عصر طلایی صهیونیزم در ایران،دوران حاکمیت پهلوى، دوران شکوفایى صهیونیزم در این سرزمین...
«منابع تاریخى و سیاسى، بارون ادموند روچیلد را بنیانگذار نخستین حرکت عملى صهیونیزم شناختهاند. مورّخان و نظریه پردازان صهیونیست نیز از او به عنوان پیشواى سیاسى صهیونیزم و یا «پدر ییشو» یاد کردهاند، زیرا نام او با مسألۀ استقرار یهود در فلسطین و تأسیس دولت اسرائیل پیوندى ناگسستنى دارد*. استراتژى صبورانۀ روچیلدها به منظور تأسیس تمدن بزرگ یهود در خاورمیانه از نیمۀ قرن نوزدهم آغاز شد و در انطباق با سیاستهاى استعمار و امپریالیزم غرب به سوى هدف خود، گامهایى خاموش و سنجیده برداشت. ایران در استراتژى روچیلدها جایگاه اساسى داشت و لذا مىتوان صعود سلطنت پهلوی را گامى از سوى صهیونیزم به منظور تأمین شرایط لازم براى تأسیس تمدن یهود در خاورمیانه ارزیابى کرد. این گام توسط اردشیر جی ریپورتر، سرجاسوس انگلیس و مأمور پرورش یافتۀ دستگاه امپراتورى روچیلدها به فرجام رسید و رژیمى لائیک در ایران استقرار یافت**... هم زمان در خاورمیانۀ عربى نیز رژیمهاى پوشالى و خلق السّاعه تأسیس گردید.[81]منابع صهیونیستى از دوران مزبور به عنوان «عصر طلایىِ یهود» یاد کردهاند. اردشیر جى مطامع صهیونیزم جهانى را در ایران دنبال و طرحها و برنامههاى آنان را در این سرزمین پیاده مىکرد. نفوذ خزندۀ صهیونیزم در فرهنگ ایران از دوران رضاشاه آغاز شد. لازم به ذکر است که برخى عوامل ایرانى بریتانیا چون قوام الملک شیرازى و ذکاء الملک فروغى طبق روایت مشهور، یهودى الاصل بودهاند[82]».[83]
*گفته می شود که خاندان روچیلد مالک هشتاد درصد از اراضیِ فلسطین اشغالی است.
**حبیب اله عین الملک بهائی(پدر امیرعباس هویدا) رضاخان پهلوی را کشف و به اردشیر جی ریپورتر معرفی کرد. اردشیر جی از عین الملک خواسته بود که یک صاحب منصب نظامی بلندقامت به وی معرفی کند که دو خصوصیت داشته باشد: 1-حتماً قزّاق باشد و ژاندارم نباشد. 2-به هیچ وجه شیعۀ اثنی عشریِ خالص نباشد. اردشیر جی بر شرط دوم تأکید ویژه نموده بود- از کتاب«سوابق رضاخان و کودتای سوم حوت1299»؛ محمدرضا آشتیانی زاده(وکیل مجلس شورای ملّی).
«مئیر عزری، نماینده و سفیر غیر رسمی رژیم اسرائیل در زمان پهلوی طی مدت هفده سال مأموریت خود در ایران با بسیاری از سران و مقامات بلند پایۀ آن دوران روابط بسیار نزدیک و صمیمی برقرار کرده بود. یکی از افرادی که سفیر رژیم اسرائیل از یهودیت او پرده بر میدارد محمدعلی فروغی(ذکاءالملک)است. فروغی از معدود افرادی بود که در جریان سازی دوران پهلوی نقش و مسئولیت بسیار عظیمی داشت. وی استاد اعظم فراماسونری، اولین نخستوزیر هر دو شاه پهلوی، وزیر و وکیل چندین دورۀ مجلس، نمایندۀ ایران در مجامع بینالمللی، بنیانگذار دانشگاه تهران، بنیانگذار نظام دادگستری لائیک در زمان رضاشاه، برنامهریز فرهنگی دوران پهلوی و مورد اعتماد انگلستان بود. او به خانوادههای بزرگ یهودی اصفهان تعلق داشت و صاحب تألیفات متعددی بود که همگی در مسیر خدمت به رژیم اسرائیل و صهیونیزم قرار داشتند. تمامیِ نوشتههای فروغی یا ترجمههایش از زبان فارسی و دیگر زبانها در چاپخانۀ یهود ابروخیم به چاپ رسیدهاند...»[84].
رضاخان در سال1927 دستور داد که یهودیان مىتوانند مالک زمین شوند و در خارج از محلههاى مخصوص خودشان زندگى کنند.[85]رضاخان به اقلیت های مذهبی یهود و نصاری و زرتشتیان و هندوها و سیک ها اجازۀ ورود به عرصۀ تجارت و صنعت نفت و معاملات زمین و تأسیس مدارس را داد. گروهی از یهودیان از عهد صفویه و در دوره قاجاریه در سراسر ایران به خرید و فروش و صادرات عتیقه جات و فرشهای قیمتی و آثار باستانی مشغول بودند و در این مدت بسیاری از آثار نفیس و گرانبها را از هر شهر و روستا به قیمت ارزان خریداری کرده به قیمتهای گزاف به بیگانگان فروختند. بسیاری از کتابهای نفیس و تاریخی ایران توسط این یهودیان به صورت قاچاق از کشور خارج شده و سر از موزه های لندن و پاریس و واشنگتن و نیویورک درآورد. در دورۀ رضاخان این کار به صورت رسمی و منظم از طریق موزۀ ایران باستان انجام می گرفت. گروهی از یهودیان تهران همچنین آشکارا کارخانه های شراب سازی و مراکز پرورش سگ و خوک تأسیس نموده و به توزیع شراب و گوشت خوک در تهران و شهرستانها می پرداختند. ساخت و توزیع آلات و ادوات موسیقی نیز از دیگر فعالیتهای مهم این یهودیان بود.
«تشکیلات صیونیّت ایران، سازمان بانوان یهود ایران، سازمان جوانان یهود ایران، سازمان دانشجویان یهود ایران و انجمن کلیمیان تهران از سازمانهای فعال در ایران بودند. جلب حمایتهاى مالى و سیاسى از رژیم اسرائیل در جنگ سال 1967، و جنگ سال 1973 به گونهاى بود که از طریق این تشکیلات، دهها میلیون تومان پول نقد، طلا و جواهرات براى ماشین جنگى رژیم اسرائیل جمع آورى و ارسال گردید... در این میان آنچه اهمیت دارد نه فقط سیطرۀ یهودِ(صهیونیست) بر بازار پول و تجارت کشور ایران در عصر پهلوى و نه تنها حضور و نفوذ یهودیانِ(صهیونیست) در مراکز و مؤسسههاى مهم و عمدۀ بانکى، بازار بورس، مراکز صنعتى، تجارى، تولیدى، دارویى و حتى علمى و فرهنگى است؛ بلکه آنچه بیش از همه نیازمند بررسى و تدقیق است، مطامع و طرحهاى رژیم اسرائیل و کانونهاى صهیونیستى براى بهره بردارى از این نفوذ و موقعیت است. اسناد و اطلاعات موجود حاکى از آن است که صهیونیستها به انحاء مختلف تلاش مىکردند تا سرمایهداران بزرگ یهود ایران را به سرمایه گذارى در فلسطین اشغالى تشویق و یا تطمیع نمایند و در این راه به موفقیتهای چشمگیری نیز رسیدند. در سال1950یعنی یک سال و اندى پس از اعلام تأسیس رژیم اسرائیل، دولت شاهنشاهى ایران این رژیم را به صورت دوفاکتو[86]به رسمیت شناخت و همکاری دو دولت در ابعاد سیاسی، امنیتى، اطلاعاتى، اقتصادى، صنعتى، نظامى و فرهنگى رو به گسترش نهاد. همکاری جاسوسی و اطلاعاتی موساد و ساواک تحت عنوان «طرح کریستال» تنها سبب نفوذ موساد در همۀ ارکان کشور گردید. تنها ثمرۀ این همکاری برای رژیم پهلوی، برخورداری از حمایت کانونها و شخصیتهای ذی نفوذ یهودی آمریکا و اروپا در جهت تحکیم سلطنت بود. به اعتراف فردوست، رژیم اسرائیل داراى سه پایگاه برون مرزى اطلاعاتی در ایران بود. وی در ظهور و سقوط سلطنت پهلوى[87]می نویسد: در دوران محمدرضا[پهلوى] سازمان اطلاعاتى اسرائیل پس از سرویسهاى آمریکا و انگلیس، فعالترین سرویس در ایران بود و این فعالیت در سایر کشورهاى منطقه و شاید جهان کم نظیر بود».[88]
ویلیام شوکراس در کتاب آخرین سفر شاه[89]می نویسد: «...از بدو تأسیس دولت اسرائیل، ایران از اعراب حمایت لفظى مىکرد و به اسرائیل کمک پنهانى مىداد و این یک طرح بادوام بود». رژیم پهلوی به رژیم صهیونیستی نفت می داد و تسلیحات و محصولات غیر ضروری دیگر را وارد می کرد. خریدهای انبوه تسلیحات آمریکایی توسط رژیم پهلوی، بعدها سبب تحمیل هشت سال جنگ بر ایران گشت. حکومت شاه طی دو جنگ 1967 و 1973 بیش از نود درصد نیازهای نفتی رژیم صهیونیستی را تأمین کرد، در حالی که این رژیم در تحریم نفتی کشورهای عربی به سر می برد. اگر این کمک نبود، به احتمال زیاد سرنوشت دیگری در این جنگها رقم می خورد. رژیم شاه از هیچ اقدامی در تضعیف جمال عبدالناصر، رئیس جمهور وقتِ مصر خودداری نکرد.روزنامۀ واشنگتن پست در 29 نوامبر 1979 نوشت: «...شاه ایران همان طور که قول داده بود، در تحریم نفت اعراب در سال 74-1973 شرکت نکرد و به فروش نفت به اسرائیل و آفریقای جنوبی ادامه داد و از سیاست صلح سادات پشتیبانی کرد».
دوران حاکمیت پهلوى، دوران شکوفایى صهیونیزم در این سرزمین به حساب می آید. رضاخان پهلوی و کمال پاشا ملقّب به آتاتورک، به طور همزمان مشغول ترویج همه جانبۀ فرهنگ بی بندو باری غرب در ایران و ترکیه * گشتند و به طوری که ذکر شد شدیدترین ضربات را بر بنیانهای فرهنگی- اخلاقیِ دو ملت وارد آوردند که منجر به خوشه چینیِ استعمارگران در طی دهه ها گردید**.
* پس از شکست دولت عثمانی و پایان یک دورۀ چند صدسالۀ تهدیدات هولناک نظامی آن که تا قلب اروپا را هدف تاخت و تاز قرار داده و اتریش و ایتالیا را در محاصره گرفته بود، آتاتورک مأموریت یافت که سیاست دین زدایی را با شدّت تمام در ترکیۀ تازه تأسیس اعمال نماید تا دیگر هیچ گاه خاطر همسایۀ اروپایی مشوّش نگردد. یهودیان مخفی را در کشور عثمانی «دونمه» می نامیدند که نقش مهمى در فروپاشى این کشور ایفا نمودند. جامعه دونمه ترکیه در شهر سالونیکا متمرکز شده بود که سرچشمه فعالیت های ماسونی شد، و از همانجا جنبش ترک های جوان شکل گرفت که به سرنگونی امپراتوری عثمانی انجامید. مصطفی کمال پاشا ملقّب به آتاتورک که از خاندان دونمه ها بود، یک افسر در ارتش عثمانی بود که با قهرمان سازی انگلیس تبدیل به قهرمان ملّی ترکیه گردید، بدین شکل که در نبرد انافورته در دسامبر 1915، باعقب نشینی ناگهانی و اختیاری انگلیس از منطقه تبلیغات شدیدی به نفع آتاتورک به راه افتاد و وی در سال 1917 به درجه سرتیپی ارتقا یافته و به عنوان فرمانده کل ارتش عثمانی در سوریه تعیین گردید. او پس از استقرار در منطقه تصمیم به عقب نشینی گرفته و تا دمشق و سپس تا 170 کیلومتری حلب عقب نشینی کرد. این خیانت بزرگ در حالی بود که او ترتیبی داد که تنها سربازان ترک عقب نشینی کنند و در نتیجه صدهزار سرباز غیر ترک اسیر گردیدند. از آن پس وی با دولت مرکزی(عثمانی) درگیر شده و با هدایت و یاری انگلستان آن را کاملاً مضمحل نمود و جمهوری لائیک ترکیه را تأسیس کرد. کشف حجاب، تغییر رسم الخط و جایگزینی اعتقادات دینی مردم ترک با ملّی گرایی افراطی از جمله اقدامات وی بود. فراماسونری یهود، ترکیه تازه تأسیس را به کانون فعالیت تبلیغی و فرهنگی علیه خاورمیانه اسلامی تبدیل نمود(یکی از مهمترین دلایل موفقیت یهودیان صهیونیست در تسلط فعلی شان بر جهان این است که یهودیانی وجود دارند که با اهداف سیاسی یا دینی وارد ادیان مختلف شده و از موقعیت جدید خود برای اجرای پروتکلها و تأمین منافع صهیونیزم بین المللی بهره می گیرند. یهودیان مخفی در اروپا «مارانو» و در ایران «آنوسی» خوانده می شوند). ترکیه عضو ناتو و دارای پیمان نظامی امنیتی با رژیم اسرائیل است. استعمارگران امروز به این نتیجه رسیده اند که با توجه به ریشه های دینی عمیق ملّت ترکیه نمی توانند برای همیشه با حربه های ناسیونالیزم، ترویج فساد و دین ستیزی مانع از بازگشت ایشان به ریشه های اعتقادی خود شوند بنابر این برای فریب ملّت ترکیه و حفظ این پایگاه مهم به حیله متوسّل شده اند. جدال های لفظی نخست وزیر ترکیه(که نماد اسلام لیبرال است) با مقامات اسرائیلی درباره حمله به غزه و شکستن حصر دریایی آن اقدامی در همین راستاست. این گونه حیله ها توهین آشکار به شعور مسلمان است، اما مسلمانان امروز در حال بیدار شدن هستند و این گونه نیرنگ ها دیگر کارساز نخواهد بود.
** لازم به ذکر است که در دورۀ حکومت رضاخان پهلوی، پاره ای اقدامات عمرانی- بهداشتی صورت گرفت و دولت بسیاری از بیماری ها را از کشور ریشه کن ساخت ولی متأسفانه به طور همزمان، با اقدامات ضدفرهنگیِ القاء شده از سوی بیگانگان و ترویج گستردۀ انواع فسادهای اخلاقی و فحشاء، روح و روان جامعه را به آفات و بیماریهای بسیار خطرناکتر مبتلا نمود.البته از نابختیاریِ رضاشاه، حتی پاره ای از اقدامات عمرانی او چون راه آهن سراسری، علیرغم خواست وی به «پل پیروزیِ» متّفقین در جنگ دوم جهانی بدل گردید.
یهودیان و تأسیس مراکز تفریحی در ایران:با پیدایش صنعت فیلم سازى در آمریکا و اروپا، گروهی از یهود ایران اقدام به تهیۀ محل هاى مناسبى نمودند که نام آن ها را سینما گذاشتند... اولین مبتکر این کار شخصى به نام ژاکوبسون بود که با تهیۀ دو محل بسیار بزرگ و مجلّل در خیابان لالهزار، دو سینما به نامهاى سینما ایران و سینما البرز تأسیس نمود. قبل از این دو سینما، یهودى دیگرى به نام نحماعین الحورى با اجاره نمودن بالا خانهاى در خیابان لالهزار اقدام به نمایش فیلمهاى سینمایى کرده بود. سپس اسحق فهیمیان در ملک شخصى خود در خیابان سیروس(محله) سالنى را براى نمایش فیلمهاى سینمایى تأسیس نمود به نام سینما مدائن. بعد نصرت اله منتخب در خیابان تخت جمشید[آیت اللّه طالقانی] مقابل پمپ بنزین سالن بسیار مجلّل و زیبایى که با اسلوب معمارى ساخته شده بود به نام سینما پلازا دایر نمود. پس از آن ابراهیم مشیان نیز در چهارراه شاه[تقاطع خیابان ولیّ عصر و جمهوری] اقدام به تأسیس سالن سینمایى به نام سینما آسیا نمود. بعد از آن ابراهیم مشیان و لاعد مشترکاً در خیابان پهلوى[ولیّ عصر] بالاى میدان ولیعهد[ولیّ عصر] سینماى بسیار مجهز و مدرن و بزرگى را به نام سینما امپایر ساخته و از آن بهره بردارى مىکردند- تکاپوی صهیونی در ایران معاصر.
*لازم به ذکر است که برخی از محصولات سینمای مستهجن ایران(در دهه های چهل و پنجاه شمسی) که با هدف اشاعۀ فسادهای اخلاقی چون روابط نامشروع جنسی و شرابخواری تولید می شد، از نظر شناعت به پای محصولات هالیوود در آن دوران نمی رسید.
منبع:اسرار
تمام:
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس