دگرگونی مفهوم سنتی امنیت در جامعه اسراییل(2)
بخش دوم:دگرگونی مفهوم سنتی امنیت در جامعه اسراییل
مفهوم سنتی امنیت در جامعه اسراییل و مبانی آن
اسراییل را با خشونت و در خون تأسیس کردند و کماکان در اکثر اوقات با عموم همسایگانش در حال جنگ به سر برده است و به همین دلیل امنیت ملی، دستور کار اصلی کشور را تحتالشعاع قرار داده است.
به لحاظ شاخصهای کیفی، میتوان به وزیر دفاع اشاره کرد که برخلاف همتایانش در دیگر کشورهای دمکراتیک، به طور سنتی، نقش مهم و برجستهتری در سیاستگذاریها ایفا میکند. و از نظر شاخصهای کمی نیز میتوان به هزینههای دفاعی سرسامآور این کشور و مدت خدمت سربازی و نیز هزینههای دفاعی هر شهروند نام برد.
در 22 سال اول از 50 سال تأسیس رژیم صهیونیستی، هر فرد دارای دو سهم سیاسی و امنیتی بود. امنیت به شکل ریشهای فرآیند تصمیمگیری در اسراییل را تحتالشعاع قرار داده و در آن نفوذ و استیلا دارد و تقریباً با دیگر ابعاد سیاست خارجی و حتی عناصر اصلی سیاستهای اقتصادی و اجتماعی داخلی برابری میکند.
البته با توجه به موارد فوق، تعجبآور این مسأله است که اسراییل هنوز فاقد یک سیاست ملی امنیتی مقتدر میباشد و در هیچ کشوری به اندازه اسراییل گزارشهای ادواری و یا بیانیههای مشابه از سوی وزرای دفاع یا سازمانهای امنیت ملی منتشر نشده است.
آیا این به این معنا است که هیچ مفهوم جامعی از امنیت به دست نیامده است؟ قطعاً اینطور نیست.
مفهوم امنیت ملی از قرائت سیاسی - نظامی بن گوریون بر ایده صلح مبتنی به تسلیم اعراب در وضع موجود تکیه دارد و اینکه بازدارندگی مبتنی بر قدرت نظامی بدون اقدام جدی برای تضمین مجدد یا سازش، متکی است. در این سیاست بازدارندگی نظامیِ دارای هدف استراتژیک دفاعی، اما با محتوای عملیاتی تهاجمی است.
از آن زمان تاکنون این مفهوم دست نخورده باقی مانده است و دکترین و ساختار اصلی نیروهای نظامی اسراییل و نیز ویژگی اساسی و روابط نظامیان و غیرنظامیان مبتنی بر این مفهوم بوده است.
مفهوم امنیت در اسراییل متکی بر چند فرض اصلی و برگرفته از شرایط ژئوپلتیک آن است، که در ادامه شرح آن خواهد آمد.
1- عدم انتخاب
مفروض اول عبارت از این است که رژیم صهیونیستی همچنان در شرایط خصمانه باقی خواهد ماند. همسایگان این رژیم، در سالهای پیش، به علت ضعف نظامی، مجبور به پذیرش آتشبس و حتی قراردادهای آتشبس شدهاند اما این قراردادها به صورت صلح دائمی در نیامدهاند. مهمترین دلایل، عبارتند از:
1- وجود اسراییل برای همسایگان عرب آن پذیرفتنی نیست. 2- زیادهطلبی اسراییل تمام شدنی نیست.
از نظر مسلمین، اسراییل یک موجودیت جعلی، ساختگی و خارجی در خاورمیانه تلقی میشود و مولود استعمار است.
بن گوریون میگوید: اگر من یک رهبر عرب بودم، هرگز وجود اسراییل را قبول نمیکردم، کاملاً طبیعی است، ما سرزمین آنها را گرفتهایم. یهودستیزی، نازیسم و آشویتس واقعیاتی هستند که آنها در این موارد نقشی نداشتهاند. آنها یک چیز میبینند، ما آمدیم و سرزمین آنها را گرفتیم.
این طرز فکر در بین مسلمین، سبب تهدید دائمی اسراییل شده است و این امر مستلزم آمادگی نظامی بالا و مداوم است.[1]
2- ضعف مادی
رژیم صهیونیستی با منابع انسانی و مادی خود، نسبت به دشمنانش در درجه پایینتر و دارای عمق استراتژیک محدودی است، لذا مجبور به مواجهه خواهد بود. پس اسراییل هم در یک جنگ فرسایشی، به دلیل قدرت محدود خود و هم در مقابل حملات ناگهانی به دلیل فقدان امکان وقتکشی، آسیبپذیر است. توان انسانی و اقتصادی اسراییل متکی به منابع خارجی است و رژیم اشغالگر باید منابع موجود را بیشتر و مؤثرتر از دشمنان خود تجهیز نماید. شکافها باید با افزایش برتری کیفی در تکنولوژی نظامی و سازماندهی و دکترین جنگ جبران شود. اسراییل برای پوشش نقاط ضعف خود در سطح تاکتیکی و سطح عملیاتی باید بر به کارگیری نیروهای تهاجمی تکیه کند.[2]
3- عدم تفوق استراتژیک از طریق ابزارهای نظامی
اسراییل فاقد منابع انسانی و آزادی عملی بینالمللی برای کسب پیروزی استراتژیک است، به نحوی که قادر به تحمیل شرایط صلح به طرف شکست خورده باشد.
اسحاق رابین میگوید: هر قدر بازدارندگی رژیم اشغالگر قدس در مقابل اعراب و ائتلاف آنها، جهت جلوگیری از جنگ طولانیتر باشد، چشمانداز طولانیمدت صلح بهتر خواهد بود.
ساختار و دکترین نظامی اسراییل
این مفروضات بیش از آنکه به یک نیروی حرفهای دراز مدت یا داوطلبان حرفهای منجر شود تبدیل به یک تصمیم اساسی، یعنی ایجاد نیروهای دفاعی به عنوان نیروهای شبه نظامی یا ارتش شهروندان شد. اینها هستههایی کوچک و دائمی تشکیل دادند تا مسؤولیت اولیه آموزش و برنامهریزی را عهدهدار شوند و همچنین انبوه نیروهای دائمی، مثل دیگر مناطق جهان، براساس خدمت وظیفه اجباری (برای مردان و زنان) تشکیل شد. این نیروها در کنار ارتش دائمی عهدهدار اوضاع جاری امنیتی، استقرار نظم روزانه و عملیات استشهادی و نیز مسؤول کسب توان بالای نیروی هوایی و آمادگی عملیاتی، مثل جمعآوری اطلاعات هستند.
ارتش منظم به تنهایی نمیتوانست نیروی کافی را برای یک جنگ تمام عیار فراهم کند به ویژه اینکه جنگ ممکن بود با بیش از یک کشور عرب و یا در بیش از یک جبهه اتفاق بیافتد.
بنابراین تعهد سربازان حتی بعد از اتمام دوره خدمت وظیفه نیز به اتمام نمیرسد.
با توجه به توان نیروهای دائمی عرب در تغییر موقعیت از تدافعی به تهاجمی، نیروی نظامی اسراییل هشدار اولیه را در اولویت قرار داد. تمایل به پیشگیری، از این مسأله ناشی میشود که اولین ضربه موفقیتآمیز اعراب ممکن است تجهیز نیروهای ذخیره را مختل کرده و یا به تعویق بیاندازد.
در نتیجه، آموزش و برنامهریزی ارتش رژیم صهیونیستی بر کسب تواناییهای تهاجمی تأکید داشت: «نمایش قدرت بیش از حد واقعی و تمرکز نیروها به کسب برتری محلی حتی در شرایط ضعف کامل.»[3]
همچنین بر واردات یا تولید انواع پیشرفته تسلیحات تأکید میشود اگر چه فشار مالی زیادی را در بر داشته باشد.
تفوق گفتمان امنیت در سیاست خارجی و داخلی اسراییل
مفروضات و نتایج محیط استراتژیک و ژئوپلتیک اسراییل در مورد امنیت ملی در مفهوم وسیع آن، نمایانگر یک اجماع گسترده مبنی بر تفوق موضوع امنیتی است. این امر بیشترین عرضه سیاست خارجی و جوانب زیادی از خط مشیهای داخلی را تحت تأثیر قرار میدهد.
تفوق امنیت چنان است که عوامل دیگر را تحت الشعاع قرار میدهد. مسایلی مثل تجارت بینالملل، حقوق بشر و اخلاق به علت تأکید بیش از حد رژیم صهیونیستی بر تلفیق سیاست با امور نظامی به حاشیه رانده میشود.
مثلاً در رابطه با تأثیر امنیت بر خط مشیهای داخلی، میتوان به اسکان هدفمند یهودیان شمال آفریقا در شمال و جنوب این کشور در دهه 1950، اشاره کرد که به قصد افزایش تراکم جمعیت در مناطقی از این کشور، برای ایمن کردن مرزها در مقابل هر نفوذ خارجی بود.
ارتباط بین امنیت و ملتسازی در اوایل به قدری بود که نیروهای دفاعی اسراییل نقش فعالی در انتقال، اسکان و آموزش مهاجران اولیه ایفا میکردند.
خدمت وظیفه اجباری یهودیان که از گوشه و کنار جهان آمده بودند سبب ایجاد و تقویت ارزشهای آموزش مشترک و ایدهآلهای مطابق دیدگاههای صهیونیستی در یک شهروند اسراییلی میشد. در نهایت مداخله شدید دولت صهیونیستی در اقتصاد، نه تنها مبنی بر فلسفه توزیع مجدد درآمدها، بلکه با توجه به نیاز تضمین امنیت غذایی و سوختی، صنایع استراتژیک و تواناییهای حمل و نقل بینالمللی صورت میگرفت.
به طور خلاصه مفهوم موّسع امنیت تمایز بین ارتش و جامعه را مبهم ساخت.
بن گوریون میگوید: امنیت در مورد ما، بیش از کشورهای دیگر ایفای نقش میکند و صرفاً متکی بر ارتش نیست؛ امنیت به معنای اسکان افراد در مناطق خالی، پراکندن جمعیت، ایجاد صنایع در سراسر کشور و توسعه کشاورزی است. امنیت تلاش برای کسب قدرت دریایی و هوایی و فضایی و تبدیل اسراییل به یک قدرت بزرگ است. امنیت مستلزم توسعه اقتصادی و گسترش مهارتهای تحقیقاتی و علمی است.
تفسیر بن گوریون از امنیت و دکترین و ساختار نیروی نظامی و نیز خط مشیهای داخل مربوطه فشار سنگین بر دوش منابع و فرصتهای مردم اسراییل وارد کرده است.
میراث بنگوریون به قدری مؤثر بود که به معمای بنگوریون معروف شد. البته باید توجه داشت که عموم مردم به وجود تهدید علیه اسراییل، فقدان جایگزین عملی و ضرورت رجحان امنیت در خط مشیها و نیازها معتقد بودند و بنابراین تفوق مسایل امنیتی توجیه میشد.[4]
در واقع بزرگترین موفقیت برای این مفهوم از امنیت ملی با پیروزی اسراییل در جنگ 6 روزه 1967م به دست آمد.
دستاوردهای تاکتیکی و عملیاتی نیروهای نظامی اسراییل در این جنگ شگفتانگیز بود.
بخش سوم : نبرد وعده صادق و افول تهدیدات متعارف
تهدیدات متعارف تا پیش از جنگ 33 روزه و افول تدریجی آن ها
جنگ 33 روزه، نقطه عطفی در سیاست امنیتی اسراییل ایجاد کرد. اسراییل همواره در سطح کلان بر روی نیروهای نظامی جهت حضور در یک جنگ متعارف سرمایهگذاری میکرد. البته تغییری عمدهای که پس از جنگ سال 1967 در سیاست امنیتی رژیم اشغالگر به وجود آمده بود را نباید نادیده گرفت و آن این بود که دیگر رویارویی با ارتشهای عرب موضوع اصلی دستور کار امنیتی اسراییل را تشکیل نمیداد.
ولیکن اسراییل هنوز در سطح کلان بر روی نیروهای نظامی جهت حضور در یک جنگ متعارف سرمایهگذاری میکرد. وقوع جنگ 33 روزه و شکست ارتش کلاسیک اسراییل در برابر عملیات چریکی حزبالله، چالشی بزرگ در مقابل مفهوم سنتی امنیت در اسراییل قرار داد.
تا سال 1967، ایده امنیتی اصلی اسراییل عبارت از آن بود که این رژیم همچنان با تهدیدات موجود ارتشهای عرب مواجه خواهد بود.
اما دوران جنگ 6 روزه بایدهای مفهومی و روانی قضیه را متحول ساخت. در طی چند سال بعد، پایه اصلی تهدید متعارف به دو دلیل مهم به نفع اسراییل تغییر کرد.
1- پایان گرفتن بحران نفتی در اواسط دهه 1970 به رژیم صهیونیستی کمک کرد که بهبود نسبی توان خود را برای تحمل یک رقابت تسلیحاتی با رقبای عرب به ویژه مصر به تدریج افزایش دهد.
با پایین آمدن قیمت نفت در اواخر دهه 1970، رژیم صهیونیستی از نظر اقتصادی و نظامی بسیار قدرتمندتر از کشورهای عربی بهویژه مصر شد.
2- دلیل مهم دیگر افول قابلیتهای نظامی متعارف ائتلاف بالقوه اعراب بود که در وهله اول موجب آغاز روند صلح اسراییل - مصر گردید که منجر به انعقاد پیمان کمپ دیوید در سال 1979 شد.
این قرار داد به طور موثری مصر را، که به عنوان قویترین دوست عرب محسوب میشد، از حلقه جنگ خارج کرد و تنها دوست عرب را که در تمام جنگهای اعراب و اسراییل مشارکت داشت به اولین شریک مسلح اسراییل مبدل ساخت. بنابراین جبهه جنوب که مهمترین دلمشغولی اسراییل از سال 1969 بود به آخر فهرست اولویتهای جغرافیای اسراییل منتقل شد.
عراق نیز که همواره تا اوایل دهه 1980 یک خط مشی مواجهه با اسراییل را دنبال کرده بود و نیروهای واکنش سریع عراق در تمام جنگهای اعراب و اسراییل به جز جنگ سوئز - سینا در سال 1956، شرکت کردند، درگیر جنگ 8 ساله با ایران شد که تا 1988 ادامه داشت و عراق را کاملاً به خود مشغول کرده بود. مادامی که این جنگ ادامه داشت، هیچ چشمانداز درگیری در جبهه شرقی برای اسراییل وجود نداشت.
البته بعد از پایان جنگ تهدید عراق درباره احیا شد ولیکن پس از جنگ خلیج فارس در سال 1991 و متلاشی شدن نیروی نظامی عراق این تهدید کاملاً از بین رفت.
البته این تغییرات بدان معنا نبود که دلمشغولی سنتی اسراییل نسبت به تهدیدات متعارف کاملاً از بین رفته بود چرا که مثلاً بینتیجه ماندن تلاشهای صلح با سوریه، امکان درگیری در جبهه شمالی را برای اسراییل همچنان زنده نگه داشته بود.
با پیمان کمپ دیوید و جنگ ایران و عراق و تجاوز اسراییل به لبنان در سال 1983، سوریه که احساس ضعف و تنهایی در برابر اسراییل میکرد با هدف ایجاد یک توان نظامی مستقل جهت اعمال فشار زیاد بر اسراییل بدون نیاز به استفاده از ائتلاف اعراب دست به کار شد که البته بیشتر متضمن راهکارهایی بود که توان دفاعی خود را افزایش دهد و یا حداکثر اهداف تهاجمی که دودلی را دنبال کنند، که البته سوریه موفق به دستیابی به این اهداف به طور کامل نشد و این امر دلایل متعددی بود. محدودیتهای اقتصادی سوریه - فروپاشی شوروی و برداشته شدن چتر حمایتی سیاسی لجستیک و حمایتهای مادی آن کشور از جمله دلایل مذکور بود. ولیکن به هر حال سوریه ارتشی متشکل از 12 لشکر آماده داشت و این سبب میشد که اسراییل خود را در آمادگی بالایی نگه دارد. استقرار مجدد نیروهای سوری در لبنان، در اواسط سال 1996 به این نگرانیهای اسراییل دامن زد. علاوه بر اینکه تا زمانی که نیروهای اشغالگر صهیونیستی کنترل جنوب لبنان را در دست داشتند، چنانچه جنگ بین اسراییل و چریکهای حزبالله مورد حمایت سوریه امکان درگیری روی میداد، نیروهای سوریه را افزایش میداد.
پس از خروج اسراییل از جنوب لبنان در ماه می2000، در کنار امکان بالقوه درگیری اسراییل با سوریه، بروز درگیری در مناطق مرزی نیز عملی به نظر میرسید.
البته در اینکه تحولات فوقالذکر دائمی باشد ابهامات زیادی وجود دارد.
بسیاری از رژیمهای خاورمیانه با تهدیدات دگرگونی شدید، عمدتاً مشکلات داخلی مواجه هستند.
از جمله این مشکلات میتوان به موارد زیر اشاره کرد: فشارهای زیادی جهت شهرنشینی، رکود اقتصادی و شکست اصلاحات، چالش اسلامگرایان و سکولارها و ناسیونالیستها و...
این مشکلات ممکن است به تغییر و تسلط رژیمهایی بیانجامد که امنیت اسراییل را با چالشهای جدی مواجه کنند، دقیقاً مثل آنچه در ایران رخ داد و یک انقلاب کشوری دوست و متحد اسراییل را به دشمنسازشناپذیر تبدیل کرد.[5]
ظهور حزبالله لبنان و تغییر معادلات
تجاوز گسترده نظامی اسراییل به لبنان در ژوئن سال 1982، علت اصلی به وجود آمدن جنبش حزبالله لبنان بود. حزبالله مولود مقاومت علیه اشغالگری اسراییل بود.
تجاوز نظامی اسراییل به لبنان و پیروزی او در سال 1982، یک شکست بزرگ دیگر برای اعراب به شمار میرفت. جنبش حزبالله به تدریج به عمدهترین جنبش اسلامی در دنیای عرب مبدل شد و مصمم به بیرون راندن نظامیان اسراییل از لبنان بود. هسته اصلی حزبالله و ساختار تشکیلاتی آن از اسلامگرایان و جوانان شیعه و نیروهای حزبالدعوه به رهبری علامه سیدمحمد حسین فضلالله، مسؤولانی از جنبش امل و اتحادیه دانشجویان مسلمان، شکل گرفته است.
به عبارت دیگر حزبالله از تمام جریاناتی که تحت تأثیر انقلاب اسلامی ایران و رهبر آن امام خمینی(ره) قرار گرفته بودند، شکل گرفت.
در پایان سال 1982، در پی عملیات نظامی نیروهای مقاومت، اشغالگران اسراییل از بیروت و منطقه جبل لبنان عقبنشینی کردند. حزبالله ضمناً به یک سلسله عملیات شهادتطلبانه روی آورد که نقطه عطفی را در مبارزات مردم مسلمان در جهان اسلام ایجاد کرد. نخستین و سهمگینترین عملیاتی که تا آن زمان علیه اشغالگران به اجرا در آمد عملیات شهادتطلبانه «احمد قصیر» در 11 نوامبر 1982 در شهر صور بود.
این عملیات نخستین واکنش شدید در برابر اشغال و ادامه آن به حساب میآمد و در واقع بیانگر چگونگی رویارویی و کارزاری بود که ارتش رژیم صهیونیستی پس از آن در لبنان و جهان اسلام با آن مواجه شد و نشان میداد که نوع دیگری از مقاومت پا به عرصه وجود گذاشته است.
مبارزه با رژیم اشغالگر صهیونیستی، سرلوحه عمل حزبالله قرار گرفت و اسراییل این بار با جنبشی ملی مواجه شده بود. حزبالله با موفقیت گزینه دیگری غیر از گزینه سازش را در برابر اسراییل مطرح کرد یعنی ایستادگی، مقاومت و اعتماد به نفس برای پیروزی.
اکنون جنبش حزبالله جنبش مردم تلقی میشود که در دو حوزه مقاومت و سیاست فعالیت دارد.
فشار نظامی حزبالله بر اسراییل که نیروی نظامیاش را در خاک لبنان مستقر کرده بود به حدی شدید شد که یکی از محورهای مبارزات انتخابات کاندیداهای نخستوزیری اسراییل، در سال 1999م شعار خروج از لبنان بود. «ایهود باراک» تنها رقیب «نتانیاهو» وعده داد در صورت پیروزی در انتخابات، ارتش اسراییل را از خاک لبنان خارج خواهد کرد.
و نهایتاً در 24 می2000 (4 خرداد 1379) ارتش اسراییل با خفت تمام خاک لبنان را ترک کرد.
ارتش رژیم صهیونیستی در حرکتی یکجانبه و به صورت مفتضحانه و بدون گرفتن کمترین امتیاز از حزبالله از اراضی اشغالی جنوب لبنان عقبنشینی کرد و به جز مناطق محدود مزارع شبعا نیروهای خود را از همه مناطق تحت اشغال عقب کشید. این سبب اعتبار حزبالله به عنوان سمبل مقاومت در داخل و خارج لبنان شد و تأثیر مستقیمی بر انتفاضه مردم فلسطین گذاشت.
نبرد وعده صادق، اوج تهدیدات نامتعارف
حزبالله لبنان در روز 12 جولای 2006 (21 تیرماه 1385) در طی یک عملیات، ضمن کشتن 7 سرباز اسراییلی و زخمی کردن 12 سرباز دیگر، 2 نظامی این رژیم را به اسارت درآورد.
منابع نظامی رژیم اشغالگر اعلام کردند که این عملیات طی 2 مرحله انجام شده است. در مرحله اول یکی از پایگاههای اسراییل به وسیله موشکهای کاتیوشا هدف قرار گرفته و در مرحله دوم، در نزدیکی مرز با لبنان، دو سرباز اسراییل به اسارت گرفته شدند. در پی این عملیات هواپیماهای جنگنده ارتش رژیم صهیونیستی در یک اقدام تلافیجویانه غیرمنتظره با سرعت مناطق مختلف لبنان را مورد هدف قرار دادند. این رژیم ضمن گسترش حملات خود به تخریب پلها، فرودگاهها، تأسیسات زیربنایی شهرها، راهها و جادهها، در جمع وسیعی به کشتار غیرنظامیان اقدام کرد.[6]
اسراییل اعلام کرد هر گونه مذاکره برای آزادی دو اسیر اسراییلی را مردود دانسته و اعلام کرد تا تحقق 4 شرط خود به بمباران مناطق مختلف لبنان ادامه خواهد داد.
این شرایط عبارت بودند از:
1- ایجاد کمربند امنیتی در منطقه حایل میان لبنان و شمال فلسطین اشغالی
2- جمعآوری پایگاههای نظامی حزبالله از این منطقه
3- استقرار ارتش لبنان در جنوب این کشور و سیطره کامل بر تمام منطقه
4- خلع سلاح حزبالله براساس قطعنامه 1559 شورای امنیت سازمان ملل متحد
اما حزبالله تنها هدف عملیات خود را به عمل به وعده خود یعنی «آزادی اسرای لبنانی در بند رژیم صهیونیستی اعلام و در این راستا نام «نبردوعده صادق» را برای عملیات خود انتخاب کرد.
حزبالله، انگیزه اصلی خود را آزادی اسیران لبنان اعلام کرد و موضوع را در سطح ملی نگه داشت و از پیوند زدن آن به تحولات فلسطین خودداری کرد تا از انتقاد معارضین داخل نسبت به اینکه لبنان بهای حوادث فلسطین را میپردازد، مصون بماند.
تصور اسراییل این بود که در ظرف کمتر از یک هفته به تمامی خواستههای خود خواهد رسید چرا که در حمله قبلی به لبنان در سال 1982، در مدت دو روز بیروت را اشغال کرده بود و در جنگ با کشورهای عربی ظرف 6 روز، همه آنها را وادار به تسلیم کرده بود.
و البته اسراییل قدرت فعلی ارتش خود را نسبت به زمانهای گذشته بسیار بالاتر و برتر میدید. به طور کلی میتوان جنگ 33 روزه را به 4 مرحله تقسیم کرد: 1- جنگ برای پیروزی مطلق 2- جنگ برای پیروزی نسبی 3- جنگ برای حفظ حیثیت 4- صلح برای حفظ موجودیت.
مرحله اول: «جنگ برای پیروزی مطلق»
در این مرحله غرور بیحد و حصر رهبران اسراییل سبب تبیین اهداف خیالی برای جنگ شد. انجام حملات وسیع هوایی بر ضد لبنان که توأم با تأیید و سکوت محافل جهانی و سران کشورهای عربی نسبت به عملکرد اسراییل بود.
حزبالله نیز با آغاز جنگ چریکی و سازماندهی حملات غافلگیرانه موشکی اسیر حملات اسراییل نشد.
حزبالله موشکباران شهرهای شمالی سرزمینهای اشغالی فلسطین را آغاز کرد. شلیک موشکهای کاتیوشا به منطقه طبریه و افزایش برد این موشکها تا عمق 30 کیلومتری مناطق اشغالی و استفاده از موشکهای ضدهوایی توسط حزبالله برای اولین بار شلیک موشک به حیفا، سومین شهر اسراییل که در عمق 40 کیلومتری مناطق اشغالی واقع است همگی از قدرت حزبالله حکایت میکرد.
این قدرتنمایی با انهدام یک فروند ناوچه نیروی دریایی رژیم صهیونیستی (67-5) توسط 2 فروند موشک حزبالله به اوج رسید.
از نتایج این مرحله از جنگ میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1- تعطیل نمودن خطوط راهآهن در شمال اسراییل
2- استقرار موشکهای ضدموشک پاتریوت در حیفا و تلآویو
(موشکهای ضدموشک ارتش اسراییل موفق به زدن موشکهای حزبالله نشده بود.)
3- تهدید حزبالله به زدن کارخانه شیمیایی در صورت ادامه حملات رژیم صهیونیستی.
اقدامات محاسبه شده و موفق حزبالله سیاستهای امنیتی سنتی اسراییل را با چالش کشیده بود و حتی رژیم صهیونیستی از ساکنان شهر حیفا و حومه آن خواست برای در امان ماندن از حملات موشکی حزبالله به پناهگاه بروند.
همچنین رژیم صهیونیستی نگرانی شدیدی رإ؛ نسبت به حمله احتمالی حزبالله به مراکز حساس و حیاتی شهر حیفا (مراکز هستهای و شیمیایی) ابراز کرد، به نحوی که سخنگوی وزارت خارجه رژیم صهیونیستی گفت: «اگر گمان کنیم اعضای حزبالله را عدهای شبه نظامی با امکانات اندک تشکیل میدهند سخت در اشتباه هستیم حزبالله یک سازمان نظامی بزرگ است.»
سقوط ارزش بورس در تلآویو نیز از پیامدهای مرحله اول جنگ بود.[7]
مرحله دوم: «جنگ برای پیروزی نسبی»
در پی انهدام کشتی فوق پیشرفته ساعر 5، افزایش برد موشکهای حزبالله، هدف قرار گرفتن بندر حیفا (سومین بندر اسراییل) و با اعتماد به نفس بالایی که در رهبری و اعضای مقاومت اسلامی بروز یافت، اسراییل دریافت که در برآورد اولیه خود از توان حزبالله دچار اشتباه فاحش شده است و دیگر سیاست امنیتی سنتی کارایی خود را از دست داده است. بنابراین با تغییر مواضع خود، از «جنگ برای پیروزی مطلق» به «جنگ برای پیروزی نسبی» عقبنشینی کرد.
اسراییل در این مرحله برخلاف مرحله اول، در کنار عملیات گسترده نظامی از ابزار دیپلماتیک نیز سود جست.
کنار گذاشتن بخشی از اهداف اعلام شده توسط اسراییل، تلاش اروپا و آمریکا برای تحقق برتری دیپلماتیک اسراییل، انجام حملات وسیع هوایی و زمینی به صورت همزمان، سکوت نسبی محافل جهانی نسبت به جنایات اسراییل، تجدیدنظر ظاهری در مواضع سران عرب به نفع حزبالله، برتری عملیات روانی حزبالله بر اسراییل، ادامه گسترش برد موشکهای حزبالله همگی از ویژگیهای این مرحله از جنگ هستند.
وزیر جنگ اسراییل اعلام کرد اگر لازم باشد حمله زمینی تمام عیار خواهیم کرد و نصب سیستم ضدموشکی پاتریوت در حیفا و تلآویو، این پیشرفتهترین سیستم ضدموشک جهان که ساخت آمریکا است، فراخوانی 5000 سرباز ذخیره، تحویل سلاحهای جدید توسط آمریکا مثل (اف.16) و...، همگی تبلور این تفکر بود. نیروهای نظامی اسراییل ضمناً تلاش بسیاری در جهت نفوذ در داخل خاک لبنان را از 4 جبهه داشتند که همگی به شکست منجر شد.
از سوی دیگر حزبالله نیز در عرصه عملیات نظامی بسیار فعال ظاهر شد:
موشکباران انبار پتروشیمی در کریات شمونه و الجلیل در مناطق اشغالی که دهها کشته و زخمی بر جای گذاشت، سرنگونی هواپیماهای جاسوسی اسراییل که قادر به حمل موشک هوا به زمین بود، جلوگیری از نفوذ ارتش اسراییل در منطقه مارونالرأس و کشتن بیش از 20 نفر از نیروهای صهیونیستی، عقب راندن ارتش رژیم صهیونیستی از منطقه مروحین، عقب نشاندن نظامیان اسراییلی از بنتالجبیل و مارون الرأس و کشته و زخمی کردن 13 صهیونیست، واپس راندن نظامیان اسراییلی به همراه ده دستگاه زرهپوش از تپه مسعود در نزدیکی ورودی جنوبی بنتجبیل تا 3 کیلومتر روستای مارونالرأس، هلاکت 30 کماندو و اسراییلی در منطقه مزبور، شلیک موشک خیبر به شهرک صهیونیست نشین العفوله، در 10 کیلومتری جنوب بندر حیفا و 50 کیلومتری مرز لبنان با فلسطین اشغالی با عنایت به این که این موشک قادر به حمل 100 کیلو مواد منفجره بوده است.[8]
بررسی کارشناسان نظامی اسراییل نشان داد، 5 موشک جدید که بانام خیبر به العفوله شلیک شد، از قابلیت انفجاری فوقالعادهای نسبت به دیگر موشکهای حزبالله برخوردار بوده است.
سقوط دو فروند بالگرد نظامی رژیم اشغالگر بر فراز آسمان جنوب لبنان و هلاکت 8 اسراییلی و حمله موشکی حزبالله به پایگاه هوایی اسراییل در عمق 50 کیلومتری خاک رژیم صهیونیستی.
سیدحسن نصرالله دبیرکل حزبالله اعلام کرد: این حزب در صورت ادامه تجاوزات رژیم صهیونیستی به لبنان و کشتن غیرنظامیان لبنانی، جنگ را به مرحله پس از حیفا خواهد کشاند.
دستگیری یک گروه 32 نفره به جرم جاسوسی و ارسال مختصات مقرهای حزبالله به دشمن صهیونیستی، طی یک سلسله اقدامات اطلاعاتی نیروهای حزبالله.
پیرو آن منابع اسراییلی از متلاشی شدن مهمترین شبکههای جاسوسی موساد توسط نیروهای امنیتی و اطلاعاتی حزبالله خبر دادند.
سقوط یک فروند جنگنده اف - 16 اسراییلی
زمینگیر کردن نیروهای ارتش اسراییل در تهاجم زمینی به خاک لبنان.
- حزبالله اعلام کرد: یک پالایشگاه نفت رژیم صهیونیستی در شهر حیفا در 40 کیلومتری جنوب مرزهای لبنان در داخل خاک اسراییل را هدف قرار داده است.
- هلاکت 30 صهیونیست و زخمی شدن 70 نفر و عقب راندن ارتش صهیونیستی از اطراف بنتجبیل
نتایج مراحل دوم جنگ
- تغییر مواضع عربستان و کشورهای منطقه و حمایت از لبنان
- به دنبال افزایش شلیک موشکهای حزبالله به شهرهای اسراییل، تأخیر در پرواز هواپیماها به شدت افزایش یافت. این خطوط که از منظمترین خطوط هواپیمایی دنیا محسوب میشد در طول این نبرد با تأخیر 7 تا 8 ساعته مواجه شد.
- مردم حیفا در اعتراض به رژیم صهیونیستی و اینکه آنها قول داده بودند جنگ طولانی نخواهند داشت، تظاهرات کردند.
- آماده باش کامل در پی تهدید دبیرکل حزبالله مبنی بر شلیک موشک به اهداف فراتر از شهر حیفا، حالت آمادهباش کامل در شهرهای تلآویو، بیتالمقدس و نتانیا برقرار شد.
- بندر حیفا به صورت رسمی تعطیل شد.
- سخنگوی رژیم صهیونیستی: «این رژیم تهدیدات دبیرکل حزبالله مبنی بر شلیک موشک به مراکز فراتر از حیفا را جدی میگیرد و آماده رویارویی با این امر است.»
- رئیس ستاد مشترک ارتش رژیم صهیونیستی: «عملیاتهای زمینی ما در خاک لبنان محدود خواهد بود.»
- رئیس ستاد مشترک ارتش رژیم صهیونیستی: «طرح جنگ برای دو ماه طرحریزی شده بود، اما از نظر ایدئولوژیک نمیتوان حزبالله را نابود کرد».
- خساراتی که به بخش اقتصادی رژیم صهیونیستی وارد آمد به میلیاردها دلار رسید، به نحوی که 53% کارخانههای اسراییلی در شمال سرزمینهای اشغالی کارشان متوقف شد.
- راهپیمایی یهودیان در سه شهر فلسطین اشغالی و درخواست پایان دادن جنگ و تبادل اسرا.
وزیر اطلاع رسانی سوریه: «در صورت پیشروی نیروهای زمینی اسراییل در خاک لبنان سوریه نیز وارد جنگ اسراییل با لبنان میشود.»
- روزنامههاآرتص: «نظامیان اسراییلی میگویند غافلگیر شدهاند و این جنگ بسیار دشوار است».
- وزیر مشاور در کابینه رژیم صهیونیستی: «اینکه بتوان از طریق نظامی حزبالله را کاملاً از بین برد، یک توهم است».
- وزیر خارجه آمریکا: «برای جلوگیری از جنگ گسترده در خاورمیانه نیاز حتمی به آتش بس در جنوب لبنان است».
مرحله سوم جنگ: «جنگ برای حفظ حیثیت»
بعد از آنکه نیروی زمینی و نیروهای ویژه اسراییل در جنوب لبنان زمینگیر شدند، نیروی دریایی اسراییل عملاً از جنگ خارج شد و نیروهای هوایی که اهداف موردنظر خود را بارها بمباران کرد، با کمبود هدف مواجه گردید.
در مقابل برد موشکهای حزبالله گسترش یافت و نقاط بیشتری از مناطق فلسطین را هدف گرفت. ابهت پوشالی اسراییل در هم شکست و تمام امیدهای آنها در زمینه نظامی بر باد رفت. اسراییل برای حفظ حیثیت خود چارهای جز ادامه نبرد نداشت. هنوز روزنههای امید برای پنجمین ارتش جهان به طور کامل بسته نشده بود. شاید با ادامه جنگ و استفاده از آخرین تجهیزات نظامی امکان ترور نصرالله با همکاری سرویسهای جاسوسی غربی و عربی فراهم میشد، آنگاه به کمک تبلیغات فراوان حیثیت از دست رفته اسراییل بازسازی میشد. بنابراین علیرغم شکستهای پیاپی جنگ ادامه یافت.
ویژگیهای این مرحله:
- کمبود هدف جدید برای بمباران لبنان
- استفاده از مواد رادیواکتیو و اورانیوم ضعیف شده بمبارانها
- انجام عملیاتهای خارج از منطق نظامی مانند بمبباران روستای قانا و...
- تشدید سفرهای سیاسی و دیپلماتیک حامیان اسراییلی در منطقه
- حمایت جهان از مقاومت لبنان
- انزوای کامل اسراییل پس از بمباران قانا
- ایجاد اختلاف شدید در میان کابینه، احزاب، سیاسیون، نظامیان و شهروندان اسراییل.
- محبوبیت شدید حزبالله و سیدحسن نصرالله عملیات نظامی اسراییل
- حمله زمینی به جنوب لبنان
- حمله هوایی به روستای قانا با بمبهای هوایی آمریکا که منجر به شهادت 60 تن از جمله 22 کودک و زخمی شدن 50 نفر دیگر شد.
- قصد رژیم اشغالگر به عقب راندن نیروهای حزبالله به سمت رودخانه لیطانی در عمق 20 کیلومتری خاک لبنان.
- ممانعت آمریکا از صدور قطعنامه شورای امنیت در محکومیت رژیم صهیونیستی به خاطر بمباران قانا.
- استفاده از مواد رادیو اکتیو توسط رژیم اشغالگر در تهاجم خود به جنوب لبنان.
- یورش ده هزار نفری نیروهای اسراییلی با استفاده از نفربرهای زرهی و با حمایت تانکها و پوشش هوایی در امتداد مرزها
- پیاده کردن نیروهای کماندو با چند فروند بالگرد در شرق و غرب بعلبک به هدف ربودن رهبران حزبالله به ویژه سیدحسن نصرالله.[9]
عملیات نظامی حزبالله
- نفوذ حزبالله لبنان به شبکه ارتباطی ارتش رژیم اشغالگر و ساماندهی تلفنی آن.
- محاصره کامل واحد کماندویی رژیم صهیونیستی که با بالگرد به منطقه بعلبک وارد شده بود. این واحد کماندویی با پوشش هوایی جنگندهها و بالگردهای آپاچی اسراییل موفق به فرار شدند.
- انهدام دومین ناوچه رژیم صهیونیستی از نوع ساعر 5 که با آتش رزمندگان حزبالله به قعر آبهای مدیترانه فرو رفت.
- روزنامه آحارنوث
«جنبش مقاومت اسلامی لبنان از سه یگان موشکی برخوردار است که تأسیس و راهاندازی آن در طول 13 سال انجام گرفته است.»
- در پی اقدام حزبالله به موشکباران شهرهای شمالی اسراییل، ساکنان حیفا با وحشت عجیبی اقدام به فرار از شهر کردند. براثر هجوم فراریان و برخورد آنها با وسایل نقلیه بیش از 125 نفر زخمی شدند.
- شهر حیفا در 40 کیلومتری و العفوله در فاصله بیش از 50 کیلومتری مرز لبنان قرار دارد. حزبالله علاوه بر استفاده از موشکهای کاتیوشا از موشکهای رعد 1 و 2 هم استفاده کرد.
- کانال ده تلویزیون اسراییل ادعا کرد: حزبالله امروز برای نخستین بار 5 موشک زمین به زمین ساخت ایران را به شهر العفوله در شمال فلسطین اشغالی شلیک کرد. موشکهای بهکار رفته از نوع زلزال بوده و برد آن 100 کیلومتر است. برد موشکهایی که حزبالله تاکنون به کار میبرده است کمتر از این بوده است.
- با گسترش آتش رزمندگان حزبالله بر روی مناطق شمالی فلسطین اشغالی، صدها هزار آواره به سمت مناطق مسلماننشین به راه افتادهاند. کاروانهایی از ساکنان شهرهای حیفا، عکا، طبریا، کرمئیل، حالتسور، نهاریا، الجلیل و معالوت به سمت مناطق ناصره، جنین، نابلس و رامالله روانه شدند.
- شلیک چندین موشک خیبر 1 به شهر الغضیره، در عمق 75 کیلومتری خاک فلسطین اشغالی.
- هلاکت 127 نفر از نظامیان صهیونیستی، تنها در درگیریهای زمینی.
نتایج مرحله سوم جنگ
ژنرال شوکی معاون فرمانده لشکر منطقه شمال گفت: تاکنون هزاران موشک حزبالله لبنان به اسراییل اصابت کرده است و ما هر چه در توان داشتیم برای توقف این حملات به کار گرفتهایم اما موفق نبودیم و تحقق پیروزی نظامی برای اسراییل بعید است.
ستاد ارتش رژیم اشغالگر در حال بررسی دادن اجازه به سربازان صهیونیست برای استفاده محدود از حشیش و ماریجوانا در طول جنگ است تا با استفاده از این مواد، بر بیماریها و مشکلات روانی ناشی از بیم و هراس جنگ غلبه کنند.
فرماندهان ارتش اسراییل پس از مشاهده حجم مشکلات روانی در عملکرد سربازان این رژیم در جریان جنگ، چنین تصمیمی را گرفتهاند.
یوسی کوپروسیر، افسر بلندپایه اطلاعاتی رژیم صهیونیستی: «حزبالله به پیشرفتهترین موشکهای ضدتانک در دنیا مجهز است. حزبالله یک گروه چریکی نیست، بلکه لشکر پیاده نظامی است که از کلیه واحدهای پشتیبانی برخوردار میباشد.»[10]
مرحله چهارم: «صلح برای حفظ موجودیت»
مرحله سوم در حالی به پایان رسید که اسراییل به کمترین پیروزی در اهداف خود دست نیافت و نزدیک یک ماه از جنگ گذشته بود. در واقع اسراییل درگیر طولانیترین جنگ تاریخ خود بود. نیروهای ذخیره فراخوانده شده بودند. آمریکا و اروپا هر چه در توان داشتند گذاشتند تا اسراییل پیروز شود. اما فقط در بعضی از نواحی مرزی لبنان تا حدود 5 کیلومتر پیشروی نموده بود.
حزبالله که در روزهای اولیه نبرد، حدود 100 فروند موشک به فلسطین اشغالی شلیک میکرد، در روزهای پایانی تعداد شلیک موشکهای خود را به بیش از 250 فروند رساند.
منطقه زیر آتش حزبالله از 20 کیلومتر در روزهای اولیه به 75 کیلومتر در روزهای پایانی رسید و 20 کیلومتر تلآویو نیز مورد اصابت موشکهای حزبالله قرار گرفت. این در حالی بود که از مجهزترین سیستم پدافند ضدموشکی آمریکا نیز کاری بر نمیآمد.
سرویسهای جاسوسی و گروههای ترور و نیروی هوایی اسراییل، موفق به ترور هیچ یک از سران حزبالله، نابودی سکوهای پرتاب موشکی حزبالله و فرستندههای المنار نشدند.
حزبالله در خاک تحت اشغال صهیونیستها دست به حملات تهاجمی زد و روند جنگ حالت معکوسی به خود گرفت. تظاهرات ضدجنگ و اختلافات داخلی هر روز بیشتر میشد و اوضاع از کنترل مسؤولان نظامی و سیاسی اسراییل خارج میشد.
حمایتهای مردمی از حزبالله در لبنان و سراسر جهان به صورت فزایندهای روبه افزایش بود.
ادامه این فرآیند به شکست فاحش اسراییل میانجامید.
آمریکا، اروپا، شورای امنیت و سران کشورهای منطقه، برخی از مسؤولان و احزاب وابسته لبنان و... ائتلافی کمنظیر علیه حزبالله شکل دادند. [او را مجبور کردند که به خاطر حفظ مصالح برتر لبنان به قبول شروط قطعنامه 1701 مجبور گردد.]
در این مرحله از جنگ هر چند اسراییل هدف برای حمله نداشت و تمام اهداف از پیش تعیین شده را بارها مورد هجوم قرار داده بود، اما حزبالله هنوز هم اهداف بسیاری برای نابودی داشت: پایتخت اسراییل، نیروگاههای اتمی، مراکز تولید سلاحهای کشتار جمعی و...
عملکرد نظامی حزبالله لبنان نشان میدهد که هدف اصلی آن گرفتن تلفات از دشمن و شکست اسطوره و ابهت شکست ناپذیری ارتش اسراییل و در عین حال به حداقل رساندن شهدای خود بود.[11]
نتایج مرحله چهارم جنگ
- در طی 28 روز مقاومت، تعداد 270 صهیونیست به هلاکت رسیده و بیش از 2000 نفر زخمی شده بودند.
حزبالله دارای سیستمهای مراقبت، شنود، و تصویربرداری از تمامی تحرکات نظامی اسراییل در جنوب لبنان است که قابلیت این جنبش را در انجام عملیات شهادتطلبانه بالا میبرد.
حزبالله حالت تهاجمی به خود گرفت و به یکی از پایگاههای ارتش صهیونیستی حمله برد و تلفات و خسارات زیادی را بر آنان تحمیل کرد. حزبالله همانگونه که با حملات موشکی، دشمن را تحت فشار قرار داده، در صحنه نبرد زمینی نیز دشمن را به حالت دفاعی کشاند.
با فروکش کردن جنگ لبنان، جنگ جدیدی در دولت اسراییل آغاز شده است.
- روزنامههاآرتص: اسراییل باید سریعاً آتشبس را بپذیرد... اسراییل باید به دنبال قطع حملات موشکی حزبالله به اسراییل باشد و نیازی به استمرار جنگ نیست.
سنخ شناسی تهدیدات نامتعارف در نبرد وعده صادق
جنگهای چریکی و عملیات استشهادی
اولین تهدید نامتعارف در جنگ 33 روزه، شیوه جنگهای چریکی حزبالله لبنان با ارتش منظم اسراییل بود. ناتوانی اسراییل برای یافتن شیوه و پاسخ مناسب به این تهدید یکی از عوامل بسیار مهم تصمیمات سیاسی بود که تا آن زمان نزد جامعه صهیونیستی منفور بودند.
در تاریخ تشکیل اسراییل، این اولین باری بود که اسراییل از روی ضعف مجبور به قبول قطعنامه شورای امنیت میشد.
و این در واقع ادامه عقبنشینی مفتضحانه در سال 2000 از جنوب لبنان بود.
اسراییل همواره در طول جنگ در معرض حملات چریکی و شهادتطلبانه به نیروهای نظامی، شبکههای حمل و نقل و ارتباطاتش بود.
به طور سنتی، تهدید جنگ چریکی در سیاست امنیتی اسراییل دلمشغولی استراتژیک کماهمیتی در مقایسه با تهدید کلی جنگ با ارتشهای عرب تلقی میشد.
اما تأثیرنبرد وعده صادق به قدری شدید بود که اکثر سیاستمداران و تحلیلگران آن را تهدید استراتژیک درجه اول لحاظ کردند.
ریشه جنگهای چریکی حزبالله در حمله اسراییل به لبنان در سال 1982 بود. در همان زمان بود که اسراییل در باتلاق عملیات چریکی نیروهای حزبالله فرو رفت و در سال 1985 پس از سه سال دادن تلفات زیاد، دولت اتحاد ملی، به رهبری شیمون پرز از حزب کارگر، تصمیم گرفت از بخش اعظم خاک لبنان خارج شود. اسراییل نهایتاً در زمان نخستوزیری باراک در سال 2000 به طور کامل خارج شد.
در جنگ 33 روزه نیز افزایش تلفات اسراییل سبب تضعیف موقعیت دولت اولمرت شده و منجر به زوال اجماع احزاب و افکار عمومی در دفاع از جنگ شد.
جنگ چریکی و عملیات استشهادی چالشهایی جدید هستند که اسراییل به سادگی نمیتواند با راهحل سیاسی آنها را منتفی کند. آثار عملیات چریکی حزبالله را میتوان در مواضع مسؤولان اسراییلی و غیراسراییلی، گزارش و تحلیل خبرگزاریها، و کارشناسان و نهایتاً سربازان اسراییلی به وضوح دید.[12]
سخنگوی وزارت خارجه رژیم صهیونیستی گفت: «اگر گمان کنیم اعضای حزبالله را عدهای شبه نظامی با امکانات اندک تشکیل میدهند، سخت در اشتباهیم، حمله اخیر این جنبش نشان میدهد که حزبالله یک سازمان نظامی بزرگ است.»
میشل عون: «بر این باورم که اسراییل توانایی از بین بردن حزبالله را ندارد، زیرا این حزبالله فقط مجموعه افراد مسلح نیست، بلکه بخش عمدهای از بافت اجتماعی لبنان را در بر میگیرد.»
نشانههای ضعف روحی و روانی نظامیان اسراییلی در گزارش فاکسنیوز قابل توجه است. «برخی نیروهای رژیم صهیونیستی که از جنگ با حزبالله بازگشتهاند این نبرد را بسیار سخت و مانند آنچه در فیلمهای سینمایی دیدهاند، توصیف کردند. یکی از نظامیان ارتش صهیونیستی میگوید، وقتی وارد لبنان شدیم نیروهای مقابل از هر طرف به ما هجوم آوردند و این صحنه خیلی وحشتناک بود.»
یک استراتژیست برجسته رژیم صهیونیستی هشدار داد: «ممکن است حزبالله تلآویو را غافلگیر کرده و تلفات سنگینی را به آن وارد کند. حزبالله همچنان توانمندی و روحیه رزم اولیه خود را دارد و رزمندگان آن با روحیه میجنگند و فرار نمیکنند.»
- تلویزیون اسراییل جنگهای چریکی حزبالله لبنان با سربازان اسراییل را به جنگ ویتنامیها علیه آمریکاییان تشبیه کرد:
- وحشت از عملیاتهای استشهادی اسراییل را فرا گرفته بود.
شطریت، عضو ارشد کابینه رژیم صهیونیستی: ما در جنگ با حزبالله به هیچ موفقیتی دست نخواهیم یافت چرا که کابوس جنگ چریکی حزبالله در بنتجبیل این مدعا را به اثبات رسانید.»
رئیس ستاد مشترک ارتش اسراییل: «عملیات زمینی ما در خاک لبنان محدود خواهد بود».
- عمیر پرتز وزیر جنگ اسراییل اگر چه در بنتجبیل خسارات سنگینی به ارتش وارد شد اما ما ساکت نخواهیم نشست.»
- عاموس هوئیل تحلیلگر نظامی روزنامههاآرتس در مقالهای با اشاره به شکست رژیم صهیونیستی در مناطق بنتجبیل و مارونالرأس اعلام کرد: «حزبالله ما را تحقیر کرد و بر ما پیروز شده است.»
رادیو و تلویزیون رژیم اشغالگر: «حزبالله در جنگهای چریکی پیش است و ارتش اسراییل با سختی بزرگی روبهرو است.»
روزنامههارتص: «نظامیان اسراییلی میگویند ما غافلگیر شدهایم و این جنگ بسیار دشوار است.» وزیر مشاور در کابینه دولت اسراییل: «اینکه بتوان از طریق نظامی حزبالله را کاملاً از بین برد یک توهم است.»
تزیپی لیونی وزیر خارجه اسراییل در جلسه کابینه خطاب به رئیس ستاد مشترک: «شما بارها گفتید که مارون الراس را گرفتیم. برای پنجمین بار گفتید که بمباران کردیم. اگر گرفتید چرا بمباران کردید؟ شما هنگامی که میگرفتید اعلام میکردید، وقتی آنها (حزبالله) با جنگهای چریکی آن را پس میگرفتند، گزارش را به کابینه نمیدادید. شما مدام به ما دروغ میگویید» وزیر خارجه اسراییل در جای دیگر میگوید: «اسراییل برای آزادی اسیران در بند لبنان، مذاکره خواهد کرد. باید اعتراف کرد که هیچ ارتشی قادر به خلع سلاح حزبالله نیست.»
[1]- مهدی شیرازی، و اینک اسراییل (مشهد: انتشارات مؤسسه فرهنگی پیوند یا امام،1383)، صص 337-344
[2]- فضل النقیب، اقتصاد رژیم صهیونیستی، ترجمعه عبدالکریم جادری (تهران: دوره عالی جنگ دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 1380)
[3]- مهدی شیرازی، پیشین، ص 330
[4]- در مورد دیوید بنگوریدن رجوع کنید به: پیشین ص 420-425
[5]- برای آشنایی بیشتر در مورد تحولات آتی مفهوم امنیت در منطقه خاورمیانه و چارچوبهای نظری آن رجوع کنید به: اصغر افتخاری، تحول معنای امنیت در خاورمیانه در قرن بیست و یکم، کتاب خاورمیانه، مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران، 1383، صص 117-161.
[6]- محمدباقر ساعدی، مقاومت، تکرار حماسه خیبر 2، (قم: ابتکار دانش، 1383)، ص 67
[7]- حامد حجازی، یک لبنان مقاومت، یک اسراییل ادعا، (قم: مرکز علمی فرهنگی بصیرت 1385)، چاپ دوم، ص 135-138.
[8]- پیشین، ص 149
[9]- پیشین، ص 174-179
[10]- پیشین، ص 200 و 201
[11]- پیشین، ص 201-206
[12]- سلمان رضوی و علیپاشا قاسمی، طعم تلخ بزرگترین شکست (تهران: مؤسسه مطالعات اندیشهسازان نور، 1386)، ص 92.
گزارشات و تحلیلهای رسانهها:
نیویورک تایمز: «سربازانی که از لبنان باز میگردند میگویند، شبکه انبارها و تونلها پیچیدهتر از حد انتظار است.»
شبکه تلویزیونی فرانسه در گزارشی اعلام کرد: «مقاومت نیروهای حزبالله در برابر ارتش اسراییل، جهان را شگفتزده کرد.»
روزنامه فرانسه زبان فیگارو: «اسراییلیها فکر میکردند که در اندک زمانی کار حزبالله را یکسره خواهند کرد اما اکنون 18 روز از جنگ میگذرد و ساکنان بیشتر شهرهای شمالی سرزمین اشغالی (اسراییل) در خرابهها گرفتار آمدهاند، فهمیدهاند دچار چه توهم بزرگی شدهاند. اسراییلیها با وجود حمایت همه جانبه آمریکا به علت اشتباه در محاسباتشان درباره توانایی و مقاومت حزبالله لبتان منتظر حمایت جامعه بینالمللی هستند.
عاموس هئویل تحلیلگر نظامی روزنامههارتص در مقالهای با اشاره به شکست رژیم اشغالگر در منطقه بنتجبیل اعلام کرد: «حزبالله ما را تحقیر کرده و بر ما پیروز شده است.»
روزنامههارتص نوشت: «نظامیان اسراییل میگویند غافلگیر شدهاند و این جنگ بسیار دشوار است.» و اما نظامیان ارتش صهیونیست، به روایت خبرنگار آمریکایی از دنیای وحشتبار سربازان اسراییلی: «یارون جنکین» نظامی و فرمانده تانک «مرکاوا» میگوید، انفجارهای اطرافش سبب کشته شدن 2 سرباز اسراییلی جلوی چشمان او شد. جنکین که یک گروه از تانکها را به داخل روستای مارون الراس هدایت میکرد اوایل صبح، ناگهان درگیر کمین حزبالله میشود. او صدای انفجار شدید را میشنود. سرش را میچرخاند و میبیند دود شدیدی از آخرین تانک گروه زرهی آنان به هوا برخاسته است، پس با تلاش زیاد خودش را به تانک در حال آتش میرساند و جسد دوستش را در آن میبیند. فرصت اندک جایی برای غصه خوردن نمیگذارد. انفجار خمپارهها و موشکها در اطرافش او را وا میدارد تا شش تن از سربازان زخمی را به تانک خودش برساند و به عقب جبهه فرار کند.
وی میگوید: در موقع عقبنشینی شما درباره هیچ چیز فکر نمیکنید. من برای جنگ آمده بودم اما با تانکم در حال نجات زخمیها بودم. من نمیتوانستم نیروهای حزبالله را هدف بگیرم. از آنجا مجروح زیادی در تانک بودند، من حتی قادر نبودم کلاهک تانک را بچرخانم. نمیتوانم به شما بگویم که نیروهای حزبالله چگونه باران آتش بر سر ما میریختند. شما هیچ کدام از مردان حزبالله را نمیدیدید، آنها دشمنان حاضر اما پنهان و ناپیدا بودند.
حملات موشکی
دومین تحول بزرگ در تهدیدات نامتعارفی که حزبالله در برابر اسراییل در جنگ سی و سه روز انجام داد، بیکارگیری موشکهای بالستیک میان برد و کوتاه برد بود. حزبالله در طی جنگ تعداد زیادی از این موشکها را به اسراییل پرتاب کرد این حملات موشکی علاوه بر خسارات مالی و جانی بسیار به دلیل اتخاذ شیوههای دفاعی غیرمستقیم از سوی دولت اسراییل و یا مردم سبب برهم خوردن اوضاع عادی جامعه و اقتصاد اسراییل شد.
مدارس تعطیل شدند و بازار بورس اسراییل دچار تعطیلی شد، بسیاری از افراد از شهرهای بزرگ شمال اسراییل به روستاها و مناطق عربنشین و مناطق مرکزی و جنوبی، فرار کردند.
حملات موشکی حزبالله در جنگ سی و سه روزه، هشدار جدی برای امنیت اسراییل محسوب میشود که موقعیت تهاجمی بر اساس دکترین نظامی سنتی نادرست بوده است و دیگر ارزشی نخواهد داشت.
برای اولین بار اسراییل در معرض حملات نظامی قرار گرفت که میخواست در مقابل آن موقعیت دفاعی به خود بگیرد و نه هجومی و در این راستا به رغم داشتن انبوه نیروی نظامی و نفرات ذخیره نتوانست بازدارندگی مؤثری نشان دهد.
حملات موشکی بسیار مؤثر حزبالله در جنگ سه و سه روزه دکترین نظامی اسراییل را در مقابل چالش بزرگی قرار داد که به معنای شکست بازدارندگی اسراییل بود. حملات موشکی سبب تلفات و خسارات عظیمی به اسراییل شد و این زنگ خطری است برای اسراییل که کشورهای دور دست نیز میتوانند بدون نیاز به ائتلاف با همسایگان اسراییل آن را هدف قرار دهند. سیستم پرتاب موشک از راه دور، با تهدید عقبه غیرنظامی ممکن است برتری اسراییل را در زمان تصاعد درگیری خنثی سازد. بنابراین اشاعه موشکی چالش دیگری برای سیاست امنیتی سنتی اسراییل مبنی بر بازدارندگی است.[1]
تأثیرات حملات موشکی حزبالله را میتوان در گزارشات ذیل مشاهده کرد:
- موشکباران شهرهای شمالی سرزمینهای اشغالی فلسطین
- شلیک موشکهای کاتیوشا را به منطقه طبریه و افزایش برد این موشکها تا عمق 30 کیلومتر مناطق اشغالی.
- استفاده از موشکهای ضدهوایی توسط حزب الله برای اولین بار.
- شلیک موشک به بندر حیفا، سومین بندر اسراییل در عمق 40 کیلومتری خاک دشمن.
- انهدام دو فروند ناوچه مربوط به نیروی دریایی رژیم اشغالگر این ناو به گونهای طراحی شده است که میتواند در هر گونه شرایط آب و هوایی به مسیر خود ادامه دهد.
در ساخت این کشتی جنگی از آلیاژهای ویژهای استفاده شده است که حتی اگر یک موشک یا اژدر بتواند به بدن آن برخورد کند بدنه کشتی به علت طراحی منحصر به فرد و استحکام ویژه آن، میزان تخریب را کاهش میدهد. با این همه دو موشک حزبالله با سیستمی ناشناخته از فراز دو ساختمان در بیروت این ناو را هدف قرار دادند. تمامی تحلیلگران سیاسی و نظامی جهان بر این باورند که برای هدف قرار دادن یک جسم شناور در فاصله 9 مایل دریایی حداقل به سه یا چهار شلیک آزمایشی نیاز است. اما معلوم نیست چه موشکی توسط حزبالله به کار رفته که با اولین شلیک هدف را نابود کرده است. همچنین آشکار نیست که در این حمله از چه سیستم الکترونیکی و ضدرادار و ضدالکترونیک استفاده شده است.
- موشکباران انبار پتروشیمی در کریات شمونه و الجلیل در مناطق شمالی که دهها کشته و زخمی و آتشسوزی به دنبال داشت.
- سرنگونی هواپیمای جاسوسی اسراییل با آتش موشکهای ضدهوایی حزبالله، لازم به ذکر است که این هواپیما قادر به حمل موشک هوا به زمین بود.
- شلیک موشک خیبر 1 به شهرک صهیوینستنشین العفوله در 10 کیلومتری جنوب بندر حیفا و 50 کیلومتری عمق اسراییل. لازم به ذکر است که موشک خیبر قادر به حمل 100 کیلو مواد منفجره است و بررسی کارشناسان نظامی اسراییل نشان داد که 5 موشک جدید با نام خیبر به العفوله شلیک شد که از قابلیت انفجاری فوقالعادهای نسبت به دیگر موشکهای حزبالله برخوردار بوده است. این موشکها که قادر است اهدافی فراتر از تلآویو را در قلب سرزمینهای اشغال ویران کند، موج وحشت را در جامعه اسراییل ایجاد کرده بود. سیستم دفاع موشکی اسراییل در برابر موشکهای خیبر کور بود و نمیتوانست آنها را رهگیری کند.
رژیم اشغالگر اعلام کرد که موشکهایی که به العفوله شلیک شد برای رژیم ناآشنا است و دارای قدرت ویرانگری زیادی است.
- دو فروند بالگرد نظامی رژیم اشغالگر قدس بر فراز آسمان لبنان مورد هدف قرار گرفته و سقوط کرد و 8 اسراییلی کشته شدند.
- حمله موشکی حزبالله به پایگاه هوایی اسراییل عمق 50 کیلومتری خاک دشمن.
- سقوط یک فروند جنگنده اف 16 توسط آتش پدافند موشکی
- حزبالله یک پالایشگاه نفت رژیم صهیونیستی در شهر حیفا در 40 کیلومتری مرزهای لبنان و در داخل خاک اسراییل را هدف قرار داده است.
- بهدنبال افزایش شلیک موشکهای حزبالله به شهرهای اسراییل، تأخیر در پرواز هواپیماها به شدت افزایش یافت.
- در پی تهدید دبیرکل حزبالله لبنان سیدحسن نصرالله مبنی بر شلیک موشک به اهداف فراتر از شهر حیفا، حالت آماده باش کامل در شهرهای تلآویو، بیتالمقدس و نتانیا برقرار شد و بندر حیفا به طور رسمی تعطیل شد.
- در پی موشکباران حزبالله بر روی شهرهای شمالی اسراییل، ساکنان حیفا با وحشت عجیبی اقدام به فرار از شهر کردند. شهر حیفا که در 40 کیلومتری والعفوله که در بیش از 50 کیلومتری مرز لبنان قرار دارد، به وسیله موشکهای کاتیوشا و رعد 1 و 2 بارها درهم کوبیده شد.
- پرتاب موشکهای زلزال به العفوله که دارای برد 100 کیلومتر است.
- شلیک چندین موشک خیبر 1 به شهر خضیره در عمق 75 کیلومتری خاک دشمن.
واکنش شخصیتهای اسراییلی و غیراسراییلی به موشکباران حزبالله
- سخنگوی وزارت خارج رژیم صهیونیست گفت: «اعضای حزبالله عدهای شبه نظامی با امکانات اندک نیستند بلکه حزبالله یک سازمان نظامی بزرگ است.»
- رژیم اشغالگر از ساکنان حیفا و حومه آن خواست برای در امان ماندن حملات موشکی به پناهگاه بروند.
- ابراز نگرانی مقامات رژیم اشغالگر از حمله احتمالی حزبالله به مراکز حساس و حیاتی شهر حیفا (مراکز هستهای و شیمیایی)
- سخنگوی رژیم صهیونیستی: ما تهدیدات دبیرکل حزبالله مبنی بر شلیک موشک به مراکز فراتر از حیفا را جدی میگیریم و میدانیم که حزبالله موشکهای دوربرد در اختیار دارد.
- خبرگزاری CNN: حیفا لحظاتی پس از موشکباران حزبالله همانند شهر ارواح است.
رادیو رژیم صهیونیستی: نیروی دریایی و هوایی اسراییل نتوانستهاند و نمیتوانند بر نیروی موشکی حزبالله چیره شوند.
نیویورک تایمز: «یک هفته قبل، مقامات رسمی اسراییل میگفتند نیروهای نظامی آنها نیمی از پایگاههای پرتاب راکت حزبالله را نابود کردهاند و پیشبینی کردند که یک هفته یا دو هفته دیگر کار حزبالله را تمام خواهند کرد. این سخنان اکنون کاملاً متوقف شده است. حزبالله روزانه صد راکت به اسراییل شلیک میکند یعنی به همان اندازه روزهای آغاز جنگ.
کاندولیزا رایس وزیر خارجه آمریکا: توان حزبالله بیش از حد تصور عمومی است. آنها در ده سال گذشته از آتشبس برای تقویت خود استفاده کردهاند. من مطمئن هستم حزبالله موشکهای بسیاری دارد که اگر بخواهد میتواند شلیک کند.
ایهود اولمرت نخستوزیر رژیم صهیونیستی: «نابودی کامل حزبالله غیرممکن است. حزبالله تنها 3000 از 15000 موشک خود را شلیک کرده است. حزبالله تضعیف شده است اما این امکان وجود ندارد که آنها را به طور کامل نابود کرد.»
روزنامه یدیعوت آحارنوت: «جنبش مقاومت اسلامی از سه یگان موشکی برخوردار است که تأسیس و راه اندازی آن در طول 13 سال انجام گرفته است.
یگان شماره 1: (یگان ناصر) دهها هزار موشک با برد 20 کیلومتر دارد.
یگان شماره 2: صدها موشک با برد (90-120) کیلومتر دارد.
یگان شماره 3: موشکهایی با برد (150-210) کیلومتر دارد.
- کانال ده تلویزیون اسراییل: حزبالله لبنان برای نخستین بار 5 موشک زمین به زمین ساخت ایران را به شهر العفوله در شمال فلسطین اشغالی شلیک کرد. موشکها از نوع زلزال بودند و برد آن 100 کیلومتر است.
- ژنرال شوکی معاون فرمانده لشکر منطقه شمال: «تاکنون هزاران موشک حزبالله لبنان به اسراییل اصابت کرده است و ما هر چه در توان داشتیم برای توقف این حملات به کار گرفتهایم اما موفق نبودهایم و تحقق پیروزی نظامی برای اسراییل بعید است.»
- یوسی کوپروسیر، افسر بلندپایه اطلاعاتی رژیم اشغالگر: «حزبالله به پیشرفتهترین موشکهای ضدتانک در دنیا مجهز است. حزبالله یک گروه چریکی صرف نیست بلکه لشکر پیاده نظامی است که از کلیه واحدهای پشتیبانی برخوردار است.»
روزنامههارتص: «اسراییل باید سریعاً آتشبس را بپذیرد. اسراییل باید بهدنبال قطع حملات موشکی حزبالله به اسراییل باشد. نیازی به استمرار جنگ نیست.»
مراکز هستهای و شیمیایی، چشم اسفندیار رژیم اشغالگر قدس: هدف قرار دادن و موشکباران مراکز هستهای و شیمیایی اسراییل توسط موشکهای بالستیک، به علت وسعت کم و تراکم زیاد جمعیت و صنایع در اسراییل، میزان آسیبپذیری آن را به شدت بالا برده است. حمله به اهداف هستهای و شیمیایی اسراییل، این کشور را نسبت به گذشته در معرض خسارات بیشتری قرار میدهد و حتی موجودیت اسراییل را در معرض خطر قرار داده است.
نقش سیاست امنیتی سنتی اسراییل مبنی بر بازدارندگی در ارتباط با این مورد به ویژه بعد از جنگ 33 روزه به بحث مهمی در داخل جامعه اسراییل تبدیل شده است ولی بازدارندگی به عنوان استراتژی جلوگیری از این حملات بیاثر بوده است.
- تهدید حزبالله به زدن کارخانه شیمیایی اسراییل در صورت ادامه حملات رژیم صهیونیستی.
- اقدامات حساب شده، و موفق حزبالله ادعای خدشهناپذیری امنیت اسراییل را شکست.
- ابراز نگرانی مقامات رژیم صهیونیستی از حمله احتمال حزبالله لبنان به مراکز حساس و حیاتی شهر حیفا (مراکز هستهای و شیمیایی)
- نصب سیستم ضدموشکی پاتربوت در شهر حیفا و تلآویو، این پیشرفتهترین سیستم ضدموشکی جهان است که توسط آمریکا ساخته شده است.
- آمریکا اعلام کرد که موشکهای هدایت شونده در اختیار اسراییل خواهد گذاشت.
نیویورک تایمز: واشنگتن قصد دارد هر چه سریعتر موشکهایی پیشرفته در اختیار اسراییل قرار دهد که میتوانند سنگرها، مواضع زیرزمینی و استحکامات نظامی موجود در عمق 30-40 متری عمق زمین را منهدم کنند.
- موشکباران انبار پتروشیمی در کریات شمونه والجلیل در مناطق اشغالی که دهها کشته و زخمی و آتشسوزی به دنبال داشت.
- حزبالله اعلام کرد: «یک پالایشگاه نفت رژیم اشغالگر در شهر «حیفا» در 40 کیلومتری جنوب مرزهای لبنان و در داخل خاک اسراییل را هدف قرار داده است.
سیدحسن نصرالله: اگر تمام جهان بخواهد خارج از چارچوب مذاکره، دو نظامی صهیونیست اسیر را پس بگیرد قادر نخواهد بود. حجم تلفات رژیم صهیونیستی نشان از عجز آنان در مقابل حزبالله است. حزبالله هنوز چیزی از قدرت خود را نشان نداده است. مهمترین نقطه قوت ما عدم آگاهی دشمن نسبت به توانایی ماست و به همین دلیل به دروغگویی پناه برده است. سلاح ما سلاحی برای تجاوز نیست بلکه سلاحی است تا دشمن را وادار به تعقل بیشتر بنماید.
ما در این موقعیت باقی نخواهیم ماند و لحظهای فرا میرسد که از تمام وسایل موجود برای دفاع از خاکمان استفاده خواهیم کرد و در آن زمان دیگر هیچ خط قرمزی برای ما وجود نخواهد داشت.
سیدحسن نصرالله در سخنان دیگری افزود: «به زودی شعاع حملات موشکی خود را به صد کیلومتری عمق خاک دشمن خواهیم رساند و مراکز نظامی و اقتصادی جدیدی را هدف قرار خواهیم داد. به جهانیان میگوییم تا زمانی که مقاومت و فداکاری است شکست معنی ندارد. به بوش و اولمرت میگوییم هرچه در توان دارید انجام دهید که نمیتوانید ما را از بین ببرید. هر مدت که این جنگ طول بکشد ما ایستادهایم و اراده ما نمیشکند... موشکباران العفوله آغاز این مرحله بود و شهرهای دیگری در تیررس موشکهای ما هستند.
سیدحسن نصرالله در سخنانی دیگر اعلام کرد: حزبالله، مشخصات، عناوین و آدرس تمام مناطق حساس نظامی و غیرنظامی اسراییل را در اختیار دارد. ما با صلابت و استواری کامل در انتظار نیروهای اسراییل هستیم و در آن صورت ارتش اسراییل با یک فاجعه بزرگ مواجه خواهد شد. در پی این سخنان آمادهباش کامل در شهر تلآویو و تمام مراکز هستهای و شیمیایی رژیم صهیونیستی از بیم عملیات شهادتطلبانه و موشکباران حزبالله اعلام شد.
سخنگوی رژیم صهیونیست: «این رژیم تهدیدات دبیرکل حزبالله مبنی بر شلیک موشک به مراکز فراتر از حیفا را جدی میگیرد و آماده رویارویی با این امر است. ما میدانیم که حزبالله موشکهای دوربرد در اختیار دارد.»
حزبالله اخلاق انسانی را در جنگ در حد اعلا رعایت کرد و به هیچ وجه مراکز هستهای و شیمیایی رژیم اشغالگر را مورد هدف قرار نداد. هر چند اظهارات سیدحسن نصرالله جنبه جنگ روانی داشت ولیکن حمله به اهداف هستهای و شیمیایی همواره میتواند چشم اسفندیار اسراییل تلقی گردد که سیاست امنیتی سنتی اسراییل مبنی بر بازدارندگی به هیچوجه جوابی مناسب برای آن نخواهد داشت.
تحول در امور مخابراتی و ارتباطی
یکی از ابعادی که در جنگ 33 روزه تأثیرات منفی بر دستور کار امنیتی اسراییل بر جای گذاشت، پیشرفت تکنولوژیکی در عرصههایی همچون ارتباطات و افزایش دقت عمل تسلیحاتی در نزد حزبالله و نیروهای مقاومت اسلامی بود.
پیشرفتهای کیفی گیرندهها و تکنولوژیهای کسب، فرآوری و توزیع اطلاعات در جهان امروز به حدی بوده که ماهیت فرماندهی نظامی و جنگ را متحول کرده است تا جایی که برخی آن را به منزله مقدمه یک انقلاب تمام عیار در امور نظامی دانستهاند. حزب الله با برخورداری از بهترین مشاوران و کارشناسان امر، بهترین استفاده را در جنگ 33 روزه از این امکانات برده و توانست نیروهای نظامی اسراییل را به استیصال بکشاند.
حزبالله با برخورداری از زیرساختهای تکنولوژیکی پیشرفته، آموزشهای علمی و فنی و تجربه موفق در ایجاد و ادغام سیستمها توانست درنبرد وعده صادق اسراییل را غافلگیر کرده و آن را در موضع ضعف قرار دهد.
ضمناً در این جنگ بارها دیده شد که جامعه و نیروهای نظامی اسراییل علیرغم دارابودن زیرساختهای تکنولوژیکی قدرتمندی نسبت به کشورهای منطقه به دلیل اتکاء بیش از حد بر سیستمهای الکترونیکی در برابر حملات کامپیوتری و الکترونیکی حزبالله از آسیبپذیری بیشتری برخوردار بود.
سیاست امنیتی سنتی اسراییل مبنی بر بازدارندگی به هیچ وجه در برابر این تهدیدات جدید قادر به پاسخگویی و دکترین و ساختار امنیتی سنتی این کشور را به چالش بزرگ فرا خوانده شد.
در زیر به مواردی از مصادیق جنگ ارتباطاتی و تکنولوژیک حزبالله در مقابل اسراییل میپردازیم:
- تلاش برای حذف توان تبلیغاتی و رسانهای حزب الله در قالب آسیب زدن به سایتهای الانتقاد و المنار و انهدام ساختمان رادیو و شبکه تلویزیون المنار توسط اسراییل به شکست انجامید.
- انهدام یک فروند ناوچه نیروی دریایی رژیم اشغالگر از نوع ساعر-5، توسط دو فروند موشک حزبالله که با سیستم مخابراتی و الکترونیکی و ضد رادار بسیار پیشرفته از فراز دو ساختمان در بیروت توانست ناو شناور مذکور را در فاصله 9 مایلی منهدم کند. ناوی که از آلیاژهای ویژه ساخته شده است که میزان تخریب را کاهش میدهد. ضمناً لازم به ذکر است که هدف قرار دادن یک چنین جسم شناوری از فاصله 9 میالی حداقل نیاز به 3 یا 4 شلیک آزمایشی دارد.
- استقرار موشکهای ضدموشک پاتریوت که پیشرفتهترین سیستم ضدموشکی جهان است،در حیفا و تلآویو نیز نتوانست مانعی در برابر حملات موشکی حزب الله را که به نحوی بسیار پیشرفته سازمان یافته بود مختل سازد.
- دقیقاً به علت عدم کارایی ارتش اسراییل بود که آمریکا اعلام کرد موشکهای هدایتشونده در اختیار اسراییل خواهیم گذاشت.
- سیستم دفاع موشکی اسراییل در برابر موشکهای خیبر کور بود و نمیتوانست آنها را رهگیری کند.
- دستگیری یک گروه 22 نفره از جاسوسان اسراییلی که به ارسال مختصات مقرهای حزبالله میپرداختند طی یک سلسله اقدامات اطلاعاتی نیروهای حزبالله که از جمله مهمترین شبکههای جاسوسی موساد محسوب میشد، از توان بالای تکنولوژیک و اطلاعات حزبالله حکایت میکند.
مزدوران موساد که در بیروت بازداشت شدند، مهمترین شبکه جاسوسی را در خاورمیانه تشکیل میدادند و برای استفاده از جدیدترین سیستمهای الکترونیکی بیشترین آموزشها را دیده بودند. این شبکه مأموریت داشت اماکن و مخفیگاههای سری و خانههای امن را که رهبران حزبالله از آن استفاده میکردند شناسایی و با علامتهای الکترو مغناطیسی و فسفری نشانهگذاری کند تا آن مکانها بمباران گردد و ضمناً باید در مناطق گوناگون از حومه بیروت، سیستمهای شنود نصب کند.
دستگاه اطلاعاتی ویژه حزبالله با استفاده از نیروی ایمان و به کارگیری تکنولوژی پیشرفته توانست این تیم را خنثی و همگی را دستگیر کند.[2]
[1]- حامد حجازی، پیشین، ص 129-133
[2]- سلمان رضوی و علی پاشا قاسمی، پیشین، ص 95-99
منبع: مرکز اسناد و مطالعات جمعیت دفاع از ملت فلسطین
نویسندگان: علیرضا عرب و نصراللهی
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس