فروش زمین؛واقعیت یا شایعه(5)وضعیت فلسطین تحت اشغال بریتانیا
فلسطین در پایان جنگ جهانی اول و شکست دولت عثمانی و پایان عمر این امپراتوری پس از چند قرن متوالی به قیمومیت انگلستان در آمد . بریتانیا حکومت نظامی در فلسطین تشکیل داد و از سال 1917 تا 1920 آن را به چند ایالت تقسیم و برای هر ایالت هم یک حاکم نظامی انگلیسی منصوب کرد . این حاکمان نظامی قدس نیز تحت نظر فرماندهی کل ارتش بریتانیای کبیر در قاهره عمل می کرد . در سال 1992 فلسطین به سه منطقه شمالی ، جنوبی ، و استان قدس تقسیم شد .
حکومت نظامی بریتانیا از زمان تشکیل در فلسطین تصمیمات متعددی اتخاذ کرد و ژنرال مونی در 8 می 1918 طی دستوری از خرید و فروش زمین های ویژه دولت جلوگیری و دفاتر ثبت اراضی و املاک موسوم به دفاتر تابو را بست . علت آن هم این بود که مقامات ترک در جریان عقب نشینی به دمشق تمامی اسناد و مدارک دفاتر تابو را با خود برده بودند .البته حکومت بریتانیا توانست بخش از این اسناد به ویژه دفاتر مربوط به زمین های قدس مفقود شد و اسناد زمین های حیفا ، عکا ، الخلیل ، جنین ، ناصره ، صفد ، طبریا و طولکرم سالم ماندند ، اما کامل نبودند .
عاملی که حکومت نظامی بریتانیا در فلسطین را به اتخاذ چنین سیاستی وادار کرد، این بود که وایزمن در تاریخ 9 نوامبر 1918 م. با ارسال یادداشتی از وزارت امورخارجه انگلیس خواست که کمیته ای با عضویت نمایندگان جنبش صهیونیسم برای بررسی مسائل مربوط به مالکیت زمین در فلسطین تشکیل دهد تا این کمیته از طریق تهیه نقشه و اسناد زمین و بررسی قوانین مربوط به آن و امکان تعدیل آنها ، ابتدا از زمینهای فلسطین نقشه برداری کرده و سپس نقشه برداری و آمایش نهایی از این زمینها را انجام دهد . وایزمن در این یادداشت خاطر نشان کرده بود که زمینهای زیادی غیر قابل سکونت هستند و مساحات گسترده ای زمین حاصلخیز وجود دارد که هیچ نوع محصولی در آن ها کشت نمی شود و کمتر از میزان بهره وری این زمینها ، از آن ها برداشت می شود . وی مدعی شده بود که کشاورز فلسطینی قادر به کشاورزی در زمینهای خود نیست و مالک زمینی است که توان کشت و زرع در آن ندارد . در این یادداشت به 250000 هزار هکتار زمینهای دولتی و زمین های آماده کشت و اراضی کشاورزی (که بخشی از آن توسط صاحبانش زیر کشت رفته بود ) اشاره شده بود . وایزمن معتقد بود که در صورت عملی شدن این طرح فواید زیادی به دست خواهد آمد .
این گونه پیداست که یهودیان توانستند علی رغم بسته شدن دفاتر ثبت اراضی ، زمین هایی را خریداری کنند . این مساله به خوبی در دو فرمان ژنرال مونی نمایان است . دستور اول در اول نوامبر در سال 1918 تحت عنوان فرمان شماره 75 و دستور دوم تحت عنوان فرمان شماره 76 در 18 نوامبر صادر شد . وقتی حکومت نظامی انگلیس در فلسطین پی برد که کار خرید و فروش زمین به صورت غیر قانونی صورت می گیرد ،در این دو دستور سازو کارهای انتقال مالکیت زمین را مشخص کرد .
دستور شماره 76 توصیح داده است که کلمه دخل و تصرف به معنای خرید و فروش ، رهن ، فک رهن ، وقف و هر نوع تصرف دیگر در اموال غیر منقول است .
بنا به ین دستور هیچ کس حق انتقال زمین های خود را قبل از بازگشایی دفاتر تابو نداشت و هرگونه انتقال مالکیتی که مخالف با این منشور بود ، باطل و بلا اثر تلقی می شد .
در دوران حکمرانی هربرت ساموئل نماینده انگلستان در فلسطین قوانین جدیدی صادر شد و برای تسهیل روند واگذاری زمین به یهودیان تغییراتی در قوانین عثمانی اعمال شد .
این مرحله همزمان با اشغال بئرالسبع در تاریخ 31/10/1917 م. و اولین شکست دولت عثمانی در فلسطین آغاز شد . به دنبال این شکست بیانیه بالفور در تاریخ 2/11/1917م. صادر شد و انگلستان قدس را در دسامبر همین سال اشغال کرد . این گونه کل فلسطین به اشغال نیروهای انگلیسی در آمد .
سپس هیات صهیونیستی به ریاست وایزمن به اشغالگران انگلیسی پیوست و کمیته ای متشکل از رهبران بلند پایه صهیونیسم را تشکیل داد تا طرح آماده خود در مورد ایجاد وطن ملی برای یهودیان در فلسطین از طریق اشغال اراضی فلسطین ، سیطره بر منابع آبی و معدنی و تضعیف اقتصاد آن را به اشغالگران انگلیسی ارائه دهد و بر اساس مقوله و شعار معروف خود یعنی "سرزمین بدون ملت برای ملتی بدون سرزمین " عملیات اسکان و جایگزین (اسکان یهودیان و کوچاندن فلسطینیان ) را به سرانجام برساند . هدف صهیونیستها از طرح این شعار منحرف کردن افکار عمومی جهانیان از اهداف توسعه طلبانه و خوی تجاوزگری خود بود . صهیونیستها مناطق را یکی پس از دیگری مثادره و مهاجران یهودی را در آن ها اسکان می دادند و باز زمین های زیادی را برای جذب هر چه بیشترمهاجران یهود تصاحب می کردند . این سیاست آن ها پایانی نداشت . صهیونیست ها از آغاز به شدت تلاش می کردند تا پوششی قانونی و سیاسی برای دولتی که قرار بود تشکیل شود فراهم کنند . همچنین با ایجاد نوعی تعهد بین المللی برای تشکیل چنین دولتی مقدمات برپایی آن را فراهم کردند .
هر چه خواستند ، به آن دست یافتند . اولا به وعده (بیانیه) بالفور در مورد ایجاد وطن ملی برای یهودیان دست یافتند و سپس توانستند این بیانیه را به تعهدی بین المللی تبدیل کنند تا این که در نهایت جامعه ملل با قیمومیت بریتانیا بر فلسطین موافقت کرد و حکومت انگلستان نیز عملا به اجرای طرح های هیات اعزامی صهیونیست ها (که در سال 1918 وارد فلسطین شده بودند) پرداخت . علاوه بر آن نیز انگلستان مشروعیت آژانس یهود در دادن مشورت به مقامات انگلیسی و کمک به آنها در اجرای مقتدرانه این طرح ها را مورد تایید قرار داد . می توان این اقدام را گامی در راستای تشکیل دولت یهودی با پوشش انگلیسی توصیف کرد تا این که پایه های این دولت استوار گردد و بتوانند در آینده خود مسئولیت اداره کشور را عهده دار شود .
ادامه دارد/
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس