جمعه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴ 
qodsna.ir qodsna.ir

اسرائیل و جرم تبعیض‌نژادی(دوربان 2)

نویسنده:دکتر حسین میرمحمد صادقی

فرهنگ انگلیسی آکسفورد، نژادپرستی را به معنی اعتقاد به برتری یک نژاد و نگرش مبتنی بر چنین اعتقادی می‌داند. این نگرش، طبعاً وضعیتی دائمی و غیرقابل تغییر را برای نژادهای مختلف در نظر می‌گیرد. دقیقاً به دلیل ثابت و لایتغیربودن نژاد انسان‌هاست که تبعیض نژادی را بدتر از سایر انواع تبعیض‌ها دانسته‌اند.
ماده 1 کنواسیون بین المللی سرکوب و مجازات جرم تبعیض نژادی منعقده در 30 نوامبر 1973 که از سال 1976 لازم الاجرا شده است ، تبعیض نژادی را یک جنایت علیه بشریت و اعمال غیر انسانی که در نتیجه اعمال چنین سیاستی ارتکاب می یابد را جرایمی علیه حقوق بین الملل دانسته است .
علی رغم آن که بعضی نویسندگان عدم الحاق برخی از دولتها از جمله دول غربی را به این کنوانسیون ، که تاکنون بیش از 100 کشور به آن پیوسته اند، به این معنی می دانند که از نظر این دولتها تبعیض نژادی هر چند اقدامی علیه نزاکت بین المللی است لیکن جرمی به موجب حقوق بین الملل عرفی محسوب نمی شود . لیکن این حقیقت که اساسنامه دادگاه کیفری بین المللی عرفی ، این عمل را یکی از مصادبق جنایات علیه بشریت دانسته است را باید دال بر ان دانست که در حال حاضر تبعیض نژادی جرمی علیه حقوق بین الملل محسوب می شود و این مساله در حال تبدیل شدن به یک قاعده  حقوق بین الملل عرفی است . به همین دلیل است که ماده 3 کنوانسیون تبعیض نژادی قائل به وجود مسئولیت کیفری شخصی بین المللی در قبال ارتکاب جرم تبعیض نژادی می باشد و این که آیا فرد مرتکب در قلمرو کشوری که در ان این اعمال ارتکاب می یابد یا در کشور دیگری مقیم است تفاوتی را ایجاد نمی کند .
ماده (h) (2) اساسنامه دادگاه کیفری بین المللی در ارائه تعریفی از تبعیض نژادی از تعریف ماده 2 کنوانسیون تبعیض نژادی پیروی کرده است .
مطابق ماده 2 مذکور تبعیض نژادی به معنی ارتکاب هر یک از اعمال زیر برای تثبیت تفوق یک گروه نژادی بر گروه نژادی دیگر و سرکوب سیستماتیک آنها است :
الف) سلب حق حیات و آزادی اعضای یک گروه نژادی به یکی از طرق زیر :
1- قتل اعضای گروه
2- ایراد صدمه دیدن جسمی یا روحی به اعضای گروه ، یا تناقض آزادی یاشرافت آنها یا قرار دادن آنها تحت شکنجه یا رفتار و مجازاتهای ظالمانه ، غیر انسانی یا تحقیر کننده
3- توقیف خود سرانه و حبس غیر قانونی اعضای گروه
ب) تحمیل عمدی نوعی شرایط زندگی بر اعضای گروه برای نابود سازی کلی یا جزئی آنها
ج)هر نوع اقدامات و غیر آن برای بازداشتن اعضای یک گروه نژادی از مشارکت در حیات سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی کشور و ایجاد عمدی شرایطی برای جلوگیری از توسعه کامل گروه ، به ویژه از طریق منع اعضای گروه از حقوق و آزادیهای انسانی از جمله حق کار ، حق تشکیل اتحادیه های صنفی شناخته شده ، حق اموزش ، حق زیستن در کشور و بازگشتن به آن ، حق تابعیت ، حق ازادی رفت و امد و اقامت ، حق آزادی عقیده و بیان و حق آزادی تجمعات مسالمت امیز .
د) هر نوع اقدامی ،از جمله با تصویب قانون ، برای تفکیک نژادی جمعیت به وسیله ایجاد مناطق جداگانه برای اعضای یک گروه نژادی ، منع ازدواجهای بین نژادی و مصادره اموال گروههای نژادی .
ه) سوء استفاده از نیروی کار اعضای یک گروه نژادی به ویژه از طریق کار اجباری .
و) آزار و اذیت اشخاص و سازمانها به وسیله محروم کردن آنها از حقوق و آزادیهای اساسی به دلیل مخالفتشان با تبعیض نژادی .
علاوه بر کنوانسیون مورد اشاره ، اسناد و معاهدات بین المللی دیگری نیز تبعیض نژادی را عملی غیر انسانی و جرم دانسته اند که از جمله می توان از "کنوانسیون عدم اعمال مقررات مرور زمان نسبت به جرایم جنای و جرایم علیه بشریت " در سال 1986 و قطعنامه های متعدد مجمع عمومی شورای امنیت سازمان ملل متحد نام برد .
برای مثال در سال 1976 شورای امنیت سازمان ملل متحد اعلام کرد که اپارتاید تهدید بزرگی علیه صلح بین المللی است. در سال 1969 نیز "کنوانسیون رفع همه اشکال تبعیض نژادی" منعقد گشت که تقریبا توسط کلیه کشورهای جهان پذیرفته شده و به موجب ان کمیته هایی برای مقابله با تبعیض نژادی تشکیل شده است .
ماده 2 اعلامیه جهانی حقوق بشر همه افراد رادر برابر قانون مساوی و مستحق حمایت برابر به وسیله قانون ، بدون اعمال هیچ تبعیضی دانسته است . مقدمه منشور ملل متحد هم سومین هدف از تشکیل سازمان ملل متحد بدون هیچ تبعیضی از جهت نژاد ، جنس ، زبان یا مذهب می داند . بدین ترتیب اعمال هر نوع تبعیضی در واقع به معنی نقض حقوق بین الملل می باشد.
اهمیت جرم تبعیض نژادی به ویژه از ان روست که در بسیاری از مواقع این جرم مقدمه ای برای ارتکاب نسل کشی و سایر جنایات می باشد و تردیدی وجود ندارد که حتی تشکیل سازمان ملل متحد عکس العملی در قبال این گونه جنایات ارتکاب یافته در اثنای جنگ های جهانی اول و دوم بوده است . ارتکاب بسیاری از این جنایات بر مبنای تفوق نژادی ، که خود توجیه گر تجاوزات ارضی بود، توجیه می گشت.
اینک و پیرو این مقدمه به موضوع اصلی این مقاله که بررسی سیاست تبعیض نژادی اسرائیل است، می پردازیم :
پیدایش اسرائیل از همان آغاز، یعنی از سال 1948 توام با اقداماتی چون تخریب حدود 531 دهکده و مهاجرت اجباری حدود 750هزار فلسطینی بوده است. علیرغم به رسمیت شناخته شدن اسرائیل از سوی سازمان ملل متحد در سال 1948 به موجب قطعنامه شماره 181 که به طرح تقسیم (partition plan) موسوم است و به موجب آن سرزمین فلسطین به دو بخش عرب و یهودی‌نشین تقسیم می‌شود و علیرغم معترض‌بودن فلسطینیان نسبت به این قطعنامه که بخش اعظم و حاصلخیز زمین‌ها را در اختیار اقلیت یهودی قرار می‌داد، حتی این قطعنامه نیز مورد قبول صهیونیست‌ها نبود، به طوری که بن‌گوریون- اولین نخست‌وزیر اسرائیل- به‌صراحت از لزوم از بین بردن طرح تفکیک و گسترش اسرائیل به کل سرزمین فلسطین سخن گفت که اخراج‌های بعدی فلسطینیان و تخریب دهکده‌های آنها گامی در راستای عملی ساختن این هدف بوده است که شاید نقطه اوج این حرکت، قتل عام دیریاسین درسال  1948 باشد.

به علاوه، سایر مفاد این قطعنامه که هرگونه تبعیضی را ممنوع ساخته و حق بازگشت فلسطینیان را به رسمیت می‌شناخت هم هیچ‌گاه توسط رژیم اسرائیل مورد احترام واقع نشد تا ویژگی یهودی اسرائیل، همچنان حفظ شود. زمانی که متعاقب جنگ  سال 1967، اسرائیل به اشغال غزه و کرانه باختری و قدس شرقی که از آنها تحت عنوان سرزمین‌های اشغالی فلسطین نام برده می‌شود دست زد، تصرف اراضی فلسطینیان و اخراج آنها از سرزمین شان ابعاد گسترده‌تری به خود گرفت و از آن زمان سیاست تبعیض نژادی بیش از پیش تداوم یافته است.
امروز حدود سه‌چهارم فلسطینی‌ها (یعنی 6میلیون نفر) یا از سرزمین خود اخراج یا جابه‌جا شده‌اند و سیاست مصادره زمین‌ها و تخریب اراضی کشاورزی فلسطینی‌ها همچنان پی‌گیری و مقررات تحصیل تابعیت برای یهودیان بسیار آسان و برای فلسطینی‌های غیریهودی بسیار سخت شده است که این اعمال در راستای تحقق شعار اسرائیلی‌ها مبنی بر «سرزمین بیشتر، فلسطینی کمتر»، که باید منتج به حفظ ویژگی یهودی اسرائیل گردد، انجام می‌شود.
اعمال محدودیت‌های فراوان بر رفت‌وآمد فلسطینیان و جداسازی اعضای خانواده‌ها از یکدیگر، در فقر و محرومیت نگاه‌داشتن فلسطینیان، منع مراقبت‌های پزشکی از آنان، حملات نظامی به غیرنظامیان، توقیف‌‌های خودسرانه، تقسیم غیرعادلانه منابع و خدمات و نظایر آنها که با نگرش نژادپرستانه انجام می‌شود، همگی نشانگر وجود سیستم تبعیض‌نژادی مبتنی بر تفوق یک گروه بر سایر گروه‌ها است که در مواردی منتج به پاکسازی‌های نژادی گسترده شده است.
به‌طور کلی فلسطینی‌ها به سه دسته تقسیم می‌شوند؛ یک دسته کسانی که در سال  1948 در سرزمین اصلی اسرائیل باقی ماندند که تعداد آنها در حال حاضر حدود 800هزار نفر است. دوم، کسانی که در سرزمین‌های اشغالی سال 1967(یعنی کرانه باختری، نوار غزه و اورشلیم) زندگی می‌کنند که حدود 8/1میلیون نفر می‌باشند و دسته سوم، کسانی هستند که در تبعید در کشورهایی مثل اردن، لبنان، سوریه و سایر کشورها حضور دارند و تعداد آنها 5/2میلیون نفر تخمین زده می‌شود.
 هر چند هر یک از این گروه‌ها به شکلی مورد تبعیض واقع می‌شوند ولی شاید بیشترین تبعیض نسبت به این گروه سوم اعمال می‌گردد که تنها به جرم یهودی‌نبودن، از بازگشت به سرزمین خود محرومند و باید در کمپ‌های پناهندگان با کمک‌های گروه‌ها و موسسات امدادی به زندگی ادامه دهند.
برخوردهای نژادپرستانه با همه دسته‌های فلسطینی به شرحی که گذشت، آنچنان گسترده و ناپسند می‌باشد که امی آیالون- رئیس بازنشسته شین‌بت(اداره امنیت و اطلاعات داخلی اسرائیل)- طی سخنانی که در برخی از روزنامه‌های غربی از جمله روزنامه لوس‌آنجلس‌تایمز نیز منعکس شد، سران این رژیم را صراحتاً به تبعیض نژادی متهم کرد که این سخنان وی یادآور همان مثل معروف فارسی است که «عزا چه عزایی است که مرده‌شور هم گریه می‌کند».
سخنان موشه دایان- رئیس ستاد مشترک و وزیر دفاع و خارجه اسرائیل که در پست‌های وزارتی دیگری نیز در رژیم اسرائیل خدمت کرده است- هیچ تردیدی در صحت سخنان آیالون باقی نمی‌گذارد. وی طی سخنانی به همکاران دولتی خود توصیه کرده است که باید به فلسطینی‌ها بگویند که باید همچنان به زندگی‌کردن درنازل ترین سطح ادامه دهند و هرکس هم که بخواهد، می‌تواند آن سرزمین را ترک کند.
این سخنان، نشانگر تشابه بین تبعیض‌نژادی موجود در اسرائیل  با  آپارتاید  در آفریقای جنوبی ، است که شناخته‌شده‌ترین نمونه یک رژیم مبتنی بر تبعیض نژادی است و تنها مدافع آن نیز رژیم اسرائیل بود. جالب آنکه نه‌تنها عملکرد، بلکه ایجاد این دو رژیم نیز مشابهت‌هایی با یکدیگر دارد.
درهر دو حالت، نقش امپریالیسم اروپایی در ایجاد رژیمی علیه ساکنان اصلی برای حفظ منافع غرب در مناطق غیراروپایی، برجسته بوده است. در هر دو مورد، دیدگاه نژادپرستانه اروپائیان که خود را برتر از ساکنان بومی می‌دانستند، به‌خوبی نمایان است. به علاوه، هم در آفریقای جنوبی و هم در فلسطین، استعمارگران مبنای کار خود را بر جدایی، نه‌تنها بین نژادی که آن را نژاد برتر می‌دانسته‌اند با سایرین بلکه حتی در میان همین گروه‌های اخیر قرار داده‌اند. در هر دو حالت، ساکنان بومی کاملاً نادیده انگاشته شده و از هرگونه فعالیت در اداره امور کشور خود محروم بوده‌اند.
گلدامایر که زمانی نخست‌وزیری اسرائیل را برعهده داشت، در سخنان گستاخانه‌ای چنین می‌گوید: «چیزی به نام ملت فلسطین وجود ندارد  این‌گونه نیست که ما آمده و آنها را از کشورشان بیرون رانده باشیم. آنها اصلاً وجود نداشته‌اند».
قتل عام و اخراج ساکنان فلسطین و تصرف سرزمین های آنها از سوی یهودیان در اسرائیل کاملا مشابه تصرف خانه ها و سرزمین های ساکنان بومی از سوی سفید پوستان در افریقای جنوبی بوده است . طبق گزارش های موجود در همان اولین روز ایجاد اسرائیل در سال 1948 ، دویست فلسطینی در یک دهکده (طنطوره) قتل عام شدند. اتخاذ این روشها باعث شد که تا سال 1949 صهیونیستها حدود 770000 فلسطینی را از سرزمین خود بیرو ن رانده  و زمینها ، مغازه ها و منازل آنها را غصب کردند. از آنها حدود 100000 نفر از یک جمعیت یک میلیون نفری باقی ماندند . این گونه اعمال و تخریب منازل فلسطینیان ، بنا به گزارش سازمان عفو بین الملل  مصداق بارز تبعیض است زیرا فلسطینیان به دلیل فلسطینی بودن مود حمله قرار می گیرند .
 قوانین نژادپرستانه در آفریقای جنوبی و اسرائیل هم که به ترتیب موجب تبعیض به نفع سفیدپوستان و علیه سیاهان در آفریقای جنوبی یا به نفع یهودیان و علیه غیریهودیان در اسرائیل می‌شده است، کاملاً با یکدیگر قابل مقایسه می‌باشند. در اسرائیل، قوانین مختلف راجع به تابعیت، اقامت، استخدام، تجارت، آموزش وغیره  کاملاً به نفع یهودیان و علیه ساکنان بومی فلسطین تدوین شده‌اند.
به قول یکی از نویسندگان، مشابهت قوانین تبعیض‌آمیزی که در سال 1913 در آفریقای جنوبی شروع به تدوین آنها شد با قوانینی که در سال 1948 در اسرائیل تدوین آنها آغاز شد، بسیار حیرت‌آور است. جالب اینکه حتی قوانین کیفری نیز بین اسرائیلی‌ها و فلسطینیان تفاوت می‌گذارد، به طوری که یک فلسطینی به دلیل ارتکاب قتل غیرعمدی می‌تواند به حداکثر، حبس ابد محکوم شود، در حالی که مجازات این جرم برای یک اسرائیلی، حداکثر 20سال حبس است.
همین‌طور تخریب اموال برای فلسطینی‌‌ها موجب مجازات حداکثر 5سال حبس و برای اسرائیلی‌ها حداکثر 3سال حبس می‌شود. وضعیت بسیار بد خدمات اجتماعی ارائه‌شده به فلسطینیان مثل آب و برق و خدمات شهری و نظایر آن، در مقایسه با خدمات ارائه‌شده به یهودیان، یاد‌آور همان تبعیض‌هایی است که سیاهپوستان آفریقای جنوبی در مقایسه با سفیدپوستان متحمل می‌شدند.

گفته می‌شود 200هزار فلسطینی ساکن در 218دهکده کرانه باختری، فاقد سیستم آب آشامیدنی می‌باشند.
برخورد خشن نظامیان اسرائیل با هر گونه اعتراض فلسطینیان یاد اور برخورد پلیس آفریقای جنوبی در مقابل اعتراضهای سیاهان این کشور در سال 1984 نسبت به افزایش بی تناسب عوارض بود که منتج به یک اقدام ملی طولانی مدت شد ودر اثنای آن قوای دولتی افریقای جنوبی هزاران سیاه پوست را کشته یا مجروح کرده ، به زندان انداخته و یا اخراج کردند .
با توجه به آنچه گفته شد مشابهت های بسیاری بین عملکرد رژیم آپارتاید در افریقای جنوبی که 42 سال به طول انجامید و طی آن 5 میلیون سفید پوست 35 میلیون سیا پوست را تحت کنترل خود گرفته بودند با عملکرد صهیونیستها در اسرائیل مشاهده می شود .
سر دبیر روزناه دیلی میل ژوهانسبورگ در افریقای جنوبی که خود یک یهودی است در سال 2001 پس از سفرهای متعددی که به فلسطین اشغالی کرده بود با مقایسه بین این دو رژیم اظهار می دارد که در افریقای جنوبی سفید پوستان می خواستند این کشور علیرغم وجود اکثریت سیاه پوست فقط متعلق به خودشان باشد و بنابراین سیاهان را شهروندان درجه دوم می دانستند و برای آنها حقوق اندکی قائل بودند. وی اضافه می کند که عین همین وضعیت در سرزمین های اشغالی وجود دارد  .او این سرزمین ها رابه شهر تحت اشغال نظامی که در آن هیچ حقوقی برای افراد سرزمین اشغال شده متصور نیست تشبیه می کند و می گوید : چنین وضعیتی هیچگاه در افریقای جنوبی تا این حد وجود نداشت  زیرا در انجا فقط کنترل مناطق سیاه پوست نشین تا این حد قهر امیز نبود و سیاهان می توانستند در مناطق مربوط به خود به زندگی ادامه دهند . به گفته وی حتی در یکی از مناطق ژوهانسبورگ به نام سوفیا تاون سیاه پوستان در قلب یک منطقه سفید پوست نشین زندگی می کردند و اخراج سیاهپوستان به فاصله حداکثر 15 تا 20 کیلومتری آنهم توسط پلیس انجام میگرفت .
بدین ترتیب تردیدی باقی نمی ماند که تبعیض نژادی موجود در سرزمینهای اشغالی ابعاد بسیار گسترده تری از انچه که در آفریقای جنوبی به عنوان نماد بارز کشوری که از یک رژیم مبتنی بر آپارتاید برخوردار بود ، دارد .
برای مثال ساخت دیوار حائل در داخل سرزمین های اشغالی فلسطین مشابهی در افریقای جنوبی ندارد و یک سیاست بارز مبتنی بر تبعیض نژادی است  زیرا باعث تقسیم مردم بر اساس نژاد و قومیت و موجب اولویت دادن به منافع جمعیت مهاجر اسرائیل نسبت به منافع فلسطینیان می شود.
لیکن متاسفانه تداوم 60 ساله چنین سیستمی هنوز نتوانسته است اجماع جهانی لازم برای مقابله با چنین پدیده ای آنگونه که در مورد افریقای جنوبی شاهد بودیم بر انگیزد .
هیچ یک از اقدامات مشابه در مورد رژیم افریقای جنوبی از قبیل تحریم های شدید ، قطع روابط، بایکوت های ورزشی ، فرهنگی ، سیاسی و غیره و اقدامات مشابه در مورد رژیم صهیونیستی اجرا نشده است. جالب اینکه رژیم اسراییل سیاست تبعیض نژادی خود را نه تنها بین یهودیان و فلسطینیان بلکه حتی بین گروههای مختلف یهودی اعمال می کند به طوری که یهودیان مهاجر از کشورهای مشرق زمین ، یهودیان گرجی یا عبرانیان سیاهپوستی که از امریکا به اسرائیل مهاجرت کرده و خود را عبریان واقعی و اسرائیل را سرزمین واقعی خود می دانند از مزایا و حقوق شهروندی کمتری نسبت به یهودیان سفید پوست مهاجر از امریکا و اروپا برخوردارند . فقدان آگاهی کافی در میان مردم جهان که وسایل ارتباط جمعی صهیونیستی آنها را احاطه کرده اند از دلایل عدم توجه کافی نسبت به عمق جنایات  و تبعیض نژادی اسرائیل در فلسطین می باشد.
هرگونه تلاش در جهت آگاهی‌بخشیدن به مردم دنیا در این زمینه، با برچسب‌هایی چون ضدیهود، طرفدار نازیسم، ضدسامی و نظایر آن، در نطفه خفه می‌شود لیکن امید می‌رود که بدون توجه به این گونه ترفندها، یک نهضت جهانی آگاهی‌بخشی برای مطلع‌کردن جهانیان از عمق تبعیض نژادی اعمال‌شده در سرزمین فلسطین پا بگیرد .


| شناسه مطلب: 153471







فیلم

خبرگزاری بین المللی قدس


خبرگزاری بین المللی قدس

2017 Qods News Agency. All Rights Reserved

نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.