qodsna.ir qodsna.ir

روابط رژیم شاهنشاهی و رژیم صهیونیستی..

در تاریخ ایران از دوره قاجار تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی ، سیاست خارجی ایران به بهانه دفاع و پشتیبانی از اقلیتهای مذهبی در ایران ، دست اندازی به کار یهودیان و نیز اقلیتهای دیگر را جزو اصلی برنامه سیاسی خود قرار داد و از راههای زیر سعی به خدمت گرفتن آنها نمود :
1- تشویق آنان در جدا شدن از پیکر ملت ، تحصیل در مدارس جدید یهودی غیر ایرانی (به ویژه آلیانس اسرائیلیت که مدرسه ای بود فراماسونری و در بسیاری از شهر ها ی ایران شعبه داشت ) و نه در مدارس سنتی یهودی ایرانی ، تشویق به فرا خواندن مسلمانان به این مدارس و شکستن و خرد کردن رابطه های فرهنگی ادوار تاریخی و ایجاد خدشه در فرهنگ ملی و از خود بیگانه کردن قشر تحصیل کرده و روشنفکر و انتصاب عده ای از آنها پس از پایان این تحصیلات جدید برای خدمت در وزارت خارجه و همدوش کردن آنها با سایر دیپلماتهای دنیا پس از تحصیل در مدرسه علوم سیاسی ، مدرسه ای که به قول ملک ساسانی 35 سال پس از تاسیس در سال 1313 شمسی ضمیمه دانشکده حقوق گردید . مدیران و معلمان مدرسه اکثرا فراماسون و از یک قماش بودند و قرائن و شواهد بسیاری وجود دارد که این اشخاص را یک دوست پنهانی انتخاب می کرد
2- شیوه دوم ایجاد اختلاف میان یهودیان و مسلمانان بود و چون خارجیان محاکم ایران را ناقص تشخیص داده بودند لذا محلی بود برای دخالت آنان در دعاوی . شیوع این مساله در دوران حکومت میرزا تقی خان امیر کبیر بیشتر به چشم می خورد . امیر به کلیه حکام ولایات و ایالات ابلاغ نمود هر دعوایی که یک طرف آن مسلمان و یک طرف دیگر از اقلیتهای مذهبی یهودی یهود ، زرتشتی یا عیسوی باشد باید به تهران احاله گردد .وی در تهران شخصا به آن رسیدگی می کرد و بهانه ای به دست خارجیان نمی داد . بر خلاف تبلیغات شوم بیگانگان امیر کبیر به اقلیتها محبت و مدارا می نمود و سعی داشت انها را نسبت به حکومت مرکزی راغب تر کند تا هیچ وجه به خارجیان متوسل نگردند .
3- انگلیسیها سعی می کردند جاسوسان خود را ازمیان از میان یهودیان انتخاب کنند و از آنان به نفع سیاست خود و به زیان ملت ایران بهره برداری نمایند . در تمام دوره قاجار به این مسئله برخورد می کنیم . در زیر به دونمونه آن از کتاب امیر کبیر و ایران نوشته فریدون آدمیت اشاره می شود : " کلیمیان نیز در ایران از حمایت انگلستان که پشتیبانی از اقلیتها را جزو موارد سیاست عمومی خود می داند برخوردارند و بسیاری از از جاسوسان اجنبی از میان ایشان انتخاب شده اند به ویژه در موضع خراسان و افغانستان و ترکستان نقش بزرگی ایفا کرده اند " و در جای دیگر می گوید :" ملا مهدی وکیل التجار یهودی که ظاهرا مسلمان شده بود اخبار مشهد را برای وزیر مختار انگلیس می نوشت ."
در رژیم شاهنشاهی نیز تبلیغات ضدانسانی صهیونیستها و دیگر دست نشانده های امپرلیستها در ایران همین وضع را به وجود آورد . از همه طرف نزد یهودیان ایران تبلیغ می شد که نجات شما در جاسوسی به نفع شاه و فراماسونها و صهیونیسم جهانی است وگرنه حکومت به دست ملی گراها و مذهبیهای متعصب می افتد و یهودیان ایران اجماعا قتل عام می شوند . فراماسونها سعی کردند که یهودیان ایران را نیز به جرگه خودشان بکشند و این کار را به دو صورت انجام می دادند :
1- وارد کردن یهودیان به طور مستقیم در لژهای فراماسونری (از لژ بیداری به بعد تعدادشان بیشتر شد ).
2- علی الظاهر مسلمان کردند یهودیان و بعد وارد ساختن آنان به لژهای فراماسونری.

فعالیت صهیونیسم در ایران

 

آنچه در پیش به آن اشاره شد تصویری کلی بود از وضعیت یهودیان ایران و نقش آنها در ارکان حکومتی و درباریان دوره قاجار . اما نفوذ یهودیان و به ویژه صهیونیستها از زمان رضا شاه به بعد به شکل نوینی قوت گرفت و صهیونیسم در تار و پود رژیم شاهنشاهی ایران رخنه پیدا کرد و بر اساس دکترین بن گورین و روابط اسرائیل با ایران پس از تشکیل دولت آن در فلسطین ، هر روز مستحکم تر شد .

بن گورین اولین نخست وزیر رژیم صهیونیستی و یکی از بنیان گذاران اسرائیل ، در توجیه روابط با ایران ، دکترین معروف خود را به نام "محورهای پیرامون" مطرح کرد . وی بر اساس این نظریه معتقد بود که اسرائیل می بایست روابط خود رابا کشورهای پیرامون جهان عرب به ویژه ایران و ترکیه توسعه و تحکیم بخشد چرا که تعمیق روابط دو جانبه با چنین کشورهایی می تواند در دراز مدت اسرائیل را از انزوا خارج کرده و محاصره جهان عرب را که پیرامون این رژیم کشیده شد ، بشکند . علاوه بر این به مواضع و موقعیت امنیتی و سیاسی و اقتصادی اسرائیل کمک می کند لذا علی رغم این که شاه ایران رژیم صهیونیستی را به عنوان یک واقعیت انکار ناپذیر به رسمیت شناخته و با آن روابط حسنه ای برقرار کرده بود ، اسرائیل درصدد بر امد تا روابط ایران را در سطح بالا و در همه زمینه ها برقرار سازد .

بدین ترتیب پس از سقوط دولت دکتر مصدق بر اثر کودتای معروف 28 مرداد 1332 ارتشبد زاهدی به رهبری کرومیت روزولت کارشناس برجسته سازمان جاسوسی امریکا (سیا) در پی به قدرت رسیدن مجدد شاه ، نفوذ صهیونیسم در ایران در سطوح سیاسی ، اقتصادی ، و نظامی گسترش یافت و یهودیان به این کشور رخنه کردند و توانستند اقتصاد و صنعت آن را قبضه کنند .افزون بر این یهودیان با کمک بهائیان مورد اعتماد شاه نیز به برخی مراکز کلیدی دولت دست یابند و دو کشور همکاری وسیعی را در زمینه تبادل اطلاعات جاسوسی شروع کردند . در زمینه بازرگانی نیز سطح همکاریهای دوسالانه این دوکشور به ارزش صدها میلیون دلار رسید و شاه نیز برای صنایع اسلحه سازی اسرائیل خریدار بسیار مهمی به شمار می رفت . محمد حسنین هیکل نویسنده مصری در کتاب خاطرات خود (داستان انقلاب ایران چاپ سوم ص 143) از یک گفتگوی اختصاصی با شاه به سال 1355 پرده برداشت . در این مصاحبه شاه به هیکل می گوید :" همکاری م ابا اسرائیل محدود به سرویسهای جاسوسی واطلاعاتی نیست بلکه گسترده تر از آنست که تصور می کنید . من واحدهایی از بخشهای مختلف ارتش و مدیریتهای اداری را جهت آموزش به اسرائیل اعزام داشته ام ."

در اینجا به منظور دستیابی به تصوری روشن از روابط رژیم شاهنشاهی در ایران با رژیم صهیونیستی و آگاهی از عمق این روابط و نیز روشن شدن موضع این رژیم نسبت به قضیه فلسطین موارد زیر مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد :

1- روابط سیاسی

2- روابط نظامی و امنیتی

3- روابط اقتصادی

4- روابط فرهنگی و تبلیغاتی

  

   

الف - پیوندهای سیاسی ارگانیک اسرائیل و رژیم شاهنشاهی :

فعالیت صهیونیسم در ایران در دوران رضا شاه پدر محمد رضا شاه آغاز شد . وی به بهانه نمایندگی یهودیان ایران یک کرسی پارلمان ایران را به صهیونیستها داد . در دوران وی بود که فعالیت سازمان صهیونیسم در ایران از طریق مدرسه "کورش" در تهران آغاز شد .
در این دوران آژانس یهود و صهیونیستها ایرانی از طریق تشویق و تطمیع و تهدید یهودیان ایران را به فلسطین اعزام می کردند . شاه و هیئت حاکمه نیز به دلایل متعدد سود خود را در این مهاجرت تشخیص می دادند .
مهاجران غالبا از خانواده های بی بضاعت و نیازمند انتخاب می شدند و یا این که از یک خانواده نوجوانی را اعزام می کردند (که اغلب این نوجوانان پس از چند ماه زندگی در کیبوتص« مجتمعهای مسکونی مهاجر نشین یهودی یهودی که صهیونیستها به طور دسته جمعی به کارهای تولیدی و کشاورزی می پردازند و با فرا گرفتن زبان عبری به خدمت سربازی فرستاده می شدند ) و بنیان خانواده را میان یهودیان شدیدا متزلزل می ساختند .
این آشفته سازی های اجتماعی تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت .
در نتیجه جماعت یهودی ایران به دو دسته تقسیم شدند . یک دسته در فلسطین و بی خاندان و دسته دیگر در ایران و بی خاندان . نه یهودیان ایرانی در فلسطین اسرائیلی شدند و نه عوامل صهیونیستی و خاندانی اجازه دادند که یهودیان ایران در میهن خودشان کنار برادران مسلمان خود قرار بگیرند .
یهودیان ایرانی که در اثر تبلیغات زهر آگین اسرائیل و ضعف اقتصادی و مشکلات دیگر به فلسطین مهاجرت کردند ، پس از استقرار در آنجا در واقع محیطی به مراتب فلاکت بار تر از ایران داشتند به  طوری که بارها شمار بسیاری از انان جهت بازگشت به ایران به نمایندگی ایران در اسرائیل رجوع می کردند . نماینده ایران ظاهرا به دلیل نداشتن پاسپورت و ندادن جواز عبور و رژیم صهیونیستی به علت مقروض بودن مهاجران یهودی ایرانی (پول هواپیما و کرایه منزل و ...) به دولت اسرائیل ، آنها را مجبور به اقامت در فلسطین می کردند و در جنگهای اعراب و اسرائیل و حوادث و وقایع مرزی غالبا از همین یهودیان مشرق زمین (سفاردیها) استفاده می کردند و اینها بودند که قربانی مطامع توسعه طلبانه صهیونیسم  نژاد پرست می شدند .
طبق اطلاعات اداره هشتم ساواک رژیم شاه ، در زمان محمد رضا شاه جمعیت یهودیان ایران حدود 70000 تن بود که پیش از تشکیل اسرائیل ، یک اقلیت آرام و فاقد تحرک سیاسی بودند و فعالیت خود را عمدتا درمسائل اقتصادی متمرکز می کردند و در میان آنها یک حس تعاون و انسجام قوی وجود داشت . پس از تشکیل اسرئیل به ویژه پس از پیروزی رژیم صهیونیستی در جنگهای خود با اعراب ، یهودیان ایران احساس غرور می کردند ولی به شدت در پنهان نگاه داشتن این روحیه سعی داشتند تا حساسیت مردم مسلمان ایران را تحریک نکنند .
در دوران محمد رضا شاه با برقراری روابط استراتژیک بین اسرائیل و ایران ، رژیم صهیونیستی برای تعداد محدودی از یهودیان ایران که خواهان مهاجرت به اسرائیل شدند دو شرط قائل شد : یا بسیار ثروتمند باشند تا ثروت خود را در اسرائیل به کار گیرند و یا جوان و نیرومند باشند تا در ارتش اسرائیل به طور موثر خدمت کنند . تعدادی از افراد که دو شرط یاد شده را دارا بودند به اسرائیل مهاجرت کردند و رژیم شاه نیز تسهیلاتی برای مهاجرت آنان فراهم کرد ولی بسیاری از آنان پس از یکی دوسال خواستار مراجعت به ایران شدند که دو دلیل برای تقاضای آنان احتمال داده می شد یکی موضوعی که قبلا ذکر شد که یهودیان ایران در اسرائیل محیطی به مراتب فلاکت بار تر از ایران داشتند و بعضا قربانی مطامع استعماری و توسعه طلبانه صهیونیسم نژاد پرست می شدند و دیگر اینکه برخی از آنها در اسرائیل دوره اطلاعاتی دیده بودند تا از تخصص و آموزشهای خود در ایران به سود اسرائیل استفاده کنند . حتی بعضی از آنها پس از بازگشت به ایران به عضویت فرقه های فراماسونری و یهودی در آمدند ، لژ پهلوی را در اختیار گرفتند و علیه نهضت مردم مسلمان ایران وارد عمل شدند .
با اوج گرغتن نهضت ملی ایران به رهبری آیت الله کاشانی و دکتر مصدق و بعضی علما و سیاستمداران ملی ایران و نظر انان راجع به مساله فلسطین و نیروهای ضد استعماری اعراب ، صهیونیستها همراه با فراماسونها به طور کامل در مقابل نهضت ملی ایران قرار گرتند و با تشکیل فرقه های فراماسونری و یهودی علیه نهضت ملی ایران وارد عمل شدند و لژپهلوی نیز پایگاه آنها بود .
حزب طبقه حکام ایران که به صورت سازمان مخفی فراماسونری ایران تشکیل و گسترش یافت بعد از کودتای 28 مرداد تسلط بلامنازعی بر ایران پیدا کرد . به طوری که به عنوان راس طبقه حاکم تمام فعالیتهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشور در دست افراد این حزب قرار گرفت و این حزب پیشاهنگ طبقه حاکمه وابسته  به غرب در ایران بود . صهیونیستهای ایرانی و غیر ایرانی از گردانندگان لژهای مختلف فراماسونری بودند .
تئودور هرتزل دو جمله دارد که بیانگر وحدت استراتژیک صهیونیسم و فراماسونری در مقیاس جهانی است . وی در یک جا می گوید : هدف صهیونیسم ایجاد وطن برای ملت یهود  و تجدید بنای هیکل سلیمان است و در جای دیگر می گوید : ما در انجا باید بخشی از برج و بارو و استحکامات اروپا علیه آسیا را تشکیل دهیم . یک برج دیده بانی تمدن علیه وحشی گری بسازیم !! .

ب- شناسائی دولت اسرائیل : 

در سال 1933 مطابق با 1311 ه. ش . اسحاق بن تزوی برای نخستین بار به ایران سفر کرد . در سال 1327 (1949) محمد رضا پهلوی به بهانه نظارت بر املاک اتباع ایرانی که فلسطین اشغالی را در سال 1948 ترک کرده بودند یک نماینده غیر رسمی از سوی خود به فلسطین اشغالی اعزام کرد و در همان سال اسرائیل را به بهانه این که ایران در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته به رسمیت شناخت .دولت ساعد در هنگام تعطیلی پارلمان در اسفند 1328 اسرائیل را به صورت دو فاکتو ر به رسمیت شناخت و در بیت المقدس سرکنسولگری دایر کرد که باعث تیره شدن روابط ایران با جهان عرب گردید.
 نقل می کنند که اسرائیل شناسائی دوفاکتور را با پرداخت رشوه ای قابل توجه به ساعد به دست آورد . نخست وزیر ایران از طریق یک امریکائی که با موساد همکاری داشت 400000 دلار درخواست کرد تا موافقت وزیران و شاه را با این توجیه که شناسائی اسرائیل به سود ایران است جلب کند .
بدین سان شناسائی اسرائیل به صورت دو فاکتور عملی گردید و کنسولگری ایران در بیت المقدس مشغول به کار شد . ولی 15 ماه بعد در اوایل حکومت دکتر مصدق اعتراضاتی از جانب نمایندگان مجلس صورت گرفت و در 15 تیر ماه 1330 برابر با ژوئیه 1951 با تلاشهای آیت الله کاشانی و دکتر مصدق این شناسائی پس گرفته شد و وزارت خارجه ایران قطع رابطه با دولت اسرائیل را به اطلاع عموم رسانید . اقدام مصدق بازتاب عجیبی در جهان عرب داشت و افکار عمومی جهان عرب به آن جلب شد . روزنامه های عربی مصدق را زعیم شرق دانستند و عبدالرحمن غرام دبیر کل وقت اتحادیه عرب اظهار داشت : کلیه دولتهای عربی روشی را که دولت ایران در روابط خود با اسرائیل در پیش گرفته است ، با نظر تحسین و تمجید نگاه می کنند .
اما فقط مصر بود که از موضع خصمانه دست برنداشت و کشورهای عربی دیگر از جمله عراق با دشمنان نهضت همکاری نمودند . اما پس از کودتای 28 مرداد و بازگشت شاه به ایران مجددا روابط سیاسی بین رژیم شاه و اسرائیل از سر گرفته شد .
همکاری ابتدا توسط دبیر دوم سفارت ایران در لندن و در پاییز 1333 توسط سنندجی با پیشنهاد فروش نفت به دبیر اول سفارت اسرائیل انجام گرفت ، لذا اسرائیل "عزری" یک یهودی ایرانی الاصل را که  در سال 1328 به اسرائیل مهاجرت کرده بود به عنوان نماینده سیاسی لکن به طور غیر رسمی به تهران فرستاد . او خود را یک یهودی که به زادگاهش بر می گشت معرفی نمود . وی ابتدا به عنوان وزیر مختار و سپس به مدت 15 سال در ایران ماندگار شد .
عزری عنصری فعال بود که روابط گسترده ای بین مقامات ایران و اسرائیل برقرار نمود. او حتی برنامه دیدارهای مقامات ایران و اسرائیلی را ترتیب می داد ، از جمله ملاقات ژنرال هرکابی رئیس ستاد اطلاعات ارتش اسرائیل با شاه ، تا این که در سال 1336 شاه با افتتاح نمایندگی سیاسی ایران در تل آویو موافقت کرد و سفارتخانه های ایران و اسرائیل گشایش یافت و اوری لوبرانی رئیس سابق موساد و هماهنگ کننده فعلی دخالتهای اسرائیل در لبنان نخستین سفیر رژیم صهیونیستی در ایران شد . اما شاه برای مخفی ماندن این رابطه خواستار شد که نمایندگی ایران به صورت دفتری در سویس باشد و در سال 1337 دکتر ابراهیم تیموری از کارمندان وزارت خارجه به عنوان نماینده سیاسی ایران به تل آویو اعزام شد و ورابط ایران و اسرائیل تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در تمامی  زمینه ها بسط و توسعه یافت .
به رسمیت شناختن مجدد اسرائیل توسط رژیم شاه با واکنشهای شدیدی در محافل اسلامی و عربی روبه رو شد . آیت الله العظمی بروجردی مرجع بزرگ شیعیان از سرگیری روابط رژیم شاه با اسرائیل را محکوم کرد و به شاه اخطار نمود چنانچه این روابط ادامه یابد ایران را ترک خواهد کرد . آقای شیخ محمود شلتوت رئیس وقت دانشگاه الازهر مصر نیز از شاه خواست رابطه با اسرائیل را به حالت تعلیق درآورد . مصر همچنین روابط دیپلماتیک خود با ایران را قطع کرد . اما به رغم قیام 15 خرداد 1342 به رهبری امام خمینی (قدس سره) علیه شاه ، رژیم شاه همچنان رابطه خود با اسرائیل را ادامه داد . هر چند در این مدت این روابط دچار وقفه شد ولی پس از این که شاه توانست مخالفان را سرکوب کند بار دیگر آن را گسترش داد .
شاه در مصاحبه اختصاصی با خبرنگاران تایمز مالی در 13 خرداد 1348 اظهار داشت که : حق موجودیت اسرائیل را به رسمیت می شناسد و رابطه اش با دولت یهود در بسیاری زمینه ها در حال بهبود است .
روابط رژیم شاه با اسرائیل گسترش یافت تا اینکه بین مصر و اسرائیل صلح برقرار گردید و همه نگاهها به سمت توافقنامه کمپ دیوید دوخته شد و از این طرف اوضاع ایران رو به وخامت گذاشت و اسرائیلیها سعی کردند تا در نا آرامیها و بحرانهای داخلی ایران با شاه همکاری و همفکری کنند ولی متوجه شدند اوضاع کشور از دست شاه و نخست وزیر شریف امامی خارج شده و بعد ارتشبد ازهاری جایگزین شریف امامی شد اما دولت نظامی هم نتوانست اوضاع را کنترل کند .در این هنگام به دلیل وخامت اوضاع بعضی سفارتخانه های خارجی از جمله اسرائیل شروع به تخلیه کردند و از 15 آبان شرکت هواپیمائی "ال-عال" اسرائیل اقدام به خارج کردن کارمندان سفارت خود و دیگر عناصر اسرائیلی از ایران نمود تا اینکه در 22 بهمن 1357 با پیروزی انقلاب اسلامی ایران کلیه روابط ایران و اسرائیل قطع شد و همکاری 25 ساله رژیم شاه با اسرائیل خاتمه یافت .

ج- راوبط استراتژیک رژیم شاهنشاهی و اسرائیل :

در فوریه 1973 م. (1351ش.) ریچارد نیکسون رئیس جمهوری  وقت امریکا طی نامه ای به کنگره این کشور پیرامون سیاست خارجی امریکا نوشت : "منطقه خاورمیانه یکی از سخت ترین آزمونها برای امریکاست. ایران و اسرائیل بدلیل داشتن امکانات نظامی و اقتصادی می توانند امنیت منطقه را تضمین کنند ، لذا پیشنهاد می کنم انواع سلاحهای مورد نیاز در اختیار ایران و اسرائیل گذاشته شود زیرا با تقویت نظامی آنها هدف ما تحقق می یابد . "
در تاریخ 22/5/1973م. سناتور ویلیام فولبرایت اعلام کرد : امریکا باید مواضع خود را در منطقه خلیج (فارس) تقویت کند و ایران و اسرائیل را – شاید هر دو را در آن واحد – برای تحقق امنیت انرژی امریکا بکار گیرد.
در این راستا به لحاظ اینکه افشای روابط استراتژیک رژیم شاهنشاهی ایران با اسرائیل و نفوذ وسلطه محافل صهیونیستی بر مراکز حساس این سرزمین اسلامی بخش بزرگی از مبارزات قهرمانانه حضرت امام خمینی (قدس سره) را تشکیل می داد ، لذا بدون شک و تردید بیانات و مواضع معظم له از مستندترین و ارزشمندترین اسناد روابط رژیم صهیونیستی با رژیم شاه بود . در زیر به بخشی از این بیانات و مواضع اشاره می شود .
ایشان در 19/11/1349 در پیام مهمی که از نجف اشرف به زائران بیت الله حرام صادر کردند راوبط رژیم شاه و اسرائیل را چنین توصیف نمودند :" اسرائیل که امروز دشمن شناخته شده اسلام و مسلمانان است و مدتهاست که با ملل مسلم در حال جنگ است و به دست دولت خبیث ایران در تمام شئون اقتصادی ، نظامی و سیاسی دخالت دارد و باید گفت که ایران به صورت پایگاه نظامی اسرائیل و در واقع دولت امریکا در امده است . "
ایشان در جای دیگری 
پیوستگی و همپیمانی رژیم پهلوی با اسرائیل را افشا نموده و آنرا یکی از عوامل مبارزه خود با رژیم شاه قلمداد کردند . در مصاحبه ای که با مجله امل ارگان جنبش امل لبنان در مورخه 16/9/1357 داشتند در این رابطه فرمودند : " یکی از جهاتی که ما را در مقابل شاه قرار داده است کمک او به اسرائیل است . من همیشه در مطالبم گفته ام که شاه از همان اول که اسرائیل بوجود امد با او همکاری کرده و وقتی جنگ بین اسرائیل و مسلمانان به اوج خود رسید شاه همچنان نفت مسلمین را غصب کرده و به اسرائیل می داد و این امر خود از عوامل مخالفت من با شاه بود ه است . ملت مسلمان ایران هیچگاه از اسرائیل پشتیبانی نکرده و همیشه از این بابت مورد ظلم و تجاوز دستگاه شاه قرار گرفته است ."
علاوه بر روابط استراتژیک رژیم شاه با اسرائیل و خدمت به منافع استکبار جهانی همکاری متقابل این رژیمها با جنبشهای ملی آزادیبخش نیز چندین پایه و اساس داشت . مهمترین آنها عبارتند از :
الف) وجود رژیم شاه در دایره پیمانهای غربی و اینکه ایران آن زمان یک نیروی مقتدر منطقه ای ضد جنبش آزادی بخش ملی عرب به شمار می رفت .
ب) نقش فعال رژیم شاه در خدمت به منافع امپریالیسم به ویژه پس از خروج انگلیس از خلیج فارس ، زیرا رژیم شاه در نبرد علیه ارتش مصر موجود در یمن نقش مستقیمی داشت تمامی وزنه خود را در جنگ علیه انقلابیون ظفار به کار گرفت وتهدید کرد در صورتی که به منافع امپریالیسم جهانی در نتیجه جنگ شاخ افریقا زیانی وارد آید ایران مستقیما دخالت نظامی خواهد کرد.
ج) مطامع رژیم شاه در زمینهای و ثروتهای کشورهای عربی به ویژه در منطقه خلیج فارس و اعلام صریح این مطلب که ایران " در سراسر خلیج فارس حقوق مشروعی دارد."
د) علاقه امریکا به دریای سرخ از علاقه صهیونیستها بیشتر است . زیرادریای سرخ تنها راه آبی است که میدانهای نفتی شبه جزیره عربستان را در برگرفته است .
اوری لوبرانی سفیر سالهای 1352 – 1357 در ایران می گوید :"طی 20 سال گذشته بیشتر رهبران اسرائیل با شاه ملاقات کردند ، از بن گورین گرفته تا اسحاق رابین و شیمون پرز".
وی در مورد سفر ماه اوت سال 1976 برابر 1355 ش. ایگال آلون وزیر خارجه وقت اسرائیل به ایران چنین می گوید : ایرانیان با سفر موافقت کردند مشروط بر اینکه پیشاپیش قول داده شود که این سفر و گزارشها ی مربوط به آن محرمانه بماند و افشا نشود .... و اسرائیلیها که دوست داشتند این روابط علنی باشد این شرط را پذیرفتند و از بیم آنکه مبادا شاه ایران در آینده نسبت به برقراری روابط مستقیم بااسرائیل دچار تردید شود پذیرفتند که این سفر سری بماند . شکل روابط میان اسرائیل و ایران موضوع اصلی مذاکرات بود ....
ایگال آلون در این ملاقات به شاه گفت که همسویی منافع اساسی میان اسرائیل و ایران ایجاب می کند که تمامی روابط موجود ریشه دار شود ... لذا بهتر است که روابط میان دو رژیم بر پایه هایی راسخ برقرارشود .
اسرائیل در ایران مصلحت استراتژیک دارد . چون به گفته روزنامه صهیونیستی جروزالم پست ایران آن سوی چند دشمن عربی قرار دارد ، اما این مصلحتها کدام بود :
1) دو نویسنده ایرانی به نامهای شوران سوبین و سفار زوبیه در کتاب خود به نام روابط خارجی ایران فاش ساختند هدفهای روابط ایران و اسرائیل کارشکنی در وحدت عربی بوده است . آنها اشاره کرده اند که اسرائیل مایل بود از طریق ایران از انزوا بیرون آید و مجهز شدن نفت ایران که بسته شدن خلیج عقبه در سال 1346 به منظور محروم کردن اسرائیل از آن انجام گرفت  ادامه یابد . منافع طرفین نیز در تحویل سلاحهای اسرائیلی از طریق ایران به ملا مصطفی بارزانی در عراق نیز همسوئی پیدا کرد .
2) بهره برداری از همپیمانی رژیم شاه با امپریالیسم جهانی و کشمکش اقلیمی وی با کشورهای عربی و تاثیر آن در ایجاد شکاف میان منافع جغرافیایی رژیم شاه و اعراب و نبودن اعتماد متقابل که ریشه های تاریخی عمیقی دارد . همه اینها به گفته روزنامه صهیونیستی جرزالم پست برای تقویت سیاسی و نظامی همپیمانی شاهنشاهی – صهیونیستی به کار گرفته شد.
3) گسترش دامنه تجاوزات رژیم صهیونیستی خطرات حکومت شاه در ایران را در پوشش قرار می داد. اما افزایش قدرت این رژیم و پیوند با دولت امریکا باعث می شد تا نیروهای ارتجاعی عرب جذب وی شوند ، به ویژه که شاه از آغاز دهه شصت ادعا میکرد که روابط سری خود را با اسرائیل قطع کرده تا بدین وسیله دوستان خود در اردوگاه ارتجاع عرب را دچار مخمصه نکند . رژیم شاه در عین حال به توطئه علیه جنبش آزادی بخش ملی اعراب ادامه می داد و بعد از به قدرت رسیدن سادات در مصر ایران به گفته روزنامه صهیونیستی داوار تبدیل به مرکز مبادله اطلاعات میان اسرائیل و مصر شده بود .چون اشرف مروان فرستاده شخصی سادات معمولا اندکی قبل از فرستاده اسرائیل به تهران می رسید.
4) رژیم شاه ایران تامین کننده اصلی نفت اسرائیل بود . مطبوعات صهیونیستی اعلام کردند که شاه در جریان جنگ اکتبر 1973 بیشتر نیازهای نفتی اسرائیل را تامین می کرد . رژیم وی عنصر فعال کردن اقتصاد اسرائیل نیز بود . رژیم شاه که تنفس گاه اسرائیل بود ، شکاف آشکار در دیوار تحریم عربی فعال اسرائیل به شمار می رفت .
5) هدف هم پیمانی صهیونیسم با رژیم شاه مخلوع علاوه بر از هم پاشیدگی و در هم شکستن جنبش آزادی بخش  ملی اعراب به ویژه در منطقه خلیج فارس در ایران نیز سرکوب جنبش ملت ایران را که برای سرگونی رژیم شاه مبارزه می کردند هدف قرار داده بود .
روزنامه های سوئدی در مورخه 23/1/1975 م. گزارش دادند که 15 هزار نظامی ایران مشغول آموزش در اسرائیل هستند .
یکی از کارمندان اسرائیلی یک شرکت بین المللی به هنگام بازگشت از ایران چنین گفته بود :
اسرائیل بعد از ایالات متحده دومین کشوری است که توده های ایران از آن نفرت دارند و ایرانیان تلاشهای شاه و ساواک برای سرکوب و ارعاب آنان را در رابطه با اسرائیل می دانند .
6) رژیم شاه به هواپیمای اسرائیلی اجازه فرود در فرودگاههای ایران را می داد . در این زمینه مجله پاری ماچ در ژوئیه 1967 نوشت که هواپیماهای جنگی امریکائی در جریان جنگ 6 روزه در فرودگاههای ایران فرود می آمدند و پس از تغییر رنگ و رسم ستاره داوود بر روی آنها به اسرائیل انتقال داده می شدند .    
       

 

روابط نظامی و امنیتی رژیم شاهنشاهی و اسرائیل

 

الف- روابط نظامی

 

نیاز روز افزون شاه ایران به استفاده از اقلیتهای مذهبی بویژه بهائیان و یهودیان در کادر افسری ارتش و همچنین نیاز امریکا به هماهنگ ساختن و هم ساز و برگ کردن ارتشهای ایران و رژیم صهیونیستی ، پای نظامیان اسرائیل را به ایران باز کرد و هر روز بر عده آنان در ارتش ایران افزوده شد .

در این رابطه امام خمینی (قدس سره) طی سخنرانی خود در مسجد اعظم قم پس از آزادی از زندان به مناسبت حوادث 15 خرداد در سال 1343 خطاب به شاه فرمود : "ما می گوییم که برنامه های اصلاحی شما را اسرائیل برایتان درست می کند ، شما وقتی می خواهید برنامه ای هم درست کنید دستتان را پیش اسرائیل دراز می کنید ، شما کارشناس نظامی از اسرائیل به این مملکت می آورید ، شما محصلین را از اینجا به اسرائیل می فرستید ..." در جای دیگر نیز به مناسبت جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی طی پیامی برای مردم ایران اعلام داشتند :"این شاه دست اسرائیل را درسراسر ایران بازگذاشته ... و بنا به نوشته بعضی  ازجراید خارجی افسران ایرانی را برای دیدن تعلیمات به اسرائیل می فرستد. "

هر روز  که از همکاری رژیم شاه با اسرائیل می گذشت همکاری نظامی و امنیتی متقابل این دو رژیم به ویژه در زمینه های امنیتی و جاسوسی و مبارز با انقلابیون مبارزبیشتر می شد به طوری که این همکاریها به تدریج توسعه پیدا کرد و منجر به انعقاد یک سری قراردادهای امنیتی و نظامی بین اسرائیل و رژیم شاه شد. پس از جنگ سال 1977 اعراب و اسرائیل بسیاری از خلبانان اسرائیلی در پایگاه مهر آباد با هواپیمای فانتوم امریکائی آموزش دیدند . بعد ها نیز توافق شد که بخشهایی از موتور هواپیماهای فانتوم ایرانی برای تعمیر به جای امریکا به اسرائیل فرستاده شود .

 

قراردادهای نظامی رژیم شاه با اسرائیل 

 

طلق اطلاعاتی که از داخل ارتش به خارج درز کرد چند قرار داد میان ایران و اسرائیل برای یکسان کردن و هماهنگ ساختن ارتش این دو رژیم در زمینه های استراتژیک و تاکتیک منعقد شد ، این قرارداد ها عبارتند از :

1) قرار داد ناویران منعقده در سال 1348 ش. موضوع قرارداد اداره تجهیزات اکترونیک ارتش ایران و تعلیم افراد و افسران با سلاح الکترونیک بود .

2) قرارداد درباره نیروی هوایی : موضوع قرارداد هماهنگ ساختن دو نیروی هوایی ایران و اسرائیل و آموزش افسران ایرانی و اسرائیلی بود . به موجب این قرارداد اسرائیل حق استفاده از فرودگاهها و تاسیسات رادار و غیر رادار ایران را داشت .

3) قرارداد درباره تعلیمات ارتش ایران ،برای جنگ با اعراب : موضوع این قرارداد آماده کردن ارتش ایران برای جنگ با اعراب از راه اموزش استراتژی و تاکتیک جنگی اعراب و همچنین تجهیز ارتش استراتژی و تاکتیک و سلاحهایی بود که اسرائیل از آنها در جنگهای خود با اعراب استفاده کرده است .

4) قرار داد درباره آموزش واحدهای ضد چریک ارتش : موضوع قرارداد آماده ساختن ارتش برای مقابله با دسته و گروههای چریکی و کماندوئی بود که از خارج به کشور نفوذ می کردند یا در خود کشور تشکیل می شدند و فعالیت داشتند .

5) قرارداد خرید موشکهای زمین به زمین دارای برد 450 کیلومتر حامل کلاهک غیر هسته ای 350 پوندی به مبلغ 2/1 میلیار دلار از اسرائیل

6) قراردادی درباره تعمیر 35 فروند هواپیمای جنگنده جت اف به مبلغ 320 میلیون دلار.

7) قراردا خرید خمپاره اندازهای 80 و 120 میلیمتری ساخت اسرائیل به مبلغ 2 میلیون دلار .

8) قرارداد خرید 600 قبضه مسلسل یوزی ساخت اسرائیل .

9) قرارداد آموزش واحدهای چترباز و مردان قورباغه ای ایران : در سال 1351 ش. طی قراردادی یک هیئت نظامی اسرائیلی ، آموزش واحدهای چتر باز و مردان قورباغه ای ایران را به عهده گرفت .

غیر از قراردادهای فوق الذکر قراردادهای بسیار دیگری در خصوص تجدید سازمان ارتش ایران و یکسان کردن تشکیلات در ارتش میان ایران و اسرائیل منعقد شده بود . نام رمز اسرائیل در ارتش ایران "زمرد" بود .

 

همکاریهای اطلاعاتی و امنیتی

 

در رابطه با همکاری اطلاعاتی امنیتی ایران و اسرائیل در دوران محمد رضا شاه ، سازمان اطلاعاتی اسرائیل پس از سرویسهای جاسوسی امریکا و انگلیس فعال ترین سرویس در ایران بود . این فعالیت در سایر کشورهای منطقه و شاید جهان کم نظیر بود . سازمان امنیت ایران (ساواک) شمائی از سازمان امنیت اسرائیل (شین بت) بود . بدین صورت که اداره کل اداری – مالی سازمان امنیت اسرائیل مانند ادارات کل یکم و ششم ساواک ، اداره کل ضد کمونیسم و اداره کل سایر دسته جات سیاسی و اداره کل اعراب و سایر اقلیتها مانند اداره کل سوم ساواک ، اداره کل حفاظت مانند اداره کل چهارم ساواک ، اداره کل فنی مانند  اداره کل پنج ساواک ، اداره کل نهم ساواک و اداره کل آموزش مانند اداره کل دهم ساواک بود . اداره کسب اطلاعات خارجی و اداره برون مرزی سازمان امنیت اسرائیل نیز مانند اداره کل دوم ساواک و اداره بررسی اطلاعات خارجی مانند اداره کل هفتم ساواک بود .

اسرائیل دارای 3 پایگاه برون مرزی در ایران بود که احتمالا از سال 1337 این پایگاهها ایجاد شده بود . این 3 پایگاه در خوزستان (مرکز اهواز) در ایلام (مرکز ایلام) و در کردستان (مرکز بانه یا مریوان ) و در محلی مستقر بود که ساواک هم در آن محل حضور داشت . هدف پایگاههای برون مرزی اسرائیل در ایران ، عراق و کشورهای عربی بود و اکثر مامورین را این سه پایگاه استخدام می کردند . پس از آموزش کامل مرحله بهره برداری شروع می شد . اکثر مامورین پایگاهها  عراقی بودند ، ولی پایگاه خوزستان موفق شد تعدادی مامور کویتی و بحرینی و امیرنشینهای امارات و حتی افرادی از عربستان سعودی را نیز استخدام و به کار گمارد. به طوری که از این 3 پایگاه کلیه اطلاعات لازم از عراق و تا حدی از کویت و امارات و عربستان و سوریه جمع آوری می شد. هدف رژیم اسرائیل در شروع کار عراق بود ولی بتدریج امکانات به حدی زیاد شد که کشورهای فوق الذکر را نیز تحت پوشش قرار داد . یک نسخه از کلیه اطلاعات جمع آوری شده به اداره کل دوم ساواک تحویل می شد و یک مسخه نیز به سرعت به اسرائیل ارسال می شد .

مرز ایران برای فعالیت اسرائیلیها بسیار مناسب بود به دو دلیل : اول وجود خویشاوندی اعراب و کردهای ایران با اعراب و کردهای عراقی ، دوم مقررات مرزی ایران و عراق در آن زمان که اهالی روستاها و قصبات مرزی دو طرف می توانستند با داشتن برگی به نام "پاس" تا عمق 70 کیلومتری مرز تردد کنند و به دیدار بستگان خود بروند . بنابراین تنها مشکل اسرائیلها یافتن" سر مامور" و مامورین منفرد بود .

در این زمینه در اوایل کار اداره های ساواک منطقه تعدای افراد آماده را به اسرائیلیها معرفی کرده بودند ، ولی بعدها اسرائیلیها رسا مامورین را نشان و استخدام می کردند و آموزش می دادند . به این مامورین " نشانگر" گفته می شد . این نشانگرها  برای پایگاه اصل مطلب بودند و می توانستند ایرانی یا عراقی باشند . اسرائیلیها در جلب این افراد مانند یک مامور طراز اول عمل می کردند . یعنی مرحله نشان کردن،  نزدیک شدن ، اطلاع ازتحصیل و میزان هوش و ذکاوت و کلیه خصائلی که در یک مامور پنهانی باید موجود باشد ، بادقت کامل انجام می شد . اگر فرد دارای کلیه شرایط بود به تدریج او را مامور می کردند. در آغاز غیر مستقیم و اگر آمادگی داشت  مستقیم ، سپس دوره آموزشی کار طی می شد .

افراد فوق به دوگونه عمل می کردند : هر گاه فرد دارای شرایط عالی بود او را "سر مامور " می کردند که در عراق یا سایر کشورهای منطقه در محل استقرار خود زندگی می کرد. او موظف بود افراد واجد شرایط را برای رخنه در هدف بیابد و معرفی کند . برخی سرمامورین عراقی 5 تا 7 ماور در هدفهای مختلف به پایگاه معرفی کرده و پس از تصویب به وسیله سر مامور عراقی آموزش لازم به آنها داده می شد تا برای جمع آوری اطلاعات در هدف یا هدفهای توجیه شوند . این افراد با موفقیت شروع به کار کرده بودند . مامورین گزارش خود را به سر مامور می دادند و با پایگاه هیچ گونه ارتباط مستقیم نداشتند . کلیه گزاشات شبکه توسط سر مامو به پایگاه ارسال می شد . پایگاه خورستان حدود 10 سرمامورداشت که به طور متوسط هر کدام بین 5 تا 7 مامور داشتند . بنابر این این 10 سر مامور که با پایگاه در تماس مستقیم بودند به طور متوسط حدود 60 مامور داشتند که جمعه 70 تن می شدند . اگر فرد واجد شرایط عالی بود ، مامور منفرد می شد . او سر مامور نداشت و مستقیما باپایگاه تماس می گرفت .

اسرائیلیها به هر نوع خبر (اجتماعی ، اقتصادی ، نظر مردم نسبت به رژیم ، نوع مطالب گفته شده توسط مردم و شایعات محل پادگانها ، نوع سلاح آنها ، اسامی فرماندهان ، سازمانهای دولتی ، مشکلات موجود و دلایل آن و هر خبر دیگر) علاقمند بودند . ولی اکثر اخبار لازم را خود پایگاه دیکته می کرد و جواب آن را می خواست .

پایگاهها اسرائیلی تا حدود سالهای 1346- 1345 در ایران به فعالیت خود ادامه دادند و سپس اعلام کردند که چون اطلاعات ما کامل شده پایگاهها را تعطیل کرده و به اسرائیل منتقل می کنیم و شبکه های ساخته شده در ایران نیز به طور مستقیم از اسرائیل هدایت خواهد شد . بدین ترتیب ، اسرائیلیها 3 پایگاه فوق را برچیدند و شبکه هایی که طی این سالها ایجاد شده بود (و حداقل 300 سرمامور و مامور مستقل زبده داشت  ) را برای خود حفظ کرده و از طریق برون مرزی اسرائیل به تماس خود ادامه دادند .

علاوه بر فعالیتهای اطلاعاتی اسرائیل در ایران همکاریهای اطلاعاتی دیگری بین رژیم شاه و آن برای هماهنگ کردن فعالیتهای اطلاعاتی در منطقه انجام می گرفت که می توان در این زمینه به قرارداد بین سازمان "شین بت" (سازمان امنیت اسرائیل) و "ساواک "(سازمان امنیت ایران) اشاره کرد . این قرارداد برای تجدید سازمان امنیت ایران برای فعالیت در سطح منطقه به ویژه فعالیت در کشورهای عربی و نیز بالا بردن سطح توان کاری آن بود تاحدی که بتواند با سازمان "سیا" و "شین بت" و "موساد" اسرائیل فعایتهای مشترکی را در مقیاس جهانی انجام دهد .

غیر از قرار داد مزبور ، همکاریهای دیگری نیز بین رژیم شاه و اسرائیل در زمینه های امنیتی انجام می گرفت . مثلا ساواک ایران از دانشجویانی که برای استفاده از تعطیلات به ایران می آمدند و نیز از وا بستگان و خانواده های برخی ایرانیان مقیم خارج درباره ارتباطاتشان با جنبش های ملی فلسطین سوال می کرد و سپس در اختیار اسرائیل قرار می داد . از طرف دیگر این سازمان فهرستی از اسامی ایرانیان را در اختیار سازمانهای جاسوسی کشورهای اروپایی قرار می داد تا بر اساس بازپرسهای پلیس از آنها نحوه ارتباطشان با فلسطینیان مشخص شود .     

 

 

روابط اقتصادی 

 

اسرائیل در فعالیتهای اقتصادی ایران شرکت گسترده ای داشت. شاه بارها شرکت اسرائیل را در فعالیتهای کشور تائید و تصدیق کرد . این فعالیتها در چند زمینه بود : بازرگانی و دادو ستد  رژیم شاه و اسرائیل ، فعالیت در بخش کشاورزی ایران ، سرمایه گذاری در ایران و ایجاد شرکتهای مختلف و  فعالیت در نظام بانکی ایران .

 

الف – بازرگانی ایران و اسرائیل

 

ماشین جنگی اسرائیل بدون نفت قادربه کار کردن نیست و این نفت را طی دهه های اخیر ، رژیم شاهنشاهی ایران تامین می کرد . البته شاه مدعی بود که نفت را "کنسرسیون" به اسرائیل می فروشد  ولی زمانی که کنترل نفت در دست دولت ایران بود باز هم نفت مورد نیاز اسرائیل را تامین می کرد تا جائی که فدائیان عرب یک نفتکش را که حامل نفت ایران به اسرائیل بود را منفجر کرد ند. بر روی کشتیهای که نفت را به اسرائیل می بردند پرچم رژیم شاه نصب شده بود و فقط در مسیر ایران - بندر حیفا حرکت می کردند . اما به غیر از نفت ، اسرئیل با رخنه در دستگاههای اجرایی سازمان برنامه و بانکها ، فعالیتهای اقتصادی را در جهتی هدایت می کرد که اقتصاد ایران و رژیم صهیونیستی یک مجموعه اقتصادی وابسته به غرب را تشکیل دهد و نیاز ایران به واردات از اسرئیل افزایش یابد .

اگر بخواهیم در مقایسه با مجموع کشورهای اسلامی جا و مقام اسرائیل و میزان و حجم روابط بازرگانی آن با ایران را معلوم کنیم باید تصریح کرد که در سال 1350 به استثنای شیخ نشینهای خلیج فارس که اجناس اروپایی از طریق آنها به ایران وارد می شد ، واردات ایران از اسرائیل یک و نیم برابر واردات ایران از دو کشور ترکیه و پاکستان بود . واردات ایران از اسرائیل نه تنها چند برابر تمامی واردات این کشور از تمامی کشورهای عربی بود (12 برابر واردات لبنان) بلکه از میزان واردات آن از تمامی کشورهای مسلمان جهان در آسیا و آفریقا بیشتر بود .

در حقیقت صادرات ایران به اسرائیل در مقابل واردات از اسرائیل هیچ بود و مقداری که صادر می شد ثروت کشور بود و نه محصول تولید کشور .

 

ب- فعالیت در بخش کشاورزی ایران 

 

مناطق کشاورزی ،  مزارع حاصلخیز ، معادن و منابع ایران که سهم عمده ای در اقتصاد این سرزمین داشت یکی پس از دیگری با عناوین و پوششهای فریبکارانه مختلف در اختیار صهیونیستها گذاشته شد و روز به روز در معرض انحطاط و نابودی کامل قرار گرفت .

سفارت رژیم صهیونیستی در ایران فقط در زمینه کشاورزی فعالیت چشمگیرداشت . سفارت اسرائیل هر چند گاهی از مقامات ایرانی برای بازدید از اسرائیل دعوت می کرد . هدف بیشتر تبلیغ پیشترفت کشاورزی و صنعت اسرائیل بود . در سال 1340 وزارت کشاورزی رژیم صهیونیستی از وزیر کشاورزی ایران دعوت کرد تا هیاتی را برای بازدید از تاسیسات کشاورزی و آبیاری اسرئیل اعزام دارد . یک هیئت همراه با افسری از "دفتر ویژه اطلاعات" اعزام شدند . پیشرفتهایرژیم صهیونیستی  در زمینه کشاورزی و آبیاری به نظر هیات شگفت انگیز بود . این هیات از محل جدایی سهم اسرائیل از رود اردن – مرز مشترک رژیم صهیونیستی و اردن در شمال – بازدید کرد . در این محل تونل عظیمی از بتون ایجاد شده بود که سهم آب اسرائیل در ان جریان پیدا می کرد . این آب از شمالی ترین نقطه تا جنوبی ترین نقطه به وسیله لوله های قطور جریان داشت . از این لوله ها ، لوله هایی به قطر کمتر منشعب می شد و به شهر ها و کشتزارها آب می رساند و تا صحرای نقب ادامه داشت . برای صرفه جویی آب در کشاورزی ، سیستم آبیاری بارانی و در باغات از سیستم آبیاری قطره ای استفاده می شد .

زمانی که یک متخصص  آبیاری از رژیم صهیونیستی به ایران آمد و از چند استان بازدید کرد ،  گفت که ایران به هیچ وجه جزء کشورهای کم آب دنیا نیست و اگر ما چند رودخانه کردستان را داشتیم آباد ترین "کشور" جهان بودیم . بدین ترتیب فعالیت اسرائیل در زمینه کشاورزی در ایران شروع شد و مناطق حاصلخیز ایران تحت پوششهای مختلف در اختیار صهیونیستها و در معرض نابودی قرار گرفت . لذا امام خمینی (قدس سره) پس از آزادی از زندان رژیم شاه در سخنرانی مبسوطی در 18/6/1343 در مسجد اعظم قم به  افشای این مساله پرداختند و فرمودند : "الان که من اینجا نشسته ام و برای شما صحبت میکنم ،  مزارع بسیار خوب ایران در دست اسرائیل است . از ایلام به من نوشته اند که مزارع خوب اینجا را داده اند به اسرائیل چغندر بکارند ، تابلوئی زدند به کنار جاده که مزرعه نمونه ایران و اسرائیل."

وزرات کشاورزی رژیم شاه با اسرائیل چندین موافقتنامه سرمایه گذاری و همکاری فنی در بخش کشاورزی امضا کرد .

مهمترین قسمت این موافقتنامه طرح دشت قزوین بود .برنامه هایی نظیر برنامه دشت قزوین و سرمایه گذاریهای مختلف (داخلی و خارجی مشترکا) در زمینهای زیر سد خوزستان شاید درکوتاه مدت سود داشت ولی درحقیقت هزینه های عظیم و سرسام آور آماده کردن زمین برای بردن سود بیشتر در کوتاه ترین زمان و نیز وسیله سرمایه داران داخلی و خارجی را دولت از جیب ملت ایران تامین میکرد. اگر این هزینه ها در نظر گرفته شود ، این طرح علاوه بر اینکه جیب اسرائیلیان و سرمایه داران خارجی را پر می کرد حتی از لحاظ سرمایه گذاری نیز برای ایران به طور کامل زیان آور بود . آماده کردن یک هکتار زمین اضافی در دشت قزوین معادل 321 میلیون ریال خرج در برداشت.

عناوینی چون ملی کردن منابع و معادن زیر زمینی نیز بخشی از برنامه ها و طرحهای تحمیلی رژیم شاه به ملت ایران بود که تحت عنوان "انقلاب سفید" و "انقلاب شاه و ملت " و با شعار "پیش به سوی تمدن بزرگ" عملی می شد و تماما حرکاتی در راستای مطامع صهیونیسم جهانی بود . حضرت امام خمینی (قدس سره) در 10/3/1357 در این زمینه تصریح کرده اند : "با اسم ملی کردن جنگلها و ملی کردن مراتع ، ملی کردن آبها ، ملی کردن رودخانه ها ، آبهای زیر زمینی ، تمام جاهای خوب رابه شرکتهای بزرگ امریکائی و صهیونیستی یا انگلیسی دادند ."

 

ج- سرمایه گذاری خصوصی و ایجاد شرکتهای مختلف در ایران

 

اسرائیلیها مستقیم و غیر مستقیم در ایران سرمایه گذاری می کردند . از طریق صهیونیستهای اروپایی و آمریکائی و مستقیم با ایجاد شرکتهای مختلف ، زمینه هایی که در آنها به طور مستقیم سرمایه گذاری می کردند بیشتر صنایع وابسته به کشاورزی بود . این سرمایه گذاریها از لحاظ مبلغ چندان مهم نبود اما از لحاظ تولید  ، قبضه بازار و میزان سود مهم بود  .در دهه اول ورود سرمایه های خارجی مخصوص ، اسرائیل در مجموع 370 میلیون ریال پیشنهاد سرمایه گذاری کرد و از آن 5/185 میلیون ریال وارد و به کار انداخت . در سالهای برنامه چهارم (1347- 1353) نام اسرائیل درنشریات رسمی نمی آمد و سرمایه گذاریهای که اسرائیلیان در ایران می کردند زیر عنوان "سایر" گنجانده و ذکر می شد .

اسرائیلیان با نفوذ عظیم در نظام بانکی کشور محتاج وارد کردن سرمایه نیز نبودند و می توانستند سرمایه های لازم را در خود ایران با استفاده از اعتبارات بانکی به دست آورند .

بیشتر صاحبان سرمایه های خارجی که در ایران به کار افتادند و کنترل فعالیتهای را در دست داشتند صهیونیست بودند . در حقیقت ایران به طور روز افزون در حیطه مهار صهیونیسم قرار می گرفت .

 

د- فعالیت در نظام بانکی ایران  

 

ایران دو بازار پول و دو بازار ارز دارد . یکی را رسمی گویند و دیگری را آزاد . بازار آزاد پول و بویژه ارز را در رژیم شاه صهیونیستها و بهائیان در کنترل کامل خود داشتند . تمامی نقل و انتقال ارزهای خارجی که در بازار آزاد معامله می شد توسط صهیونیستها و از طریق موسسات پولی اسرائیلیان انجام می گرفت .

اما نظام بانکی کشور ، یعنی بانکهای جدید که در حقیقت پول و سرمایه های کشو را از طریق آنها وارد بازار پول می شد و بازار از طریق آنها اقتصاد کشور را کنترل و هدایت می کرد دربست در اختیار صهیونیستها ی داخلی و خارجی و یا عوامل آنها ، بهائیان و فراماسونها بود .

بانک دولتی که فعالیتهای بازرگانی داشت یعنی بانک ملی را سالها بود که یک بهایی به نام "یوسف خوشکیش" اداره می کرد و منابع پولی را در اختیار بانک فوق می گذاشت.

اما بانکهای خصوصی و بانکی که سرمایه گذاری خصوصی را در صنعت کنترل و هدایت میکرد ،یعنی بانک توسعه صنعتی و معدنی ایران را صهیونیستهای ایرانی (باند القانیان) و بهائیان (باند حبیب ثابت) و فراماسونها (باند شریف امامی و استاد اعظم فراماسونها ایران و رئیس مجلس سنا و از آخرین نخست وزیران رژیم شاه   ) با همکاری بانکهای خارجی که اغلب در کنترل صهیونیستها بودند پایه گذاری کردند و تمامی فعالیتهای صنعتی و نیز بخش عمده ای از سرمایه  های کشور در قبضه این بانک بود . بانکهای دولتی و خصوصی ، سیاستهای اعتباراتی خود را بر اساس دستورالعملهای این بانک تنظیم می کردند . ترکیب هیات مدیره این بانک این واقعیت را منعکس می کرد .

اداره فعالیتهای سازمان برنامه در آنچه به توسعه رشته صنایع و استخراج معادن بخش عمومی انجام می گرفت در دست این بانک بود . طرح ادغام ایران در اقتصاد غرب را، از جمله این بانک عهده دار بود . جز این بانکها صهیونیستها و عوامل آنها ، بهائیان و فراماسونها اداره کامل تمامی بانکهای مختلط (داخلی و خارجی) را نیز در کنترل داشتند . در پرتو توجه به این دست  قوی اسرائیلیان در ایران بود که باید در مساله روابط رژیم شاه با اسرائیل نگریست . اسرائیلیان به طور روز افزون در کنترل و هدایت سیاست ، اقتصاد و فرهنگ و امور نظامی کشور سهیم می شدند و مشاوران اسرائیلی در همه جا بویژه در سازمان برنامه بودجه نفوذ داشتند.

 

برنا مه گذاری اقتصاد ایران همان طوری که " بالدوین " مشاور امریکائی سازمان برنامه گفت ، خواست امریکا و حاصل غلبه امریکا بر رقبایش در ایران بود .

مهمترین اهدافی  را که مشاوران امریکائی و اسرائیلی تعقیب می کردند عبارت بود از :

1) اقتصاد ایران را از اقتصاد کشورهای مسلمان منطقه جدا کرده و راه هرگونه همگرایی اقتصادی را در حوزه وسیع و بسیار غنی اسلامی از پیش سد کنند . وضعی که بر اثر افزایش نفت به وجود امد و امکانا ت وسیعی که برای تجدید حیات اقتصادی این حوزه پیدا شد کافی است معلوم کند ترس امریکا و اسرائیل تا کجا درست بوده و توطئه اقتصادی که به عنوان "برنامه رشد" تهیه دیده تا چه حد خائنانه و علیه یاران و مردم منطقه بود .

2) اقتصادهای ایران و اسرائیل را به مثابه جزئی از اقتصاد غرب در یکدیگر ادغام کنند به طوری که اسرائیل با گسترش وابستگیهای اقتصادی کشورهای منطقه به خود ، موجودیت و آینده خویش را تضمین کند. تجربه جنگ رمضان بر همه روشن نمود که برای حفظ موجودیت اسرائیل تنها ارتش کافی نیست . اسرائیلیان خود این معنی را می دانستند از این رو در افریقا و آسیا دنبال کشورهایی می رفتند که در آنها بتوان پایگاه اقتصادی ایجاد کرد .

3) از پیدایش امکانات رشد اقتصادی مستقل در ایران جلوگیری کنند . برنامه هایی که اجرا کردند هر زمان وابستگیهای ایران را به خارج افزایش می داد . این افزایش وابستگی در همه زمینه به ویژه در کشاورزی ، در صنعت و نیز خدمات روز افزون بود .

این امور از نظر روشنفکران و ایرانیان آگاه و علمای مذهبی و رهبران سیاسی پوشیده نمی ماند . به ویژه رهبر و بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران حضرت امام خمینی (قدس سره) که بارها در زمان رژیم شاه خطر تسلط اسرائیل را بر اقتصاد ایران متذکر شد . با توجه به اینکه اقتصاد و شاهرگ حیاتی ایران در قبضه صهیونیستها و ایادی آنها قرار داشت ایشان در اسفند ماه سال 1341 ضمن اعلام خطر نسبت به این قضیه به شدت موضع گیری کردند و بیان فرمودند :" اینجانب به حسب وظیفه شرعیه به ملت ایران و مسلمین جهان اعلام خطر می کنم ، قرآن کریم و اسلام در معرض خطر است ، اقتصاد مملکت در معرض قبضه صهیونیستها است . " معظم له در همین راستا پس از آزادی از زندان در تاریخ 21/1/1343 در جمع دانشجویان دانشگاه تهران و مردم قم فرمودند :" الان تمام اقتصاد مملکت در دست اسرائیل است ، عمال اسرائیل ایران را قبضه نموده است . اکثر کارخانجات در دست آنها اداره می شود ، تلویزیون ، کارخانه ارج ، پپسی کولا و... امروز حتی تخم مرغ را از اسرائیل وارد میکنند ."

به لحاظ همین موضع گیری معظم له بود که رژیم شاهنشاهی ایران پیکی نزد ایشان  فرستاد که راجع به سه چیز حرف نزنید . در بقیه چیزها آزادید هر چه می خواهید بگویید .

1- از شاه بد نگویید .

2- به اسرائیل حمله نکنید .

3- نگوئید که اسلام در خطر است .

امام خمینی (ره) در پاسخ به درخواست شاه ساواک در تاریخ 13/3/1343 طی یک سخنرانی فرمودند :

"خوب اگر این سه امر را کنار بگذاریم دیگر چه بگوئیم ؟ ما هر چه گرفتاری داریم از این سه تا است ... اسرائیل مملکت را به باد می برد . اسرائیل سلطنت را می برد . عمال اسرائیلی ، آقا اسرائیل دوست اعلیحضرت است ؟ یک چیزهایی ، یک حقیقتی در کار است ... می گویند از شاه حرف نزنید ، رابطه شاه و اسرائیل چیست ؟ مگر شاه اسرائیلی است ؟ شاید به نظر سازمان امنیت شاه یهودی باشد."

ایشان در جای دیگری ضمن اینکه شاه را ماموری در خدمت صهیونیست جهانی و اسرائیل دانسته ، در پیامی مهم که در تاریخ 2/6/1351 از محل تبعید خود خطاب به روحانیون منتشر کردند اظهار داشتند :"شاه مامور است مقدسات کشو ر بدست اسرائیل و مربیان آن بدهد ."

  

روابط فرهنگی

آنچه از صهیونیسم در زمینه فرهنگی بر سر کشور های اسلامی با کمک عوامل غرب زده داخلی آورد ، خود موضوع تحقیقی و مفصل و جداگانه ای است از این رو در اینجا فقط اصول برنامه هایی که صهیونیسم از بدو فعالیت در این کشور ها به اجرا گذارده اشاره می شود .
اصل اول : جهان شمول بودن فرهنگ غربی و جهانگیر شدن جبری آن .
اصل دوم : لزوم قطع ارتباط با فرهنگ اسلامی و ملی گذشته و حال خود .
اصل سوم : لزوم تشبیه به غرب و اقتباس از آن و یا تحمیل و ترویج خصلتهای غربزدگی در کشورهای اسلامی .
اصل چهارم : لزوم خود داری از ابداع و اختراع به منظور جلوگیری از شکست و یا فاسد شدن فرهنگ غربی .
اصل پنجم : تجزیه و متلاشی ساختن فرهنگ ملی و به ویژه مسخ کردن مذهب .
اصل ششم : تجزیه کلی و همه جانبه جامعه های زیر سلطه .
 وقتی سرنوشت جنگهای گذشته اعراب و اسرائیل مورد مطالعه قرار گیرد درجه اهمیت خطر اجرای این برنامه مشخص می شود . در حقیقت سلاح اصلی اسرائیل ، اجرای این برنامه طی یک قرن در کشورهای اسلامی است . نفوذ و فعالیت مخرب فرهنگی صهیونیسم به روش های گوناگون کار را به جایی رساند که ناباوری به خود و ترس از غرب و به ویژه اعتقاد به عقیده عقیم بودن فکر خودی و هوش ویژه غرب و اسرائیلی ، به عقیده و اعتقاد راسخ بدل شد .
صرف نظر از مسائل فوق الذکر ، می توان اظهار داشت که در ایران مسائل فرهنگی و مسائل ارتباط جمعی و رسانه های گروهی در دوران حاکمیت رژیم پهلوی کاملا در کنترل صهیونیست ها و ایادی اسرائیل بود  و آنان به هر طریقی که منافع صهیونیسم جهانی ایجاب می کرد ، جهت و سمت تبلیغات و فرهنگ وابسته به خود را به چرخش در می آوردند . شاه ایران در طی سال های 1341 و 1342 و ... حرکت های شیطانی و فریبکارانه را تحت پوشش حرکت های اصلاحی و باعناوین "انقلاب سفید شاه و ملت" با تبلیغات بسیار به ملت مسلمان ایران تحمیل می کرد و علمای اسلام همواره با این عقیده فاسد مبارزه می کردند اما تا شروع نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی (قدس سره) این مساله را به طور کامل ادامه ندادند ولی حضرت امام با کمال درایت و هوشیاری ، ریشه تمام این برنامه ها را از اسرائیل دانسته و آنها را عملا  افشا می کرد .
ایشان طی یکی از سخنرانی های خود در مسجد اعظم قم در تاریخ 18/6/1343 در این رابطه فرمودند : "آقا در این ممکلت تلویزیون آزاد و دست یک اسرائیلی است و او هر چه می خواهد می گوید ، رادیو را هم تبلیغاتش و هم برنامه اش را خودشان درست میکنند ."
جشن های 2500 ساله ای که در شیراز برگزار شد نیز از جمله مسائلی بود که طراحان اسرائیلی در پشت آن قرار داشتند . امام خمینی (قدس سره) اولین کسی بود که ماهیت پشت پرده این برنامه و طراحان و دست اندرکاران آن را افشا نمودند و در یک سخنرانی که به مناسبت و مخالفت و افشای ماهیت صهیونیستی جشن 2500 ساله شاهنشاهی از سوی ایشان انجام گرفت در تاریخ 6/3/1350 فرمودند :
"کارشناسان اسرائیل برای برگزاری این جشن دعوت شده اند و به طوری که برایم نوشته اند همین کارشناسان مشغول برپاداشتن جشن هستند و این اسرافکاری و ولخرجی را آنها طراحی و اجرا می کنند ... کارشناسان اسرائیل الان طراح جشن شاهنشاهی شده اند".
غیر از اجرای این برنامه ها ، وابسته کردن  ایران از لحاظ کارشناس ، روش ها و تکنیک به اسرائیل نیز جزء برنامه های صهیونیسم و استکبار جهانی بود . خطر حضور کارشناسان اسرائیلی بارها از جانب رهبران مذهبی ایران بویژه حضرت امام خمینی مورد اعتراض سخت قرار گرفت .
افزون بر گسیل دسته دسته کارشناسان اسرائیلی به ایران ، تعلیم و آموزش جوانان ایران در اسرائیل در رشته های مختلف از برنامه های دیگری بود که رژیم شاهنشاهی ایران در چارچوب روابط فرهنگی خود با این رژیم اجرا می کرد و با فراهم آوردن تسهیلات عظیم ( تحصیل مجانی توام با در آمد) جوانان کشور را به اسرائیل می فرستاد تا به تدریج از جهت علمی و فرهنگی وابستگی ایران به غرب و اسرائیل ، قطعی و حتمی شود . این امر نیز بارها مورد اعتراض و انتقاد سخت امام خمینی قرار گرفت .
غیر از این امور فعالیت های تبلیغاتی نیز در کنترل صهیونیست ها بود . اکثر خبرگزاری های جهان زیر نظر و اداره قطعی عوامل صهیونیسم هستند و تبلیغاتی که می کنند در جهت منافع و مقاصد صهیونیسم و منافع استکبار جهانی و سلطه گران غربی است . فعالیت های تبلیغاتی رژیم شاه و روزنامه ها و سینما ها و مجله ها و نیز بنگاه نشر کتاب را مشاوران صهیونیست تحت اشراف و مدیریت فراماسونها اداره و هدایت می کردند . برای نمونه به گزارش زیر اشاره می شود :
معیر عزیزی نماینده اسرائیل در ایران و مشاور ویژه "لوی اشکول" نخست وزیر وقت اسرائیل در ایران مدیر روزنامه "ستاره شرق" بود . مقالات سیاسی روزنامه مزبور و چند روزنامه دیگر اسرائیلی منابع اصلی روزنامه کیهان و اطلاعات و آیندگان بود. بخش فارسی رادیو و تلویزیون  اسرائیل به ریاست یک یهودی ایرانی فعالیت می کرد که کار آن تهیه اخبار و تفسیر سیاسی برای رادیو و تلویزیون و مطبوعات ایران به ویژه درباره کشورهای عربی بود . اساس این تبلیغات چنین بود که اسرائیل قوی و اعراب ضعیف هستند و آنها چاره ای جز پذیرش حکومت اسرائیل ندارند . اسرائیل بودجه ویژه ا ی برای مطبوعات ایران داشت که به طور مرتب به روزنامه ها و مجلات ، به ویژه کیهان و اطلاعات اهدا می کرد . آگهی های تجاری و غیر تجاری یهودیان صهیونیست نیز بنابر توصیه آژانس یهود به این روزنامه ها داده می شد. از این رو روزنامه ها و مجلات به صهیونیسم وابسته بودند و با توجه به این وابستگی ها بود که این روزنامه ها اقدام به تبلیغات ضد اسلام و همچنین ضد رهبران مذهبی می کردند .
از جمله این تبلیغات، حملات دو روزنامه نیمه رسمی وقت  وابسته به صهیونیسم و امپریالسم یعنی اطلاعات و کیهان به روحانیت متعهد و مبارز به ویژه حضرت امام خمینی (قدس سره) و امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان بود .
پس از انتشار کتاب غربزدگی جلال آل احمد شخصی را پیدا کردند و پرورش دادند و مطلبی را به امضای او تحت عنوان "غربزدگی" نشر دادند . البته مبارزه با غربزدگی که صهیونیست ها توسط فراماسونها از چند دهه پیش در ایران به راه انداختند هدفش پاک کردن زبان و فرهنگ ایران از لغات عربی و دین مبین اسلام بود .
فرهنگستان ایران که عناصر آن را فراماسونها تشکیل می دادند در زمان رضا خان تشکیل شد و به کار جعل لغت و باصطلاح گذاردن آن به جای لغات عربی می پرداخت . کار این فرهنگستان پس از حوادث شهریور 1320 و تبعید رضا شاه تعطیل شد تا این که به فرمان محمد رضا شاه از نو تشکیل شد و به همان کار مشغول گردید. و در ارتش و دستگاه تبلیغاتی دولتی و مطبوعات به سرعت اقدام به حذف لغات عربی از زبان فارسی کردند .
فیلم هایی که در سینماهای ایران به نمایش گذاشته می شد حاوی تبلیغات نژاد پرستانه و تبلیغ به سود اسرائیل و صهیونیسم بود . ورود و پخش فیلم و تبلیغات تجاری از طریق فیلم نیز تحت کنترل عوامل صهیونیسم قرار داشت .
از کارهای دیگر اسرائیل ، دعوت از روزنامه نگاران و کمکهای مالی به آنها و نیز دعوت از رجال و شخصیت های سیاسی ایران به منظور خوشگذرانی در اسرائیل بود .
اقدامات دیگری که اسرائیل و رژیم پهلوی در ایران انجام دادند برگزاری مسابقات ورزشی در ایران و اسرائیل بود . در این خصوص آژانس یهود از طریق القانیان و مراد اریه تعداد زیادی بلیط می خریدند و افراد را با بلیط مجانی به تماشا می بردند .
غیر از امور فوق ، یهودیان ایرانی از آزادی تبلیغات به سود اسرائیل برخوردار بودند در حالی که کسی حق نداشت به سود اعراب و ملت مسلمان فلسطین و تحت سلطه اسرائیل تبلیغ کند . مثلا در جنگهای شش روزه رمضان و اسرائیل صهیونیست ها با آزادی کامل برای کشته شدگان اسرائیل مجالس عزا برقرار کردند و به جمع آوری پول پرداختند اما به مسلمانان اجازه برقراری مجالس ختم داده نشد .
از کارهای دیگر، تبلیغات وسیع و گسترده صهیونیسم بین المللی به نفع رژیم شاهنشاهی ایران در مطبوعات بود . روزنامه ای به ریاست ادوارد سابیله صهیونیست فرانسوی و دشمن قسم خورده اعراب و مسلمان ها منتشر کردند . این شخص پس از کودتای 28 مرداد حقوق بگیر دولت ایران بود و امور تبلیغاتی دولت ایران در اروپا را اداره می کرد .
در خصوص برگزاری جشنهای تبلیغاتی در ایران میشل سلومون در روزنامه اسرائیلی هاارتص می نویسد : "کارشناسان اسرائیلی بودند که برای نخستین بار فکر برگزاری جشن را به مناسبت گذشت 2500 سال از تاسیس شاهنشاهی کوروش مطرح کردند ". هدف این جشنها اسلام زدایی در ایران بود .


پایان ..

برگرفته از دانشنامه فلسطین ، مجید صفاتاج    


| شناسه مطلب: 153463