چرا اوباما رییسجمهور خوبی برای اسراییل است؟
«باراک اوباما» تعهد داده است که در صورت دستیابى به ریاستجمهوری ایالات متحده، در یکصد روز پس از ریاست جمهوریاش با شرکت در یک گردهمایی بزرگ اسلامی این پیام رسا را به گوش جهانیان برساند که «ایالات متحده جنگی با اسلام ندارد».
گفتههای اوباما از این تصمیم نشان دارد که در شرایط کنونى ضرورت دارد ایالات متحده شعله آتش ویرانگرى را که «جورج بوش» در جهان اسلام برافروخت پایین بکشد.
مشخص نیست «اوباما» کجا مىخواهد پیام خود را ابلاغ نماید، ولى بعید نیست که در کنفرانس اسلامى که با حضور 65 کشور اسلامى در عربستان سعودى که سرزمینهاى مقدس اسلامى در آن قرار داد و یا در «دانشگاه الازهر» و حتى در عراق باشد که جنگ آن را به ویرانى کشیده است.
«اوباما» این وعده را در سخنرانى ماه اگوست خود در واشنگتن داده است. وى در آن سخنرانی جنگ ویرانگر عراق را نیز مورد انتقاد قرار داد و گفت: «این جنگ نباید پیش مىآمد». اوباما موضوع مهمى را نیز مطرح کرد و تصمیم خود در صورت رسیدن به ریاست جمهوری برای بیرون کشیدن نیروهاى آمریکایی از عراق سخن گفت. از تصمیم خود براى گفتوگو با ایران و سوریه و همچنین بازگرداندن درگیرىها به سوى دشمنان حقیقى آمریکا یعنى تروریستهاى القاعده که به گفته وی در پناهگاههاى خود در میان قبایل شمال غرب پاکستان پنهان شدهاند خبر داد.
«اوباما» همچنین افزود: «هنگامیکه رییسجمهور شوم، آمریکا هر نوع شکنجهاى را ممنوع خواهد کرد، زندان گوانتانامو را تعطیل و با رعایت مقررات ژنو تلاش مىکند تا احساسات ناامیدکنندهاى که دلها را پر از کینه مىکند برطرف نماید».
به اعتقاد وى، ایالات متحده باید تلاش دیپلماتیک جدى و مستمرى براى تحقق صلح در خاورمیانه انجام دهد.
دیدگاه اوباما منجر به وحشت «بازهاى» اسراییلى ـ آمریکایی شد. بازها با نگرانى مىپرسند در صورتی که اوباما رییسجمهور شود آیا اسراییل مجبور به توقف درگیرى طولانى مدت با اعراب و تاسیس کشور مستقل فلسطینى که حق حیات داشته باشد، خواهد شد؟
نگرانى بازهاى اسراییل این است که مبادا حمایت اوباما از امنیت اسراییل، مطلق و مانند «جورج بوش» نباشد. از دیدگاه آنها، بزرگترین اشتباه اوباما زمانى صورت گرفت که سخنى نابخشودنى به زبان آورد و گفت: «اسراییل باید امتیازات زیادى براى از نو پیش بردن مذاکرات صلح بپردازد ... هیچ ملتى به اندازه فلسطین سختى ندیدهاند ... ساخت دیوار حایل نمونهای از کمکارى حکومت آمریکا بعنوان میانجى صلح بوده است».
پیش از آغاز جنگ آمریکا علیه عراق در سال 2003 نومحافظهکاران بر حکومت آمریکا براى ورود به جنگ علیه «صدام حسین» فشار مىآوردند.
«باراک اوباما» در تجمع مخالف جنگ در شیکاگو و در اکتبر 2002 اعلام کرده بود: «آنچه که مورد اعتراض من است، تلاشهاى بىمعناى ریچارد پرل و پل ولفوویتز و سایر فعالان فکرى همسو با آنها در این حکومت است تا ما را مجبور کنند دستورات ایدیولوژیکى آنها را بدون توجه به هزینه انسانى و بودجه سنگین آن قبول کنیم».
آن زمان پرل، رییس شوراى سیاست دفاعى پنتاگون بود و ولفوویتز جانشین وزیر دفاع بود. آن طور که همه مىدانند طرح ایدیولوژیک آنها مبنى بر استحکام استراتژیک پیرامون اسراییل از طریق اعمال فشار بر کشورهاى عرب براى اصلاح نظام آنها بود.
«پرل» و «ولفوویتز» مهمترین طرفداران دیدگاهى هستند که قایل به نیاز مبرم کشورهاى عرب به بازسازى و اعمال فشار آمریکا با توسل به اهرم زور علیه این کشورها براى تامین نیازهاى استراتژیک اسراییل هستند.
تحلیل آنها از تروریسمى که در 11 سپتامبر به داخل آمریکا ضربه زد بنحوى بود که دیدگاهشان را تقویت مىکرد. هر دو اعقاد داشتند، حادثه 11 سپتامبر به سیاستهاى آمریکا در کشورهاى عربى و اسلامى ربطى ندارد و ناشى از خشونتبار بودن جوامع عرب است.
آنها همچنین بر اساس این دیدگاه اعتقاد داشتند، به منظور در امان ماندن آمریکا و اسراییل، نظامهاى عربى باید اصلاح شوند که در صورت نیاز به این امر استفاده از زور ضرورى است. بدینترتیب از عراق شروع کرده و در صدد سرنگونی «صدام حسین» برآمدند. سپس نوبت به سوریه و ایران و دیگر حکومتهایى که از نگاه ایالات متحده تروریسم رشد بیشترى در آنها داشت، رسید.
از دیدگاه «باراک اوباما» همین باورهاى خطرناک بود که منجر به اشغال یک کشور مسلمان و به شیوهای گمراهکننده شد. بر اساس این دیدگاه، ایالات متحده ارتش خود را در این مناطق مستقر و بودجه خود را در جنگ هدر داد.
در مقابل، داوطلبان انجام فعالیتهاى تروریستى نیز رشد بیشترى پیدا کردند. ایالات متحده جایگاه خود را در جهان از دست داد و اعتبار مفهوم دموکراسى در جهان و کشورهاى عربى ـ اسلامى از میان رفت. این امر همچنین منجر شد ملت آمریکا به میزان پایبندى ایالات متحده به ارزشهاى جهانى مشکوک شوند. اوباما نیز به همین دلایل خواستار باز کردن صفحه دیگرى در سیاستهای ایالات متحده است.
تندروهاى اسراییل نیز که تمایلى به طرح چنین دیدگاهى ندارند اقدام به طرح شایعاتى علیه اوباما نمودند. تا آنجا که گفتند، وى در نوجوانى در اندونزى به مدرسهای اسلامى رفته و ممکن است به طور پنهان مسلمان شده باشد، یا این شایعه که اوباما به کلیسایى رفت و آمد دارد که کشیش آن پیش از این مسلمان و اصالت آفریقایى و گرایشات ضد اسراییلى دارد.
«برژینسکی» مشاور خارجى اوباما است که پیشتر مشاور «جیمى کارتر» در مسایل امنیت ملى آمریکا بوده و سیاستهاى اسراییل علیه فلسطینیها را مورد انتقاد قرار مىدهد. بازهاى آمریکا که حامى اسراییل هستند خواستار صلحآمیز بودن روابط ایالات متحده با جهان اسلام نبوده و تلاش در تشدید آتش جنگ علیه آنچه که «فاشیسم اسلامى» میخوانند، دارند. این گروه همچنین خواستار دراز کردن دست دوستی از سوی آمریکا با ایران نبوده و با ایجاد جنجال علیه آن کشور تلاش به ویران ساختن اقتصاد ایران دارند.
«نورمن بودریتز» یکى از سران نومحافظهکار آمریکا در همین زمینه تلاش زیادی بر متقاعد کردن آمریکا به بمباران ایران دارد. وی مخالف انجام گفتوگو با ایران است و جالبتر آنکه «الیوت آبرامز» مسوول خاورمیانه در شورای امنیت ملی آمریکا داماد وی و هدایت کننده سیاستهای تند خاورمیانهای آمریکا است.
سوال اصلى اینجاست که آیا سیاست اوباما به سود اسراییل است یا تلاش بازهاى نومحافظهکار آمریکا؟ اوباما در دیدار اخیر خود با رهبران یهودى در کنیسهاى در ایالت اوهایو، هواداران این تفکر را که عقیده دارند حمایت از اسراییل با عمل به سیاستهاى رادیکال حزب «لیکود» در سرزمینهای اشغالی امکانپذیر است را مورد انتقاد قرار داد.
اسراییل و همپیمانان آن باید به بررسی این موضوع بپردازند که کدام مسیر به سودشان است؟ پایان یافتن درگیرى اعراب و اسراییل بهتر است یا تداوم این درگیرىهای خشونتبار؟ آیا عادی شدن روابط ایالات متحده با ایران، سوریه و حزبالله سودمند است یا وجود تهدید دایم در مرزهاى شمالى اسراییل؟
به نظر مىرسد اسراییل باید به جاى نگرانى از اوباما و شایعهپراکنى علیه وى به این موضوع بیاندیشد که اگر رییسجمهور ایالات متحده بتواند صلح را بر خاورمیانه حاکم و مصالحه میان غرب و اسلام را برقرار سازد بهتر نیست؟
ورود صلحآمیز اسراییل به شبکه روابط اتحادیه عرب در تامین امنیت و آبادانى بهتر است یا شدت یافتن درگیریها با حزبالله و حماس، که نتیجهاى جز افزایش آتش انتقام علیه ایالات متحده و اسراییل در سراسر جهان نخواهد داشت؟
«باراک اوباما» سناتور دموکرات از ایالت «الینوى» 46 ساله است و پدر وى مهاجرى از کشور کنیا است. مادر اوباما سفیدپوستى از ایالت تگزاس آمریکا است. اوباما، فرزند این خانواده نیز اگرچه هنوز به کاخ سفید راه نیافته، ولى شانس زیادى براى در دست گرفتن ریاست جمهوری آمریکا دارد.
نویسنده:پاتریک سیل
ترجمه:پرس تی وی