نقش ترکیه درقضیه فلسطین از2002تا2010(بخش اول)ابتدااینکه ترکیه به گرایشهای فرهنگی...
جهان در سالهای اخیر، شاهد نقش فعال و گسترده ترکیه در عرصه منطقهای و فرامنطقهای بوده است. این نقش آفرینی در مسئله فلسطین نیز جلوهگر شد. نقشی که باعث به وجود آمدن پیشگوییها و سؤالات زیادی به ویژه در دوره حکومت حزب «عدالت و توسعه» که دارای گرایشهای اسلامی است، شد.
برخی معتقدند که حمایت ترکیه از مسئله فلسطین به دلیل گرایشهای مذهبی و اسلامی رهبران حزب میباشد. با توجه به این گرایشها، کاملاً طبیعی است که حزب عدالت و توسعه به مسئله فلسطین اهتمام ورزد. زیرا این امر، باعث افزایش شمار هواداران حزب در داخل و خارج از کشور خواهد شد.
برخی دیگر نیز بر این عقیده هستند که سیاست بینالملل، توجهی به ایدئولوژیها ندارد بلکه منافع را در نظر میگیرد. همچنین سیاست خارجی ترکیه از حفظ منافع عالی این کشور حکایت میکند و اینکه رهبران آن در این مسیر حرکت میکنند. نقش فعال و گسترده، حاکی از منافع ترکیه است. این امر از یک سو با هدف نفوذ هر چه بیشتر و از سوی دیگر، به منظور رویارویی و مقابله با سایر نیروها انجام میگیرد. پس با توجه به این شرایط میتوان گفت که مسئله فلسطین، گزینه بسیار مناسبی برای دستیابی به این اهداف میباشد. این در حالی است که بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که نقش آفرینی ترکیه در منطقه به ویژه در مورد مسئله فلسطین، امری کاملاً طبیعی است و این پدیده به دلیل تمایل آمریکا به ارائه الگوی دولت اسلامی- دموکراتیک در منطقه میباشد و بر این اساس، زمینه برای به قدرت رسیدن گروههای اسلامگرا در کشور سکولار فراهم میشود و از ایجاد درگیری با منافع عمده آمریکا در خاورمیانه جلوگیری به عمل میآید.
این مقاله، درصدد پاسخگویی به سؤالات متعدد در رابطه با موضع کشور ترکیه در 7 سال گذشته (منتهی به 2010) میباشد. این سؤالات عبارتند از:
1- موضع ترکیه در قبال مسئله فلسطین به چه صورت بوده است؟
2- چارچوب نقش فعلی ترکیه در سطوح رسمی و غیررسمی نسبت به مسئله فلسطین چیست؟
3- بازتابهای نقش ترکیه در مسئله فلسطین و روابط این کشور با کشورهای منطقه و نظام بینالملل به چه صورت خواهد بود؟
1- پیشینه تاریخی نقش ترکیه در مسئله فلسطین
میان ترکیه و مسئله فلسطین از دیر باز یعنی از زمانی که این کشور بخشی از دولت عثمانی بود تا زمان اشغالگری انگلیس در سال 1922، رابطه وجود داشته است. علاوه بر این، روابط ترکیه و فلسطین به دلیل ارتباط اسلامی با مسئله فلسطین، از دیرباز وجود داشته و تا امروز ادامه یافته است.
ترکیه در دوره دولت عثمانی (1299- 1924) موضعگیریهای مختلفی در قبال مسئله فلسطین داشته است. زمانی که دولت عثمانی با ضعف مواجه شد، بر اثر فشار کشورهای قدرتمند، امتیازهای زیادی به خارجیها داده شد. «موشه مونتیفیوری» یکی از ثروتمندان یهودی انگلیس توانست امتیازات و ضمانتهای زیادی را از دولت عثمانی بگیرد. مونتیفیوری در سالهای 1839 تا 1840 اقدام به ساخت شهرکها کرد. تعداد یهودیان در سال 1837 تقریباً 1500 نفر بود و در سال 1840 به 10 هزار نفر رسید و در سال 1860 این تعداد به 15 هزار و در سال 1881 به 22 هزار شهرکنشین افزایش یافت که البته اغلب آنها در قدس ساکن شدند. پس از آن، مونتیفیوری در سال 1859، مجوز خرید زمینی در خارج از قدس را از دولت عثمانی گرفت که بیمارستان و ساختمانهای یهودینشین را در آن احداث کرد و بعدها به شهرک یهودینشین «یمین موشه» شهرت یافت.(1)
پس از برسر کار آمدن سلطان عبدالحمید دوم (1876- 1909) وی درصدد برآمد تا دولت خود را تقویت کند و با اجرای پروژه صهیونیستی در فلسطین مخالفت نمود. لذا این پروژهها در دوره حکومت عبدالحمید متوقف شد.
در سال 1901، «تئودور هرتزل» بنیانگذار صهیونیسم، برای کسب موافقت سلطان عبدالحمید دوم در مورد اسکان یهودیان در فلسطین، تلاش زیادی کرد. اما سلطان عبدالحمید کاملاً با این طرح مخالفت نمود و گفت: «رئیس صهیونیستها هرگز نمیتواند مرا قانع کند... صهیونیستها به فعالیتهای کشاورزی در فلسطین اکتفا نمیکنند بلکه آنها به دنبال مسائل بزرگتر مانند تشکیل دولت و انتخاب نمایندگانی برای خود هستند... من از طمعورزی آنان مطلع هستم. اما یهودیان سطحینگر گمان میکنند که میتوانند مرا قانع نمایند.»
سلطان عبدالحمید، پیغامی به هرتزل فرستاد و گفت: «نمیتوانم از یک وجب از خاک این اراضی مقدس چشمپوشی کنم زیرا این اراضی ملک من نمیباشند.»(2) پس از به قدرت رسیدن مصطفی کمال آتاتورک و از میان رفتن نظام خلافت اسلامی در سال 1924، وی از برقراری صلح در داخل و خارج سخن به میان آورد. روابط ترکیه در این دوره به دلیل گرایشهای آتاتورک با فلسطین محدود ماند زیرا وی در سیاستهای خود، بیشتر به مسائل داخلی ترکیه تکیه میکرد.
مواضع ترکیه در قبال مسئله فلسطین، مراحل متعددی را پشت سر گذارده است اما به طور کلی میتوان چارچوبهایی را که بر اساس آن، موضع ترکیه در قبال این مسئله شکل گرفته است مشخص نمود. این چارچوبها عبارتند از:
1- میزان همگرایی ترکیه با کشورهای غربی. که البته به رسمیت شناختن اسراییل از جانب ترکیه در این همگرایی نقش مؤثری داشته است. ترکیه در سال 1949، اسراییل را به رسمیت شناخت. ترکیه، اولین کشور مسلمانی بود که دست به این اقدام زد. سپس از «الیاهو ساسون» به عنوان اولین دیپلمات اسراییلی استقبال کرد. در سال 1951، توافقنامههای امنیتی میان طرفین امضا شد و پس از آن ترکیه، اسراییل و اتیوپی توافقنامه «کمربند پیرامونی» را در اوت 1958 به امضا رساندند.
روابط با غرب، چه اروپا و چه آمریکا، مورد خواست ارتش و مردم ترکیه میباشد. ملت ترکیه و سایر گروههای دیگر داخلی معتقدند که عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا، فرصتی حیاتی به شمار میرود.
2- میزان تناسب میان امنیت ملی و مسائل اصلی در ترکیه: مانند مسائل مربوط به ارامنه، کردها، قبرس و سوریه. البته در مورد کلیت این مسائل، اختلافی وجود ندارد بلکه بر سر جزئیات آن دیدگاههای مختلفی به چشم میخورد.
زمانی که اسراییل به موضع ترکیه گرایش یابد، در این شرایط، شاهد همکاری و هماهنگی میان آن دو خواهیم بود. مثلاً در سال 1951، ترکیه و اسراییل «توافقنامه امنیتی» امضا کردند. در قبال این توافقنامه، اسراییل متعهد شد که اطلاعات امنیتی مربوط به سازمانهای کردی، ارمنی و فعالیتهای یونان در دریای مدیترانه را در اختیار ترکیه قرار دهد. از سوی دیگر، زمانی که در سالهای 1943 و 1964 در آستانه بحران قبرس، اسراییل به سمت یونان متمایل شد، شاهد تنش در روابط ترکیه و اسراییل بودیم. به دنبال این رویداد، ترکیه با جنگ اسراییل علیه سوریه، مصر و کرانه باختری در سال 1967 به شدت مخالفت کرد. علاوه بر این، ترکیه اسراییل را به پایبندی نسبت به قطعنامههای 242 و 338 شورای امنیت فراخواند که بر مسئله بازگشت به مرزهای پیش از 5 ژوئن 1967 تأکید میکند. همچنین با پیوستن شهر قدس به اسراییل مخالفت کرد. اما این مخالفتها به مرحله قطع روابط دیپلماتیک میان طرفین نرسید. مقامات ترکیه با مصوبه «سازمان همکاری اسلامی» در خصوص قطع روابط دیپلماتیک با اسراییل در پی آتشسوزی مسجدالاقصی در سال 1969، اعلام مخالفت نمودند. اما با این وجود، راضی نشدند که کشور ترکیه محل تردد هواپیماهای آمریکایی برای کمکرسانی به اسراییل در جنگ 1973 باشد.
3- ماهیت نظام سیاسی فعلی در ترکیه و روابط میان اسلامگرایان و سکولارها و همگرایی با کمالیسم یا دوری از آن، میزان سیطره ارتش بر دولت، نزدیکی و یا محدود نمودن جریان سکولار که از جانب ارتش و برخی از گروههای فعال در داخل نظام ترکیه حمایت میشود، برای بسیاری از نیروهای سیاسی یا اجتماعی در این کشور، امری دشوار میباشد. دین اسلام که اغلب ملت ترکیه بدان پایبند هستند یکی از مؤلفههای اساسی ملت به شمار میرود و علیرغم سیاستهای تندروانه نظام حکومتی ترکیه از زمان آتاتورک تاکنون، این دین همچنان از جایگاه و عظمت خاصی نزد مردم برخوردار است. پس در این شرایط، نظام سیاسی در مسائل داخلی و خارجی خود باید حتی الامکان میان تمایلات دینی ملت و محدودیتهای تشکیلات امنیتی سکولارها توازن برقرار کند.
در صورت سیطره نظام سکولار و یا نفوذ ارتش، روابط ترکیه با اسراییل محکم میشود اما باز هم به مرحله چشمپوشی کامل از حقوق ملت فلسطین نخواهد رسید. از سوی دیگر، دوری حکومت از سکولاریسم افراطی و یا نزدیکی بیش از اندازه به آن، باز هم به مرحله قطع روابط دیپلماتیک میان ترکیه و اسراییل و یا متوقف کردن همکاریهای استراتژیک نخواهد رسید.
4- ماهیت نظام بینالمللی و نقش ترکیه در جنگ سرد با نقش آن پس از فروپاشی شوروی و هژمونی آمریکا در جهان، کاملاً متفاوت شده است. برخی بر این عقیده بودند که پس از فروپاشی شوروی، بنا به تصور آمریکا، از اهمیت استراتژیک ترکیه کاسته شده است. اما مقامات ترکیه با توجه به شرایط بینالمللی و تحولات به وجود آمده به ویژه پس از مطرح شدن طرح ابتکاری دولت جرج بوش در سال 2004 در رابطه با خاورمیانه بزرگ، توانستند این تصور را از میان بردارند و عکس این قضیه را به اثبات برسانند. بر اساس طرح ابتکاری آمریکا، جرج بوش معتقد بود که ترکیه در ایجاد همگرایی میان اسلام و ارزشهای غربی، الگوی بسیار خوبی محسوب میشود و کشورهای اسلامی باید از آن تبعیت کنند.
موضع ترکیه در قبال نزاع عربی- اسراییلی (1948- 2002)
بسیاری از پژوهشگران معتقدند که چشماندازها و دیدگاههای زیادی وجود دارد و میتوان آنها را برای تحلیل روش ترکیه در قبال نزاع میان عربها و اسراییل به کار برد. مهمترین آنها دیدگاه جنگ سرد، دیدگاه دوگانگی، دیدگاه به کارگیری مفهوم توازن در سیاست خارجی در رابطه با طرفین نزاع و یا به کارگیری مفهوم تغییر در سیاست خارجی میباشد.
برخی برای تحلیل رفتار ترکیه در قبال درگیری میان کشورهای عربی و اسراییل به دیدگاه جنگ سرد تمایل یافتند. با وجود اینکه ترکیه یک نیروی پیشرو در جهان عرب به شمار میرفت اما تابع بلوک غربی محسوب میشد. ترکیه علیرغم در پیش گرفتن روش بیطرفی اما در موضعگیریهای خود، به بلوک شرق به رهبری اتحاد شوروی سابق نزدیکتر بود. پس موضعگیریهای ترکیه در قبال درگیری حاکم میان عربها و اسراییل میبایست طبق بلوکی باشد که جزو آن است و بر این اساس این بلوک، (بلوک غرب) حامی سیاستهای اسراییل محسوب میشود.
به طور کلی، هر کس که به موضعگیری های ترکیه در قبال درگیری میان عربها و اسراییل نگاهی بیفکند در مییابد که ترکیه، اولین کشور اسلامی بود که در سال 1949 اسراییل را به رسمیت شناخت و در برقراری روابط دیپلماتیک با آن از سایر کشورهای اسلامی، پیشی گرفت. اما پس از مطالعه دقیق و عمیق این موضعگیریها مشخص میشود که ترکیه در این رابطه، یک حالت توازن برقرار کرده است و در مورد قضایای فلسطین، گاهی نیز به نفع اسراییل گام برمیدارد.
ترکیه در سال 1949 اسراییل را به رسمیت شناخت اما در مقابل، جنگ 1956 و پیامدهای جنگ 1967 را به شدت محکوم کرد. علیرغم اختلافات زیاد با کشورهای عربی، از موضعگیریها و اقدامات آنان حمایت کرده و قاطعانه با پیوستن شهر قدس و یا به پایتختی اسراییل در آمدن آن، مخالفت نمود. همچنین ترکیه اجازه نداد که در جنگ 1973 پلی برای ارسال کمکهای نظامی آمریکا به اسراییل باشد.
موضعگیری در قبال فرآیند سازش
ترکیه، موافقت خود را با تمامی فرآیندهای سازش میان کشورهای عربی و اسراییل اعلام کرد. ترکیه با طرح ابتکاری راجرز (اوت 1970) و آتشبس در جنگ 1973 موافقت نمود و از برگزاری کنفرانس بینالمللی در ژنو با حضور طرفین درگیری، توسط آمریکا و شوروی استقبال کرد. همچنین پس از توافقنامه صلح میان مصر و اسراییل در سال 1979 بر عقبنشینی اسراییل از اراضی اشغال شده در 5 ژوئن 1967 تأکید نمود. ترکیه در سال 1975، سازمان آزادیبخش را به عنوان نماینده رسمی ملت فلسطین به رسمیت شناخت و در سال 1979 به آن اجازه داد دفتر خود را در ترکیه باز کند. سپس در سال 1988 با اعلام دولت فلسطین موافقت کرد.
پس از جنگ دوم خلیج [فارس] در سال 1991، تورگوت اوزال، رئیس جمهور وقت ترکیه از تمایل کشور خود برای برگزاری کنفرانس بینالمللی صلح سخن به میان آورد و پس از برگزاری کنفرانس مادرید در همان سال، ترکیه آن را فرصتی برای تحکیم روابط خود با اسراییل دانست زیرا عربهایی که قبلاً از ترکیه و موضعگریهایش انتقاد میکردند، دیگر بهانهای نداشتند. همه با مقامات اسراییلی بر سر یک میز گرد آمدند و روابط دیپلماتیک محدودی با آن برقرار کردند. سازمان آزادیبخش با اسراییل وارد گفتگوهای اسلو و غزه و اریحا شد. پس با برقراری صلح در خاورمیانه، دوگانگی در موضعگیریهای ترکیه از بین میرود و تصمیمگیرندگان آن از دقت و حساسیت در سیاستها و برنامههای مربوط به خاورمیانه رهایی مییابند.
دهه 1990، شاهد روابط محکم میان ترکیه و اسراییل بود. تا جایی که در سال 1996 این روابط به اوج رسید و طرفین «توافقنامه همکاری استراتژی و امنیتی» را به امضا رساندند. گفتنی است که این توافقنامه با انتقادات گسترده کشورهای عربی به ویژه مصر مواجه شد.
موضعگیری در قبال مقاومت فلسطینی
عوامل زیادی در تعیین موضعگیری ترکیه در قبال مقاومت فلسطین نقش داشتند:
1- موضع ترکیه در چارچوبهای گفته شده قبلی یعنی حفظ روابط با غرب و حمایت از امنیت ملی این کشور و همچنین موفقیت اسراییل در مرتبط ساختن مقاومت فلسطین با عملیات مسلحانه حزب کارگر کردستان در اراضی ترکیه، موجب حمایت ترکیه از اسراییل علیه مقاومت شده است به ویژه اینکه اگر اسراییل بتواند ارتباطی را میان گروههای مقاومت فلسطین و حزب کارگر کردستان اثبات کند، این جانبداری افزایش مییابد. چنین امری در مورد حمله اسراییل به جنوب لبنان در سال 1982 نیز رخ داد. چرا که در آن زمان اسراییل به ترکیه تأکید کردکه ساف،عناصرحزب کارگروارتش سری ارامنه را در لبنان آموزش میدهد.(5)
2- فشار داخلی برای تأیید حق قانونی ملت فلسطین در مقاومت و آزادی اراضی آن و برای حفظ روابط اقتصادی با جهان عربی به ویژه در دوره رونق نفت در دهههای 1970 و 1980. در این دوره، شاهد بیطرفی در موضعگیریهای ترکیه میباشیم. البته تا حدودی وانمود میکرد که طرفدار حقوق ملت فلسطین است اما عملاً این گونه نبود.
ترکیه در سال 1975، ساف را به رسمیت شناخت و در سال 1979 اجازه گشایش دفتر آن در داخل ترکیه را صادر نمود. وزارت امور خارجه ترکیه، واکنش اسراییل در قبال انتفاضه اول (دسامبر 1987) را تجاوز به حقوق بشر در فلسطین دانست و آن را به دوری از این اقدامات فراخواند. در حالی که عملاً هیچ گونه اقدامی در مقابل این واکنشهای اسراییل، انجام نداد.(6) برخی میگویند ترکیه به تعدادی از مؤسسات و آژانسهای خصوصی در سال 1988 و در آستانه انتفاضه اول، اجازه اعزام کارگر ترکی را برای کار در اسراییل با دستمزدهای اندک صادر کرده است تا بدین وسیله، میزان وابستگی اسراییل به کارگران فلسطینی کاهش یابد. تعداد این کارگران در 25/1/1989 به 3 هزار نفر رسید.(7)
2- نشانههای موضع فعلی در پرتو دو دوره حکومت حزب عدالت و توسعه (2002- 2010)
انتخابات عمومی در سوم نوامبر 2002 در ترکیه برگزار شد و حزب عدالت و توسعه، 34 درصد آراء را کسب و 365 صندلی از مجموع 550 صندلی را به دست آورد. حزب جمهوری خلق به 176 صندلی و 19 درصد آراء دست یافت. باقیمانده صندلیها نیز به نمایندگان بیطرف اختصاص یافت. در 28 مارس 2004 طی انتخابات محلی، حزب عدالت و توسعه، 42 درصد آراء را به خود اختصاص داد.
حزب عدالت و توسعه در پرتو اوضاع سیاسی، داخلی، بینالمللیای به حکومت رسید که محدودیتهای زیادی را برای فعالیتهای حزب ایجاد کرده بود و بدین ترتیب، رهبران حزب وادار شدند تاکتیکهای سیاسی ویژهای را برای دستیابی به اهداف خود در پیش بگیرند. فضای سیاسی و داخلی ترکیه هنگامی که حزب عدالت و توسعه به قدرت رسید بدین گونه بود:
الف- وضعیت روابط ترکیه- اسراییل اندکی پیش از به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه: زمانی که حزب عدالت و توسعه به قدرت رسید، روابط ترکیه و اسراییل به دلایل زیادی به اوج رسیده بود. تانسو چیلر، نخست وزیر (وقت) ترکیه در سال 1994 به اسراییل رفت. دو سال پس از آن سلیمان دمیرل، رئیس جمهور وقت ترکیه به اسراییل سفر و توافقنامه همکاری امنیتی- استراتژی را در فوریه 1996 امضاء کرد. همچنین در این دوره، روابط اقتصادی میان دو کشور به صورت چشمگیری بهبود یافت.
این همکاری با توافقنامههای دیگری از جمله توافقنامه 28/1/1996 در رابطه با پروژه نوسازی هواپیماهای فانتوم ترکیه، توافقنامه 1/12/1996 در مورد پروژه فوق و اجرای مانورهای مشترک، توافقنامه 8/4/1997 در رابطه با ارزیابی خطر ایران و سوریه بر دو کشور، تثبیت شد. علاوه بر این، 14 توافقنامه و پروژه همکاری نظامی میان طرفین به امضا رسید.(8) میزان مبادلات تجاری میان ترکیه و اسراییل در می 2001 به 1500 میلیون دلار رسید. البته این مبلغ شامل هزینه قراردادهای اسلحه بین طرفین نمیشد.
ب- محیط نظام سیاسی ترکیه: فضای به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه، ویژگیهای سیاسی خاصی داشت. این فضای سیاسی از مؤلفههایی شامل مؤسسات و نهادهای رسمی در داخل نظام تشکیل شده بود که عبارت بودند از: پارلمان و قوه مجریه (نخست وزیر و رئیس جمهور)، قوه قضائیه و همچنین تصویب قانونی برای تعیین اختیارات شورای امنیت ملی که تحت نظر ارتش فعالیت میکند. این ارتش حامی نظام سکولار و همگرایی ترکیه با غرب است. البته نقش سیاسی مقامات نظامی که طبق قانون اساسی به آنان داده شده بود یکی از موانع پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا میباشد.
همچنین محبوبیت احزاب مقتدر در ترکیه زمانی که حزب عدالت و توسعه به قدرت رسید کاهش یافته، وضعیت اقتصادی با بحران مواجه شده و فساد، تمام بخشها را فرا گرفته بود. دولت ائتلافی قادر به رویارویی با بحران اقتصادی نبود. این بحران، دولت را وادار به استعفا و دعوت به انتخابات زودهنگام کرد. علاوه بر این، انتفاضه الاقصی در سال 2000، احساسات ملت ترکیه را برانگیخت ملت ترکیه به شدت، اقدامات خصمانه رژیم صهیونیستی علیه ملت فلسطین را محکوم کردند. جنگ آمریکا علیه عراق، حمایت اسراییل از این جنگ و آشکار شدن حقایق زیادی درباره نقش اسراییل در شمال عراق و روابط با کردها بر شدت این انتقادها و مخالفتها افزود.
ج- پیشینه ایدئولوژی حزب عدالت و توسعه: حزب عدالت و توسعه همواره تلاش میکند که خود را حزبی محافظهکار و دموکراتیک معرفی کرده و از معرفی خود به عنوان حزب اسلامگرا ابا میورزد. این حزب معتقد است که بسیاری از موضعگیریهایش در رابطه با قضایای متعدد از جمله مسئله فلسطین از عوامل فرهنگی و تاریخی نشأت میگیرد.
اما مسئله واضح این است که بنیانگذاران حزب عدالت و توسعه در اصل از اعضای حزب «فضیلت اسلامی» هستند. آنها از این حزب خارج شده و دست به تأسیس حزبی با ویژگیهای جدید زدند که بتواند پاسخگوی نیازهای مردم باشد. البته این افراد برای آشنایی با نیازهای مردم، مطالعات و تحقیقات زیادی انجام داده بود. ایده حزب عدالت و توسعه در دوری از گفتمان دینی و اسلامی که حزب فضیلت به رهبری اربکان از آن پیروی میکرد، شکل گرفت. بدین ترتیب، رهبران این حزب درصدد برآمدند تا میان ارزشهای اسلامی و فرهنگ غربی یک همگرایی ایجاد کنند. البته این تحول در سطوح ابزارها و شرکاء منطقهای بیش از دیدگاه عمومی در مورد استراتژی خارجی ترکیه به چشم میخورد.(9)
حزب عدالت و توسعه از 3 میلیون عضو تشکیل شده و دارای بیش از 80 شعبه در نهادها و بخشهای مختلف ترکیه، با دیدگاهها و گرایشهای گوناگون میباشد. مهمترین اعضای آن اسلامگرایان، تجار و ملیگرایان ترک هستند.
نشانههای موضع فعلی ترکیه در قبال مسئله فلسطین
استراتژی خارجی ترکیه بر اساس دیدگاه احمد داود اوغلو، وزیر امور خارجه این کشور پایهریزی شده است. وی توانست کلیه چارچوبها و محدودیتهای سابق را کمرنگ کند و دیدگاه جدیدی در مورد سیاست خارجی در کتاب خود تحت عنوان «عمق استراتژیک، جایگاه بینالمللی ترکیه» ارائه نماید.
اوغلو در مقالهای در مجله آمریکایی «سیاست خارجی» شماره ژوئن 2010 تصریح کرد: سیاست خارجی ترکیه از 3 محور تشکیل یافته است. محور اول به امور کشورمان و محور دوم به امور منطقه مربوط میشود. ما فقط نماینده 75 میلیون نفر در ترکیه نیستیم بلکه مسائل متعلق به ترکها در هر کجا که باشند به ما مربوط میشود. محور سوم نیز محور بینالملل است و برای تحکیم جایگاه و نقش ترکیه در امور و مسائل بینالملل از محیط زیست گرفته تا مسائل سیاسی از شیلی تا فیلیپین تلاش میکند.(10)
بر اساس دیدگاه اوغلو، کشورترکیه در موضع تعارض و یا درگیری با آمریکا و یا اسراییل قرار نگرفته است. بلکه این کشور به دنبال انتخاب بهترین راهکارها برای برقراری صلح در خاورمیانه و مهمتر از همه میان کشورهای عربی و اسراییل میباشد.(11) ابراهیم بیومی غانم، استاد علوم سیاسی و کارشناس مسائل ترکیه میگوید: «دکتر احمد اوغلو 3 نظریه و دیدگاه اساسی در رابطه با روابط بینالملل دارد. این نظریات از افکار و درک عمیق وی از تمدن، فرهنگ و اسلام پرده برمیدارد. این 3 نظریه عبارتند از: تحول فرهنگی، نظریه عمق استراتژیک و نظریه عثمانی جدید.
اوغلو در نظریه نخست خود یعنی تحول فرهنگی میگوید: «وقایع اخیر به ویژه پس از فروپاشی شوروی در پیروزی نظام لیبرالیسم دستی نداشت. همچنین این رویداد به معنای به پایان رسیدن تاریخ نیست بلکه نشانگر تحولی عظیم در زمینه فرهنگ میباشد و بر اساس آن، جهان چند قطبی میشود.
نظریه دوم (عمق استراتژیک) در خصوص تبدیل موقعیت ترکیه از کشوری حاشیهای به کشوری مرکزی که با کشورهای مختلف همگرایی دارد، ترسیم میشود. ترکیه در حال حاضر به کشوری مهم و فعال در تمامی قضایای مربوط به خاورمیانه و عرصه بینالملل، مبدل شده است.
نظریه سوم (عثمانی جدید) بر سه محور اصلی پایهریزی میشود. ابتدا اینکه ترکیه به گرایشهای فرهنگی و اسلامی خود نزدیک شده و در عین حال به گذشته عثمانی خود افتخار میکند. کشوری که دارای فرهنگ و ریشههای متعددی است. در داخل این کشور، آزادی حس میشود و برای حفظ امنیت خارجی خود تلاش میکند. دوم اینکه در هنگام سیاستگذاری خارجی، روحیه عظمت و غرور عثمانی و اعتماد به نفس را زنده گه میدارد.سوم،راه همگرایی باغرب وتلاش برای برقراری روابط حسنه بامشرق اسلامی ادامه مییابد.(12)
موضع حزب عدالت و توسعه در قبال مسئله فلسطین را میتوان به شرح زیر ذکر نمود:
1- از زمان رسیدن به قدرت در سال 2002 تا حمله اسراییل به نوار غزه در سال 2008: دولت همواره بر اعلام دولت مستقل فلسطین که از سال 1988 مطرح شد تأکید میکند. در رابطه با مسئله قدس نیز، موضع مخالفت با اشغالگری اسراییل در بخش شرقی این شهر را در پیش گرفت.
2- حمله اسراییل به نوار غزه از سال 2008 تا نوامبر 2010: این دوره با مخالفت ترکیه علیه محاصره نوار غزه و استقبال از خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی حماس پس از پیروزی در انتخابات سال 2006، آغاز شد. عبدا... گل پس از دیدار با مشعل گفت: «استقبال از مشعل به آن دلیل است که ترکیه همواره به دنبال جایگاه ویژه و بزرگی در خاورمیانه میگردد و نمیتواند نقش تماشاچی را ایفا کند.» وی تأکید کرد که «ترکیه به مسئله فلسطین اهتمام میورزد و برای خاتمه درگیری میان اسراییل و ملت فلسطین گام برمیدارد.»(13) با توجه به بیانات صریح گل مشخص میشود که موضع ترکیه در قبال محاصره غزه به دلیل دستیابی به جایگاه محکم و فعال در خاورمیانه بود علاوه بر این، ملت ترکیه در مقابل سختیهای وارد شده به اهالی غزه به خروش آمدند و اقدامات گستردهای را برای رفع محاصره انجام دادند.
موضع ترکیه در قبال اسراییل پس از این 3 حادثه شدت گرفت که عبارتند از:
1- حمله اسراییل به نوار غزه در دسامبر 2008 تا ژانویه 2009. اردوغان در رابطه با این حمله گفت: «حمله اسراییل به نوار غزه، حملهای بیپرده و آشکار است. هر کس که این حمله را محکوم نکند در معیارهای خود دچار دوگانگی شده است.»(14) در حالی که روزنامه «حریت» به نقل از علی بابا جان، وزیر امور خارجه وقت منتشر کرد که وی خطاب به لیونی گفت: درهای ما باز است، اما اگر قصد سفر به ترکیه را دارید باید از آتشبس سخن به میان آورید.(15)
2- مناظره میان اردوغان، نخست وزیر ترکیه و شیمون پرز، رئیس جمهور اسراییل در کنفرانس داووس، چندی پس از پایان جنگ غزه در 29/1/2009 در جلسهای برای بررسی بازتابهای جنگ بر غزه. در این مناظره، اردوغان به پرز گفت: بسیار متأسفم که مردم برای سخنان شما دست میزنند زیرا شمار زیادی از افراد کشته شدند و گمان میکنم دست زدن برای عملیاتی که چنین نتایجی را به دنبال داشت بسیار دردناک است و سپس جلسه را ترک کرد.
3- تجاوز نظامی اسراییل علیه کشتیای که برای شکستن محاصره عازم نوار غزه شده بود (31 می 2010) و به شهادت رسیدن 9 تن از ترکها در کشتی مرمره. نتانیاهو از این عملیات استقبال کرد. اردوغان طی سخنرانی خود در پارلمان به شدت از این عملیات انتقاد کرد و گفت چنین اقدامی کاملاً بیشرمانه، حقیر و تروریستی به شمار میرود. وی به مقامات اسراییلی هشدار داد که سعی نکنند از صبر ترکیه سوء استفاده کنند. به همان اندازه که اسراییل معتقد است دوستی با ترکیه برای آن اهمیت دارد باید بداند که دشمنی با آن نیز گران و سخت میباشد. اردوغان تأکید کرد که ترکیه به ملت فلسطین و اهالی نوار غزه پشت نخواهد کرد.(16) دولت ترکیه در واکنش به این امر، سفیر خود در تل آویو را فراخوانده و برنامه انجام 3 مانور نظامی مشترک با اسراییل لغو شد. همچنین مسابقه فوتبالی که قرار بود با مشارکت تیم ترکیه انجام گیرد نیز لغو شد.
ترکیه از مشارکت در کنفرانس توریسم سازمان همکاری اقتصادی و توسعه که از جانب اسراییل در اکتبر 2010 برگزار شد، امتناع ورزید. زیرا این کنفرانس در شهر قدس برگزار شده بود.(17) شروط ترکیه برای بازگشت روابط به حالت سابق عبارت بودند از: عذرخواهی رسمی اسراییل از این حادثه، پرداخت غرامت و موافقت با تشکیل کمیته تحقیق بینالمللی.
پینوشتها
1- رجب الباسل، مقدمهای بر مسئله فلسطین، دار البشیر، 2010، چاپ اول
2- سلطان عبد الحمید دوم، خاطرات سیاسی من، (1908-1891)، چاپ دوم، سال 1979، موسسه الرسالة
3- ایمن ابراهیم الدسوقی، رفتار ترکیه در قبال مسائل کشورهای عربی، (1997-1990)، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی، دانشگاه قاهره
4- احمد ممدوح، سیاست خارجی ترکیه در قبال اسراییل (1996-2009)، انتشارات مرکز دمکراتیک عربی، مصر
5- ایمن ابراهیم الدسوقی، همان
6- ایمن ابراهیم الدسوقی، همان
7- احمد ممدوح، همان
8- احمد ممدوح، همان
9- دکتر باکینام الشرقاوی، خاورمیانه بزرگ، دیدگاه ترکیه و ایران، نوزدهمین کنفرانس پژوهشهای سیاسی، پروژه خاورمیانه بزرگ، 26 دسامبر 2005
10- کمال حبیب، اسلام گرایان ترکیه – از حاشیه تا مرکز، مرکز مطالعاتی الجزیره
11- مجله سیاست خارجی، متن ترجمه شده از روزنامه الاخبار چاپ لبنان، 4/6/2010
12- طلال عتریسی، میزگردی در مورد مسئله فلسطین، (2010)، مرکز مطالعاتی الزیتونه، ژانویه 2010
13- دکتر ابراهیم البیومی غانم، احمد داود اوغلو؛ کسینجر ترکیه:
http://www.islmonlione.net/servlet/satellite
14- گزارشی در مورد دیدارهای رهبران حماس پس از پیروزی در انتخابات، مرکز مطالعاتی الزیتونه، لبنان، آوریل 2006
15- ارزیابی استراتژیک (25)، کاروان آزادی و شکستن محاصره، پیامدها و احتمالات، اوت 2010، مرکز مطالعاتی الزیتونه، بیروت
16- ترکیه و مسئله فلسطین، گزارش مرکز مطالعاتی الزیتونه، لبنان 2010
17- ترجمه برگرفته شده از سایت خبری الجزیره، 2/6/2010
ترجمة اسراء قطبی فرد
منبع: موسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی علمی ندا
تمام:حُر14
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس