ویژه روز قدس:چالش جمعیت وامنیت رژیم صهیونیستی
نویسنده: حسین رویوران
تأمین جمعیت مورد نیاز یکی از مهمترین پایه های ساختار قدرت، امنیت و استمرار حیات سیاسی رژیم صهیونیستی است و تعیینکننده راهبردها و راهکارهای آن است. رژیم صهیونیستی بر پایه الگوی استعمار اسکانی برپا شده است و در چنین مدلی که در آمریکای شمالی و جنوبی و استرالیا نیز به اجرا درآمد، مهاجرت و افزایش جمعیت نقش تعیینکننده دارد و تثبیت واقعیت های سیاسی جدید ناشی از اجرای این الگو و استمرار آن در گرو تأمین جمعیت لازم از طریق موج های پی در پی مهاجرتهاست که موازنه جمعیتی با بومیان را برهم می زند و از طریق برتری جمعیتی مهاجرت فرآیند اسکان گزینی را گسترش می دهد و سرانجام اقتدار سیاسی مهاجران را بر آن سرزمین افزایش داده و یکسره می کند.
رژیم صهیونیستی برخلاف دیگر الگوهای مشابه از آغاز اعلام موجودیت غاصبانه خود تاکنون در بعد تأمین جمعیت به علت ایدئولوژی سیاسی حاکم بر آن با چالش مهمی رو به رو بوده است. تفکر صهیونیستی برخلاف دیگر استعمارهای اسکانی بر محور مهاجرت قوم یهود استوار است و تنها راه نجات یهودیان را بازگشت به سرزمین موعود می داند.(1) چالش رژیم صهیونیستی از آنجا ناشی می شود که این تفکر در میان پانزده میلیون یهودی جهان فراگیر و غالب نشد و تنها یک سوم یهودیان جهان به آن التزام عملی پیدا کرده و به سرزمین فلسطین کوچ کردند. رژیم صهیونیستی تنها در دو دوره زمانی پیدایش و تأسیس در دهه چهل و پنجاه و نیز دهه نود میلادی به علت فروپاشی بلوک شرق و شوروی سابق شاهد موج گسترده و منظم کوچ یهودیان صهیونیست بوده است.(2) ولی به علت ناتوانی در تأمین جمعیت یکسرهکننده ناچار به تغییر بسیاری از سیاست های خود در دو دهه اخیر شده و ناگزیر به عقبنشینیهایی در ابعاد ایدئولوژیکی نیز گردیده است.
این بحران جمعیتی اسراییل با آغاز مهاجرت های معکوس صهیونیست ها از فلسطین اشغالی به خارج به ویژه پس از جنگ 33 روزه در سال 2006 و جنگ 22 روزه در سال 9-2008 تشدید شد و سیاست های رژیم صهیونیستی را در یکسرهسازی شرایط سیاسی و جمعیتی در کرانه باختری تا حدودی با چالش مواجه کرد و این رژیم را به علت نابرابری فاحش جمعیتی در نوار غزه ناگزیز کرد در برابر مقاومت مردم این منطقه عقبنشینی کند. حضور 000/300/1 فلسطینی در سرزمین های اشغالی 1948 و افزایش خودآگاهی و نقش سیاسی آنها به ویژه در کنیست اسراییل، عملا چالش این رژیم را چند جانبه کرد.(3) اسراییل جمعیت محدودی در سرزمین های اشغالی 1948 دارد و به علت نرخ متفاوت باروری فلسطینی ها و افزایش سریع جمعیت آنان با چالش جمعیتی در این منطقه مواجه است به ویژه در مناطق ناصره و امالفحم و اگر بخواهد سیاست های گسترش شهرکنشینی خود را در کرانه باختری ادامه دهد ناگزیر است از جمعیت مناطق اشغالی 1948 بکاهد و به جمعیت کرانه باختری بیفزاید که این چالش بحث و جدل هایی را با سیاست گسترش شهرکنشینی در کرانه باختری به دنبال داشته است. مقوله به رسمیت شناختن «هویت یهودی اسراییل» که در دو سال اخیر به عنوان اولویت سیاسی مطرح می گردد، نیاز راهبردی اسراییل و چالش جمعیتی آن را نمایان می کند. راهبرد حفظ هویت یهودی اسراییل ایجاب می کند، اسراییل از جمعیت 000/300/1 نفره فلسطینی مناطق 1948 رها شود(4) و این رهایی یا به شکل مبادله سرزمینی صورت می گیرد و یا اینکه از طریق کوچ اجباری آنان به کرانه باختری، باید از این بحران عبور کند که در چنین صورتی علاوه بر پیامدهای سیاسی داخلی و خارجی چنین رفتار تجاوزگرانه و غیرانسانی، اسراییل را با بحران دوگانه روبهرو خواهد کرد. به عبارت دیگر رژیم صهیونیستی از یکسو جمعیت لازم برای پر کردن شهرهای فلسطینی مناطق اشغالی 1948 را ندارد و از سوی دیگر افزایش دفعی جمعیت فلسطینیان با فرض کوچ فلسطینیان 1948 به در کرانه باختری، سیاست شهرکنشینی این رژیم در این منطقه را به شدت تحت فشار قرار می دهد.
تقابل میان چالش جمعیتی و سیاست های توسعهطلبانه اسراییل در کرانه باختری:
رژیم صهیونیستی از یکسو با چالش جمعیت روبهرو است که آرمان های ژئوپلتیک اسراییل را دچار بحران می کند و از سوی دیگر برنامه اسراییل در کرانه باختری که بر پایه گسترش شهرک های صهیونیستی استوار است، بدون تأمین جمعیت، قابل اجرا و پیگیری نیست. با این همه اسراییل از سیاست گسترش شهرکسازی در کرانه باختری چند هدف متفاوت را دنبال می کند:
1- ایجاد شهرک های صهیونیستینشین در شرق خط سبز (در غرب کرانه باختری) معمولاً با هدف گسترش سرزمینی اسراییل انجام می گیرد و این رژیم امیدوار است این مناطق را در نهایت ضمیمه خود کند.
2- ایجاد شهرکهایی در اطراف شهرهای فلسطینی کرانه باختری که با هدف کنترل امنیتی شهرها انجام می گیرد.
3- ایجاد شهرک های صهیونیستینشین به موازات رود اردن در شرق کرانه باختری با اهداف متعدد راهبردی، نظامی و امنیتی صورت می گیرد که قطع ارتباط جغرافیایی فلسطینیان با اردن، در رأس آنها قرار دارد.
4- ایجاد شهرک های شمال، شرق و جنوب شهر بیتالمقدس و نیز در قلب شهر الخلیل معمولا با اهداف سیاسی و دینی انجام می گیرد و از طریق تغییر واقعیت های موجود، اسراییل امیدوار است این مناطق را به صورت قطعی به خود ضمیمه کند.
5- ایجاد شهرکهایی در بلندی های شمال کرانه باختری با هدف تسلط بر آب های کرانه باختری است. درحال حاضر بخش وسیعی از آب مورد نیاز اسراییل از این منطقه تأمین می شود و اسراییل می کوشد این تسلط را به هر طریق تداوم بخشد.
رژیم صهیونیستی تاکنون 35٪ از مساحت کرانه باختری را مصادره کرده و سیاست های شهرکسازی را در آن به اجرا گذاشته است و این مناطق پراکنده را با احداث جادههایی به طول 600 کیلومتر به سرزمین های اشغالی 1948 وصل کرده است اما در تأمین جمعیت لازم برای پر کردن این شهرک ها همچنان با مشکل مواجه است. به رغم اختصاص میلیاردها دلار برای گسترش شهرکسازی در کرانه باختری، جمعیت شهرکنشینان از 000/400 نفر تجاوز نمی کند (000/200 نفر در اطراف شهر بیتالمقدس و 000/200 نفر در دیگر مناطق کرانه باختری) این جمعیت به لحاظ کمی با جمعیت 3/2 میلیون نفری فلسطینیان در کرانه باختری قابل مقایسه نیست. در اینجا اگر تسهیلات گسترده واگذاری مسکن در شهرک های کرانه باختری در مقایسه با سرزمین های اشغالی 1948 را در نظر بگیریم، عمق چالش و بحران جمعیتی اسراییل را درک می کنیم و با علت خالی بودن صدها واحد مسکونی در شهرک های کرانه باختری آشنا می شویم. رژیم صهیونیستی در یک و نیم دهه اخیر پیوسته اعلام کرده، حاضر است از بخشهایی از کرانه باختری عقبنشینی کند. این تحول رفتاری اسراییل به عنوان یک قدرت استعمار اسکان گزینی، ناشی از شدت مقاومت جامعه فلسطینی و بحران جمعیتی است که اسراییل همواره از آن رنج می برد.
رویارویی جمعیت میان فلسطینیان و رژیم صهیونیستی عمدتاً در بعد نرخ افزایش جمعیت متمرکز است که این نرخ در میان فلسطینیان از 4٪ تجاوز می کند؛ در حالی که در میان جامعه صهیونیستی کمتر از 2٪ است. طبق آمار موجود، جمعیت فلسطینیان در فلسطین اشغالی حدود 5 میلیون نفر (3/1 میلیون نفر در سرزمین های اشغالی 1948، 3/2 میلیون نفر در کرانه باختری و 5/1 میلیون نفر در نوار غزه) است. درحالی که جمعیت یهودیان حدود 2/5 میلیون نفر است و از آنجا که جامعه صهیونیستی امیدی به موج های جدید مهاجرت ندارد، از این رو، این تفاوت جمعیتی به سرعت در حال پر شدن است و رژیم صهیونیستی به همین علت قادر به اسکان سیلآسا و سرشار جمعیت در کرانه باختری نیست و آنچه اکنون جریان دارد، پیشی گرفتن سرعت ساختمانسازی بر جذب جمعیت اسکان یافته است. همچنین رژیم صهیونیستی قادر به ضمیمهسازی کرانه باختری با جمعیت 3/2 میلیون فلسطینی نیست؛ نه به دلیل قانونی، بلکه به دلیل کاملاً سیاسی که پایه های موجودیت اسراییل را با خطر روبهرو خواهد کرد.
رهبران رژیم صهیونیستی از همان آغاز اعلام موجودیت غاصبانه رژیم خود در فلسطین اشغالی در سال 1948 به پیامدهای خطرناک بحران جمعیتی توجه ویژه داشتند و در سال 1949 برخی از رهبران اعلام کردند که تعداد فلسطینیان در اسراییل که تابعیت این رژیم را اخذ کردهاند، زیاد هستند، در حالی که تعداد آنها در آن هنگام از 000/150 نفر تجاوز نمی کرد. رهبران صهیونیستی برای عبور از این بحران اعلام کردند، به مادرانی که فرزند دهم خود را به دنیا آورند، جایزهای ویژه خواهند داد، ولی ده سال بعد پس از ارزیابی کارکرد این تصمیم متوجه شدند که تقریباً اکثر این جوایز به زنان فلسطینی تعلق گرفته است و به همین علت آن را فوراً لغو کردند و مسؤولیت تلاش برای بالا بردن نرخ باروری در میان جامعه صهیونیستی را به آژانس یهود انتقال دادند که یک نهاد غیردولتی است و می تواند جوایز خود را به یهودیان محدود کند.
این نکته از نگاه رهبران رژیم صهیونیستی که معروف به اصرار و بردباری در پیگیری اهداف بلندپروازانه خود هستند، دور نماند و شاید تحولات سیاسی که منجر به تحمیل ایده دولت مستقل برای فلسطینیان شد، آنان را غافلگیر نکرد و مصداقی که دراین زمینه می توان به آن اشاره کرد، اینکه رژیم صهیونیستی پس از جنگ شش روزه در سال 1967 تنها شهر بیتالمقدس و بلندی های جولان را در اوایل دهه 1980 ضمیمه خود کرد، در حالی که اداره نوار غزه و بقیه کرانه باختری همچنان برعهده فرماندار نظامی باقی ماند و این رفتار نشان می دهد که رژیم صهیونیستی نسبت به موفقیت سیاست شهرکسازی در کرانه باختری و نوار غزه اطمینان کامل نداشته و آینده را در گرو تحولات سیاسی در این منطقه قرار داد.
جامعه مهاجر صهیونیست در آغاز تأسیس رژیم غاصب اسرائیل در فلسطین اشغالی در سایه تقابل با فلسطینیان و تهدیدهای امنیتی، به صورت یکپارچه با انگیزه های ایدئولوژیکی عمل کرده بود، اما اکنون به علت اختلاف نظر درباره عبور از بحران جمعیت میان احزاب سیاسی صهیونیستی، اختلاف های زیادی به وجود آمده و عملاً راهبردهای متفاوت در این زمینه، همبستگی گذشته را تا حدی از بین برده است.
در کنار این اختلافنظرها، تسلط اشکنازها (یهودیان غربی) بر قدرت و ساختار سیاسی و راندن دیگر اقوام یهودی به حاشیه از هنگام اعلام موجودیت اسراییل تا اواخر دهه 1970، جامعه صهیونیستی را دچار شکاف های متعدد سیاسی کرده واین رفتار انحصارگرایانه، زمینه بروز دگرگونی های جدی در ساختار قدرت و نخبگان سیاسی و اجتماعی در جامعه صهیونیستی را فراهم کرده است.
این تحولات عملاً چارچوب سنتی تقسیمبندی جوامع از نگاه صهیونیست ها را به یهودیان و اغیار برهم زد و اختلاف را نیز داخلی کرد. این واقعیت ها نشان می دهد، بزرگترین هدف جنبش صهیونیستی در اشغال فلسطین ایجاد امت یکپارچه یهودی بود که به نتیجه نرسیده است و شاخص های امت متحد در این جامعه دیده نمی شود و همچنان سنت ها، فرهنگ ها و رفتارهای سیاسی متفاوت اقوام گوناگون مهاجر صهیونیستی پابرجاست و به چشم می خورد.
در حال حاضر، تقریباً همه احزاب و جنبش های سیاس صهیونیستی باور دارند که صهیونیزم دچار بحران جدی شده و ادامه این بحران به سقوط آن خواهد انجامید و به همین علت چند دستهبندی برای مقابله با چالش جمعیتی و حفظ هویت یهودی جامعه صهیونیستی نمایان شده و راهحل های متفاوتی را مطرح می کنند:
1- گروه اول اعتقاد دارد، همزیستی مسالمتآمیز طولانی مدت با فلسطینیان 1948 امکانپذیر نیست و رسیدن به راهحل سیاسی با فلسطینیان سرزمین های اشغالی 1967 که مورد قبول و رضایت اسراییل باشد، ناممکن است و به همین علت آنها خواهان ادامه سیاست جداسازی از فلسطینیان به صورت یکجانبه هستند. در این طیف نوعی اجماع درباره میزان عقبنشینی جزیی وجود ندارد. این راهبرد ابتدا از سوی آریل شارون، نخستوزیر سابق مطرح شده و عقبنشینی یکجانبه از نوار غزه در سال 2006 بر همین اساس انجام گرفت. این گروه بر این باور است که شهر بیتالمقدس خط سرخ است و باید برای همیشه بخشی از اسراییل باشد و به عنوان پایتخت ابدی و همیشگی آن باقی بماند حزب«کادیما» از این نگاه حمایت می کند؛ هر چند که در سیاست کلی، گفت و گو با فلسطینیان را پیش گرفته است.
2- گرایش دوم خواهان عقبنشینی از کرانه باختری براساس راهحل های وسط سیاسی با فلسطینیان است. این جریان گرچه همانند گروه اول خواهان عقبنشینی جزیی از کرانه باختری است، اما سیاست یک جانبهگرایی را رد می کند و برخلاف آن گروه اعلام می کند، شریک فلسطینی برای گفت و گو و توافق وجود دارد. این طیف عدم توافق سیاسی با فلسطینیان را خطرناک می شمارد و آن را زمینهساز سرخوردگی و دلسردی جامعه فلسطینی می داند که می تواند این جامعه فلسطینی را به سمت افراطیگری سیاسی بکشاند. عمده احزاب چپگرای صهیونیست به ویژه حزب «میرتس» و تاحدودی حزب «کار» از چنین راهحلی حمایت می کنند.
3- گرایش سوم هرگونه توافق با فلسطینیان را مردود و تخلیه شهرک های صهیوینستنشین از یهودیه و سامره (کرانه باختری) را خیانتی بزرگ می داند که سرآغاز سقوط و فروپاشی اسراییل و ایدئولوژی صهیونیست خواهد بود. یسراییل هاریل، سخنگوی شهرکنشینان و یکی از سردمداران این جریان فکری اعلام کرده است که هر گونه عقبنشینی به صورت توافقی یا یک جانبه در مرز خط سبز (مرزهای 1948) متوقف نخواهد شد و عقبنشینی روانی پدید آمده از آن موجودیت اسراییل را نیز تهدید خواهد کرد. این طیف فکری تنها راهحل بحران را در اخراج (ترانسفر) فلسطینیان کرانه باختری به کرانه شرق رود اردن می بیند عمده احزاب دینی و تا حدودی «بازهای» حزب «لیکود» طرفدار این ایده هستند. حزب لیکود حاکم در جهت تئوریزه کردن این تفکر طرح توسعه اقتصادی فلسطینیان را در اولویت گفتمانی و نه عملی قرار داده است و می کوشد با چنین جاذبه ای، طرفداری بخشی از فلسطینیان را از این طرح جلب کند.
دیدگاهی به آینده
بنی موسی، تاریخشناس صهیونیستی درباره چالش جمعیتی و اختلافنظر درباره حل بحران با فلسطینیان می گوید: پروژه صهیونیزم با معیارهای منطقی قادر به موفقیت در سال 1948 نبوده است و منطقی نیست که الان انتظار موفقیت آن را داشته باشیم.
شکاف های اجتماعی درون جامعه صهیونیستی و جامعه فلسطینی به حدی آشکار است که برخی از رهبران سیاسی این جامعه نیز مقوله اسراییل بهشت دموکراسی، در کویر استبداد خاورمیانه را رد می کنند ابراهام بورگ، رئیس سابق پارلمان رژیم صهیونیستی اعتراف می کند که پس از دو هزار سال رویارویی و آوارگی، جامعه یهود به کشوری از شهرک ها رسیده است که یک گروه فاسد و عاری از اخلاق آن را اداره می کنند. بورگ می گوید: ساختار مبتنی بر قساوت انسانی، دیر یا زود از هم خواهد پاشید. شکی نیست که بورگ به چنین نتیجهای نمی رسید، مگر در سایه مقاومت فلسطینیان در سال های اخیر. هر چند که موازین قدرت به ظاهر همواره به نفع رژیم صهیونیستی بوده است، اما ادامه فرآیند سرکوبگری برضد فلسطینیان، کارآمدی خود را در برابر اراده پولادین ملت فلسطین از دست داده و اسراییل قادر به تبدیل پیروزی های نظامی به سیاسی نیست. حاییم هنگبی نیز می گوید در بررسی عملکرد جنبش صهیونیستی تساهل و تسامح بیش از حد داشتیم. آنها به ما گفتند فلسطین سرزمین بدون ملت است و هنگامی که با مشاهده این ملت (فلسطین) غافلگیر شدیم، سرکوب آنان را بدون هیچگونه مرزی آغاز کردیم و این رفتار نوعی اعتیاددر به کارگیری قدرت در جامعه ما پدید آورد و به علت تسلیمناپذیری طرف مقابل در برابر قدرت و سرکوبگری، تأثیرگذاری شدت عمل قدرت از بین رفت و اسراییل تا پایان قادر به مقاومت نخواهد بود و در نهایت منطقه (عربی و اسلامی) از اسراییل بزرگتر است و بر اسراییل چیره خواهد شد و کسی که با شمشیر زندگی می کند، دیر یا زود با شمشیر می میرد.
مهاجرت یهودیان به سرزمین فلسطین در ابعاد و توان نظامی رژیم صهیونیستی نقش به سزایی دارد، زیرا 75٪ نظامیان ارتش اسراییل از مهاجران شوروی سابق و اروپای شرقی اند که در دهه 1990 به اسراییل مهاجرت کردند و نیز از یهودیان سفاردیم هستند و توقف فرآیند مهاجرت، ارتش رژیم صهیونیستی را با مشکل تأمین کادرهای داوطلب و با انگیزه و معتقد به اصول صهیونیزم مواجه می کند.
در این میان، شاید اظهارات آقای دان کرتسی، سفیر یهودی تبار سابق آمریکا در اسراییل در توصیف بحران جمعیتی رژیم صهیونیستی بسیار گویاتر است. او برای کاهش زیانهای احتمالی صهیونیسم دو راهحل پیشنهاد می کند که به ادعای او به نگرانی های برانگیخته شده پاسخ می دهد. اول، واقعیت جمعیتی است که انکارناپذیر است و دوم امکان تبدیل رویارویی از حالت سیاسی منطقهای به رویارویی ایدئولوژی و سرنوشتساز که در چنین حالتی جایی جز برای طرف پیروز وجود ندارد. میان این دو نگرانی ارتباطی عمیق وجود دارد و هر چه زودتر اسراییل راهحل دو دولت را در پیش گیرد، تبدیل رویارویی به تقابل موجودیتی کمتر خواهد شد. در جمعبندی پایانی می توان گفت که رژیم صهیونیستی بیش از هر زمان احساس خطر می کند و هر چند که در ابعاد جمعیتی با چالش مواجه است، اما احساس می کند تعیین مرزهای جغرافیایی اسراییل در حال حاضر اولویت اول است و باید حل چالش جمعیتی را به آینده موکول کند. عقبنشینی اسراییل از جنوب لبنان و تسلط مقاومت اسلامی حزبالله بر این منطقه و نیز عقبنشینی اسراییل از غزه و تسلط حماس بر آن، نگرانی های وسیعی در جامعه صهونیستی ایجاد کرده و شاید به همین علت، این رژیم می کوشد عقبنشینی از کرانه باختری را مشروط و در توافق با جهان عرب و نه تنها فلسطینیان انجام دهد تا در سریال عقبنشینی اسراییل، این رژیم از شمال، جنوب و شرق در محاصره مقاومت قرار نگیرد.
از زاویه دیگر، اسراییل در سایه تهدید چالش جمعیت، در صدد است تجربه طرح تقسیم و تثبیت رژیم صهیونیستی در سال های 1947 و 1948 را یکبار دیگر تکرار کند و با استفاده از دو اهرم خشونت و نیروی نظامی و حمایت بینالمللی اکثریت خاک فلسطین را با اقلیت جمعیتی به خود اختصاص دهد. رژیم صهیونیستی با 37٪ جمعیت یهودی در سال 1947 به میزان 54٪ از خاک فلسطین را با حمایت و تصمیم قدرت¬های جهانی از طریق سازمان ملل و قطعنامه تقسیم، به دست آورد و سپس با استفاده از زور و مزیت نظامی این میزان را به 78٪ رساند. در حال حاضر رژیم صهیونیستی می کوشد از طریق کنفرانس آناپولیس و گفت و گو با اعراب و پوشش سازمان ملل و شورای امنیت و استفاده از ابزارهایی نظیر شهرکسازی، دیوار حائل، محاصره مقاومت، وضعیت جدیدی را تثبیت و قانونی کرده و فلسطینیان، اعراب و مسلمانان را برابر هم قرار دهد که این امر مورد حمایت و در پوشش بینالمللی منطقهای باشد.
در این روند، با توجه به چالش جمعیتی از یک سو و گسترش فرهنگ مقاومت در سطح کل خاک فلسطین (غزه، کرانه باختری، بیتالمقدس، فلسطینیان 1948) از سوی دیگر، میان دو راهحل مقاومت یا حل سیاسی با الگوی اسراییل، نوعی مسابقه در گرفته است که اسراییل می کوشد به نحو ممکن و با هم پیمانی کشورهای عربی و غربی، مقاومت را سرکوب و راه سیاسی مورد نیاز خود را جا بیندازد.
پینوشت ها:
1- ولید محمدعلی، رژیم صهیونیستی پس از 60 سال اشغالگری، (تهران، مؤسسه مطالعات اندیشهسازان نور، 1387)، ص 18.
2- الجزیره نت، المعرض، و جهات نظر، الایدلوجیه الصهیونیه و مشروعها الاستیطانی
3- ساختار دولت صهیوینستی اسراییل، ترجمه علی جنتی، (تهران، مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران، 2004) ص 184.
4- صالح زهرالدین، مشروع اسراییل الکبری (بینالدیمو غرافیا و النفظ و المیاه، (بیروت، المرکز العربی للدبحاث و التوفیق، 1996) ص 14.
5- معین حداد، ارض لاتهدأ، الجیو بولیتیکیه ارئیسیه فی الشرق العربی، (بیروت، شرکه المطبوعات للتوزیع و النشر، 2002) ص 28.
6- همان
7- همان
8- همان، ص 30
9- ساختار دولت صهیونیستی اسراییل، پیشین، ص 165.
10- الجزیره نت، همان
11- همان
12- همان
* جمعیت دفاع از ملت فلسطین
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس