نقش ترکیه درفلسطین(بخش دوم):آینده نقش ترکیه وبازتاب آن برمسئله فلسطین،احزاب وگروههای تندرو...
موضعگیری در قبال مسئله فلسطین
در مجموع، میتوان گفت که مردم ترکیه با سیاستهای حزب عدالت و توسعه کاملاً موافق هستند. آنان بر حمایت از مسئله فلسطین در سایه تجاوزهای پیاپی اسراییل، کشف اسناد و مدارک اخیر دال بر نقش مهم اسراییل در حمایت از کردهای شمال عراق، متهم کردن مقامات اسراییلی به توطئهچینی برای کودتای نظامیان سابق و کنونی در ترکیه و انجام عملیات تروریستی، تأکید دارند. گفتنی است این توطئه به «ارگنکون» شناخته شده است.
روزنامه «تقویم» وابسته به نشریههای زنجیرهای «صباح»- که از نشریههای نزدیک به حزب حاکم این کشور است- فاش کرد: این شبکه تروریستی و جاسوسی از دستگاههای «ماجلان اس 313» ساخت رژیم صهیونیستی استفاده کرده است. این دستگاهها از طریق قبرس شمالی در اختیار فعالان شبکه مذکور قرار گرفته است.(1)
سکولارها، دومین قدرت ترکیه محسوب میشوند. احزاب و گروههای تندرو مانند حزب «ملت» در بطن این جریان قرار دارند. البته احزاب و گروههای میانه رو نیز یافت میشوند. آنها همواره برای برخورداری ترکیه از ویژگیهای سکولار تلاش میکنند. حضور احزاب سکولار در کشوری مانند ترکیه که قانون اساسی آن در ماده اول خود، بر سکولار بودن این کشور تأکید میکند، عجیب نیست. دو بخش قوه قضائیه و ارتش نیز به شدت از این جریان حمایت مینمایند.
بدین ترتیب، سکولارهای تندرو، حمایت مقامات ترکیه از مسئله فلسطین را ناشی از گرایشهای اسلامی حزب عدالت و توسعه میدانند و به اعتقاد آنها این امر با ویژگی سکولار ترکیه در تعارض است.
این گروهها، اردوغان را متهم به جانبداری از گرایشهای اسلامی و افراطی جنبش حماس کرده و از آن، سوء استفاده میکنند. زیرا چنین مسئلهای با معیارهای سکولار که به دنبال برقراری روابط حسنه با آمریکا، اسراییل و لابیهای یهودی است، مغایرت دارد.(2)
ارتش، سومین نیروی مقتدر در ترکیه میباشد. این تشکیلات، نقش حمایت از قانون اساسی، سکولار بودن ترکیه و برقراری روابط نزدیک با اسراییل را به خوبی ایفا میکند. ترکیه، توافقنامههای امنیتی و نظامی زیادی با اسراییل امضاء کرده است که توافقنامه امنیتی- استراتژیک سال 1996، در رأس این توافقنامهها قرار میگیرد.
تجار و بازرگانان نیز، چهارمین قدرت ترکیه محسوب میشوند. آنان، نقش بسیار مهمی در سیاست خارجی ترکیه دارند و از سیاستهای خارجی و داخلی حزب عدالت و توسعه حمایت میکنند. علاوه بر این، تعداد این دسته از افراد، قابل توجه است.
موضعگیری در قبال اروپا و آمریکا
کشور ترکیه برای کشورهای اروپایی و آمریکا، یک هم پیمان استراتژیک محسوب میشود. ترکیه؛ تنها کشور مسلمان عضو ناتو است و در آغاز جنگ سرد و پیش از فروپاشی شوروی به عنوان محوری مهم در بلوک غرب به شمار میرفت زیرا این کشور از لحاظ جغرافیایی به شوروی بسیار نزدیک بود. علاوه بر این، یکی از بزرگترین پایگاههای نظامی آمریکا در ترکیه قرار دارد. نام این پایگاه «اینجرلیک» است که در جنوب ترکیه مستقر میباشد.
پس از فروپاشی شوروی، نقش ترکیه را باید در جنگ دوم خلیج فارس (جنگ آزادسازی کویت) در سال 1991 مشاهده کرد. همچنین ترکیه در جنگ آمریکا علیه افغانستان در سال 2001، مشارکت کرد. اما پس از آن، تغییرات ملموسی رخ داد و در موضعگیری ترکیه در قبال آمریکا اثر گذاشت. این تغییرات عبارتند از:
1- آمریکا و طرح خاورمیانه بزرگ. بر اساس این طرح، آمریکا، ترکیه را الگویی برای کشورهای اسلامی در زمینه برقراری روابط با غرب معرفی کرد. این کشور، میان اسلام و ارزشهای سکولار غربی، هماهنگی ایجاد میکند. آمریکا پس از جنگ در افغانستان و عراق، از طریق ایجاد توازن استراتژیک میان ترکیه و ایران در خاورمیانه، میتواند جایگاه خود را در این منطقه تحکیم کرده و تصویر بهتری از خود نشان دهد.(3) برخی معتقدند که استراتژیهای آمریکا در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما، در رابطه با مسئله فلسطین بر اساس نقش فعال ترکیه در این زمینه، شکل گرفته است. این استراتژی، دو مبنای اساسی دارد:
الف- گفتمان دوستانه سیاسی و برنامه سیاسی مبتنی بر تداوم هژمونی. آمریکا در پی شکست نظامی به دنبال «هژمونی نرم» است.(4)
ب- جنگ آمریکا و اشغال عراق در سال 2003 در پرتو مخالفت ترکیه با مشارکت در جنگ و موافقت نکردن با استفاده آمریکا از پایگاه اینجرلیک، نگرانی از بازتابهای اشغال عراق، نقش فعال کردها و ترس از استقلال آنها در شمال عراق و افشای نقش اسراییل در شمال عراق.
2- رسیدن حزب عدالت و توسعه به قدرت با به کارگیری استراتژی جدید؛ استراتژیای که همکاری با غرب را رد نمیکند و بر اساس دیدگاه احمد اوغلو؛ معمار سیاستهای خارجی ترکیه، این کشور در موقعیت مرکزی قرار گرفته نه حاشیه. جهان از حالت یک قطبی خارج شده و به چند قطبی تبدیل خواهد شد، پس، سیاست و نقش ترکیه باید با توجه به چنین تصوری شکل بگیرد.
یکی از کارشناسان سیاسی آمریکا میگوید: نظام دوقطبی پس از پایان دوران جنگ سرد، به پایان رسیده است. آمریکا نباید فرض کند که ترکیه میخواهد تنها با آمریکا همپیمان شود و با همگرایی با کشورهای قدرتمندی چون چین و یا کشورهایی که از رابطه با آنها منافع اقتصادی زیادی به دست آورد، مخالفت نماید.(5) پس بدین ترتیب، دو دیدگاه در مورد نقش ترکیه وجود دارد:
دیدگاه اول بر این باور است که آمریکا، با نقش ترکیه در قبال مسئله فلسطین مخالفت نمیکند. زیرا به خوبی میداند که در این میان، خطوط قرمزی وجود دارند و ترکیه با توجه به روابطش با کشورهای غربی و اسراییل، نمیتواند از این خطوط عبور کند. در حالی که نقش ایران در قبال مسئله فلسطین به مراتب بالاتر و آزادتر از نقش ترکیه میباشد. آمریکا به دنبال یک جایگزین اسلامی میانهرویی است که جنبش حماس را به سمت میانهرویی و اعتدال در مقابله با نفوذ ایرانی، جذب کند. آمریکا به خوبی، چالشها و موانع پیش رو در منطقه را درک کرده است و به ترکیه به عنوان یک ذخیره استراتژیک مینگرد که گاه در حل بحرانها میتوان بدان پناه برد.(6)
دیدگاه دوم معتقد است که حزب عدالت و توسعه، دیدگاه اسلام سیاسی دارد. «سونر چاغاتای» مدیر برنامه تحقیقات ترکیه در واشنگتن میگوید: «حزب عدالت و توسعه به همه امور از زاویه برخورد تمدن و فرهنگ مینگرد پس نمیتواند میانجیگر خوب و شفافی باشد. تلاش این حزب برای نفوذ میان حماس و تشکیلات خودگردان فلسطین و یا میان ایران و اروپا، دال بر این ادعاست.»(7)
تحلیلگران محافظهکار و اصولگرا در آمریکا، به دنبال همپیمان شدن یونان، اسراییل و کردستان عراق برای تضعیف جایگاه ترکیه هستند. در نشست سری اعضای «مؤسسه میراث آمریکا» عبارت «باید ترکیه را مجازات کنیم» محکم به گوش میرسید.(8)
موضع اسراییل در قبال نقش روزافزون ترکیه
موضع اسراییل در قبال نقش ترکیه به موضع آمریکا نزدیک میباشد. اسراییل به دلیل وجود روابط تاریخی و استراتژیک با ترکیه و اینکه حزب حاکم با هر گرایشی که باشد نمیتواند در مورد روابطش با اسراییل ریسک کند، به دنبال روابط نزدیک با این کشور است. ترکیه به خوبی میداند که راه نزدیک شدن به کشورهای غربی از طریق برقراری روابط حسنه با اسراییل فراهم میشود.
البته تحلیلها و تفاسیر زیادی در اسراییل در مورد این موضع وجود دارد. برخی معتقدند که تغییر در روابط به دلیل سیاست اصول گرایانه حزب عدالت و توسعه میباشد و برخی دیگر، دموکراسی را عامل رسیدن حزب عدالت و توسعه به قدرت میدانند و میگویند دموکراسی، باعث دستیابی این حزب به قدرت شد. علاوه بر این معتقدند که اگر این روش در کشورهای عربی و اسلامی نیز اجرا شود، خطر بزرگی برای اسراییل به همراه خواهد آورد. نظر سومی نیز در این میان وجود دارد که این موضع را نتیجه درگیری و نزاع بر سر جایگاه منطقهای میداند. ترکیه در حال حاضر به اسراییل و تغییر حالتهای آن توجهی ندارد بلکه به دنبال همپیمانی است که موقعیت آن را نزد ملت و هم پیمانان دیگر خود، متزلزل نکند.(9)
پس بر این اساس در اسراییل دو دیدگاه درباره نقش ترکیه وجود دارد:
دیدگاه اول معتقد است که ترکیه، روابطش را با اسراییل قربانی نمیکند و در نزدیکی به فلسطین و دوری از اسراییل، یک سری معیارها را در نظر میگیرد. «یوری وردن» اولین سفیر اسراییل در ترکیه، در پی پیروزی حزب عدالت و توسعه و موضع آن در قبال مسئله فلسطین به خبرگزاری فرانسه میگوید: بنده اصلاً بدبین نیستم بلکه معتقدم که روابط حسنه میان ترکیه و اسراییل همچنان ادامه یابد. وی افزود: اگر ترکیه قصد داشته باشد که به اتحادیه اروپا بپیوندد و روابط خوبی با آمریکا داشته باشد باید بداند که این دو هدف در یک راستا قرار میگیرند. دولت جدید نمیتواند از برقراری روابط سیاسی با اسراییل سرپیچی کند.
«موشه کتساف» رئیس جمهور پیشین اسراییل پس از به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه گفت: از به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه اصلاً نگران نیستم زیرا منافع ملی طرفین بر اساس برقراری روابط حسنه میان آنها تأمین میشود. «آلون لیون» و «یوفال بستان» دو کارشناس اسراییلی در رابطه با موضعگیری ترکیه میگویند: «ترکیه به دنبال جنگ با اسراییل نیست بلکه فقط به دنبال دستیابی به قدرت در سطح داخلی و منطقهای است و بر این اساس، خود را مدافع حق فلسطین و متزلزل کننده جایگاه اسراییل نشان داد.»(10)
ترکیه میتواند بخشی از اهداف اسراییل مبنی بر جذب کردن جنبش حماس و سوریه به سمت خود و دوری از ایران را تحقق بخشد. از این رو، اعمال فشار ترکیه علیه اسراییل به جزئیات و امور حاشیهای محدود میشود و در رابطه با مسائل عمیقتر تا اطلاع ثانوی و ایجاد تغییرات بنیادین در استراتژی ترکیه، دست نخورده باقی خواهد ماند.(11)
علیرغم انتقادات گسترده و گزنده مقامات ترکیه از سیاستهای اسراییل در خصوص محاصره غزه و نتایج حمله به کشتی آزادی، اما ساختار پیچیده روابط ترکیه و اسراییل به گونهای است که طرفین را از ارائه انتقادات در چارچوب مشخص و حساب شده، محروم نمیکند.(12)
دیدگاه دوم معتقد است که روابط میان ترکیه و اسراییل که تا چندی پیش، بسیار نزدیک و عمیق بود ممکن است از تغییر و تحولات منطقه تأثیر پذیرد. مقامات امنیت ملی به شدت از خطر برخی کشورهای منطقه از جمله ایران در هراس میباشند. ایران که در گذشته، دوست و همپیمان اسراییل بود به دشمن سرسخت آن تبدیل شده است. البته این امر ممکن است در مورد ترکیه نیز صدق کند.(13)
«بنیامین زئیف بگین» نماینده اسراییل که در کنفرانس تغییرات آب و هوا در کشورهای مدیترانهای شرکت کرده بود در پاسخ به سؤال تیره شدن روابط میان ترکیه و اسراییل و طی گفتگو با روزنامه «تانیا» در آتن گفت: «این مسئله، بسیار نگران کننده است. اردوغان، نخست وزیر ترکیه در موضعگیریهایش کاملاً واضح و شفاف عمل میکند، در اینکه وی به دنبال هم پیمان شدن با ایران است شکی نیست. هم پیمانی جدید میان ترکیه، ایران، سوریه و لبنان برای ما و اروپا بسیار نگران کننده میباشد. ترکیه اخیراً در شورای امنیت، علیه تحریم ایران به دلیل برنامه هستهای آن، رأی مخالف داده است.»(14)
موضعگیری عربی و فلسطینی
علیرغم موضع ملتهای عربی که تحت تأثیر شعارهای رجب طیب اردوغان و حمایت وی از ملت فلسطین اما، بسیاری از روشنفکران عربی و فلسطینی در این باره، دچار دوگانگی شدهاند. آنها گاهی از نقش میانهروی ترکیه استقبال کرده و گاهی در مورد برخی اقدامات رهبران ترکیه، دچار شک و تردید شوند.
موضع نهادهای رسمی عربی در مورد مسئله فلسطین از این دو گزینه خارج نبود. اولی در نقش روزافزون ایران در منطقه نشان داده میشود و دومی در ضعف نقش عربها و نقش فعال ترکیه نمایان گردید.
در پایان، عربها نقش فعال ترکیه در پرتو حکومت حزب عدالت و توسعه را انتخاب کردند. دولتهای پیشین ترکیه، به دنبال برقراری روابط نزدیک با اسراییل و چشمپوشی از روابط با جهان عرب بودند و تنها در دوره حکومت حزب رفاه و حزب عدالت و توسعه، روابط ترکیه با کشورهای عربی -به ویژه مصر و سوریه- در بهترین حالت بود.
علاوه بر این، دولت ترکیه رسماً اعلام کرد که نقش ترکیه در قبال جنگ غزه نباید فراتر از نقش مصر در این خصوص باشد. احمد داود اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه اظهار داشت: «نقش ترکیه میتواند مکمل باشد اما هرگز نمیتواند جایگزین نقش مصر شود.»(15)
در مورد موضع ترکیه در قبال مسئله فلسطین، تحلیلهای زیادی از جانب عربها ارائه شده است. برخی از ظهور حکومت عثمانی جدیدی که بخواهد از طریق فلسطین بر جهان عربی سیطره یابد، نگران هستند(16) و برخی دیگر، معتقدند که ترکیه با توجه به ضعف کشورهای عربی، فلسطین را از سرکوب شدن توسط اسراییل نجات میدهد.(17) اما در این میان، مشکلی وجود دارد و آن این است که عربها به دنبال چه چیزی هستند؟ زیرا هیچ کشور و یا نهادی عربی وجود ندارد که در مورد اختلاف، درگیری و یا تأیید نقش ترکیه به وضوح صحبت کند. بلکه ابهامات زیادی در مورد دیدگاه عرب در رابطه با موضعگیری در قبال ترکیه وجود دارد.(18)
راهبردهای حزب عدالت و توسعه
با توجه به موضعگیریها و مطالب ذکر شده، مشخص میشود که حزب عدالت و توسعه، استراتژی افزایش نقش مردمی و کاهش نقش ارتش و بخش قضائی ترکیه را در پیش گرفته است که البته این امر، باید به دور از هرگونه افراط و یا تفریط و با توجه به چارچوبهای کلی سیاست خارجی ترکیه از جمله حمایت از روابط با غرب و منافع عالی این کشور انجام گیرد. بر این اساس، در دوران حکومت حزب عدالت و توسعه، اختلافات زیادی در مورد موضعگیری ترکیه در قبال فلسطین وجود داشته است:
1- حزب عدالت و توسعه در دوره اول حکومت خود (از نوامبر 2002 تا نوامبر 2007) بر حفظ آرامش داخلی و خارجی تلاش نمود. رهبران حزب، تصریح کردند که برای نظام سکولار، ارزش قائل هستند و برای نزدیک کردن فرماندهان نظامی به سمت خود، سعی میکنند. این در حالی بود که ارتش، همواره برای جلوگیری از مشارکت حزب عدالت و توسعه در انتخابات، گام برمیداشت. اردوغان زمانی که عضو برجستهای در حزب فضیلت به رهبری اربکان بود، اظهار داشت که از افکار و عقاید سابق خود دوری کرده است. عبدا... گل نیز تأکید کرده است که هیچ گونه برنامه اسلامگرایانهای ندارد. وی اعلام کرده است که آنها اسلامگرایان افراطی نیستند بلکه عضو یک حزب محافظهکار میباشند. «آنان، اسلامگرایان دمکرات هستند درست مانند مسیحیان دمکرات در اروپا.»(19)
همچنین، حزب عدالت و توسعه برای حفظ و تحکیم روابط خود با غرب، اصلاح قوانین و سیاستها بر اساس شروط عضویت در اتحادیه اروپا و در عین حال، در پیش گرفتن سیاستهایی که دخالتهای ارتش را محدود کند، تلاشهای وافری انجام داده است. رهبران این حزب به کشورهای غربی و نیروهای سکولار در داخل ترکیه، تأکید کردند که این حزب به دنبال گرایشهای غربی میباشد.
البته این سیاستها قبلاً نیز از جانب احزاب سکولار مانند حزب جمهوریخواه خلق تأیید شده بود. حزب مذکور در سال 2001 که حکومت را در دست داشت اصلاحاتی را در قانون اساسی ترکیه به منظور محدود کردن حاکمیت ارتش بر شورای امنیت ملی و سایر مسائل داخلی انجام داد.
2- مرحله پس از انتخابات در سال 2007 و انتخاب احمد داود اوغلو (معمار سیاست خارجی ترکیه در دوره حکومت حزب عدالت و توسعه) به عنوان وزیر امور خارجه. احمد داود اوغلو پیش از آن، مشاور سیاسی نخست وزیر ترکیه بود. در این مرحله، حزب عدالت و توسعه بر جلب توجه افکار عمومی و پاسخ به خواستههای آنان تمرکز کرد. این امر به منظور محدود نمودن نقش ارتش انجام شد و بدین وسیله، افکار عمومی در ترکیه در مقابل ارتش قرار گرفت. دولت مذکور از توطئه برخی از نظامیان سابق و کنونی ترک برای ترور رهبران دولت پرده برداشت و در قانون اساسی ترکیه، اصلاحاتی برای محاکمه این افراد در دادگاه مدنی انجام داد. علاوه بر این بر ارتش، فشارهای زیادی وارد کرد تا جایی که ژنرالها و فرماندهان نظامی وادار به اعتراف شدند که ارتش، بخشی از دولت ترکیه میباشد و بالاتر از آن نیست.
در این مرحله، دولت ترکیه به مردم فرصت داد به خیابانها بیایند تا اقدامات اسراییل در جنگ علیه غزه را در سال 2008- 2009 محکوم کنند. همچنین کاروانهای کمکهای انسانی را به غزه اعزام کرد و سرانجام 9 تن از شهروندان ترکیه در کشتی مرمره توسط نیروهای رژیم صهیونیستی جان باختند. مقامات ترکیه در این رابطه تأکید کردند که هرگز به اهالی غزه پشت نخواهند کرد. بدین ترتیب، افکار عمومی مخالف با اسراییل، اهرم فشاری در مقابل سکولارها و ارتش شد که به دنبال تحکیم روابط با اسراییل بودند. حزب عدالت و توسعه نیز در این باره، حد وسط را برگزید. به درخواستهای قطع روابط با اسراییل، پاسخ قطعی نمیدهد و از سوی دیگر، روابط نزدیک و صمیمانهای همانند سابق با این رژیم برقرار نمیکند. نزدیک شدن اسراییل به یونان در سالهای 2009 و 2010، نقش اسراییل در شمال عراق و روابط پنهان آن با حزب کارگر کردستان، کمک فراوانی به حزب عدالت و توسعه برای توجیه سست شدن روابط با این رژیم کرد.
آینده نقش ترکیه
سناریوهای احتمالی زیادی برای نقش ترکیه در آینده نزدیک، پیشبینی شده است. گمان میرود که ترکیه از میان دو گزینه «نزدیک شدن به محور مقاومت» و یا «نزدیکی به محور میانه رو»، یکی را انتخاب و یا شاید همان نقش میانجیگری سابق خود را حفظ نماید.(20) نویسنده این مقاله، معتقد است که ترکیه همان نقش سابق خود را در پیش خواهد گرفت. نقش میانجیگری ترکیه بر اساس موارد زیر پایهریزی شده است:
1- نقش فعال در مسائل خاورمیانه به ویژه مسئله فلسطین: البته این امر نباید با چارچوبهای اساسی سیاست خارجی ترکیه تعارض داشته باشد. ترکیه به دنبال دستیابی به منافع خود در منطقه میباشد. مقامات ترکیه به خوبی میدانند که چنین برنامههایی بدون تبادل در منافع سیاسی، اقتصادی و امنیتی با سایر کشورهای منطقه، امکانپذیر نمیباشد.(21)
2- سست شدن روابط با اسراییل: روابط ترکیه با اسراییل به ویژه در زمینه غیرنظامی، سست شده است و در مقابل، روابط ترکیه با کشورهای عربی مانند عربستان سعودی، مصر، سوریه و حتی ایران -به گونهای که به منافع ترکیه خدمت کند –نزدیکتر شده است.
«ابراهیم کالین» مشاور نخست وزیر ترکیه، در جمعی از پژوهشگران آمریکایی در 9 ژوئن 2010 گفت: «در جلسه رأیگیری شورای امنیت درباره تحریمهای ایران، ترکیه به دو دلیل از رأی مثبت، امتناع ورزید. اولاً نمیخواستیم که با عقیده خود در این رابطه، تناقض داشته باشیم. ما در این زمینه به نتایج ملموسی دست یافتیم و همچنان این مسئله در حال بررسی میباشد. ما نباید با افکارمان تعارض داشته باشیم... باید از اعطای رأی مثبت در رابطه با تحریم ها علیه ایران مخالفت میکردیم. خودتان را جای ما بگذارید. بعد از این همه، دوستان ما در آمریکا و اروپا همواره به ما فشار میآورند که با ایرانیها صحبت کنیم. اگر به تحریمها رأی مثبت میدادیم، اعتماد میان ما و آنها از بین میرفت... ما باز هم تلاش کردیم که با مقامات ایرانی مذاکره کنیم... اما در این امر موفق نشدیم.»(22)
3- گرایش ترکیه به برقراری روابط با کشورهای مخالف با اسراییل: ترکیه از طریق یک گفتمان سیاسی، باید اعتماد کشورهای مخالف با اسراییل را جلب نماید.
4- عدم درگیری با کشورهای محور اعتدال و میانهرو در منطقه: کشورهای مصر و عربستان سعودی در این محور قرار دارند و ترکیه باید به آنها اطمینان دهد که به دنبال تصرف جایگاه آنها در رابطه با نقش میانجیگری و پرونده آشتی ملی فلسطین نیست. احمد داود اوغلو تأکید کرد: نقش ترکیه در این میان میتواند مکمل باشد ولی هرگز نمیتواند جایگاه مصر را تصرف کند.(23)
5- افزایش احتمال انعطافپذیری موضعگیری فعلی ترکیه: یک نویسنده اسراییلی میگوید: «در سالهای اخیر، روابط ما با ترکیه بحرانی شده است و با چالشهای زیادی مواجه شدیم. اما صحبت از قطع کامل این روابط بسیار زود است. این روابط حتی در اوج تشنج و انتقادهای تند مقامات ترکیه، قطع نشده است. دولت اردوغان از اسراییل تقاضا کرده که با نقش میانجیگری آن در مسئله سوریه و اسراییل موافقت کند. این تقاضای کشوری نیست که به دنبال قطع روابط باشد.»(24)
نقش آفرینی ترکیه به نفع چه کسی خواهد بود؟
نقش فعال و پرحضور ترکیه در خاورمیانه به ویژه در مسئله فلسطین، بسیار بحث برانگیز است. مقامات ترکیه به خوبی میدانند که این نقش آنها سؤالات زیادی را در میان افکار عمومی به وجود آورده است. مهمترین سؤال این است که حضور فعال ترکیه به نفع چه کسی خواهد بود؟! آیا این نقش به نفع کشورهای عربی و به ویژه کشور فلسطین است و یا برعکس، این نقش به اهداف اسراییل خدمت میکند؟ آیا نقش ترکیه، بیطرف خواهد بود و به سود یا ضرر کسی ختم نمیشود؟
دیدگاههای مختلفی در میان عربها و اسراییل در مورد این نقش وجود دارد:
1- دیدگاه کشورهای عربی: موضعگیریها و دیدگاههای مختلفی در مورد نقش ترکیه در میان عربها وجود دارد. برخی معتقدند که نقش فعال ترکیه، ضعف عربها را در حمایت از حقوق ملت فلسطین میپوشاند. تصریحات اردوغان در تمام قضایای مربوط به مسئله فلسطین به مراتب محکمتر از موضع کشورهای محور اعتدال و حتی در برخی اوقات، تندتر از محور مخالفان اسراییل بوده است.(25) برخی دیگر نیز بر این باورند که ترکیه بر اساس طرح و نقشه آمریکا عمل میکند تا بدین وسیله بتواند اعتماد کشورهای عربی به ویژه محور مقاومت را جلب کند و سرانجام بر نقش ایران در این خصوص غلبه یابد. اما باید در نظر بگیریم که موضعگیریها و تصریحات رهبران ترکیه در حد صحبت بود و به مرحله اجرا درنیامد.(26)
2- دیدگاه اسراییل: گروهی از افراد در داخل اسراییل معتقدند که ترکیه، دولتی استراتژیک است و به راحتی از روابط خود با اسراییل و غرب چشمپوشی نخواهد کرد؛ نقش فعال ترکیه به کاهش نفوذ ایران در منطقه منجر میشود و خود را برای جایگزینی آماده خواهد کرد. جایگزینی که ملتهای عرب بدان اعتماد میکنند زیرا این ملتها از موضعگیریهای محور اعتدال به خشم آمدند.(27) همچنین برخی دیگر بر این باورند که نقش فعال ترکیه ممکن است واقعاً به قطع روابط با اسراییل منجر شود و این کشور به جمع محور مقاومت بپیوندد.(28)
پس بر این اساس، مشخص میشود که در رابطه با نقش ترکیه، اختلاف نظر و دیدگاههای مختلفی در میان کشورهای عربی و در داخل اسراییل وجود دارد. پس از بررسی و مطالعه نقش ترکیه و تصریحات مقامات آن، مشخص میشود که هر چند مقامات این کشور، ادعای بیطرفی میکنند اما سرانجام، این موضعگیریها به نفع مسئله فلسطین خواهد بود.
بیتردید، پس از بر سر کار آمدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه، نوعی توازن در روابط این کشور با اسراییل و فلسطین به وجود آمد. این روابط به نحوی منجر به تمایل ملتها به سمت مسئله فلسطین شد. دیدارهای رسمی مقامات ترکیه از فلسطین افزایش یافت. رهبران این حزب، خود را در میان دو جهت کاملاً متضاد و متعارض دریافتند. از یک سو به حمایت از مسائل عربی، اسلامی و به ویژه مسئله فلسطین تمایل دارند و از سوی دیگر، معتقدند که در این میان، عواملی از جمله ارتش ترکیه، تمایل این کشور برای پیوستن به اتحادیه اروپا، جلوگیری از خشمگین شدن آمریکا و غیره وجود دارند که باعث میشوند حزب عدالت و توسعه نتواند روابط خود را کاملاً با اسراییل قطع کند. علاوه بر این، نفوذ تبلیغاتی احزاب و گروههای سکولار در ترکیه، مانع از در پیش گرفتن سیاستهای اسلامگرایانه میشود.(29)
روابط ترکیه و اسراییل به دلایل زیادی در بدترین شرایط به سر میبرد. برخی از این دلایل به کنش و واکنش طرفین مرتبط میشود. تا جایی که دکترین جدید امنیت ملی ترکیه، اسراییل را خطر بزرگی میداند. بیثباتی منطقه به دلیل سیاستها و رفتار اسراییل است که این امر، ممکن است به مسابقه تسلیحاتی و رقابت در این زمینه منجر شود که البته تمام این اقدامات به ضرر ترکیه میباشد.(30)
ترکیه شرط کرده است که اطلاعات مربوط به سامانه ضد موشکی ناتو را در اختیار اسراییل قرار ندهد.(31) روزنامه «صباح» چاپ ترکیه منتشر کرد: «سازمان اطلاعات ترکیه، روابط خود را با موساد قطع کرد و این امر به دلیل تیرگی روابط میان دو کشور اتفاق افتاد.» روزنامه مذکور تأکید کرد: «این دو سازمان که در گذشته روابط بسیار نزدیکی داشتند، در حال حاضر، نه تنها روابط میان آنها قطع شده است، بلکه انجام عملیات مشترک میان آن دو نیز، متوقف شده است.»(32)
نتیجهگیری
نقش فعال و پررنگ ترکیه در عرصه منطقه به ویژه پس از به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه بر کسی پوشیده نیست. این نقش در سالهای 2009 و 2010 به اوج خود رسید. شرایط و عوامل زیادی بر این نقش فعال، اثر گذاشت. در این میان، کسی نمیتواند از نقش و برنامة احمد داود اوغلو، معمار سیاست خارجه ترکیه چشمپوشی کند. بهترین اقدام اوغلو، بررسی دقیق نقش ترکیه پس از پایان جنگ سرد، تغییر و تحولات اساسی پس از حادثه 11 سپتامبر 2001 و بررسی دقیق جایگاه فعلی و آینده آمریکا در عرصه بینالملل بود. اوغلو با توجه به این مطالعات عمیق توانست چه در هنگام تصدی پست مشاور نخست وزیر و چه پس از تعیین به عنوان وزیر امور خارجه، نظریه خود را در این زمینه به مرحله اجرا درآورد.
موضع کشورهای عربی در قبال ترکیه به هر گونهای که باشد، مهم نیست زیرا در هر صورت، کسی نمیتواند نقش فعال ترکیه و چگونگی مطرح کردن نام آن را در عرصه بینالملل نادیده بگیرد. به ویژه اینکه جایگاه ترکیه پس از پایان دوره جنگ سرد و فروپاشی شوروی، متزلزل شده بود.
کشور ترکیه پس از سعی و تلاش فراوان توانست از کشوری حاشیهای خارج و به کشور مرکزی و محوری در خاورمیانه تبدیل شود. مقامات ترکیه به خوبی توانستند از موقعیت استراتژیک خود، نهایت استفاده را ببرند. همچنین دولت فعلی ترکیه با انجام اصلاحات در قانون اساسی موافقت نمود و به ملت در تصمیمگیری داخلی و خارجی توجه خاصی کرده و به آنها فرصت موافقت و یا مخالفت را داده است. مقامات ترکیه به همه نشان دادند که با توجه به منافع عالی خود، در تصمیمگیری، مستقل هستند و با توجه به استراتژی اوغلو، در برقراری رابطه با دیگران، دچار مشکل نخواهد شد.
پینوشتها:
1- روزنامه الحیاة چاپ لندن، 4 نوامبر 2010
2- حسنی محلی، «موضعگیری ترکیه در قبال جنگ غزه و چشماندازهای نقش استراتژی جدید»، مرکز مطالعات الجزیرة.
3- خلیل العنانی، «ترکیه و آمریکا: منافع استراتژیک دوجانبه، مرکز مطالعات الجزیرة.
4- نبیل شبیب، «ترکیه، اسب تروا در سیاست اوباما؟» سایت اسلام آن لاین
5- زیامیرال و جاناتان س. پاریس، «تحلیل فعالیت سیاست خارجی ترکیه»، اکتبر 2010، ترجمه شده در مرکز مطالعاتی الزیتونه.
6- سلام الربضی، «سستی روابط ترکیه و اسراییل و احتمال ضعیف تغییر استراتژی»، روزنامه العرب چاپ لندن، 6/10/2010.
7- سونرچاگاپتای، «ترکیه زیر سایه دولت عدالت و توسعه، نه قدرتی غربی و نه منطقهای»، حریت دیلی نیوز، 14/10/2010.
8- سایت خبری یونانی «ناسیونال براید»، گزارش «بازسازی ژئوپلیتیک»، 21 اکتبر 2010، ترجمه گروه سبوت لایت اون، اروپا.
9- برای کسب اطلاعات بیشتر در این رابطه مراجعه کنید به: ماجد الکیالی، «مطالعات اسراییل در مورد بحران در روابط با ترکیه»، مرکز مطالعاتی الجزیرة.
10- آلون لیون و یوفال بستان، «روابط فرضی، سیاست داخلی ترکیه و تأثیر آن بر سیاست تند خارجی»، ترجمه سبوت لایت اون، ژوئن 2010
11- سلام الریضی، پیشین.
12- بشیر عبدالفتاح، «حد و مرزها تنش میان ترکیه و اسراییل»، مرکز مطالعاتی الجزیرة
13- حلمی موسی، «میزگردی در مورد مسئله فلسطین»، مرکز مطالعاتی الزیتونه، 2010.
14- روزنامه تانیا چاپ یونان، 25/10/2010، ترجمه سبوت لایت اون
15- ارزیابی استراتژیک(22): «نقش ترکیه در منطقه و تأثیر آن بر مسئله فلسطین»، مرکز مطالعاتی الزیتونه.
16- غازی رحمان، «ترکیه، امپریالیسم نرم با لباس عثمانی»، مرکز مطالعاتی الجزیرة
17- خورشید دلی، «ترکیه و اسراییل؛ قطع روابط»، روزنامه الوطن چاپ سوریه
18- عزمی بشاره، «عرب، اسراییل و ترکیه»، روزنامه الاخبار چاپ لبنان
19- باکنیام شرقاوی، «ایران و ترکیه پس از 11 سپتامبر»، مرکز مطالعاتی الحضارة
20- ارزیابی استراتژیک(22)، پیشین
21- بشیر نافع «سیاست خارجی ترکیه و سؤالاتی در مورد پیامدهای پس از جنگ غزه»، مرکز مطالعاتی الجزیرة.
22- متن سخنرانی در روزنامه النهار چاپ لبنان، 20/7/2010
23- ارزیابی استراتژیک، پیشین
24- ایلی افیدار، روزنامه عبری یدیعوت آحرونوت 21/10/2010، ترجمه سبوت لایت اون.
25- مراجعه به «نشست ترکیه و اسراییل پس از حمله به کشتی آزادی»، مرکز مطالعاتی الشرقالاوسط، اردن، امان، 5 ژوئن 2010. همچنین: نزار عبدالقادر، «روابط ترکیه- اسراییل، میان نزدیکی و قطع روابط»، مجله دفاع ملی لبنان، شماره 74- نوامبر 2010.
26- «ترکیه و مسائل مربوط به سیاست خارجی» به نقل از محمد نورالدین.
27- تحلیل فعالیت سیاست خارجی ترکیه و اظهارات شیمون پرز پس از رویدادهای کشتی آزادی، روزنامه الخلیج، چاپ امارات، 27/9/2010.
28- «روابط فرضی، سیاست داخلی ترکیه و تأثیر آن بر سیاست خارجی این کشور»، ترجمه سبوت لایت اون.
29- احمد ممدوح، «سیاست خارجی ترکیه در قبال اسراییل» (1996- 2009)
30- روزنامه سیمیرینی چاپ قبرس، 2/11/2010، ترجمه سبوت لایت.
31- روزنامه عبری هاآرتص، 26/10/2010، ترجمه سبوت لایت.
32- همان.
منبع: موسسه تحقیقات و پژوهش های سیاسی وعلمی ندا
نویسنده: رجب الباسل
ترجمة اسراء قطبی
تمام:حُر14
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس