فروش زمین ؛ واقعیت یا شایعه (3)قوانین مربوط به اراضی فلسطین در دوران عثمانی
قانون اراضی عثمانی صادره در سال 1858.م
دولت عثمانی از طریق قانون اراضی در سال 1858کنترل خود بر زمین ها را شدت بخشید و هرگونه تصرف در زمینها بنا به قوانین مشخصی که حکومت وضع می کرد ، صورت می گرفت .
همچنان که دیدید دولت عثمانی با تصویب قوانینی ، زمینها را به چند بخش تقسیم کرد و برای هر بخش هم حکم و قوانین خاص خود را وضع نمود .
این قانون استفاده از این زمین ها را با توجه به عرف حاکم بر منطقه مشخص می کرد و در برخی اوقات هم حق تصرف و بهره برداری از طریق اسناد مورد تایید قضات و در غیر اینصورت از طریق وضع ید و تصرف در آن مشخص می شد . در صورت وقوع اختلاف و نزاع میان کشاورزان گواهی و شهادت اهالی روستا فصل الخطاب این اختلافات بود . البته همین مساله به وقوع اختلافات و نزاع های طولانی میان کشاورزان منجر می شد و صدور قانون تابو و ملحقات آن را بدنبال داشت .
قانون ثبت املاک (تابو) 1861م.
کشاورزان از ثبت زمینهای خود شانه خالی می کردند و برخی خانواده ها مساحات وسیعی در شهرها و روستاها را تصاحب نمودند . همزمان با صدور قانون اراضی الحاقی آن در مورد ثبت اراضی ، خانواده های دیگری با استفاده از فرصت بوجود آمده از خودداری کشاورزان نسبت به ثبت زمین هایشان سوء استفاده کردند و مساحات وسیعی را به نام خود به ثبت رساندند . دولت عثمانی درصدد بود تا قدرت و سلطه خود بر زمینها را تثبیت کند و از نقش مالکان بزرگ و عشایر بکاهد اما در واقع شکست خورد و این مساله باعث ظهور طبقه دیگری از مالکان بزرگ شد که به تبع آن تعدیلاتی در قوانین اراضی سال 1913 صورت گرفت . به موجب این تعدیلات افراد می توانستند که بنا به شرایط خاصی صاحب زمین های دولتی شوند و شرکت هاهم می توانستند از این زمین ها خریداری کنند . در نتیجه اصلاحات به عمل آمده در قوانین مربوط به مالکیت اراضی ، کشاورزان نمی توانستند به مدت ده سال در زمین های دولتی و 36 سال در زمین های وقفی کشت و کار کنند . مالکان بزرگ با سوء استفاده از این قوانین مساحات گسترده ای از این نوع زمین ها را تصاحب و برای آن ها هم سند مالکیت تهیه کردند . این قوانین عامل اصلی انتقال مالکیت این نوع زمین ها از دولت و اوقاف به اشخاص حقیقی بود .
قانون تملک زمین در فلسطین اتباع خارجی در سال 1869
قبل از تصویب قانون تملک اراضی توسط خارجیان در سال 1869 م. آن ها تنها از امتیازاتی تجاری در دولت عثمانی برخوردار بودند و نمی توانستند زمین خرید و فروش کنند . اما در نتیجه فشار کشورهای اروپایی و افزایش بدهی ها و ضعف دولت عثمانی در شهرها و روستا ها دیگر مناطق را مجاز اعلام کردند . به دنبال تصویب این قانون کشورهای اروپایی مانند انگلستان ، روسیه و فرانسه تعداد زیادی از اتباع خود را برای اقامت به فلسطین اعزام کردند و در آنجا زمین هایی خریداری کرده و شهرک هایی برای خود ساختند . کلیساهای اروپا نیز مساحات گسترده ای از این زمینها را خریدند و با هدف ایجاد بازار سیاه و کسب سود بیش تر قیمت زمین ها در قدس ، یافا و حیفا را افزایش دادند .
تدابیر امپراتوری عثمانی برای ممانعت از اسکان یهودیان در فلسطین
1- حکومت عثمانی در سال 1887 استان قدس را از حیطه سوریه خارج ساخت و خود برای نظارت هر چه بهتر و توجه هر چه بیشتر به این منطقه مستقیما آن را تحت نظارت حکومت مرکزی (باب عالی) قرار داد . علی رغم اینکه شمار یهودیانی که از سال 1881 تا 1914 کشورهای خود به ویژه روسیه و اروپای شرقی را ترک کرده بودند ، به دو میلیون و 366 هزار و 941 نفر رسید ، اما تنها 55 هزار نفر از آن ها یعنی 2/32 درصد توانستند به فلسطین مهاجرت کنند . اکثریت آن ها به امریکا ، اروپای غربی و آمریکای جنوبی مهاجرت نمودند . این مساله خود بر موفقیت نسبی حکومت عثمانی در جلوگیری از مهاجرت یهودیان به فلسطین تاکید دارد .
2- حکومت مرکزی به کنسولگری های خود دستور داد تا به اطلاع یهودیانی که خواهان مهاجرت به فلسطین هستند ، برسانند که نمی توانند به عنوان تبعه خارجی در فلسطین اسکان یابند و باید برای اقامت در فلسطین تابعیت دولت عثمانی را کسب و به قوانین جاری در ایالت هایی که خواهان اقامت در آن ها هستند ، پایبند باشند .
اما با وجود این سیاست حکومت عثمانی ، فعالیت اسکان و شهرک سازی یهودیان در فلسطین پیشرفت قابل ملاحظه داشت . عوامل زیادی از جمله حمایت کنسولگری های خارجی و پرداخت رشوه به برخی کارکنان دولت عثمانی که برخی اوقات تسلیم فشارهای پیاپی طرف های خارجی می شدند ، در این زمینه دخیل بودند .
3- تاسیس سازمان جهانی صهیونیسم World Zionist Organization و تشکیل اولین کنگره جهانی آن در بال سوئیس در تاریخ 27 تا 29 اگوست 1897 به ریاست تئودور هرتزل گام نخست صهیونیست ها برای اجرای توطئه های صهیونیسم برای برپایی دولتی یهودی در سرزمین فلسطین قلمداد می شود . هرتزل برای عملی شدن پروژه صهیونیسم بر تماس با دیپلماتهای کشورهای جهان حریص بود و تلاش می کرد موافقت قدرتهای بزرگ جهانی به خصوص انگلستان را با این طرح خود جلب کند . با توجه به منافعی که این طرح برای استعمار صلیبی غرب داشت ، هرتزل تلاش نمود تا دولت عثمانی را به فروش بخشی از فلسطین به یهودیان و دادن خودمختاری به آنها تحت حاکمیت حکومت عثمانی و اجازه به یهودیان برای مهاجرت به فلسطین اقناع کند . همه این درخواست ها در مقابل پیشنهاد کمک مالی هنگفت و بسیار فریبنده ای صورت می گرفت و در آن حال هم دولت عثمانی به شدت به این اموال نیاز داشت ، اما سلطان عبدالحمید دوم (1867تا 1909 ) به شدت با این درخواستها مخالفت کرد و در مقابل توطئه های صهیونیست ها ایستادگی کرد و در پاسخ به این پیشنهاد هرتزل گفت : به او نصیحت می کنم که این فکر را از ذهنش دور کند . نمی توانم حتی یک وجب از خاک فلسطین را بفروشم چرا که ملک من نیست بلکه از آن امت اسلامی است . ملتم با جانفشانی و دادن خون های زیاد این امپراتوری را بدست آورده و با خون خود نیز آن را تقویت کردند و همچنان با خون خود از آن محافظت می کنیم و به احدی اجازه نمی دهیم که آن را غصب کند ، یهودیان بیلیون ها پولشان را نگه دارند و در صورتی که امپراتوری عثمانی تجزیه شد ، بدون پرداخت چیزی فلسطین را بدست می آورند ، اما این امپراتوری مگر از روی اجساد ما تجزیه شود . هرگز به هر هدف و غرضی که باشد ، اجازه نخواهیم داد که سرزمین های اسلامی تکه تکه شوند .
ادامه دارد ...
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس