود.(9)
همچنین ایجاد مناطق کوییز در اردن، پیامدهای منفی نیز داشته که از آن جمله می‌توان به تأثیرات منفی آن بر اقتصاد داخلی به ویژه در زمینه مشوق‌های مالیاتی و اتلاف منابع اشاره کرد.(10)
3- چالش‌های زیست‌محیطی: یکی دیگر از چالش‌هایی که اردن در نتیجة شناسایی رژیم صهیونیستی با آن روبه‌رو شده، مشکلات زیست‌محیطی است. برداشت‌های بی‌رویه آب، ایجاد سدهای فراوان در مسیر رودهای منتهی به بحرالمیت و نیز تاراج منابع طبیعی موجود در آن توسط شرکتهای صهیونیستی، از بروز مشکلات قریب‌الوقوعی در این منطقه خبر می‌دهد. در همین راستا، روزنامه هاآرتص از کاهش 5/1 متری سطح آب بحرالمیت در سال گذشته خبر داد. آب بحرالمیت نسبت به 30 سال پیش، 30 متر کاهش یافته است. البته همین امر، بهانه‌ای برای همکاری‌های بیشتر اردن و رژیم صهیونیستی برای اجرای طرح‌هایی مثل هدایت آب از دریای سرخ به بحرالمیت شده است.(11)
شایان ذکر است که اردن به دلیل افزایش جمعیت به ویژه در اثر مهاجرپذیری و سکونت حدود         2 تا 3 میلیون پناهنده فلسطینی، با بحران جدی در این زمینه روبه‌رو است.
4- مشکلات اجتماعی: ساکنان اردن به ویژه فلسطینی‌های مقیم در این کشور و نیز احزاب داخلی آن از جمله اخوان‌المسلمین، نگرش مثبتی نسبت به صلح با رژیم صهیونیستی ندارند. هر چند که صلح با این رژیم، پشتوانه‌ای برای نظام حاکم و برخورداری آن از حمایت غرب شده است، ولی به دلیل آنکه باعث بیرون رفتن اردن از صف مبارزه با رژیم صهیونیستی گردیده، خواست قلبی جامعه این کشور نیست و به ویژه پس از وقوع بیداری اسلامی در منطقه و پیدایش الگوی مصری، سطح انتظارات داخلی از نظام حاکم در برابر رژیم صهیونیستی، بالاتر رفته است. به همین دلیل، نظام اردن، اقدام به تزریق مُسکّن‌های موضعی مثل انعطاف بیشتر در برابر حماس کرده است. علاوه بر این، صلح با رژیم صهیونیستی از سوی نظام حاکم به معنای پذیرش درازمدت فلسطینی‌ها در خاک این کشور می‌باشد که سیاست‌های خاص اردن در رفتار با آنها، باعث ایجاد شکاف‌های اجتماعی میان فلسطینی‌تبارها و اردنی‌تبارها شده است.
5- مشکلات منطقه‌ای: اردن پس از صلح با رژیم صهیونیستی ناچار شد برای مدتی در روابط خود با کشورهای عربی تجدیدنظر نماید. اما هر چند پس از همراه شدن دیگر رژیم‌های عربی با آن، با موانع کمتری در این میان روبه‌رو شد و هم‌اکنون نیز بیشترین میزان تجارت منطقه‌ای را دارد، ولی هنوز هم در افکار عمومی منطقه به عنوان یک رژیم سازشکار و مرتجع شناخته می‌شود. شدت این امر پس از بیداری اسلامی افزایش یافته و باعث کشیده شدن اعتراضات به داخل اردن شده است. اما با توجه به سقوط رژیم مبارک، اردن تنها جایگزین مصر برای پیشبرد روند سازش محسوب می‌شود که همین امر، باعث تحکیم بیشتر روابط منطقه‌ای آن با جناح قطر و عربستان سعودی و در نتیجه پناه بردن بیشتر به دامن آمریکا و رژیم صهیونیستی و تقابل بیشتر با محور مقاومت و افکار عمومی منطقه می‌شود. لذا در حوادث سوریه به نفع حامیان غربی و صهیونیست خود هر چند به صورت همکاری‌های اطلاعاتی و غیرمستقیم، وارد عمل شده است.
6- نگرانی‌های استراتژیکی و امنیتی: علی‌رغم سازش اردن با رژیم صهیونیستی، این کشور نیز ملاحظات امنیتی خاص خود را دارد و در برابر جریانی از تفکر صهیونیستی بر پایه «اردن، همان فلسطین است» مقاومت می‌کند. این افراد، خواستار حل قضیه فلسطین از جیب اردن و سکونت دائمی آوارگان فلسطینی در آن و به عبارت دیگر منادی «وطن بدیل» می‌باشند. این امر به معنای دائمی شدن حضور فلسطینی‌ها در اردن و به خطر افتادن هویت قومی- ملی آن است. مضاف بر اینکه، اردن به دلیل پذیرش مهاجران فلسطینی، کمک‌های متعددی از طرف‌های خارجی دریافت می‌کند که با قطع این حمایت‌ها و پذیرش طرح وطن بدیل، ثبات داخلی و اقتصادی آن نیز دستخوش تلاطم خواهد شد.
علاوه بر این پس از سقوط رژیم مبارک، ملک عبدالله و دیگر سران رژیم‌های عربی در میزان حمایت آمریکا از خود به تردید افتاده و این نگرانی در آنها ایجاد شده که در طرح‌های جدید منطقه‌ای آمریکا، تا چه حد تغییرات ریشه‌ای در دیگر حکومت‌های عربی مورد نیاز خواهد بود.
ت) اردن در تفکر استراتژیک رژیم صهیونیستی
رژیم صهیونیستی که به خوبی از اهمیت استراتژیک اردن آگاهی دارد، از دیرباز، نگرش‌های متفاوتی نسبت به اردن داشته است. به عنوان مثال در فاصله سالهای 1967 تا 1994 صهیونیست‌ها درباره راه حل مسائل خود با اردن به دو دسته تقسیم شده بودند:
1- راه حل حزب کارگر بر مبنای واگذاری هر چه بیشتر اراضی کرانه باختری به اردن با حفظ کنترل رود اردن و با هدف پرهیز از ایجاد کشور دوقومیتی در صورت تداوم سیطره به کرانه باختری و نوار غزه.
2- موضع مخالف حزب لیکود در قبال راه حل کارگر به دلیل از دست دادن عمق استراتژیک.
علی‌رغم این دو تفکر متعارض، شرایط بین‌المللی و صلح با مصر، راه را برای امکان حل مسئله فلسطین با استفاده از اردن باز کرد، چرا که وطن بدیل باعث فراهم شدن عمق استراتژیک برای رژیم صهیونیستی خواهد شد. از همین رو، سلسله طرحهایی مثل طرح «آریه الداد» و رویکرد فدرالی ارائه شد. رویکرد فدرالی مبتنی بر کنفدرالی کردن شرق اردن، کرانه باختری و نوار غزه و اعطای اختیارات امور داخلی به هر یک به استثنای امور خارجه و نظامی بود که در اختیار امان به عنوان پایتخت این کشور کنفدرالی بود. اسحاق شامیر، این ایده را به طور کامل رد کرد و اردن نیز با اعلام قطع ارتباط با کرانه باختری، مشکل یافتن راه حل را به رژیم صهیونیستی محول کرد و در عین حال، راه را برای امضای پیمان صلح با آن فراهم نمود.
در همین حال رویکرد دیگری نیز بر تفکر استراتژیک رژیم صهیونیستی در قبال اردن حاکم است که آمیزه‌ای از هزینه‌ و فرصت‌هاست. عواملی که باعث مشوش شدن دیدگاه رژیم صهیونیستی نسبت به اردن می‌شود عبارتند از:
1- موضع اردن در قبال ایران و مخالفت با حمله نظامی به این کشور به دلیل اطمینان نداشتن از حمایت آمریکا از این مسئله و پشتیبانی از حکومت اردن.
2- ایفای نقش پررنگ اردن در زمینه صدور حکم دیوان لاهه در مورد دیوار حائل و نیز مجامع بین‌المللی مثل یونسکو.
3- تغییر موضع احتمالی اردن در زمینه تشکیل کشور فلسطین و حیاتی قلمداد کردن آن به جای ممانعت از تشکیل آن. به عبارت دیگر، تغییر موضع اردن از سازگاری با محیط خارجی به سازگار کردن محیط و تأثیر بر آن.
4- تغییر حکومت در اردن.
ث) فرصت‌های صلح با اردن برای رژیم صهیونیستی
صلح با اردن، منافع و فرصت‌های بسیار زیادی را در سطوح مختلف امنیتی، اقتصادی و سیاسی برای رژیم صهیونیستی فراهم ساخته است. این رژیم تلاش می‌کند با حفظ برتری خود در سطوح گوناگون، حداکثر بهره‌برداری را از موقعیت این همسایه شرقی در خاورمیانه ببرد. در ذیل به برخی از این فرصت‌ها اشاره می‌شود:
1- منافع امنیتی: سازش با اردن، نگرانی‌های رژیم صهیونیستی را در مورد مرزهای شرقی خود تا حدود زیادی کاهش داده است. علاوه بر این، خاک اردن به عنوان یک پایگاه امنیتی- اطلاعاتی برای رژیم صهیونیستی اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد. با توجه به حضور مشترک ایران و رژیم صهیونیستی در عراق و نیز عقب‌نشینی آتی نیروهای آمریکایی از این کشور، اردن، مرکزی مهم به منظور هماهنگی اطلاعات منطقه‌ای برای رژیم صهیونیستی در زمینه‌های مختلف ایران، سوریه، حزب‌الله و تحرکات فلسطینی‌ها به شمار می‌رود. علاوه بر این اردن از دیرباز، پایگاهی برای آموزش نیروهای امنیتی وابسته به تشکیلات خودگردان تحت فرماندهی ژنرال‌های آمریکایی بوده است. نیروهایی که به عنوان پلیس رژیم صهیونیستی در لباس فلسطینی، وظیفة تأمین امنیت داخلی صهیونیست‌ها را به عهده دارند.
در همین راستا باید به نقش کنترلی مقامات اردنی علیه خیزش‌های ضد صهیونیستی در جامعه این کشور نیز اشاره کرد. اردن از نظر رژیم صهیونیستی یک منطقه حائل با ایران و همچنین مانع استقرار عربهای معارض در امتداد مرزهای شرقی آن می‌باشد.
2- اتحاد منطقه‌ای: همسویی سیاست‌های رژیم صهیونیستی و رژیم اردن، باعث ایجاد منافع مشترک به ویژه در بخشهای اقتصادی و تأمین انرژی می‌شود. به عنوان مثال، تأمین انرژی طرفین از صحرای سینا باعث ایجاد دغدغه‌های مشترک از تحرکات انقلابیون مصری و یا گروه‌های سلفی در این منطقه می‌شود. همچنین منفعت مشترک در اقدام علیه سوریه و مداخله علیه نظام بشار اسد را نیز باید در نظر داشت. هر چند که در مورد سوریه، پناه جستن آوارگان سوری و نیز فلسطینی‌های ساکن در سوریه به مرزهای اردن، یکی از مشکلات این کشور محسوب می‌شود، ولی با این حال، منفعت حاصل از سرنگونی اسد و اخلال در محور مقاومت و همچنین معطوف کردن اذهان داخلی به بحران سوریه از منافع مشترک اردن و صهیونیست‌هاست. البته در این میان، تطویل بحران سوریه، افزایش هزینه های اردن را در پی خواهد داشت.
3- منافع اقتصادی:‌ اردن، به عنوان پلی منطقه‌ای برای تجارت با سایر کشورهای خاورمیانه و یک مسیر ترانزیتی فوق‌العاده برای رژیم صهیونیستی اهمیت بسیاری دارد. اردن، بهترین مسیر برای صادرات کالاهای رژیم صهیونیستی به مقصد کشورهای خلیج فارس و عراق به شمار می‌رود. پتانسیل صادرات کالاهای صهیونیستی به این کشورها، سالانه یک میلیارد دلار تخمین زده می‌شود، اما رژیم صهیونیستی به دلیل عادی نبودن روابط، سالانه تنها حدود 500 میلیون دلار به این مناطق، کالا صادر می‌نماید. حدود 150 شرکت صهیونیستی در اردن فعالیت می‌کنند و کالاهای این منطقه با برندهای دیگر راهی بازارهای مختلف می‌شوند. طرح احداث راه‌آهن منطقه‌ای میان رژیم صهیونیستی- اردن که مرحله اول آن به بهره‌برداری رسیده و همچنین طرح «دره صلح» نیز گام‌هایی برای افزایش روابط اقتصادی دو طرف هستند.(12)
4- منافع سیاسی: پس از سقوط رژیم مبارک، اردن به عنوان گزینه مناسبی برای جایگزینی مصر در روند سازش مطرح شده است. در این رابطه در سال 2012، نشست امان برای آغاز روند مذاکرات میان تشکیلات خودگردان و مقامات رژیم صهیونیستی برگزار شد که عملاً به دلیل سرسختی صهیونیست‌ها به نتیجه‌ای نرسید. این کشور، پلی سیاسی برای عادی‌سازی روابط با کشورهای منطقه و ایجاد صف‌بندی‌های جدید و مقابله با پیامدهای بیداری اسلامی به شمار می‌رود. همچنین حمایت‌های این کشور از جنبش فتح و جناح سازش فلسطینی نیز برای صهیونیست‌ها اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد.
جمع‌بندی
با توجه به گستردگی روابط اردن و رژیم صهیونیستی در سطوح مختلف سیاسی، امنیتی، اقتصادی و برتری همه‌جانبه این رژیم نسبت به نظام اردن، کفة معادلات دوجانبه به نفع رژیم صهیونیستی است، زیرا این روابط نه تنها هزینه‌ای برای رژیم صهیونیستی ندارد، بلکه سرشار از فرصت‌هایی است که می‌تواند با به فعل درآوردن آنها، وضعیت منطقه‌ای، سیاسی و اقتصادی خود را بهبود بخشد. اهمیت اردن برای این رژیم به ویژه پس از بیداری اسلامی افزایش یافته و صهیونیست‌ها تمام تلاش خود را به منظور حفظ رژیم این کشور به کار گرفته‌اند و از آن به عنوان پایگاهی برای کاهش پیامدهای بیداری اسلامی در منطقه استفاده می‌کنند. اما در مقابل، اردن در کنار فرصت‌ها و مشوق‌هایی که بر اثر سازش با این رژیم دریافت کرده، با چالش‌های عمده‌ای نیز روبه‌رو است که بعضاً ممکن است حیات سیاسی رژیم حاکم را نیز به مخاطره بیندازد.
پی‌نوشت‌ها:
 1- «العلاقات الاردنیة- الاسرائیلیة: نشأتها و تطورها»، ابراهیم خلیل العلاف:
www.ahewar.org/debat/show.art.asp?aid=126349
 2- «ماالذی بحث الملک حسین علی التفاوض مع اسرائیل»، موشیه زاک، مرکز بیغن السادات للأبحاث الاستراتیجیة، ترجمة علیان الهندی:  http://blogamin.org/alianalhindi/2011/09/11/...
 3-
http://trade.ec.europa:eu/doclib/docs/2006/septembertrade-113404.pdf
 4- www.export.gov.il/file/economy/factsheet11/jordan.pdf
 5- www.webdoc.subigwdg.de/diss/2007/al-mdanat_metri/al_mda_nat_metri.pdf
 6- www1-cbs.gov.il/reader/shnation/text_search_eng_new.html?CYear=2012& Vol=63input =tourism
 7-
http://english.peopledaily.com.cn/90777/7683657.html
 8- www.fas.org/sgp/crs/mideast/RL33546.pdf
 9- www.gerasanews.com/index.php?page=article&id=70780
 10- www.webdoc.sub.gwdg.de/diss/2007/al-mdanat-metri/al-mdanat_metri.pdf
 11- www.haaretz.com/news/national/israel-s-water-situation-has-its-Ups-and-downs.pcemium-10467886#
 12-
www.dayan.org/new-trends-israel's-trade-jordan

طاهره گودرزی 

منبع:موسسه تحقیقات وپژوهشهای سیاسی وعلمی ندا

تمام:حُر14
 


| شناسه مطلب: 153721