جامعه شناسی اسرائیل 6-ارتش
ب – هاگانا –
"هاگانا" ریشه در نیروهای یهودی مشغول به خدمت در درون ارتش بریتانیا دارد که در سال 1920 گرد هم آمده و پس از اندک زمانی چنان ساختار منسجمی می یابند که به گفته "حسنین هیکل" در هر زمان که لازم بود ، می توانستند با تغییر نامشان از هاگانا (به معنی دفاع) به "ارتش" همانند یک نیروی رزمی واقعی عمل کنند . هاگانا نیز عملا از حد نیروی نظامی صرف فراتر رفته و ضمن "جلب نیروهای متخصص نظامی" به کسب حمایت بیرتانیا برای دفاع از اسرائیل ، سازماندهی امور مربوط به مهاجرت ، مستعمرات تازه و انجام حملات نظامی را نهایتا عهده دار می گردد .از سال 1937 وجهه نظامی هاگانا شدت و حدت بیشتری پیدا می کند و با رها کردن استراتژی دفاع عملا استراتژی "به دنبال مهاجمین عرب بودن" را اتخاذ کرده و بدین صورت خود را به عنوان یک ارتش قوی طرح می کند .
ج – پالماخ –
با وقوع جنگ جهانی دوم ، ضرورت ایجاد یک نیروی مستقل و دائمی در جامعه یهودی احساس می شود ف به گونه ای که "یاهو کلمب" فرمانده و "موشی سینیه" رئیس ستاد هاگانا پیشنهاد "اسحاق سادخ" ، موسسهاگانای قدس ، مبنی بر تاسیس چنین نیرویی موافقت می کنند .
بن گورین نیز اساسا در کنار طرح مسئله (تاسیس دولت اسرائیل)از ضرورت وجودی چنین نیرویی سخن به میان آورد و تاسیس آن را خواستار می شود . لذا در ماه مه 1942 (شورای اجرای جنبشصهیونیسم) با ایجاد یک (نیروی ضربت مستقل) اعلام موافقت می کند و "پالماخ" با دو هدف عمده پا به عرصه وجود می گذارد . اول – تهاجم وسیع علیه اعراب در پایگاهایشان ، دوم – آمادگی برای همکاری با نیروهای بریتانیا بر ضد نیروهای آلمانی که مصر را تهدید می کردند . اگر چه ترتیب اخذ شده برای پالماخ به گونه ای بود که نسبت به ارگانهای سابق الذکر بیشتر نظامی می کرد تا سیاسی ، لیکن لیکن در مقام عمل مشاهده می شود رهبران آن عهده دار پستهای عمده ای در دستگاه دولتی می شوند و از این طریق جریان سیاسی – اجتماعی صهیونیسم در اسرائیل را به طور مستقیم تحت تاثیر قرار می دهند .
د – ایرگون - (سازمان نظامی ملت اسرائیل)
این سازمان توسط (ولادمیر جابوتینسکی) در سال 1937 ایجاد می شود و شعارش این است که برای زمین باید جنگید . این ایده کلی در آرم ایرگون نیز منعکس است . در این آرم یک دست بر افراشته همراه با یک سر نیزه وجود دارد که در زیر آن نوشته شده : تنها از این طریق
ه – اشترون –
اشترون نام یکی از مسئولان ایرگون بود که در پی ایجاد اختلاف نظرهایی با دیگر روسای ایرگون از آن کناره گرفته ، اشترون را ایجاد می کند . پایه این انشعاب در آنجا بود که ایرگون با دولت بریتانیا موافقت نامه ای مبنی بر آتش بس در بین خودشان امضا کرده بود که اشترون آن را نپذیرفته و مشروط به شروطی می دانست . اشترون از بریتانیا می خواست تا در طول جنگ درهای فلسطین را بر روی مهاجرین یهودی بدون هیچ قید و شرطی باز نگاه دارد و همین امر منجر به بروز اختلافاتی شده بود .بروز این مخالفتها در حقیقت زمینه شکل گیری "اشترون" را فراهم ساخت . اشترون که در اثر یک منازعه غیر نظامی و بیشتر سیاسی ، به وجود آمده بود ، با نزدیک شدن به حزب اصلاح صهیونیسم
و – ارتش اسرائیل –
از جمله پیامدهای جنگ جهانی دوم برای یهودیان ، افزایش توان رزمی آنان می باشد که نهایتا به تولد ارتش اسرائیل در 26 مه 1948 می انجامد . پیدایش این ارتش نتیجه حمایت بن گورین از جناح حامی ایجاد ارتشبه سبک و سیاق معمول در جهان بود . این ارتش متعاقبا با حمایت مستقیم امریکا توان رزمی خود را تا حد بالایی افزایش داد و هم اکنون به عنوان نیرویی مجهز در سطح منطقه مطرح می باشد . بن گورین که خود فرماندهی این ارتش را عهده دار بود ، در شکل دهی آن انگلستان را به عنوان الگو انتخاب می کند . لذا امروزه ما شاهد وجود یک ساختار قانونی منسجم در ارتباط با نیروی نظامی در اسرائیل می باشیم . قانون خدمت نظام در 1959 به تصویب پارلمان اسرائیل رسیده است و از آن زمان داشتن مدرک دال بر انجام این وظیفه به مثابه داشتن مدرک حق حیات محسوب می گردد . به عنوان مثال تمام کسانی که به هر دلیلی از انجام خدمت معاف شده اند ، از تحصیل مشاغلی چند در جامعه اسرائیل محرومند و بالعکس کسانی که توانسته اند در مراتب عالی تر ارتش فعالیت کنند ، از شانس بیشتری برای دستیابی به مشاغل بهتر برخوردار می باشند . با توجه به اینکه خدمت نظام در اسرائیل حتی شامل زنان نیز می شود و دوره احتیاط آن تا زمان کهولت استمرار می یابد ، می توان جامعه اسرائیل را یک (جامعه مسلح) نامید ، جامعه ای که تمامی افراد در نهایت امر در درون یکی از بخشهای ارتش جای می گیرند : نیروهای نظامی دائمی ، نیروهای خدمت اجباری ، نیروهای احتیاط و یا نیروهای دفاع منطقه ای .
با دقت در ساختار و چارچوب ارتش فعلی اسرائیل معلوم می شود که سعی بر آن بوده تا این بخش رسما از حوزه سیاست به دور باشد و این پدیده ای است که در خلال یک فرایند تاریخی طولانی حاصل آمده است . با یان حال لازم است بگویم که این تلاش کاملا موفق و مثمر ثمر نبوده است ، چرا که به گفته "میخائیل هاندل" هنوز هم دکترین ارتش سیاسی بر اسرائیل حاکمیت دارد و در نتیجه ارتش از طرق مختلفی بر حوزه سیاست تاثیر می گذارد . از آن جمله :
- مشاوره دولت با ستاد فرماندهی ارتش و شرکت این فرمانده در نشستهای دولت .
- اختلاط بین دو پست نخست وزیری و وزارت دفاع که بعضا رخ می دهد.
- حضور سیاسی افسران بازنشسته در عرصه سیاست .
ادامه دارد...
*بر گرفته از کتاب جامعه شناسی اسرائیل
مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس