جمعه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴ 
qodsna.ir qodsna.ir

ویژه روز قدس (پژوهش) : امریکا وروند سازش در خاورمیانه

 

نویسنده : محمدرضا حاجیان

بخش عمده واصلی نقش امریکا در روند تحولات خاور میانه بویژه روند سازش معطوف به روابط پیچیده و عمیق این دولت با رژیم صهیونیستی است.رهبران جنبش صهیونیسم ازهمان ابتدای تاسیس بر نیاز به بر خورداری از حمایت تمام و کمال از یک قدرت جهانی برای بقای خود تاکید داشتند.تا جنگ جهانی دوم,بریتانیا نقش این حامی و پشتیبان را ایفا میکرد و پس از آن امریکا جایگزین آن شد.ایفای نقش حامی رژیم صهیونیستی ازسوی ایالت متحده امریکا مشکلاتی را برای این دولت فراهم اورده که در دوره زمانی کنونی برخی جنبه های ان بیشتر اشکار شده است.مشکل اصلی امریکا در منطقه خاور میانه از انجا ناشی میشود که دولتهای همسو با امریکا که تامین کننده اصلی منافع امریکا در منطقه محسوب میشوند به دلیل حمایت بی حد و حصر امریکا از رژیم صهیونیستی و نوع برخوردش با قضیه فلسطین از ناحیه مردم مورد سوال و فشارقرار گرفته اند.اگر چه امروز بسیاری از این دولتها توانسته اند با اهرمهای قدرت  امنیتی و نظامی بر مردم سیطره یابند اما این نارضایتی مردم همانند آتش زیر خاکستر بوده وانتظار میرود هر لحظه شعله ور شده و بنیان این دولتها را نابود سازد. بنابر این می توانیم بگوییم مساله فلسطین از این دیدگاه بعنوان یک شاخص مهم در نوع برخورد امریکا با دولتهای عربی منطقه خاورمیانه مطرح است.بعبارت دیگر امریکائی ها امروز دریافته اند که مردم قضیه فلسطین را یکی از شاخصه های صداقت یا حیله گری امریکا در سیاست خارجی اش قلمداد میکنند و این موضوع برای استمرار حضور امریکائی ها در منطقه خاورمیانه نقش اساسی ایفا میکند.  معنای روشن تر برای سیاست امریکا در خاورمیانه این است که تضمین امنیت رژیم صهیونیستی از سوی امریکا بدون حفظ دولتهایی همسو با امریکا در منطقه خاورمیانه امکان پذیر نیست و امریکائی ها به صراحت این موضوع را با صهیونیستها در میان گذاشته اند.        

علیرغم واضح بودن هدف امریکائی ها تضاد و اختلاف بین دیدگاه امریکائی ها وصهیونیستهای حاکم بر فلسطین اشغالی مانع اجرای آسان سیاست امریکا شده است.این اختلاف از انجا ناشی میشود که دیدگاه حاکم بر دولت جدید صهیونیستی همان نگاه تحقیر آمیز به فلسطینی ها و عربهاست واعتقاد به اینکه عربها قادر به انجام هیچ اقدام جدی علیه منافع امریکا و رژیم صهیونیستی نیستند.این دیدگاه هیچ اعتباری برای نظر و رأی جامعه عربی قائل نیست و معتقد است حکام عرب قادرند به راحتی بر مردم خود چیره شوند و از طرفی خود فلسطینی ها هم هیچ حقی در خاک فلسطین نداشته و باید مشکل خود را در کشور اردن حل و فصل کنند.علاوه بر این دیدگاه,رژیم صهیونیستی و حاکمان فعلی آن معتقدند که از نظر امنیتی ودر دراز مدت برقراری هرگونه حق حاکمیت سیاسی برای فلسطینی ها در خاک فلسطین زمینه ای برای نابودی رژیم صهیونیستی در آینده به دست این حاکمیت سیاسی خواهدبود.علاوه بر اینها وجود تفکرات مذهبی که برای یهود و حق تاریخی و الهی در خاک فلسطین و بطور ویژه در کرانه باختری قائل است و قدرت داشتن این طیف فکری دررژیم صهیونیستی ازدلایل عدم اعتقاد این رژیم برای ظهور حاکمیت سیاسی فلسطین در خاک فلسطین است. بنابر این اگر بخواهیم بطور خلاصه اختلاف نظر امریکا و رژیم صهیونیستی را از یک دیدگاه کلی بیان کنیم میتوانیم بگوییم که امریکا معتقد است برای تامین منافع خود و حفظ امنیت رژیم صهیونیستی لازم است حداقلی از امتیازات به فلسطینی ها داده شود تا از این طریق، ضمن جلوگیری از روند افراط گری اسلامی ,دولتهای عربی همسو با امریکا نیز حفظ شوند.در حالی که رژیم صهیونیستی هیچ اعتباری برای نظر و نقش مردم عرب و مسلمان منطقه قائل نبوده و هر گونه کوتاه آمدن در برابر خواسته آنها را باعث افزایش سقف مطالبات آنها می داند و از نظر داخلی، جامعه صهیونیستی نیز دادن امتیاز به فلسطینی ها را ضربه به اساس دین میداند.  گذشته از این دیدگاه کلی به نظر می رسد که ایالت متحده بر نظر خود مبنی بردادن حداقلی از امتیاز به فلسطینی ها پافشاری میکند و مصمم است که سیاستی متفاوت از سیاست دولت قبلی امریکا را در منطقه به اجرا گذارد. با وجودی که تا کنون چارچوب اجرایی سیاست جدید امریکا برای خاورمیانه اعلام نشده است اما با توجه به سیاستهای اعلام شده و مواضع اشکار شده از سوی دولت مردان امریکائی می توان یک فضای کلی برای این سیاست ترسیم کرد.      

هدف اساسی از این سیاست جدید، استقرار یک حاکمیت سیاسی تقریبا مستقل در بخشهایی از خاک فلسطین و به رسمیت شناخته شدن آن از سوی جامعه بین المللی است در مقابل این کار کشورهای عربی نیز متعهد به اتمام حالت تخاصه با رژیم صهیونیستی و برقراری روابط عادی با آن خواهند شد. چنانچه در نظر داشته باشیم قبلا رژیم صهیونیستی موضوع قرار گرفتن همه کشورهای عربی در یک سوی میز مذاکره را رد کرده بود و به مذاکرات دو جانبه روی آورده بود وضعیت اخیر قدری متناقض به نظر می رسد اما واقعیت این است که این بار دو طرف در پشت میز مذاکره قرار گرفته و طرف عربی (کشورهای عربی) در واقع مذاکره کننده نیست بلکه امتیاز دهنده و تشویق کننده است. به عبارت دیگر دستاورد کشورهای عربی (کشورهای همسو با امریکا)دریافت تضمین از امریکا برای حفظ حاکمیت و ساکت شدن معترضان داخلی خواهد بود. بهرحال با توجه به فضای ترسیم شده می توانیم طرح امریکا را تجسم کنیم. در این طرح عناصر و عوامل چندی وجود دارند که هر کدام باید نقش خود را بطور جداگانه و یا در هماهنگی با هم ایفا کنند.طرفهای ایفا کننده نقش در این طرح عبارت خواهند بود از فلسطینی ها# کشورهای عربی و بطور ویژه مصر و سعودی #رژیم صهیونیستی#دولت امریکا.

 نکته مهم و بسیار قابل توجه در فضای سیاسی ترسیم شده این است که امریکائی ها برای اجرای طرح خود نیازمند یک زمینه مناسب و آماده برای ارائه طرح و اجرای آن هستند.در اینجا برخی از عناصرو عوامل مهم این زمینه سازی که برخی از آنها نقش اصلی را در طرح امریکائی¬ها ایفا خواهند کرد یاداوری و مورد بحث قرار میدهیم. یکی از مشکلات و عوامل اصلی و مهم که امریکائی ها نیاز به آن دارند تا برای اجرای طرح خود آن را حل و یا از میان بردارند حماس و دولت آن در غزه است. این جنبش و دولت مانعی مهم و اساسی در راه اجرای طرح امریکائی است. از آنجا که بر خوردهای مستقیم نظامی و سیاسی طی سه سال گذشته نتوانسته است این دولت و جنبش را از پا در آورد از نظر امریکا ئی ها بهترین گزینه برای حذف و به حاشیه راندن حماس اتکا به راه حلهای سیاسی و دمکراتیک است به عبارت دگر حماس را باید از همان دری که وارد قدرت سیاسی اجرائی شده است اخراج کرد.برای اجرای چنین سناریوئی چند مرحله و اقدام باید از سوی محمود عباس انجام گیرد.        

 

 این مراحل عبارتند از:                                                                   

کشاندن حماس به یک تله سیاسی و وادار کردن آن به امضای پیمانی که در آن حماس ملزم به اجرای انتخبات مجلس و ریاست به طور همزمان در کرانه باختری و نوار غزه شود.در این صورت سلطه فلسطینی

قادر خواهد بود که با توجه به فشارهای اقتصادی,امنیتی و سیاسی و ایجاد یک فضای ناامن برای حماس و انجام تقلبهای حرفه ای انتخابات را به سود خود به پایان برده و حماس را با حربه انتخابات از صحنه سیاسی حذف نماید. 

با وجودی که حماس تحت فشار شدید اقتصادی در غزه قرار دارد و هیچ راه موثری برای رهائی از این فشارها نیافته است امیدوار بوده که بتواند با وارد شدن در مذاکرات مصالحه با سلطه فلسطین و فتح بدون اینکه امتیازی جدی از دست بدهد تا حدی فشار را بر مردم غزه بکاهد و تا دور ششم مذاکرات نیز هیچ گونه امتیازی نداده است.به نظر می رسد که طرف حماس بخوبی به نقشه و طرح سلطه برای کشاندن حماس به مذاکرات آگاهی داشته و تلاش می کند. با اتلاف وقت امتیازات احتمالی از سلطه برای بازسازی غزه بگیرد بدون اینکه امتیازی را به طرف مقابل بدهد. در مقابل سلطه نیز هر گونه باز سازی در غزه را منوط به امضای توافق مصالحه کرده و نمی خواهد قبل از انتخابات امتیاز بازسازی غزه به حساب حماس نوشته شود.        

با وجود همه فشارها حماس نیز به خوبی آگاه است که سلطه فلسطینی بشدت برای بر گزاری انتخابات به نوارغزه نیازمند است و بدون نوار غزه انتخابات اعتبار چندانی نخواهد داشت.در مجموع اینکه چنا نچه سلطه نخواهد امتیاز بازسازی را به حماس در غزه بدهد حماس نیز اجازه انتخابات در غزه رانخواهد داد . اقدام دیگر سلطه برای تضمین پیروزی در انتخابات وارد آوردن فشار بر حماس در کرانه باختری است.این فشار به شکلهای مختلف انجام می شود. اول دستگیری رهبران میدانی حماس و ایجاد رعب و وحشت فوق العاده درمیان این بخش از رهبران حماس که تاثیر مستقیم و زیادی بر روی افکار عمومی مردم دارند.

بنا به گزارشهای رسیده ومنتشر شده در رسانه های گروهی تا اواسط سال 2009 حداقل هزار نفر از رهبران میدانی حماس در زندان های سلطه به سر می برده اند نوع دوم فشاربستن راه های ارسال کمک مالی به حماس در کرانه باختری است. براین اساس هر گونه ارسال پول از خارج به داخل کرانه به شدت تحت نظارت قرار گرفته است وچنانچه بانک و یا سرافی اقدام به جابجائی پول برای حماس کند به شدت تحت پیگرد قرار گرفته و همه اموال و املاکش ضبط ومصادره میشود. پیگیری و تعقیب فرمانده هان و مسئولین نظامی حماس نیز از سایه اقدامات سلطه می باشد که در سایه طرح دایتون بشدت در حال اجرا است نیروهای امنیتی که تحت نظر دایتون آموزش دیده اند دارای ویژه گیها و خصوصیاتی هستند که آنها را از نیروهای امنیتی سابق سلطه متمایز میکند.این نیروها هیچ اعتماد و ایمانی به اصول ملی و اسلامی فلسطین نداشته و تنها خود را ملزم به اجرای اوامردایتون در قبال دریافت پول می دانند. این افراد با دقت و وسواس بسیاری انتخاب شده به گونه ای که کمترین تمایل وعلاقه به اصول ملی و اسلامی را داشته باشند. در همین جا نیاز به یادآوری است که در آینده ما شاهد درگیری های بسیار خونین و مرگباری بین این نیروها و نیرو های مقاومت فلسطین خواهیم بود. علاوه بر راه کارهای ذکر شده که بیشتر از سوی سلطه  فلسطینی و با حمایت کشورهای عربی انجام می شود,خود امریکائی ها نیز به طور مستقیم وارد میدان شده و تلاش می کنند از طریق تطمیع سیاسی، حماس را وارد یک تله سیاسی کند.دیدار برخی از شخصیت های امریکائی مانند کارتر, با رهبران حماس و یا ارتباط برخی کشورهای اروپائی با حماس و سفر برخی هیاتهای حماس به اروپا از جمله سوئیس نشانه هایی از این راه حل به شمار می رود.اگر چه این گونه شیوه ها می توانست در گذشته برخی از جنبش های آزادی بخش را فریب دهد اما بسیار بعید به نظر می رسد در دوره کنونی جنبشی مانند حماس فریب اینگونه در باغ سبز را بخورد و وارد تله سیاسی امریکائی ها شود اگر چه هوشیاری در این خصوص بسیار ضروری به نظر می رسد. در مجموع می توان گفت که هدف حماس ازتن دادن به مذاکرات و برقراری ارتباط با طرف های خارجی و عدم درگیری شدید با سلطه در کرانه باختری با هدف کاستن فشار از روی حماس است ولی حاضر به دادن امتیاز به سلطه و از دست دادن دولت در غزه نیست و در خصوص انتخابات  نیز به نظر نمی رسد که امکان برگزاری آن در ابتدای سال 2010وجود داشته باشد. راه کار دیگر امریکائی ها برای زمینه سازی به منظور ارائه و اجرای طرح خود,تقویت فتح و سلطه فلسطین است.این تقویت از سه طریق در حال اجرا است  اول برگزاری کنگره ششم فتح دوم ایجاد یک دستگاه امنیتی ویژه تحت نظر یک ژنرال  امریکائی ها کیت دایتون سوم اختصاص پول تنها برای افراد فداکار به محمود عباس. کنگره ششم فتح پس از بیست سال در ماه آگوست سال  2009 دربیت لحم در کرانه باختری برگزار شد.اولا برگزاری کنگره در بیت لحم مانع حضور مخالفان ابومازن در آن شد که در خارج ا ز فلسطین به سر می برند.ثانیا محمود عباس با کاهش تعداد افراد بخش نظامی مشارکت کننده از قدرت طرفداران و معتقدان به راه حل نظامی در فتح کاست ثالثا تغیراتی در فتح داده که جریان سیاسی طرفدار سازش و ابومازن بتوانند حاکمیت بیشتری  بر فتح اعمال کنند از جمله این تغیرا ت ایجاد یک دفتر سیاسی با مشارکت افراد همسو با ابومازن که قدرتی بیشتر از کمیته اجرائی داشته باشد است.

راه کار دیگری که از نظر آمریکائی ها می تواند به اجرای طرح آنها سهولت بخشند حمایت کشورهای عربی از روند سازش به شکل ملموس تر و روشن تری است. این حمایت می تواند در چند شکل خود را آشکار سازد. اولین اقدام می تواند انجام برخی از اقدامات در راستای عادی سازی روابط و برقراری برخی انواع رابطه با رژیم صهیونیستی باشد از جمله می توان به دادن اجازه پروازهای غیر نظامی به هواپیماهای رژیم صهیونیستی در فضای کشورهای عربی اشاره کرد. در حال حاضر هواپیماهای باری ومسافر بری این رژیم برای پرواز به شرق آسیا و امریکا به علت عدم اجازه کشورهای عربی برای عبور از فضای آنها ناچار به دور کردن مسیر خود و استفاده از فضای سایر کشورها است. دادن چنین اجازه ای که چندان در نظر و نگاه افکار عمومی قابل مشاهده نیست می تواند زمینه مساعدی برای عادی شدن روابط برخی تماسها بین کشورها و رژیم شمار رفته علاوه بر آن امتیازی از سوی کشورهای عربی و امریکا به رژیم صهیونیستی در راستای سرگیری دوباره مذاکرات و پذیرش طرح امریکائی به حساب آید همچنین گشایش وباز گشایی دفاترارتباط در برخی از کشورهای عربی می تواند گامی در جهت زمینه سازی ارائه طرح امریکا به شمار رود در همین راستا دولت بحرین آمادگی خود را در این اقدام اعلام کرده است.

حمایت دولتهای عربی در زمینه های مختلف از سلطه فلسطینی و ممانعت آنها از تقویت مخالفان روند صلح نیز از جمله اقداماتی است که دولت ایالت متحده امریکا انتظار دارد این کشورها برای زمینه سازی شروع مذاکرات سازش انجام دهند.

علاوه بر این زمینه سازی ها که می تواند راه را برای اجرای طرح امریکائی ها هموار سازد امریکائی ها نیازمند هماهنگ ساختن اصلی ترین عنصر این طرح با خود هستند.این عنصر رژیم صهیونیستی است.

همانگونه که در قبل ذکر شد دیدگاه حاکمان فعلی رژیم صهیونیستی اختلاف اساسی با هیات حاکمه امریکا در خصوص نحوه برخورد با قضیه فلسطین دارد بنابراین چگونه این دو می توانند  با یکدیگر هماهنگ شده و طرح مشترک را به اجرا در آورند.به نظر می رسد هر دو طرف از یک سری ابزارها و راه حلها برای تعدیل طرف مقابل بهره گرفته و در نهایت هر دو بتوانند به راه حلی که مورد رضایت طرفین باشد دست یابند.

یکی از این ابزارها استفاده از لابی یهود در امریکا از سوی هیات حاکمه امریکا برای  فشاربه رژیم صهیونیستی است.اگر چه انتظار می رود که نتانیاهو و همفکران او در دولت نیز از همین ابزار بطور مقابل استفاده کنند.

شواهد نشان می دهد که توان دولت امریکا برای تاثیر گذاری بر لابی یهود بیشتر از توان نتانیاهو  است و بررسی نقطه نظرات رهبران یهودی نیز نشان می دهد گرایش آنها به دیدگاه دولت اوباما بیشتر از تمایل به نتانیا هو است نشست اواسط ماه جولای (2009) بین اوباما و 15 تن از رهبران یهودی امریکا نشان داد که تمایل این رهبران یه سوی اوباما بسیار بیشتر از تمایل انها به نتا نیاهو است.

تهدیدات منطقه ای و نشان دادن آن به طرف مقابل نیز ابزار دیگری است که هر دو طرف از انها بهره گرفته¬اند. نتا نیاهو از ابتدا تلاش کرده تا پرونده اتمی ایران را نسبت به پرونده سازش در اولویت قرار دهد و به دولت امریکا بقبولاند که بجای پرداختن به اولویت سازش، به پرونده اتمی ایران اولویت بیشتر دهد در مقابل دولت آمریکا نیز تلاش می کند به رژیم صهیونیستی بقبولاند که چنانچه پرونده سازش بسته نشد. خطر و تهدیدات منطقه ای مانند القاعده و ایران بسیار قدرت خواهند گرفت و امکان مواجهه با این تهدیدات در چند جبهه هم زمان امکان ندارد .

ائتلاف داخلی در دولت جدید نتانیاهو و امکان بهره گیری از دسته بندی های سیاسی برای فشار بر طرف مقابل نیز مورد توجه شدید هر کدام قرار دارند.امریکایی ها تلاش می کنند تا حزب کار را قانع سازند نتانیاهو را تهدید به خروج از ائتلاف کنند. و از طرف دیگر کادیما را ترغیب می کنند که به نتانیاهو چراغ سبز نشان دهندکه تمایل به وارد شدن به ائتلاف دارد  و به بیان دیگر امریکایی ها تمایل دارند که نتانیاهو با طرح انها موافقت کرده و برای خلاص شدن از شر تندروهایی مانند حزب شاش و اسرائیل بیتنا حزب کادیما را وارد ائتلاف کرده و یک ائتلاف قوی¬تر تشکیل دهد.

اگر چه این خواسته بسیار مطلوب امریکایی ها است اما واقعیت این است که نتا نیا هو علاوه بر تمایلش به باقی ماندن در قدرت به یکسری اصول نیز معتعقد است ونمی تواند تا سطح معینی از این اصول عقب نشینی کند.

البته چنانچه یارگیری سیاسی در داخل جامعه صهیونیستی نتواند امریکایی ها را به هدف خود برساند انها مجبور خواهند بود نشانه هایی از تهدیدات را نشان دهند که کار ساز بودن ان بسیار  جای تردید دارد. یکی از این روش ها که می تواند نتانیاهو را از زیر فشارهای آمریکا برای مدتی رهایی بخشد، ایجاد یک بحران امنیتی تازه مانند حمله مجدد به غزه و یا ایجاد بحران در مرز با لبنان باشد.

در اینجا لازم است به شکل  جزئی تری به اختلاف بین امریکا و رژیم صهیونیستی در خصوص روند سازش بین این رژیم با فلسطینی ها بپردازیم.

موضوع مهم واساسی که نتانیاهو با امریکا و فلسطینی ها بر سر آن با هم اختلاف دارند تشکیل دولتی مستقل توسط فلسطینی ها در کرانه باختری است. مفهوم دولت با دارا بودن معیارها و شاخصهای بین المللی از جمله حق حاکمیت کامل در جغرافیای زمینی,دریایی و هوائی وامور خارجه واقتصادی موضوعی است که سران فعلی رژیم صهیونیستی آنرا خطری کاملا جدی برای خود بحساب می آورند.این خطر برای آنها زمانی بیشتر می شود که بدانیم نزدیک به یک میلیون و سیصد هزار نفر عرب فلسطینی در حال حاضر در اراضی اشغالی 1948 زندگی می کنند و دارای تابعیت رژیم صهیونیستی هستند این تعداد در حال حاضر نزدیک به 20 درصد جمعیت فلسطین اشغالی تحت حاکمیت رژیم صهیونیستی است و رشد روز افزون این جمعیت تهدیدی علیه ماهیت دولت رژیم صهیونیستی بشمار می رود. حال چنانچه چنین جمعیتی در کنار دولتی قرار گیرد که از نظر نژادی ودینی با آنها وابستگی دارد برای یهودیانی که در یک سرزمین غصب شده ساکن شده اند تهدید بسیار شدیدی بشمار خواهند رفت.

علاوه براین بخش زیادی از صهیونیستها معتقد به حق دینی و الهی یهود براراضی کرانه باختری هستند و چشم پوشی از آن را شرعا برای دولت اسرائیل حرام می دانند.

صهیونیستهای افراطی معتقد به این دیدگاه در رژیم صهیونیستی دارای قدرت کمی نیستند و قادر به انجام اقداماتی هستند که همه رهبران صهیونیستی از آن واهمه دارند قتل اسحاق رابین نمونه ای از اقدامات این تندروها است که در بین یهودیان کم سابقه بوده است.

بنابراین با وجود اینکه سلطه فلسطینی در مذاکرات قبلی پذیرفته است از بخشی از کرانه باختری چشم پوشی کند و بخشی دیگر نیز (نزدیک 10 درصد)توسط دیوار جدا کننده به اراضی 1948 منضم خواهد شد,هنوز احتمال قبول رژیم صهیونیستی برای تشکیل دولتی با مشخصه های بین المللی در کرانه باختری بسیار بعید به نظر می رسد.

با وجود اظهارات نتانیاهو در سخنرانی دانشگاه بارایلان مورخه24/3/88 مبنی پذیرش دو دولت اما وی شروطی را برای این دولت قرار داد که عملا آن را نمی توان دولت نامید وتنها یک خود مختاری محدود از این اظهارات می توان برداشت کرد اگر چه نتانیاهو آنرا دولت بداند.

نتانیاهو خوب می داند که دولت مستقل فلسطینی به معنای نابودی دولت یهود از نظر ایدئولوژیک است واسا سا تشکیل دو دولت در سرزمین فلسطین با آرمان های صهیونیسم قابل جمع نیست به تعبیر دیگر از نظر صهیونیستهای افراطی مانند نتانیاهو جنگ عربها و رژیم صهیونیستی تنها بر سر مرز و زمین نیست بلکه جنگ بر سر هویت و بقا می باشد.

پس از این سخنرانی، امریکا و اروپا بسیار از آن استقبال کردند و قبول لفظی نتانیاهو به تشکیل دو دولت را گامی مثبت در راه پیشرفت روند سازش قلمداد کردند اما کاملا روشن و آشکار بود که این استقبال یک اقدا م سیاسی است و آنها نیز به خوبی می دانند که مقصود نتانیاهو از دولت فلسطین با شرایط اعلام شده چیست.

یکی از شروطی که نتانیاهو برای دولت فلسطین قرار داده است غیر مسلح بودن آن است.البته در ظاهر ممکن است که برخی تصور کنند که منظور نتانیاهو نداشتن ارتش و سلاح های سنگین بوده که اینگونه نیست و در اینجا منظور نداشتن حق اعمال حاکمیت وحتی داشتن حق اعمال و بکارگیری نیروی نظامی رژیم صهیونیستیی در اراضی فلسطین نیز به حساب می آید و در واقع حق اعمال حاکمیت نظامی در اراضی فلسطین برای ارتش صهیونیستی خفظ خواهد شد.

موضوع مهم دیگر در روند مذاکرات سازش,شهرک سازی در کرانه باختری است.رژیم صهیونیستی پس از اشغال کرانه باختری در سال 1967 با چندین طرح شهرک سازی در این منطقه اقدام به اسکان یهودیان در این شهرکها کرد.با وجودی که بر اساس قوانین بین المللی و قطعنامه های سازمان ملل کرانه باختری منطقه ای اشغالی حساب می شود و بر اساس همین قوانین کشور اشغالگر حق تغییر در بافت جمعیتی و جغرافیایی منطقه اشغالی را ندارد اما رژیم صهیونیستی بگونه ای کاملا آشکار اقدام به نقض این قوانین کرده و اساسا اشغالی بودن این مناطق را منکر می شود و مدعی است که این سرزمین ها از نظر تاریخی متعلق به قوم یهود بوده و آن رژیم در سال 1967 اقدام به بازپس گیری آن کرده است.

صرف نظر از بحث بر روی ماهیت این مناطق وقوانین بین المللی مرتبط  با آنچه که در صحنه میدانی جریان دارد عبارت است از ساخت وساز در روی زمین و بازی با کلمات در سطح سیاسی. برای روشن تر شدن وضعیت بطور مختصر به آنچه که در این خصوص قابل توجه است نگاهی می اندازیم.

پس از حضور باراک اوباما در راس ریاست جمهوری امریکا و اعلام اینکه وی قصد ایجاد تحرک در روند مذاکرات سازش خاور میانه را دارد دولت رژیم صهیونیستی به ریاست نتانیاهو که با دیدگاه خاص خود مخالف از سر گیری مذاکرات با مشخصه های امریکائی است مخالفت خود را با برخی از دیدگاه های امریکا در این خصوص اعلام کرد براساس دیدگاه امریکائی ها ,سلطه فلسطینی و کشورهای عربی,رژیم صهیونیستی باید در خلال مذاکرات سازش روند ساخت شهرک های یهودی نشین در کرانه باختری را متوقف سازد این نظر را نتانیاهو و ائتلاف  حاکم بر رژیم صهیونیستی قبول نداشته و تلاش می کند تا به هر شکل ممکن از تعهد به آن خود داری کنند.

تقسیم بندی شهرک ها و نوع ساخت وساز در آنها یکی از شیوه های مهم رژیم صهیونیستی  برای گمراه کردن جامعه بین المللی و سلطه فلسطینی و فرار از زیر بار تعهدات بین المللی است.

با وجودی که بخش شرقی شهر قدس در سال 1967 اشغال شده است  اما رژیم صهیونیستی این منطقه را خارج از هرگونه مذاکرات دانسته و بطور کلی آنرا ضمیمه خود کرد و بخشی لاینفک از اراضی رژیم صهیونیستی می داند که آن را اسرائیل می نامند.بنابر این هرگونه اقدام در این بخش را بطور طبیعی متعلق به خود دانسته وآن را شامل تعهدات قوانین اشغالگری نمیداند. رژیم صهیونیستی برای یهودی کردن کامل شهر قدس با یک طرح شهرک سازی بلند مدت در قسمت های شمال شرق و جنوب قدس شرقی اقدام به ساخت تعداد زیادی شهرک یهودی نشین در این بخش کرده بگونه ای که این شهرک ها بشکل یک نیم دایره هسته اصلی شهر قدس(که در آن مسجد الاقصی نیز وجود دارد) را از سایر مناطق کرانه باختری جدا می سازد.

بنابراین با وجودی که این مناطق  به طور کامل از نگاه بین المللی به طور کاملا روشنی جزو مناطق کرانه باختری شمار می رود و شامل قوانین اشغال می شوند اما رژیم صهیونیستی ساخت شهرک در آن را که با مصادره اراضی فلسطینی ها انجام گیرد خارج از بحث و مذاکرات می داند و از طرفی با  توجه یه دیدگاه کلی امریکایی ها تا کنون هیچ مخالفتی با این نوع از شهرک سازی از سوی انها به عمل نیامده و حتی با تصویب کنگره ی امریکا در خصوص انتقال سفارت امریکا از تلاویو به شهر قدس که فعلا به طور موقت اجرای آن متوقف شده است.ابن دیدگاه رژیم صهیونیستی مورد تائید نیز قرار می گیرد.

نکته دیگر در خصوص شهرک سازی عبارت شهرک های غیر قانونی است در اینجا منظور از قانون اجازه  رسمی دولت رژیم صهیونیستی به صهیونست ها برای ساخت شهرک ها و برای کرانه باختری است و نه قوانین بین المللی در خصوص مناطق اشغالی. صهیونیست ها ی تندرو در اقدامی هماهنگ با رژیم صهیونیستی بدون گرفتن مجوز اقدام به مصادره مقادیری از اراضی فلسطین کرده و سپس با قرار دادن تعدادی کانتینر و خانه های پیش ساخته انجا را یک شهرک جدید می نامند.

در واقع هدف های چندی از اینکار دنبال می شود اول ممکن است که این شهرک های موقتی به مرور زمان تبدیل به شهرک های دائمی شوند .دوم وقتی سخن از توقف شهرک سازی به عمل می اید متوقف شدن ساخت این نوع از شهرک ها مورد نظر صهیونیستی ها قرار می گیرد.

در حالی که در شهرک های اصلی ساخت وساز ادامه¬ می یابد .سوم بر چیدن این نوع شهرک ها امتیازی در مقابل با قی ماندن شهرک های اصلی تلقی شود.                  

بنابراین باید دقت کرد ممکن است این اشتباه پیش اید که این نوع شهرک ها را بجای شهرک های اصلی تصور شود و از این طریق امتیازاتی نصیب صهیونیست ها شود. موضوع دیگر در خصوص توقف شهرک ها بهانه رشد طبیعی است .

رشد طبیعی بهانه ای است برای صهیونیست ها  که هر گونه ساخت و ساز و توسعه شهرک ها را ادامه داده و ان را متوقف نسازند. منظور صهیونیست ها از رشد طبیعی افزایش رشد طبیعی جمعیت صهیونیست ها در این شهرک ها و نیاز خانواده های جدید به مسکن و خانه است.در همین راستا موضوعاتی مانند توسعه عمودی بجای افقی را مطرح می کند که همه اینها بهانه ها و فریب هایی برای توسعی افزایش جمعیت یهودی در کرانه باختری است.

با توجه به نوع نگرش نتا نیاهو به موضوع شهرک ها و کرانه باختری بسیار بعید به نظر می رسد که وی در خصوص شهرک های اطراف شهر قدس ویا شهرک های اصلی تن به قبول توقف و توسعه انها بدهد و حداکثر امتیازی که در این خصوص خواهد داد برچیدن شهرک ها ی پراکنده و به اصطلاح صهیونیست ها غیر قانونی خواهد بود.

در این میان دیدگاه های امریکایی ها نیز قابل توجه است.

مقامات وزارت خارجه رژیم صهیونیستی و امریکا هفته اول ماه جولای 2009 اعلام کردند که در خصوص موضوع شهرک سازی به توافقی دست یافته اند بر اساس این توافق این رژیم کار ساخت 75 مجموعه ساختمان با 2500 آپارتمان به پایان خواهد رساند بر این اساس دولت امریکا پذیرفته که توقف شهرک سازی نباید به عنوان پیشرفت برای از سرگیری مذاکرات صلح تلقی شود. رژیم صهیونیستی اینگونه استدلال می کند که شهرک سازی باید در خلال مذاکرات با فلسطینی¬ها مورد بحث وگفتگوقرار گیرد.

با وجودی که هنوز طرح اصلی امریکائی ها که جزئیات آن منتشر نشد به نظر می رسد که موضوع شهرک ها وقت زیادی از دستگاه خارجی امریکا را به خود اختصاص دهد و در نهایت این سلطه فلسطین و کشور های عربی خواهند بود که مجبور به عقب نشینی وقبول شروط رژیم صهیونیستی شوند.

*جمعیت دفاع از ملت فلسطین


| شناسه مطلب: 153511







فیلم

خبرگزاری بین المللی قدس


خبرگزاری بین المللی قدس

2017 Qods News Agency. All Rights Reserved

نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.