بنیاد سینمایی "اسراییل" نقطه آغاز هیاهوی رسانه ای (2)
مروری تحلیلی بر بنیادهای سینمایی "اسراییل" برای اشغال فضای رسانه ای(2)
رضا فرخی
بنیاد سینمایی اسرائیل از سالهایی که به صورت رسمی آغاز به کار کرد همیشه در راستای اهداف سیاسی ومتعدد رژیم صهیونیستی اقدام به تولید محصولات مختلف رسانه ای وتصویری کرده است.این بنیاد همیشه به صورت یک بولتن رسانه ای وبدون در نظر گرفتن عرفهای حرفه ای رسانه عمل کرده ،به گونه ای که در بسیاری از محصولا ت تولید شده از سوی این رسانه چه درعرصه مستند وچه درعرصه فیلم ،هیچ گونه عرفهای حرفه ای همچون احترام به دیگر مخاطبان ودیگر ملتها در نظر نگرفته شده است.
به نظر می رسد دلیل این موضوع ماهیت این بنیاد می باشد.چرا که این بنیاد یک بنیاد کاملا سیاسی وغیر هنری است ودر واقع هدف از به وجود آمدن آن نه اهداف هنری بوده ونه اهداف فرهنگی بلکه تماما اهداف سیاسی بوده است.
اهدافی که نه تنها در راستای سیاستهای مغرضانه رژیم صهیونیستی بوده بلکه همسو با جریان امپریالیستی غربی هم می باشد.
«پیاده روی روی آب»نماد تمام عیار از اهداف بنیاد
در همین راستا اگر به فیلم «راه رفتن روی آب » محصول 2004 این بنیاد نگاهی بیاندازیم متوجه خواهیم شد که این فیلم نماد کاملی از مفاهیمی است که این بنیاد تلاش داشته در این چند سال آن را به مخاطبان خود القا کند. داستان فیلم درباره ماموری به نام ایال است که از طرف موساد مامور شده تا یک افسر آلمانی بازنشسته وپیر به نام هیلمن را که در ماجرای هلوکاست نقش داشته را پیدا کرده وبکشد.برای همین او به نوه این پیرمرد(الکس) نزدیک شده وتلاش می کند تا از طریق این نوه که شخصی هم جنس باز است پدربزرگش را پیدا کند.
دراین میان الکس (نوه هیلمن) که درآلمان زندگی می کند به اسرائیل سفر می کند تا خواهرش که چندی پیش به دلایلی به اسرائیل مهاجرت کرده را ملاقات کند وایال هم در این میان خود را یک کارمند آژانس مسافرتی در اسرائیل معرفی می کند و با او همراه می شود،به هر صورت آن طور که مشخص است هر دونوه های پیرمرد از زنده بودن او بی اطلاع هستند وگمان می کنند که او مرده است.
اما درآخرین لحظاتی که الکس که نقش او را نات برگر بازی کرده است میخواهد به آلمان بازگردد،موساد با شنود تلفنهای او متوجه می شود که پیرمرد(هیلمن) زنده است.برای همین ایال را برای پیگیری این موضوع به آلمان می فرستد.ایال با ورود به محیط خانوادگی الکس درآلمان به نوعی اعتماد خانواده را جلب می کند.این ماجرا ادامه پیدا می کند تا روزی که جشن تولد پدر الکس یعنی پسر هیلمن برگزار می شود وایال هم دراین جشن حضور پیدا می کند.
دقیقا در همین روز هیلمن که دراین فیلم نماد هلوکاست ویهودی سوزی است بر روی صندلی چرخ دار به جشن آورده می شود.این درحالی است که بسیار نمی دانند که هیلمن هنوز زنده است.به نوعی که پسرش یعنی پدر الکس دراین چند سال تلاش کرده که او را به دلیل سابقه ای که در هلوکاست داشته ازچشم همه حتی خانواده ونوه های هیلمن دور نگه دارد.
به هر صورت ایال که با دیدن پیرمرد متوجه می شود که او هنوز زنده است تصمیم می گیرد که او را بکشد.برای همین هنگامی که شب فرا می رسد وهمه خواب هستند او بر سر بالین هیلمن حاضر می شود تا او را بکشد اما درآخرین لحظه پشیمان می شود وبا جمله " دیگر نمی خواهم کسی را بکشم " به نوعی حس ترحم بیننده را برمی انگیزاند،هر چند که درادامه خود الکس که به تعبیر این فیلم از جنایاتی که بر یهودیان رفته به شدت ناراحت است پدربزرگش را می کشد.
موج سواری فریباکارانه روی احساسات بیننده
دقیقا در نقطه پایانی فیلم یعنی همین جا کارگردان تمام تلاش خود را انجام می دهد تا بیننده را به این باور برساند که اسرائیلی ها علی رغم همه جنایاتی که برعلیه شان انجام شده و دراین فیلم هم گفته می شود بازهم اهل انتقام نیستند.یعنی درواقع آنها کسی را بیهوده نمی کشند.
داستان کلی فیلم به شدت تبلیغاتی است وتماما تلاش دارد تا حس ترحم بیننده را برانگیزاند.به ویژه در صحنه هایی که از خودکشی چند اسرائیلی به دلیل از دست دادن خانواده شان در هلوکاست به نمایش گذاشته می شود دقیقا از تکنیک رسانه ای- روانی «surfing in the feelings» استفاده می شود،به نوعی که داستان تمام تلاش خود را کار می گیرد تا از احساسات بیننده سوء استفاده کند و به وسیله ایجاد سیگنالهای احساس ترحم انگیز روی احساسات بیننده موج سواری کند.از سوی دیگر دراین فیلم با نشان دادن برخی افراد که به نوعی نماد گروهی هستند تلاش دارد تا با فریب بیننده او را به این باور برساند که این افراد نشان دهنده کل جامعه فلسطین هستند.به عنوان مثال در صحنه ای که الکس به همراه ایال به فلسطین برای تفریح وخرید می رود،یک مغازه دار فلسطینی به قیمت چندین برابر یک جنس را به الکس می فروشد که دراین بین ایال وارد ماجرا شده وبا مغازه دار فلسطینی برخورد می کند ومی گوید:شما همه این طوری هستید!ویا حتی شاگرد مغازه که بعدها با الکس رابطه برقرار می کند یک هم جنس باز است که اهل فلسطین می باشد.
تلاش رسانه ای برای توجیه جنایت
اینجاست که نویسنده این فیلم گال آچوسکی تلاش کرده که به بیننده این موضوع را تلقین کند که فلسطینی ها همه این طور هستند.از سوی دیگر نوع نگاهی که فیلم به سازمان موساد دارد دقیقا نگاهی تطهیر کننده است که تلاش دارد این سازمان را یک سازمان امنیتی صرف نشان دهد که تنها به دنبال تامین امنیت از راههای معقول وانسانی است ودر این راه هیچ گاه بیهوده کسی را نمی کشد وهمه این کشتارها با علت ودلیل مشخص صورت می گیرد.درهمین راستا در تمام فیلم فضایی حاکم شده که گویی فیلم در حال روایت یک تراژدی تمام عیار است که بر اسرائیلی ها آمده وآنها در حال حاضر ملتی مظلوم هستند که تنها به دنبال امنیت خود هستند مصداق بارز این موضوع صحنه ای است که در فیلم ایال به کنار دیوار حائل می رود ودرآنجا می گوید:ای کاش آن طرفی ها می گذاشتند کمی امنیت داشته باشیم.
از سوی دیگر باید به این نکته بسیار مهم هم توجه کرد که این فیلم با همکاری کشورآلمان ساخته شده است. بسیاری از کارشناسان درباره انگیزه این انتخاب براین موضوع اعتقاد دارند که این انتخاب درراستای تایید هلوکاست از سوی دولت آلمان است.
چرا که به هر ترتیب ساخت چنین فیلمی آن هم با کشوری که به سوزاندن یهودیان متهم است،معنایی جز تایید آن ندارد،این درحالی است که به عقیده بسیاری از کارشناسان رسانه موجهای جدیدی از فیلمهایی درباره هلوکاست در راه است که به زودی روند ساخت آنها در بنیاد سینمایی اسرائیل آغاز می شود.
در کنار این موضوع باید به این مسئله توجه کرد که فستیوالهای مهم دنیا هم همزمان با افزایش فیلمهای این بنیاد به حمایت های خود خواهند افزود. نمونه این حمایتها را می توان در مورد همین فیلم «راه رفتن روی آب »مشاهده کرد.فیلمی که از سوی جشنواره برلین،جشنواره فیلم یهودی بستون،جشنواره تورنتو به شدت مورد حمایت قرار گرفت که این مسئله نشان دهنده موج حمایتی است که درآینده هم ادامه خواهد یافت.
اما هیچ گاه نباید از این موضوع غافل شد که بنیاد سینمایی اسرائیل وبنیادهای زیر مجموعه این بنیاد تنها به اهداف تبلیغاتی برای اسرائیل اکتفا نمی کند چرا که به نظر می رسد درکنار این موضوع تخریب رسانه ای کشورهای مخالف اسرائیل هم در دستور کار این بنیاد رسانه ای قرار دارد.برای درک بهتر این موضوع باید به جدیدترین ساخته بنیاد «کلاریون» یعنی مستند ضدایرانی «ایرانیوم»توجه کرد. بنیاد« کلاریون » یکی از زیر مجموعه های بنیاد سینمایی اسرائیل است.این مستند ضد ایرانی که با همکاری این دوبنیاد ساخته شده است رویکردی کاملا ضد ایرانی دارد که درآینده به آن خواهیم پرداخت.
رضافرخی
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس