جمعه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴ 
qodsna.ir qodsna.ir

شبهات تاریخی فروش زمین یا واقعیت(قسمت اول)

   اشغال تدریجی سرزمین فلسطین از ۱۹۴۶ تا سال ۲۰۰۰          از چپ به راست پیشرفت غده سرطانی اسراییل را ملاحظه کنید.آیا چیزی جز جراحی می تواند این غده را از بین ببرد
و زمین است و درود بر پیامبر مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی و خاندان پاکش

در این نوشتار تلاش می کنیم که به بررسی زوایای مختلف شایعه دروغین فروش زمین توسط فلسطینیان بپردازیم . این دروغ بزرگ در بیشتر کشورهای اسلامی شایعه شده است و در واقع یکی از شایعات و دروغ پردازی های یهودیان و ایادی آن ها به شمار می رود . مهمترین این ادعاها و شایعات این است : ملت فلسطین سرزمین خود را به یهودیان فروختند، پس چرا از ما می خواهند سرزمینی را آزاد کنیم که فروخته شده و پول آن هم گرفته شده است ؟ بارها این سوال مطرح شده است در کشورهای اسلامی از جمله ایران اسلامی که امید در راه آزادی فلسطین گامی بردارند ، بیشتر این شایعات رواج دارد . رژیم شاهنشاهی در گذشته به علت روابط مستحکمی که با رژیم صهیونیستی داشت ، این گونه دروغ پردازی ها و ادعاهای کذب را ترویج می کرد .

این مسئله بسیار حساس و مهم است و هر مسلمانی در هر گونه ای از جهان به خصوص فرهیختگان و قشر تحصیل کرده جوامع مسلمان باید خوب آن را تجزیه و تحلیل کرده و در قبال این گونه شایعه پراکنی های موضع قاطعی بگیرند و به روشنگری اقشار مختلف مردم بپردازند ، چرا که فلسطین تنها ملک فلسطینیان نیست ، بلکه از آن همه مسلمانان است .

باید اذعان کرد که برخی مسلمانان تحت تأثیر این شایعات قرار گرفته و آن ها را باور می کنند در این پژوهش تلاش شده تا نگرشی کلی درباره فروش زمین به یهودیان در عهد امپراتوری عثمانی و دوران قیومت انگلستان بر فلسطین ارائه شود . در این نوشتار همچنین به وضعیت اراضی فلسطین و قوانین صادره درباره آن طی دو مرحله می پردازیم . این پژوهش مختصر و مفید و در قالب یک کتابچه جیبی به راحتی قابل حمل است تا کسانی که وقت لازم برای مطالعه تفصیلی در این باره را ندارند ، بتوانند حداکثر استفاده را از این نوشتار ببرند .

خمیر مایه این تحقیق این است که فلسطین متعلق به فلسطینیان و سرزمین و موقوفه اسلامی و از آن تمام مسلمانان جهان و نسل های بعدی تا قیامت است .

امیدواریم که این کار مورد رضایت حق تعالی واقع شود .

 دفتر جنبش مقاومت اسلامی حماس در تهران  ۱/۸/۱۳۸۴

 پیشگفتار

مسأله مهاجرت یهودیان و خرید زمین های فلسطینیان بخش بزرگی از تاریخ فلسطین از نیمه دوم قرن نوزدهم تا بعد از تأسیس صهیونیستی را به خود اختصاص داده است . در نیمه دوم قرن نوزدهم جنبش صهیونیسم جهانی با حمایت اروپا به شکل سازمان یافته تری فعالیت خود را ادامه داد و در این میان انگلستان که بر فلسطین قیومت داشت از صهیونیست پشتیبانی کرده و به عنوان گام اول اجرای طرح های شیطانی صهیونیسم ، شهرک های صهیونیست نشین در این سرزمین احداث شد .

در این دوره بلاد شام و فلسطین تحت تأثیر عوامل داخلی و خارجی قرار داشتند و به سرعت دستخوش تحولات سیاسی ، اداری ، عمرانی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی شدند . همه این تحولات با هم مرتبط بودند . این منطقه در طول سه قرن اول امپراتوری عثمانی هرگز شاهد چنین تحولات ریشه ای نبوده است . پس از این که توافقات صورت گرفته میان جنبش صهیونیسم و کشور استعمارگر انگلیس به صدور بیانیه مشهور بالفور در سال 1917 منتهی شد ، می بایست این اتحاد و هماهنگی میان انگلیسی ها و صهیونیست ها عملا معنا پیدا می کرد .البته این توافق نامه از سال 1918 یعنی آغاز اشغال نظامی فلسطین توسط انگلیس عملا به اجرا درآمد .هدف از این بیانیه ایجاد وطنی ملی برای یهودیان بود که از نظر صهیونیست ها تنها با تشکیل دولتی یهودی معنا و مفهوم پیدا می کرد .

حکومت انگلستان هم خود را به حمایت از مطامع صهیونیست ها در سرزمین اسلامی فلسطین ملزم می دانست ومخالف خواست صاحبان قانونی فلسطین و منافع و مصالح آن ها عمل کرد و پایبندی خود به توافقات صورت گرفته با صهیونیسم را نشان داد.

انگار که انگیس از زمان درز یافتن اطلاعاتی درباره بیانیه بالفور و سیاست ایجاد وطن ملی برای یهودیان به عمد چنین سیاستی را در پیش گرفته بود . از این رو عامدانه بود که به خوبی به میزان دشمنی عرب ها با صهیونیست ها و تأکید آن ها بر اسلامی بودن فلسطین و آینده آن آگاه بود و با این وجود ، از طرح های یهودیان حمایت می کرد .

فلسطینیان به خصوص در دهه سی قرن بیسنم به مبارزه با فروش زمین برخاستند و تلاش های زیادی را در این زمینه از خود نشان دادند . شورای عالی اسلامی به ریاست حاج امین حسینی مفتی فلسطین و علمای این دیار نیز نقش مهمی در این خصوص ایفا کردند . اولین کنگره علمای فلسطین در تاریخ 25 ژانویه 1935 به اجماع  آراء با صدور فتوایی فروش حتی یک وجب از زمین های فلسطین را به یهودیان حرام اعلام کرد . بنا بر این فتوا فروشنده و دلالی که فروش زمین به یهودیان را حلال بداند ، مرتد و از زمره مسلمان خارج است و جایز نیست در گورستان مسلمان دفن شود و باید به کلی با او قطع رابطه و در جامعه بد نام شود . این علما در کلیه شهرها و روستاهای فلسطین فعالیت گسترده ای را برای جلوگیری از فروش زمین به یهودیان آغازو نشست های زیادی را در این باره برگزار کردند و از خیلی ها تعهد گرفتند که از زمین های خود محافظت کرده و نسبت به حفاظت از املاک شان کوتاهی نکنند .علمای فلسطین توانستند جلو بسیاری از این دست معاملات و فروش زمین به یهودیان را بگیرند . شورای عالی اسلامی روستاهای زیادی از جمله دیر عمر و زیتا و زمین های مشاع روستاهای طیبه ، عتیل و طیره را کاملا خریداری و از فروش زمین در حدود 60 روستای منطقه یافا نیز جلوگیری کرد و با تشکیل نهادهای ملی ، فروش زمین به یهودیان را متوقف ساخت . این شورا صندوق امت را به ریاست احمد حلمی پاشا اقتصاددان فلسطینی تأسیس کرد و از این طریق توانست از فروش زمین های وسیع جلگه ای در شمال شرقی فلسطین جلوگیری کند .

فلسطین در عهد امپراتوری عثمانی

در اواخر قرم نوزدهم مهاجرت یهودیان به فلسطین ابعاد گسترده تری به خود گرفت . یهودیان و صهیونیست های غیر یهودی ، یهودیان سایر نقاط جهان را به مهاجرت به فلسطین ترغیب می کردند. این تلاش ها از قرن شانزدهم میلادی شروع شد تا این که درآغاز سال 1621 . .هزی فنش از وکلای انگلیسی نوشته ای تحت عنوان رستاخیز بزرگ جهانی و فراخوان یهود منتشر ساخت ودرآن از یهودیان خواست در فلسطین اقامت کنند از سوی دیگر ، دانشمندان مسیحی مانند اسحاق نیوتن (1727ـ 1643) ، ژان ژاک روسو(1778ـ1712)، بریستلی (1804ـ 1733) ، شاوسبری و لورانس اولیونت نیز در این باره مطالبی نوشتند و یهودیان را به مهاجرت به فلسطین تشویق کردند .

همچنین شخصیتهای یهودی مانند شبتای بن زفی (1676ـ 1626) ، یهودا قالی (1798ـ 1878) و موزیس هس(1875 ـ 1812) وغیره به این جمع پیوستند و یهودیان را به کوچ به فلسطین فراخواندند . اما با این وجود سفر یهودیان به فلسطین همچنان به خاطر احساسات و عواطف دینی ان ها برای زیارت اماکن متبرکه و یا اقامت در مجاورت آنها و تأسیس نهادهای خیریه بود و به شکل سازمان یافته و در قالب برنامه سیاسی آشکاری صورت نمی گرفت . جمعیت یهودیان در فلسطین در سال 1799 م . تنها حدود پنج هزار نفر بود و این تعداد هم مالک درصد خیلی کم از زمینهای فلسطینی بودند .

انواع اراضی در فلسطین در دوران امپراتوری عثمانی

دولت عثمانی طی چند سال قوانین مختلفی رابه تصویب رساند که به شرح ذیل است:

1ـ قانون اراضی در سال 1858 م . و به دنبال آن تصویب تبصره های الحاقی این قانون .

2ـ تبصره های مربوط به ثبت املاک در سال 1859 و نظام تابو در همین سال .

3ـ الحاقیه نظام تابو در سال 1867 م .

4ـ قانون ثبت املاک قانون تابو در سال 1861 م .

5ـ قانون تملک اراضی توسط خارجیان در سال 1869 م .

به موجب این قانون اراضی دولت عثمانی به پنج بخش تقسیم شد :

1ـ اراضی ملکی (شخصی)

این زمین ها ملک شخصی افراد بود و صاحب آن می توانست هر گونه دخل و تصرفی در آن ها داشته باشد و آن ها را بفروشد یا رهن دهد و یا به دیگری وصیت کند . این زمین ها به دنبال فوت صاحبش به ورثه او منتقل می شد و حز در یک حالت آن هم هنگامی که صاحب زمین ورثه نداشته باشد ، به بیت المال داده می شد .

2ـ اراضی دولتی

این زمین ها جزو بیت المال بود و مراتع ، جنگل ها و رودخانه ها و ... را شامل می شد . در زمان دولت عثمانی کسی غیر از دولت حق دخل وتصرف در این زمین ها را نداشت .دولت به موجب قانون تابو می توانست از این زمین ها را بفروشد قانون اراضی چگونگی تصرف در اراضی دولتی را مشخص کرده و فروش همه زمین های روستا ویا قصبه به یک گروه یا افراد خارج از روستا را ممنوع کرده و تنها این زمین ها به اهالی محل آن هم به صورت فردی و نه دسته جمعی واگذارو سند تابو به افراد داده می شد .در این اسناد چگونگی دخل و تصرف در این زمینه ها مشخص شده بود و شخصی که زمین دولتی به او داده می شد می توانست هر نوع محصول زراعی را درآن بکارد ، اما از کشت درختان انگور و میوه منع می شد وبدون اجازه دولت نمی توانست آن را هبه و یا وقف کند . همچنین در قانون زمین های دولتی بندهایی در خصوص جلوگیری از کوتاهی شخص در نگهداری این زمین ها آمده بود و در صورتی که فرد مالیات این زمین ها را پرداخت نمی کرد ، حق تصرف وی در آن لغو می شد و به مدت سه سال متوالی نمی توانست در آن کشاورزی کند .

3ـ اراضی موقوفه (وقفی)

بیش تر زمین های وقفی در دوران امپراتوری عثمانی مربوط به قرن شانزدهم و زمان حکمرانی سلطان سلیمان قانونی است .این زمین ها ابتدا از زمین های دولتی که سلاطین عثمانی وقف کرده بودند ـ و زمین های وقفی برخی ثروتمندان و یا زمین هایی که برخی کشاورزان به خصوص به دنبال صدور قوانین جدید برای فرار از مالیات وقف کرده بودند ، تشکیل می شد .

اداره زمین های وقفی در دو قرن هفدهم و هجدهم تحت تأثیر فساد اداری دستگاه های دولتی به خصوص اداره اوقاف ـ به علت قرار گرفتن افراد نالایق در رأس این اداره ، قرارداشت دولت پس از این که مستقیما مسئولیت زمین های وقفی را بر عهده گرفت ، تلاش نمود تا جلو این نابسامانی و فساد را بگیرد ، اما با این وجود فساد دستگاه های دولتی ادامه یافت و به دنبال کوتاهی و سهل انگاری دست اندرکاران امر اوقاف تدابیر و تصمیمات حکومت در این باره عملی نشد .

4ـ اراضی عام المنفعه

این زمینه ها عبارت بودند از زمین هایی که عموم مردم اهالی روستا یا مجموعه روستاهای یک منطقه از آن ها استفاده می کردند و بر اساس قانون زمین های دولت عثمانی به دو بخش تقسیم می شدند :

1ـ زمین های عام المنفعه مانند جاده ها ، بازارها ، میادین ، دریاها ، دریاچه ها ، رودخانه ها ، چشمه ها ، مجاری آب های دره ها و غیره .

2ـ زمین های عام المنفعه ای که اهالی یک روستا ، یا قصبه و یاچند روستا و قصبه از آن ها استفاده می کردند . از جمله مراتع ، دشت ها و جنگل ها

قانون اراضی چگونگی استفاده از این زمین ها را مشخص کرده بود و براساس آن کسی حق احداث ساختمان ، کاشت درخت در اماکن عمومی را نداشت و هر گونه تصرف در این زمین ها تصرف در ملک غیر قلمداد و مطابق قانون با آن برخورد می شد.

5ـ اراضی موات

زمین های خالی از سکنه و دست نخورده و به دور از آبادانی را اراضی موات می نامند . کسی از این زمین ها استفاده نمی کند و از آن اهالی روستاها و قصبات هم نیست . همچنین کسی برای گرفتن سند تابو برای بهره برداری از این زمین ها ـ مانند آنچه برای زمین های کوهستانی اتفاق افتاد ـ اقدام نمی کرد . بنا به قوانین عثمانی این اراضی به زمین هایی اطلاق می شد که یک یا نیم مایل و یا نیم ساعت پیاده روی از مناطق آباد و عمرانی دور بودند .

قانون اراضی عثمانی به مردم این اجازه را می داد که این زمین ها را احیا کنند، البته شرط این که احیای آن ها سه سال بیش تر طول نکشد ودر صورتی که در طول این مدت اصلاح نمی شد و آماده بهره برداری نبود، به فرد دیگری واگذار می شد . اما اگر شخصی یک زمین موات را به اذن حکومت احیا می کرد ، می بایست هزینه سند تابو را پرداخت می نمود .

قوانین مربوط به اراضی فلسطین در دوران عثمانی

قانون اراضی عثمانی صادره در سال 1858 م .

دولت عثمانی از طریق صدور قانون اراضی در سال 1858 کنترل خود بر زمین ها را شدت بخشید و هر گونه تصرف در زمین ها بنا به قوانین مشخصی که حکومت وضع می کرد ، صورت می گرفت . همچنان که دیدید دولت عثمانی با تصویب قوانینی ، زمین ها را به چند بخش تقسیم کرد و برای هر بخش هم احکام و قوانین خاص خود را وضع نمود .

این قانون استفاده از این زمین ها را با توجه به عرف حاکم بر منطقه مشخص می کرد و در برخی اوقات هم حق تصرف وبهره برداری از طریق اسناد مورد تأیید قضات و در غیر این صورت از طریق وضع ید و تصرف در آن مشخص می شد در صورت وقوع اختلاف و نزاع میان کشاورزان گواهی و شهادت اهالی روستا فصل الخطاب این اختلافات بود . البته همین مسأله به وقوع اختلافات و نزاع های طولانی میان کشاورزان منجر می شد و صدور قانون تابو و ملحقات آن را به دنبال داشت .

قانون ثبت املاک (تابو) 1861 م .

کشاورزان از ثبت زمین های خود شانه خالی می کردند و برخی خانواده ها مساحات وسیعی در شهرها و روستاها را تصاحب نمودند . همزمان با صدور قانون اراضی و قوانین الحاقی آن در مورد ثبت اراضی خانواده های دیگری با استفاده از فرصت به وجود آمده از خودداری کشاورزان نسبت به ثبت زمین هایشان سوء استفاده کردند و مساحات وسیعی را به نام به ثبت رساندند.

دولت عثمانی درصدد بود تا قدرت و سلطه خود بر زمین ها را تثبیت کند و از نقش مالکان بزرگ و عشایر بکاهد . اما در واقع شکست خورد و این مسأله باعث ظهور طبقه دیگری از مالکان بزرگ شد که به تبع آن تعدیلاتی در قوانین اراضی سال 1913 صورت گرفت. به موجب این تعدیلات افراد می توانستند که بنا به شرایط خاصی صاحب زمینهای دولتی شوند و شرکت ها هم می توانستند از این زمین ها خریداری کنند . در نتیجه اصلاحات به عمل آمده در قوانین مربوط به مالکیت اراضی ، کشاورزان می توانستند به مدت ده سال در زمین های دولتی و 36 سال در زمین های وقفی کشت و کار کنند . مالکان بزرگ با سوء استفاده از این قوانین مساحات گسترده ای از این نوع زمین ها را تصاحب و برای آن ها هم سندمالکیت تهیه کردند . این قوانین عامل اصلی انتقال مالکیت این نوع زمین ها از دولت و اوقاف به اشخاص حقیقی بود .

قانون تملک زمین در فلسطین توسط اتباع خارجی در سال 1869

قبل از تصویب قانون تملک اراضی توسط خارجیان در سال 1869 م . آن ها تنها از امتیازاتی تجاری در دولت عثمانی برخوردار بودند و نمی توانستند زمین خرید و فروش کنند اما در نتیجه فشار کشورهای اروپایی و افزایش بدهی ها و ضعف دولت عثمانی ، این دولت با صدور قوانینی تملک اراضی توسط افراد ، موسسات و شرکت های خارجی در همه اراضی تابع امپراتوری عثمانی در شهرها روستاها و دیگر مناطق را مجاز اعلام کرد . به دنبال تصویب این قانون کشورهای اروپایی مانند انگلستان ، فرانسه و روسیه شمار زیادی از اتباع خود را برای اقامت به فلسطین اعزام کردند و در آنجا زمین هایی خریداری کرده و شهرک هایی برای خود ساختند کلیساهای اروپا نیز مساحات گسترده ای از این زمین ها را خریدند وبا هدف ایجاد بازار سیاه و کسب سود بیشتر قیمت زمین ها در قدس ، یافا و حیفا را افزایش دادند.

تدابیر امپراتوری عثمانی برای ممانعت از اسکان یهودیان در فلسطین

1ـ حکومت عثمانی در سال 1887 استان قدس را از حیطه نظارتی سوریه خارج ساخت و خود برای نظارت هر چه بهتر و توجه بیشتر به این منطقه مستقیماً آن را تحت نظارت حکومت مرکزی باب عالی قرار داد . علی رغم این که شماره یهودیانی که از سال 1887 تا 1914 کشورهای خود به وی‍ه روسیه و اروپای شرقی را ترک کرده بودند ، به دو میلیون و 366 هزار و 941 نفر رسید ، اما تنها 55 هزار نفر از آن ها یعنی 32/2 درصد توانستند به فلسطین مهاجرت کنند . اکثریت آن ها به آمریکا، اروژای غربی و آمریکای جنوبی مهاجرت نمودند . این مسأله خود بر موفقیت نسبی حکومت عثمانی در جلوگیری از مهاجرت یهودیان به فلسطین تأکید دارد .

2ـ حکومت مرکزی به کنسولگری های خود دستور داد تا به اطلاع یهودیانی که خواهان مهاجرت به فلسطین هستند .برسانند که نمی توانند به عنوان تبعه خارجی در فلسطین اسکان یابند و باید برای اقامت در فلسطین تابعیت دولت عثمانی را کسب و به قوانین جاری در ایالت هایی که خواهان اقامت در آن ها هستند پایبند باشند .

اما با وجود این سیاست حکومت عثمانی ، فعالیت اسکان و شهرک سازی یهودیان در فلسطین پیشرفت قابل ملاحظه ای داشت . عوامل زیادی از جمله حمایت کنسولگری های خارجی و پرداخت رشوه به برخی کارکنان دولت عثمانی که برخی اوقات تسلیم فشارهای پیاپی طرف های خارجی می شد ند، در این زمینه دخیل بودند ، یهودیان هیچ وقت از خرید زمین و احداث شهرک در فلسطین دست نکشیدند و با جدیت زیاد به این کار ادامه می دادند .

3ـ تأسیس سازمان جهانی صهیونیسم world Zionist Organization و تشکیل اولین کنگر جهانی آن در بال سوئیس در تاریخ 27 تا 29 آگوست 1897 به ریاست تئودور هر تزل گام نخست صهیونیست ها برای اجرای توطئه های صهیونیسم برای بر ژایی دولتی یهودی در سرزمین فلسطین قلمداد می شود هرتزل برای عملی شدن پروژه صهیونیسم بر تماس با دیپلمات های کشورهای جهان حریص بود و تلاش می کرد که موافقت قدرت های بزرگ جهانی به حصوص انگلستان را با این طرح خود جلب کند با توجه به منافعی که این طرح برای استعمار صلیبی غرب داشت ، هرتزل تلاش نمود تا دولت عثمانی را به فروش بخشی از فلسطین به یهودیان و دادن خود مختاری به آن ها به تحت حاکمیت حکومت عثمانی و اجازه به یهودیان برای مهاجرت به فلسطین اقناع کند . همه این درخواست ها در مقابل پیشنهاد کمک مالی هنگفت و بسیار فریبنده ای صورت می گرفت و در آن حال هم دولت عثمانی به شدت به این اموال نیاز داشت . اما سلطان عبدالحمید دوم (1876 تا 1909) به شدت با این درخواست ها مخالفت کرد و در مقابل توطئه های یهودیان ایستادگی کرد و در پاسخ به این پیشنهاد هرتزل گفت : به او نصیحت می کنم که این فکر را از ذهنش دور کند . نمی توانم حتی یک وجب از خاک فلسطین را بفروشم. چرا که ملک من نیست ، بلکه از آن ملت اسلام است . ملتم با جانفشانی و دادن خون های زیاد این امپراتوری را به دست آورده اند و با خون خود نیز آن را تقویت کردند و همچنان با خون خود از آن محافظت می کنیم و به حدی اجازه نمی دهیم که از آن غصب کند . یهودیان بیلیون های پول شان را نزد خود نگه دارند و در صورتی که امپراتوری عثمانی تجزیه شد ، یهودیان بدون پرداخت چیزی فلسطین را به دست می آورند. اما این امپراتوری مگر از روی اجساد ما تجزیه شود . هرگز به هر هدف و غرضی که باشد اجازه نخواهیم داد که سرزمین های اسلامی تکه تکه شوند .

جنگ جهانی اول و بیانیه بالفور

با شروع جنگ جهانی اول در سال 1914 جمعیت یهودیان در فلسطین حدود 80 هزار نفر بود ، اما حمایت یهودیان از انگلستان و متفقین علیه عثمانی باعث شد که عثمانی ها در طول جنگ 1914 تا 1918 عرصه را بر یهودیان تنگ کنند و جلوی فعالیت های ان ها در فلسطین را بگیرند . بنابراین جمعیت یهودیان در پایان جنگ به 55 هزار نفر کاهش یافت . بریتانیا با در پیش گرفتن سه نوع سیاست متناقض و متضاد درصدد تضمین نفوذ خود در بلاد شام و عراق برآمد و به خاطر تحقق اهداف خود و پیروزی در جنگ توجه زیادی به این تناقضات نمی کرد .

سیاست اول : مذاکره با شریق حسین بن علی امیر حجاز نامه های حسین ، مکماهون ژوئن 1915 مارس 1916 جهت ترغیب او به تلاش برای قیام کشورهای عربی علیه عثمانی ها در مقابل استقلال بیش تر مناطق جزیره العرب و سرزمین شام و عراق و حکمرانی شریف حسین بر این مناطق .

سیاست دوم : مذاکره با فرانسه در مورد آینده عراق و سرزمین شام روسیه هم بعداً به این مذاکرات پیوست .

در جریان این مذاکرات معاهده سایکس پیکو Agreement Sykes-Picot در مه 1916 به امضای طرف های مذاکره کنند رسید و براساس آن بیشتر عراق و شرق اردن و منطقه حیفا در فلسطین به انگلیس و در مقابل هم لبنان و سوریه به استعمار فرانسه واگذار شد با توجه به نظر کلیه طرف ها ، توافق شد که سرزمین فلسطین تحت نظارت بین المللی اداره شود .

سیاست سوم : گفت و گو با سازمان جهانی صهیونیسم درباره آینده فلسطین .

نیاز مبرم بریتانیا به استفاده از نفوذ گسترده یهودیان در آمریکا برای واداشتن این کشور به حمایت از متفقین در جنگ انگلیسی ها را به مذاکره با جنبش صهیونیسم مجبور ساخت . این امر در مارس 1917 اتفاق افتاد و آمریکا از متفقین حمایت کرد .

علاوه برآن یهودیان و صهیونیست ها از طریق هربرت ساموئل یهودی وزیر کشور ، لوید جرج نخست وزیر صهیونیست زده و بالفور وزیر امور خارجه نفوذ زیادی در حکومت بریتانیا داشتند . نتیجه این نفوذ صدور بیانیه بالفور در 2 نوامبر 1917 بود. براساس این بیانیه بریتانیا متعهد شد که وطنی ملی برای یهودیان درفلسطین ایجاد کند . این بیانیه و وعده به یهودیان از عجیب ترین و شگفت انگیزترین وعده ها در طول تاریخ بشر است . این بیانیه کاملا با معاهدات و پیمان نامه های بین المللی تعارض داشت و صادر کنندگان آن صاحبان اصلی یک سرزمین را قربانی منافع پلید خود کردند . بریتانیا متعهد شد سرزمینی را که مالک آن نیست به مردمی که استحقاق آن را ندارند ببخشد. این اتفاق زمانی افتاد که بریتانیا مدعی دفاع از ارزش ها و اصول انسانی بود .

متن بیانیه بالفور :

2 نوامبر 1917 م .

عزیزم لورد روچلد

بسیار مایه خوشحالی است که به نیابت از حکومت اعلی حضرت مطلب زیرا را که تأمین کننده آرزوهای یهودیان و صهیونیست هاست و به وزارت امور خارجه پیشنهاد و با آن موافقت شده است ، به اطلاع جنابعالی برسانم .

حکومت اعلی حضرت به موضوع تأسیس وطنی ملی برای ملت یهود در فلسطین به دیده موافق می نگرد و نهایت سعی خود را برای تحقق این هدف به کار می گیرد ، مشروط بر این که هیچ گونه اقدامی که ناقض حقوق مدنی و دینی پیروان دیگر ادیان غیر یهودی در فلسطین و حقوق و وضعیت سیاسی یهودیان در کشورهای دیگر باشد ، صورت نگیرد .

بسیار خرسندم اگر اتحادیه هیأت های صهیونیستی را در جریان این مطلب قرار دهید.

ارادتمند شما

آرتور بالفور

مقاومت فلسطینیان در برابر پرو‍ژه صهیونیسم در عهد امپراتوری عثمانی

مقامت علیه فعالیت های شهرک سازی یهودیان در فلسطین از همان زمان آغاز اجرای طرح صهیونیسم در فلسطین شروع شد و از اولین مراحل اجرای این طرح در زمان امپراتوری عثمانی ، درگیری هایی میان کشاورزان فلسطینی و شهرک نشینان یهودی در سال 1886 روی داد و وقتی رشاد پاشا به عنوان حاکم قدس انتخاب شد و نسبت به صهیونیست ها ابراز ارادت و محبت کرد ، تعدادی از شخصیت های معروف قدس در مه 1890 نامه های اعتراض آمیزی علیه او نوشتند و در 24 ژوئن 1891 نیز نامه اعتراض آمیزی در این خصوص برای صدر اعظم نخست وزیر دولت عثمانی ارسال کردند و در آن خواستار ممانعت از مهاجرت یهودیان روسی به فلسطین و تحریم تملک اراضی توسط آن ها شدند . علمای فلسطین و نمایندگان آن ها در حکومت عثمانی و روزنامه های فلسطین خطر اسکان یهودیان در فلسطین را گوشزد کردند و خواستار اتخاذ تدابیر لازم برای مقابله با این مسأله شدند .شیخ محمد طاهرالحسینی مفتی قدس در سال 1897 در رأس کمیته ای محلی و با اختیاراتی که حکومت عثمانی به وی داده بود ، روند انتقال مالکیت اراضی در استان قدس را به دقت مورد برسی و تحت نظر قرار داد و از فروش زمین های زیادی به یهودیان جلوگیری کرد . شیخ سلیمانی تاجی فاروقی بنیانگذار حزب ملی عثمانی در سال 1911 و افراد مشهوری نیز فاروقی بنیانگذار حزب ملی عثمانی در سال 1911 و افراد مشهوری نیز چون یوسف خالدی ، روحی خالدی ، سعید الحسینی ونجیب نصار هر کدام جداگانه نسبت به خطر صهیونیسم هشدار داده بودند .

زمین هایی که یهودیان در عهد عثمانی تملک کردند

همزمان با شکل گیری مسأله و مشکل یهودیان در اروپا وتشدید دشمنی با آن ها به خصوص در روسیه و اروپای شرقی و تدوین راهبرد صهیونیسم ، شمار مهاجران یهود به فلسطین و اسکان آن ها در این سرزمین به خصوص در دو دهه اخیر قرن نوزدهم روند فزونی یافت . یهودیان در این زمان احداث شهرک های کشاورزی مانند شهرک بتاح تکفا که در سال 1878 ساخته شد و مجدداً در سال 1882 بازسازی شد و ریشون لیتسون و زخروف یعقوب در سال 1882 را آغازکردند . سپس شهرک های دیگری با حمایت مالی روچیلد میلیوتر مشهور یهودی احداث و صندوق ملی یهودیان کرین کایمیت هم توسط سازمان جهانی صهیونیسم تأسیس شد . همزمان با پایان دوران دولت عثمانی در فلسطین در سال های 1917 و 1918 یهودیان 420 هزار دونم یعنی 42 هکتار زمین معادل 56/1 درصد مساحت فلسطین را در اختیار داشتند . یهودیان این مقدار زمین را هم که دولتی بود . به بهانه های مختلفی از جمله اصلاح آن و تأسیس آموزشگاه های کشاورزی به دست آوردند و احیاناً هم آن ها را خریداری می کردند و با سوء استفاده از فساد دستگاه اداری دولت عثمانی در آن زمان از پرداخت رشوه برای رسیدن به مقاصد شوم خود بهره جستند .

وضعیت فلسطین تحت اشغال نظامی بریتانیا

فلسطین در پایان جنگ جهانی اول و شکست دولت عثمانی و پایان عمر این امپراتوری پس از چند قرن متوالی به قیومت انگلستان درآمد . بریتانیا حکومت نظامی در فلسطین تشکیل داد و از سال 1917 تا 1920 آن را به چند ایالت تقسیم و برای هر ایالت هم یک حاکم نظامی انگلیسی منصوب کرد . هر حاکم هم با حاکم نظامی قدس در ارتباط بود و حاکم نظامی قدس نیز تحت نظر فرماندهی کل ارتش بریتانیای کبیر در قاهره عمل می کرد در سال 1922 فلسطین به 3 منطقه شمالی ، جنوبی و استان قدس تقسیم شد .

حکومت نظامی بریتانیا از زمان تشکیل در فلسطین تصمیمات متعددی اتخاذ کرد و ژنرال مونی در 8 مه 1918 طی دستوری از خرید و فروش زمین های ویژه دولت جلوگیری و دفاتر ثبت اراضی و املاک موسوم به دفاتر تابو را بست . علت آن هم این بود که مقامات ترک در جریان عقب نشینی به دمشق تمامی اسناد و مدارک دفاتر تابو را با خود برده بودند . البته حکومت بریتانیا توانست بخشی از این اسناد به ویژه دفاتر مربوط به مناطق نابلس و قدس را در سال 1919 با مساعدت فرانسوی های در سوریه بازگرداند . در این میان اسناد مربوط به زمین های قدس مفقود شد و اسناد زمین های حیفا ، عکا، الخلیل ، جنین ، ناصره ، صفد ، طبریا ، و طولکرم سالم ماندند اما کامل نبودند .

همچنین عاملی که حکومت نظامی بریتانیا در فلسطین را به اتخاذ چنین سیاستی وادار کرد ، این بود که وایزمن در تاریخ 9 نوامبر 1918 م . با ارسال یادداشتی از وزارت امور خارجه انگلیس خواست که کمیته ای با عضویت نمایندگان جنبش صهیونیسم برای بررسی مسائل مربوط به مالکیت زمین در فلسطین تشکیل دهد تا این کمیته از طریق تهیه نقشه و اسناد زمین ها و بررسی قوانین مربوط به آن و امکان تعدیل آن ها ، ابتدا از زمین های فلسطین نقشه برداری کرده و سپس نقشه برداری نهایی از این زمین ها را انجام دهد . وایز من در این یادداشت خاطر نشان کرده بود که زمین های زیادی غیر قابل سکومت هستند و مساحات گسترده ای زمین حاصلخیز وجود دارد که هیچ نوع محصولی در آن ها کشت نمی شود و کمتر از میزان بهره وری این زمین ها از آن ها برداشت می شود . وی مدعی شده بود که کشاورز فلسطینی قادر به کشاورزی در زمین های خود نیست و مالک زمینی است که توان کشت و زرع در آن را ندارد . در این یادداشت به 250000 هزار هکتار زمین های دولتی و زمین های آماده کشت و اراضی کشاورزی که بخشی از آن توسط صاحبانش زیر کشت رفته بود اشاره شده بود وایزمن معتقد بود که در صورت عملی شدن این طرح فواید زیادی به دست خواهد آمد .

این گونه پیداست که یهودیان توانستند علی رغم بسته شدن دفاتر ثبت اراضی ، زمین هایی را خریداری کنند . این مسأله به خوبی در دو فرمان ژنرال مونی نمایان است . دستور اول در اول نوامبر در سال 1918 تحت عنوان فرمان شماره 75 و دستور دوم تحت عنوان فرمان شماره 76 در 18 نوامبر صادر شد . وقتی حکومت نظامی انگلیس در فلسطین پی برد که کار خرید و فروش زمین به صورت غیر قانونی صورت می گیرد ، در این دو دستور سازو کارهای انتقال مالکیت زمین را مشخص کرد . دستور شماره 76 توضیح داده است که کلمه دخل و تصرف به معنای خرید و فروش، رهن ، فک رهن ، وقف و هر نوع تصرف دیگر در اموال غیر منقول است .

بنا به این دستور هیچ کس حق انتقال زمین های خود را قبل از بازگشایی دفاتر تابو نداشت و هر گونه انتقال مالکیتی که مخالف با این منشور بود ، باطل و بلااثر تلقی می شد .

در دوران حکمرانی هربرت ساموئل نماینده انگلستان در فلسطین قوانین جدیدی صادر شد و برای تسهیل روند واگذاری زمین به یهودیان تغییراتی در قوانین عثمانی اعمال شد .

این مرحله همزمان با اشغال بئرالسبع در تاریخ 31/10/1917 م . و اولین شکست دولت عثمانی در فلسطین آغاز شد. به دنبال این شکست بیانیه بالفور در تاریخ 2/11/1917 م . صادر شد و انگلستان قدس را در دسامبر همین سال اشغال کرد . این گونه کل فلسطین به اشغال نیروهای انگلیسی درآمد .

سپس هیأت صهیونیستی به ریاست وایزمن به اشغالگران انگلیسی پیوست و کمیته ای متشکل از رهبران بلند پایه صهیونیسم را تشکیل داد تا طرح آماده خود در مورد ایجاد وطن ملی برای یهودیان در فلسطین از طریق اشغال اراضی فلسطین ، سیطره بر منابع آبی و معدنی و تضعیف اقتصاد آن را به اشغالگران انگلیسی ارائه دهد و براساس مقوله و شعار معروف خود یعنی سرزمین بدون ملت برای ملتی بدون سرزمین عملیات اسکان و جایگزینی اسکان یهودیان و کوچاندن فلسطینیان را به سرانجام برساند . هدف صهیونیستها از طرح این شعار منحرف کردن افکار عمومی جهانیان از اهداف توسعه طلبانه و خوی تجاوزگری خود بود . اهدافی که براساس سیاست معروف شان یعنی تجمع و یورش دنبال میشد . صهیونیست ها مناطق را یکی پس از دیگری مصادره و مهاجران یهودی را در آن ها اسکان می دادند و با زمین های زیادی را برای جذب هر چه بیشتر مهاجران یهود تصاحب می کردند . این سیاست آن ها پایانی نداشت . صهیونیست ها از آغاز به شدت تلاش میکردند تا پوششی قانونی و سیاسی برای دولتی که قرار بود تشکیل شود ، فراهم کنند . همچنین با ایجاد نوعی تعهد بین المللی برای تشکیل چنین دولتی مقدمات برپایی آن را فراهم کردند .

هر چه خواستند به آن دست یافتند . اولا به وعده بیانیه بالفور در مورد ایجاد وطن ملی برای یهودیان دست یافتند و سپس توانستند این بیانیه را به تعهدی بین المللی تبدیل کنند تا این که در نهایت جامعه ملل با قیومت بریتانیا بر فلسطین موافت کرد و حکومت انگلستان نیز عملا به اجرای طرح های هیأت اعزامی صهیونیست ها که در سال 1918 وارد فلسطین شده بودند پرداخت علاوه بر آن نیز انگلستان مشروعیت آژانس یهود در دادن مشورت به مقامات انگلیسی و کمک به آن ها در اجرای مقتدرانه این طرحها را مورد تأیید قرار داد . می توان این اقدام را گامی در راستای تشکیل دولت یهودی با پوشش انگلیسی توصیف کرد تا این که پایه های این دولت استوار گردد و بتواند در آینده خود مسئولیت اداره کشور را عهده دار شود .

سیاست ها و اقدامات اشغالگران انگلیسی در فلسطین

مقامات انگلیسی چه مقامات نظامی از سال 1917 و چه مقامات سیاسی از سال 1920 و حتی قبل از کسب مشروعیت بین المللی در رابطه با اشغال فلسطین قوانین بسیار خطرناکی را تصویب و در آن اجرا کردند . این قوانین با کلیه قوانین و عرف بین المللی تضاد داشت .

این سیاست ها و قوانین عبارت بودند از :

1ـ بستن دفاتر ثبت اراضی در تاریخ 18 نوامبر 1917

2ـ منبع هر نوع خرید و فروش به خصوص در مورد اموال غیر منقول

3ـ تعیین مدت سه سال برای اجاره زمین های کشاورزی

هدف از این بند این بود که شخص مستأجر هیچ گونه حق مالکیتی در این زمین ها پیدا نکند .

4ـ در اوائل اکتبر سا 1918 م . منشوری صادر شد که خطرناکترین بند آن ماده شماره 5 بود . در این ماده هر نوع حق تقدم برای اثبات مالکیت اراضی ملغی اعلام شد . براساس قوانین دولت عثمانی هر کسی اراضی موات و یا اراضی دیگر را احیا و اصلاح می کرد ، صاحب آن می شد و می توانست آن ها را بفروشد یا رهن دهد . این زمین ها به وارث متوفی منتقل می شد . البته می بایست که شخص به مدت ده سال متوالی در این زمین ها کشت و کار می کرد تا صاحب چنین حقوقی شود .

5ـ درسال 1920 هربرت ساموئل یهودی حاکم بریتانیایی فلسطین قانونی تحت عنوان قانون اراضی منتشر ساخت این قانون سنگ زیر بنای تشکیل صهیونیستی به شمار می آید . انگلستان که متعهد به تشکیل چنین رژیمی شده بود ، از این قانون به عنوان ابزاری برای رسیدن به این مهم استفاده کرد .

6ـ در سال 1920 حکومت ساموئل با تلاش بیش تر و فعالیت گسترده تر اجرای طرح های جنبش صهیونیسم را پی گرفت . مهمترین اعمال وی افتتاح دفاتر ثبت اراضی و واگذاری امر نظارت بر این دفاتر به یک صهیونیست به نام نورمان به بنتویچ بود . درهمین سال هم قانون خطرناک مساحت صادر شد و بنتویچ برای مصادره زمین های فلسطینیان فوراً ان را به اجرا گذاشت .

7ـ بستن بانک عثمانی این تنها بانکی بود که به کشاورزان وام با بهره پایین می داد.

8ـ اعمال مالیات های سنگین بر فلسطینیان کشاورزان فلسطینی که میانگین درآمدشان کمتر از هر قشری بود ، براساس این قانون بیشترین مالیات را پرداخت می کردند .

9ـ مقامات حاکم بر فلسطین با هدف مشروعیت بخشیدن به روند غصب زمین ها تحت لوای قانون قوانین قبلی را کاملا تغییر دادند و قوانین جدیدی را تصویب کردند .

10ـ وارد آوردن خسارت های سنگین به کشاورزان از طریق واردات محصولات کشاورزی قبل از فروش محصولات کشاورزان فلسطینی ، همین مسأله باعث تراکم بدهی های کشاورزان و احیاناً ورشکستگی آن ها می شد . به نحوی که حدود 75 درصد آن ها دیگر قادر به پرداخت مالیات نبودند . علاوه بر این گونه اقدامات ظالمانه شمار زیادی از کشاورزان به صورت دسته جمعی زندانی و به شدت شکنجه و به پرداخت غرامت های سنگین محکوم می شدند .

11ـ همچنین 86 هزار خانواده پس از تخریب و به آتش کشیده شدن منازلشان توسط یهودیان و نیروهای انگیسی آواره شدند و هزاران نفر هم در زیر چرخ خودروهای زرهی انگلیسی ها و پای اسب ها له شدند تنها گناه آن ها مخالفت با تخلیه زمین هایشان بود . شما خواننده محترم ملاحظه می فرمایید که در این انتفاضه هم چطور فلسطینیان به خاطر دفاع از سرزمین و خاک خود در همه جای فلسطین جنین رفح نابلس و غزه و ... قربانی می شوند.

12ـ حکومت بریتانیا در فلسطین زمین های عرب ها را به یهودیان اجاره می داد و یا برای همیشه به آن ها هبه می کرد . همچنین امتیازات زیادی به یهودیان داد و آن ها با استفاده از این امتیازات توانستند منابع اقتصادی و آبی و معدنی فلسطین را در اختیار خود بگیرند . از سوی دیگر ، به شرکت های نفتی آمریکا امتیاز بهره برداری از نفت به مدت 70 سال داده شد .

حکومت انگلیس کلیه درهای فلسطین را به روی انگلیسی ها و یهودیان برای لوله کشی این سرزمین و چپاول منابع خدادادی آن بازگذاشت .

13ـ نزول خوران یهودی سهم عمده ای در ورشکسته کردن کشاورزان فلسطینی داشتند. آن ها در مقابل پرداخت وام به فلسطینیان حدود 200 درصد سود می گرفتند که همین مسأله باعث شد فلسطینیان قادر به پرداخت دیون خود نباشند . بنابراین یهودیان زمین های آن ها را در عوض وام های خود درمزایده ها و مناقصات خریداری می کردند . صهیونیست ها از فروش این زمین ها به عنوان حربه ای تبلیغاتی برای ترویج این ایده که فلسطینیان زمین های خود را فروخته اند استفاده می کردند . علاوه بر آن زمین هایی که مالکان بزرگ عرب به یهودیان فروختند .در کل 1 درصد فلسطین را شامل می شود در بخش دیگر این نوشتار به این موضوع پرداخته می شود .

اداره اراضی جنایت های زیادی در حق فلسطینیان مرتکب شد و به شیوه های مختلف و با استفاده به قوانین عجیب و غریبی زمین های عرب ها را مصادره می کرد . گفتنی است که اداره اراضی در سال 1920 با اداره کشاورزی آموزشگاه کشاورزی و هیأت صهیونیستی ادغام شد .

قوانین صادره از حکومت قیومت در مورد اراضی فلسطین

1ـ قانون انتقال مالکیت اراضی

به موجب این قانون انتقال مالکیت اراضی منوط به موافقت حکومت نظامی بریتانیا در فلسطین بود . براساس این قانون هیچ کس حق نداشت بیش از 300 دونم زمین کشاورزی به ارزش 3000 جنیه مصری داشته باشد . همچنین هر فلسطینی نمی توانست بیش از 30 دونم هر دونم معادل 1000 متر مربع است زمین در شهر داشته باشد و مالک هم می بایست مقیم فلسطین می بود و خود شخصاً به کشاورزی در زمین هایش می پرداخت .

2ـ قانون اراضی متروکه در سال 1921 م .

حکومت انگلستان در فلسطین با صدور این قانون تلاش نمود تا هر چه بیشتر زمین های کشاورزان عرب را مصادره کند . به خصوص این که بیش تر این زمین ها درسال های جنگ مورد بهره برداری قرار نگرفتند . حکومت بریتانیا با سوء استفاده از این وضعیت و به بهانه این که این زمین ها سه سال بدون هیچ کشت و کاری رها شده اند ، آن ها را مصادره کرد . این قانون عطف به ما سبق شد و تمامی زمین های رها شده نیز که کشاورزان آن ها را اصلاح و احیا کرده بودند ، به این بهانه مصادره شدند . هدف از این همه اقدامات ظالمانه تسهیل روند اسکان و مهاجرت یهودیان و گذاشتن سنگ بنای وطنی ملی برای آن ها بود .

3ـ قانون اراضی موات درسال 1921 م .

براساس این قانون به هر کس که بدون اجازه مدیر اداره اراضی ، زمین موات را احیا و در آن کشت می کرد ، سند مالکیت داده نمی شد و محاکمه می شد .

4ـ قانون محاکم اراضی 1921 م .

هربرت ساموئل حاکم انگلیسی فلسطین این قانون را برای بررسی مالکیت اراضی و حل اختلاف مربوط به مالکیت زمینها صادر کرد و نورمان بنتویج را مسئول نظارت و اداره این محاکم کرد .

5ـ قانون اراضی جنگلی

این قانون به عنوان پوششی برای مصادره زمین های فلسطینیان به اجرا درآمد تا این زمین ها به اراضی دولتی ضمیمه شود و به راحتی در اختیار یهودیان قرار گیرند .

6ـ قانون لغو مالکیت

براساس این قانون هر سرمایه گذاری که می خواست طرحی را در یک قطعه زمین اجرا کند، این حق را داشت که با صاحب این زمین مذاکره کند و با او به توافق برسد تا طرح خود را در زمین او اجرا کند در صورت حاصل نشدن توافق شخص سرمایه گذار می توانست شکوائیه ای در این خصوص تنظیم و به نماینده بریتانیا در فلسطین تقدیم کند . نماینده انگلیس نیز بنا به صلاحدید خود دستور لغو مالکیت آن شخص بر زمین را صادر می کرد و به شخص سرمایه گذار اجازه دخل و تصرف در آن را می داد .

مقاومت و وضعیت سیاسی فلسطین تحت اشغال نیروهای انگلیسی

جنبش ملی فلسطین از 1918 تا 1929

جنبش ملی فلسطین به خصوص از سال 1918 تا 1929 م . بر مقاومت مسالمت آمیز با پروژه صهیونیسم تأکید داشت و تلاش می کرد که دولت انگلیس را به صرف نظر از وعده بالفور اقناع کند و همچنان به لغو این وعده امیدوار بود . از سوی دیگر ، جنبش صهیونیسم هم به اقدامات عملی خطرناکی دست نزده بود . همچنین رهبری فلسطین در آن زمان معتقد بود که فلسطینان ابزارهای لازم برای تحمیل خواست خود بر انگلیسی ها را در اختیار ندارند.

رهبری فلسطین هم از اراده ای قوی برای استفاده از روش های شدید تر علیه انگلیسی ها برخوردار نبود . نداشتن مهارت سیاسی و رقابت های عشیره ای بر سر رهبری میان طایفه حسینیه و نشاشیبیه که انگلیس در برانگیختن ان نقش عمده ای داشت ، به نوبه خود جنبش ملی فلسطین را تضعیف کرد . اما این تأثیری در موضع اصولی فلسطینیان در قبال پروژه صهیونیسم و استعمار بریتانیا و مطالبات سیاسی ملی نداشت .

از سوی دیگر ، رهبری فلسطین اولین هیأت اعزامی خود را در ژوئن 1921 به لندن فرستاد . این هیأت با ونستون چرچیل وزیر مستعمرات انگلیس و تعدادی از مقامات انگلیسی دیدار کرد . اما انگلیس توجهی به خواسته های این هیأت نکرد و تلاش های آن بی فایده ماند .

درپنجمین کنگره فلسطین در تاریخ 25ـ22آگوست 1922 میثاق و پیمانی ملی به تصویب شرکت کنندگان رسید . آن ها بدین شیوه سوگند یاد کردند : ما نمایندگان ملت عرب فلسطین در پنجمین کنگره فلسطین در نابلس در پیشگاه خداوند و در برابر تاریخ و ملت خود سوگند یاد می کنیم که به تلاش های خویش برای رسیدن به استقلال سرزمین مان ادامه دهیم و از وسایل و ابزارهای مشروع برای تحقق وحدت ملی بهره جوییم . به هیچ وجه ایجاد وطن ملی برای یهودیان را نخواهیم پذیرفت و با مهاجرت آن ها به فلسطین هم به شدت مخالف هستیم .

در طول این سال ها 1918 تا 1929 سه قیام مردمی و به عبارت دیگر سه انتقاضه روی داد که کاملا از خشم زیاد ملت فلسطین نسبت به طرح صهیونیسم حکایت داشت . هدف این انقلاب ها اعلام خشم مردم نسبت به اقدامات یهودیان بود و تلاش شد تا بنا به دلایل مذکور از برخورد با انگلیسی ها اجتناب شود . اما انگلیسی ها نقش اساسی در سرکوب این انقلاب ها داشتند . انقلاب پیامبر موسی در تاریخ 10ـ4 آوریل 1920 م . در قدس منجر به کشته شدن پنج یهودی و شهادت پنج فلسطینی و زخمی شدن 24 نفر از انقلاب یافا هم در تاریخ 1 مه 1921 به وقوع پیوست و تا پانزدهم همین ماه ادامه داشت . این قیام از یافا شروع شد و بخش هایی از شمال فلسطین را فرا گرفت . در جریان این قیام مردمی 47 صهیونیست کشته و 146 نفر دیگر هم زخمی شدند . همچمین 48 فلسطینی شهید و 73 نفر دیگر زخمی شدند . قیام براق نیز در 15 آگوست 1929 شعله ور شد و تا دوم دسامبر همین سال ادامه داشت . مسلمانان برای دفع تجاوزات یهودیان به دیوار براق دیوار غربی مسجد مبارک الاقصی دست به این قیام زدند این قیام همه مناطق فلسطین را در بر گرفت و در جریان آن 133 یهودی کشته و 339 نفر دیگر زخمی شدند همچنین 116  فلسطینی شهیدو 232 نفر دیگر هم در این انتفاضه زخمی شدند بیشتر فلسطینیان در این سه قیام به دست نیروهای انگلیسی کشته و زخمی شدند . حاج امین الحسینی مفتی قدس نقشی اساسی در قیام های مردمی پیامبر موسی و براق داشت اما رهبری سیاسی فلسطین همچنان روش های مسالمت آمیز را در پیش می گرفت و تلاش می کرد که مردم را آرام کند در این جا باید به این مطلب مهم هم اشاره کرد که شخصیت های اسلامی این سه انقلاب را راهبری می کردند و این قیام ها در برانگیختن احساسات ملی مردم علیه صهیونیست ها و طرح های آن ها بسیار موثر واقع شدند .

جنبش ملی فلسطین از 1929 تا 1939

قیام براق در سال 1929 یک دهه جدید از مقامت و مبارزه شدید با صهیونیست ها و استعمار انگلستان بود . اوج این مقامت ها را می توان در انقلاب بزرگ فلسطین 1939 ـ 1936 مشاهده کرد . ضمناً در این دهه خطر حضور یهودی ها و صهیونیست ها در فسطین هر چه بیش تر افزایش یافت . به ویژه آنکه پس از مهاجرت بیش از 152 هزار یهودی درسال های 1935 ـ 1930 شمار یهودیان ساکن فلسطین که تا سال 1929 ، 156 هزار نفر بود ، در این دوره تا میزان دو برابر افزایش یافت . بیش تر مهاجران جدید را یهودیان آلمانی تشکیل می دادند که اصولا بازرگان ، تاجر و یا دانشمندان متخصص در زمینه های مختلف بودند . گفتنی است که در همین دوره یهودیان توانستند 229 هزار دونم از اراضی فلسطینی ها را در اختیار بگیرند و برای رسیدن به مقاصدشان اقدام به قاچاق اسلحه کردند که دو مورد ازآن در تاریخ 15 مارس 1930 و 16 اکتبر سال 1935 لو رفت .

نیمه اول دهه سی شاهد افزایش فعالیت های سیاسی و ملی فلسطینی ها در صحنه های مختلف و همچنین مبارزه مستقیم و گسترده با انگلستان به عنوان منشأ اصلی تمام مصیبت ها و گرفتاری های ملت فلسطین بود . در این دوره احزاب مختلفی در فلسطین شکل گرفتند . نخستین حزب به نام استقلال در آگوست سال 1932 تشکیل شد .

این حزب نقش مهمی را در مبارزه با دشمن انگلیسی ایفا کرد . حزب استقلال از اواسط سال 1933 به بعد ضعیف شد . در مارس سال 1935 فلسطین شاهد تشکیل حزب عربی فلسطین بود که به اولین حزب مردمی تبدیل شد و از حمایت مفتی بزرگ حاج امین الحسینی و ملت فلسطین برخوردار بود . علاوه بر حزب عربی فلسطین ، جمعیت ها و انجمن ها و حرکت های پیشاهنگ دیگری نیز در این دوره ظهور کردند که از آن جمله باید از انجمن جوانان مسلمان یاد کرد . گفتنی است که در این دوره گروه های مخفی نظامی و مبارزاتی مختلفی ظهور کردند که از آن جمله باید به جنبش جهاد به رهبری شیخ عزالدین القسام و سازمان جهاد مقدس به رهبری عبدالقادرالحسینی اشاره کرد ضمناً حاج امین الحسینی به صورت مخفیانه بر سازمان جهاد مقدس نیز نظارت می کرد .

گروه های کوچک انقلابی دیگری نیز در سال های 1929 تا 1939 شگل گرفتند که شدیداً با نیروهای استعمار انگلیس درگیر شدند . از جمله این گروه ها می توان الکف الاخضر اشاره کرد .

گفتنی است که در این دوره فلسطینی ها دیگر امیدشان را نسبت به استفاده از راه های مسالمت آمیز در دستیابی به حقوق از دست رفته شان از دست دادند حاج امین الحسینی در این باره گفته است . تا سال 1932 هنوز اندک امیدی برای دست یابی به حقوق از دست رفته از طریق راه های مسالمت آمیز و قانونی بود ولی با گذشت زمان ، همان ماید را نیز از دست دادیک و جز در پیش گرفتن راه شهادت چاره ای نداشتیم .

در یادداشت های مدیر بخش اطلاعات پلیس فلسطین در این باره آمده است خشم فزاینده ای در میان اقشار مختلف ملت فلسطین نسبت به قیومت انگلستان بر فلسطین و حکومت نظامی آن در این سرزمین دیده می شود و عرب ها که روزگاری به این امید بودند که انگلستان حقوقشان را باز می گرداند ، دیگر امیدشان به یاس مبدل شده است .

از جمله عوامل مهمی که تأثیر قابل توجهی در انتشار اندیشه های ضد انگلیسی داشت ، می توان به شکست مأموریت هیأت اعزامی فلسطین به لندن که در مارس 1930 و به ریاست موسی کاظم الحسینی انجام شد و همچنین بی توجهی دولت انگلستان به نقطه نظرات جان هوپ سمپسون J.H.SIMPSON  اشاره کرد . سمپسون کارشناس مسائل اسکان از سوی دولت انگلستان مسئول بررسی وضعیت فلسطین شده بود وپس از بررسی های مختلف و موشکافانه اعلام کرد که فلسطین هیچ زمین اضافی ندارد که بتواند آن را در اختیار مهاجران یهودی قرار داد . وی توصیه کرد که باید میزان مهاجرت یهودیان به این کشور را کاهش و یا متوقف ساخت ، البته این مسأله وقتی باعث بحرانی تر شدن بیش تر اوضاع شد که دولت انگلستان ابتدا در کتاب سفید خود که انتشار آن به اکتبر سال 1930 میلادی بر می گردد ، وعده داده بود که مهاجرت یهودیان را متوقف می سازد . طولی نکشید که در فوریه سال 1931 میلادی با انتشار کتاب سیاه التزام و پایبندی خود را نسبت به طرح مهاجرت صهیونیست ها اعلام کرد و عملا مفاد کتاب سفید را نقض کرد .

گفتنی است که در همین دوره ملت فلسطین توانست که بعدی عربی و اسلامی به مسئله فلسطین بدهد . ضمناً گزارش هایی که در ماه می سال 1931 انتشار یافت از ظهور جنبشی انقلابی و مبارزاتی برای نجات کشورهای عربی به ویژه سوریه و فلسطین حکایت داشت . شکیب ارسلان که یکی از امرای مسلمان لبنان بود ، رهبری و هدایت این جنبش را بر عهده گرفت . از دیگر چهره های برجسته ای که در این زمینه با شکیب ارسلان همکاری داشتند باید به حاج امین الحسینی و شوکت علی رهبر برجسته هندسی اشاره کرد . ضمناً این جنبش ارتباط گسترده ای با رهبران جنبش های عربی در عربستان عراق ، شام و مصر داشت ، ولی در نهایت با شکست مواجه شد . گفتنی است که در کنفرانس 7 تا 17 سال 1931 جنبش مذکور که در شهر قدس و به ریاست حاج امین الحسینی برگزار شد ، 22 نماینده از کشورهای مختلف اسلامی شرکت داشتند که از آن جمله می توان از شخصیات های مسلمان برجسته ای مانند شیخ محمد رشید رضا ، محمد اقبال لاهوری اندیشمند مسلمان پاکستانی شوکت علی رهبر بزرگ هند ، عبدالعزیز ثعالبی رهبر تونس و شکری القوتلی رهبر سوریه یاد کرد . این جنبش طرح هایی همچون تأسیس یک دانشگاه اسلامی ، تشکیل موسسه ای برای حفظ زمین های فلسطینی ها و همچنین تشکیل کمیته های پیگیری مسائل فلسطینی در کشورهای مختلف را به تصویب رساند ، ولی این طرح ها به خاطر آنکه بیشتر کشورهای اسلامی در زیر سیطره استعمار انگلیس بودند و انگلیسی ها نیز تلاش زیادی برای ناکام گذاردن این گونه طرح ها می کردند ، اجرا نشد .

مقاومت و مبارزه مسلحانه درآغاز به وسیله گروه الف الاخضر شروع شد این سازمان بلافاصله پس از قیام براق و به رهبری احمد طافش شکل گرفت و عملیات های نظامی را بر ضد یهودیان و انگلیسی ها انجام داد ، ولی حملات مستمر و فزاینده انگلستان به این گروه در نهایت به از هم پاشیدن و دستگیری رهبر آن در سال 1930 انجامید .

در اکتبر سال 1933 اعتراضات رهبران سیاسی فلسطین شکل جدی تری به خود گرفت و دو تظاهرات گسترده اعتراض آمیز در شهر قدس و یافا در 13 و 27 اکتبر همین سال بر پا شد . رهبران سیاسی فلسطین خود نیز در این تظاهرات شرکت داشتند. نخستین تظاهرات از مسجد الاقصی آغازشد و دومین تظاهرات نیز پس از اقامه نماز جامعه در یافا شکل گرفت . در این میان استعمار گران انگلیسی درصدد بودند که با استفاده از قدرت و توان نظامی خود ، مانع از برگزاری تظاهرات شوند که این مسئله در نهایت باعث کشته شدن 35 فلسطینی و زخمی شدن 255 تن شد به دنبال گسترش دامنه تظاهرات و افزایش درگیری ها میان انگلیسی ها و فلسطینی ها در قدس ، نابلس ، بئرالسبع و اللد شمار قربانی ها افزایش یافت و فلسطینی ها دست به اعتصاب عمومی هفت روزه زدند . گفتنی است سه نفر از اعضای کمیته اجرایی بازداشت شدند و موسی کاظم الحسینی نیز در تظاهرات یافا به شدت مجروح شد و به دنبال شدت جراحات در مارس سال 1934 در سن هشتاد و یک سالگی به شهادت رسید . جنبش الجهاد به همت عزالدین لقسام بنیاد نهاد شد . ریشه های شکل گیری و ظهور این جنبش به سال 1925 باز می گردد . این جنبش جهادی ، اسلام را به عنوان مرام و مسلک خود انتخاب و فعالیت های خود را به صورت مخفیانه و با شعار سرانجام جهاد ، پیروزی یا شهادت است در شمال فلسطین و در میان کارگران و کشاورزان آغاز کرد . شیخ عزالدین القسام توانست 200 تن از یاران خود را سازمان دهی کرده و حدود 800 تن را بسیج کند . این جنبش در جریان قیام براق به صورت مخفیانه فعالیت های مبارزاتی داشت و در نیمه اول دهه 30 موفق به انجام عملیات های نظامی شد . در نوامبر سال 1935 جنبش مذکور رسماً اعلام موجودیت کرد و وارد جنگ با دشمن انگلیسی شد و در 20 نوامبر سال 1935 در درگیری میان اعضای جنبش و پلیس انگلیسی که در منطقه احراش رخ داد ، شیخ به همراه دو تن از یارانشان شهید شدند ، البته این نقطه پایان نبود و شیح فرحان السعدی سکان رهبری و هدایت آن را عهده دار شد. ضمناً جنبش الجهادیه نقش مهمی را در انقلاب بزرگ فلسطین (1939ـ1936) ایفا کرد .

سازمان جهاد مقدس زیر نظر حاج امین الحسینی فعالیت می کرد . ایشان شخصیتی ملی و اسلامی بودند و فعالیت سازمان در قدس متمرکز بود . شمار اعضای آن در سال 1935 به 400  نفر رسید و توانست در انقلاب بزرگ فلسطین نقش آفرینی کند .

انقلاب بزرگ فلسطین از 1936 تا 1939

انقلاب بزرگ فلسطین یکی از بزرگ ترین انقلاب ها در تاریخ نوین فلسطین است . این انقلاب در 15 آوریل سال 1936 و به دست یک گروه قسامی به رهبری شیخ فرهان السعدی و با قتل دو یهودی آغاز شد . پس از آن حوادث مختلفی روی داد که واکنش های شدید و خشمگیانه طرف عربی و یهودی را به دنبال داشت . در تاریخ 20 آوریل همان سال ملت فلسطین دست به اعتصاب عمومی زد . از دیگر رخدادهای این دوره باید به وحدت احزاب عربی فلسطین و همچنین تشکیل کمیته عالی عربی به ریاست حاج امین الحسینی اشاره کرد . کمیته مذکور در 25 آوریل سال 1936 تشکیل شد و بر تداوم اعتصاب تا تحقق خواسته های ملت فلسطین در تشکیل یک دولت فلسطینی و توقف مهاجرت یهودیان تأکید داشت . اعتصاب عمومی فلسطینی ها 178 روز در حدود شش ماه به طول انجامید و به عنوان طولانی ترین اعتصاب عمومی درتاریخ جهان به ثبت رسید . این اعتصاب عمومی در فلسطین با انقلاب بزرگ همراه بود . مرحله اول انقلاب بزرگ فلسطین در 12 اکتبر سال 1936 و به درخواست پادشاهان و روسای  کشورهای عربی و به منظور ایجاد بستری مناسب برای حضور گروه تحقیق انگلیسی و بررسی اوضاع فلسطین و ارائه نتایج تحقیات متوقف شد. کمیته پیل نتایج تحقیقات خود را در سال 1937 ارائه داد وپیشنهاد کرد که فلسطین میان یهودی ها و عرب ها تقسیم شود . پیشنهاد کمیته پیل شعله های انقلاب را مجدداً در میان مردم برانگیخت که نشانه های آغازین آن را باید در ترور اندرو Akdrews حاکم انگلیسی استان الجلیل به دست نیروهای قسامی جستجو کرد . استعمار انگلستان در پی ترور اندرو در 26 سپتامبر 1937 دست به اقدامات سرکوبگرانه شدیدی زد و مجلس اعلای اسلامی ، کمیته عالی عربی و کمیته های ملی در صدد بازداشت حاج امین الحسینی برآمد .ایشان در نیمه های اکتبر سال 1937 به لبنان رفتند و از همان جا هدایت انقلاب را به عهده گرفتند ، البته در این میان استعمار گران انگلیسی 4 تن از اعضای کمیته عالی عربی را بازداشت و به الجزایر و سیسیل تبعید کردند .

انقلاب بزرگ فلسطین در تابستان سال 1938 دوباره اوج گرفت و مبارزان موفق شدند کنترل برخی از مناطق روستایی و همچنین شماری از شهرها را به مدتی کوتاه در دست بگیرند . در همین زمان حکومت انگلستان در فلسطین فرو پاشید و به قطع می توان گفت که اگر مسئله محدود به رویارویی میان یک ملت استعمار شده و یک حاکمیت استعمار گر بود ، شاید در نهایت به عقب نشینی اشغالگران و دستیابی ملت فلسطین به حقوق از دست رفته شان می انجامید ، ولی طرف یهودی ـ صهیونیستی به خاطر نفوذ و ماهید پلیدش ، انگلیسی ها را برای تداوم دشمنی هایش با ملت فلسطین تحت فشار قرار می داد . فشارهای صهیونیست ها در نهایت باعث شد که انگلستان شمار زیادی از نیروهای خود را به فرماندهی برجسته ترین چهره های نظامی همچون ویفل هاینینگ و مونتکمری به فلسطین ارسال کند . این نیروهای به اشغال مجدد فلسطین دست زدند و از آخرین تجهیزات نظامی خود برای تخریب شهرها وروستاهای فلسطین و آواره کردن فلسطینیان استفاده کردند و در تابستان سال 1939 آتش انقلاب بزرگ فلسطین را خاموش کرده و شمار زیادی از رهبران بزرگ فلسطین همچون فرحان السعدی ، محمد الصالح الحمد ، عبدالرحیم حاج محمدو یوسف ابودره را به شهادت رساندند .

از دیگر سو ، دولت انگلستان ، در حالی که مشغول سرکوب انقلاب مردم فلسطین بود ـ به منظور یافتن راه حلی سیاسی بود از همین رو طرح تقسیم فلسطین را ملغی اعلام و زندانیان سیسیل را آزاد کرد و طرف عربی و یهودی را به پای میز مذاکرات در لندن فراخواند کنفرانسی که در فوریه 1939 و با حضور نمایندگانی از فلسطین و کشورهای عربی و همچنین نمایندگان یهودی در لندن تشکیل شد ، به هیچ نتیجه مشخصی نرسید و این مسئله باعث شد که انگلیس خود بدون در نظر گرفتن نظرات طرفین راه حلی را ارائه دهد . پس از آن دولت انگلستان در می سال 1939 کتاب سفید را منتشر کرد که تا حدی به معنای پیروزی سیاسی فلسطینی ها بود . دولت انگلستان در این کتاب ، قاطعانه تأکید کرده بود که تشکیل یک دولت یهودی در فلسطین در سیاست های این کشور هیچ جایگاهی ندارد و خواست انگلیس تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی است که در آن قدرت میان عرب ها و یهودی ها تقسیم شود . ضمناً بریتانیا از تصمیم خود برای تشکیل یک دولت فلسطینی طی ده سال آتی خبر داده و اعلام کرده بود که میزان مهاجرت در 5 سال آینده از سقف 75 هزار نفر تجاوز نخواهد کرد و بعد از آن ، مهاجرت یهودی ها را متوقف خواهد ساخت مگر اینکه عرب ها خودشان خواستار تداوم مهاجرت یهودی ها باشند . از دیگر مسائلی که انگلستان در کتاب سفید برآن تأکید کرده بود ، ممنوعیت فروش زمین در برخی مناطق فلسطین بود ، ضمن آنکه فروش زمین در دیگر مناطق نیز به صورت مشروط ممکن بود . در این میان بیشتر رهبران فلسطینی با نظر به تردیدی که نسبت به اجرای وعده های مذکور انگلستان داشتند، با مفاد کتاب سفید موافقت نکردند . از سوی دیگر ، در طرحی که از سوی انگلستان ارائه شده بود استقلال فلسطین منوط به موافقت یهودی ها و مشارکت آنها در حکومت بود و از طرف دیگر ، بریتانیا در زمینه عفو عمومی انقلابیون و یا مصالحه با رهبر بزرگ فلسطین حاج امین الحسینی هیچ وعده ای نداد . علاوه بر همه اینها فلسطینی ها دور از خرد می دیدند که خیلی سریع در مقابل طرحی که در آن برخی امتیازات به دشمن داده شده بود ، موضوع موافق اتخاذ کنند به هر حال گذشت زمان مشخص می کرد که دولت انگلستان که آن همه بر اجرای طرحش تأکید داشت ، تا چه حد در اجرای این تصمیم خود جدی است . از سوی دیگر ، یهودیان نیز مخالف اجرای طرح مذکور بودند .

تحولات سیاسی فلسطین از 1939 تا 1947

درسال های 1947 ـ 1939 جنگ جهانی دوم رخ داد و فلسطینی ها در حالی وارد این دوره شدند که قدرت و توانشان به تحلیل رفته بود و رهبران سیاسی انقلاب در جریان آن متفرق شده بودند . به عنوان نمونه حاج امین الحسینی در اکتبر سال 13939 به عراق رفت ، ولی پس از سقوط حکومت ملی ضد استعماری در عراق که وی نقش عمده ای در شکل گیری آن داشت ، ابتدا به ایران و سپس به ترکیه رفت و در نوامبر سال 1941 وارد آلمان شد.

حاج امین به منظور فراهم کردن بستری مناسب برای دستیابی عرب ها به حقوقشان خود را ناگزیر به همکاری با آلمان ها یعنی دشمنان انگلستان دید و پیش نویس اعلامیه ای را تهیه کرد که در آن دو دولت آلمان و ایتالیا وعده داده بودند که از هیچ کمکی به کشورهای عربی تحت اشغال بریتانیا دریغ نورزند و استقلال کشورهای عربی را به رسمیت بشناسند و تلاش خود را صرف مقابله با اندیشه ایجاد وطن ملی برای یهودیان کنند، البته آلمان انتشار مفاد این اعلامیه را مشروط به ورود نیروهای آلمانی به قفقاز کرده بود .

به هر حال حاج امین عملا از حضور خود در آلمان استفاده و تمام تلاش خود را صرف تشکیل یک ارتش عربی کرد . در این ارتش که رسما ، در2 نوامبر سال 1943 تأسیس و پی ریزی شد ، آموزش نیروهای نظامی عرب توسط آلمان ها صورت می گرفت و عملا صدها جوان عرب از کشورهای مختلف عربی در قالب این ارتش ، آموزش های نظامی را فرا گرفتند . ضمناً آلمان کمک های تسلیحاتی و مهماتی فراوانی به ارتش عربی ارائه داد و حتی 30 هزار قبضه سلاح در لیبی پنهان شده بود تا در لحظه مناسب مورد استفاده قرار گیرد . با این همه هنگام پیروزی انگلیسی ها و متفقین در جنگ جهانی دوم ، فلسطین و رهبران شان در وضعیت سخت تری قرار گرفتند . فرانسوی ها حاج امین الحسینی را دستگیری کردند . البته وی در ژوئن سال 1946 موفق به فرار شد و خود را به مصر رساند ورود حاج امین به مصر شادی ملت فلسطین را با خود به همراه داشت . مردم سرتاسر کشور را آزین بسته و شادی و شعف درمیان ملت حکم فرما شده بود که تمام اینها از محبوبیت فراوانی حکایت داشتند که این مفتی فلسطینی همچنان از آن بهره مند بود .

هیأت عالی عربی فلسطینی مجدداً در 12 ژوئن 1946 و با تصمیم اتحادیه عرب تشکیل شد و حاج امین الحسینی ریاست آن را بر عهده گرفت . هیأت عالی عربی فلسطین نماینده رسمی کشور به شمار می رفت . ولی مشکلاتی که حاج امین با دولت اردن و عراق داشت و همچنین حضور ایشان در مصر که در آن روزگار به نوعی تحت نفوذ و حاکمیت انگلستان بود ، تا حدی قدرت عمل را از وی گرفته بود .

یهودیان از فرصتی که جنگ جهانی دوم برایشان پیش آورده بود ، نهایت استفاده را کرده و به منظور جلب حمایت بیشتر جهانیان به بزرگ نمایی رخدادهایی پرداختند که در آلمان و اروپای شرقی با آن مواجه بودند و بر این نکته تأکید می کردند که هیچ جای امنی برای آنها وجود ندارد و تنها راه نجات آنها ایجاد یک کشور در فلسطین است .

ضمناً در همین دوره و پس از کنفرانس بالتیمور در سال 1942 توجه یهودی ها معطوف به قدرت بزرگ آن زمان یعنی آمریکا شد و توانستند خود را از حمایت جمهوری خواهان و دمکرات ها بهره مند کرده و کتاب سفید بریتانیا (1939) را لغو کنند .

هنگامی که ترومن رئیس جمهور آمریکا شد ، توجه زیادی به صهیونیست ها کرد و در 31 آگوست سال 1945 از اتلی رئیس جمهور وقت انگلستان خواست که صد هزار یهودی را به فلسطین منتقل کند از دیگر سو ، یهودیان نیز تلاششان را وقف تهیه تجهیزات لازم نظامی کردند. در زمان جنگ جهانی اول 26 هزار نفر از یهودیان فلسطین در گروه های یهودی ارتش انگلستان حضور داشتند . البته بیشتر آنها را اعضای سازمان هاگانا تشکیل ی دادند که بعدها از تجربیات جنگ استفاده و هسته اصلی تأسیس دولت یهود را تشکیل دادند در سال های 1946ـ 1939 حدود 92 هزار یهودی دیگر راهی فلسطین شدند در سال های 1948 ـ 1946 شمار مهاجران یهودی به 61 هزار نفر رسید در سال های 1947 ـ 1939 اشغالگران صهیونیست موفق به مصادره 270 هزار دونم از فلسطین شدند و در سال های 1940 ـ 1948 73 شهرک جدید را احداث کردند.

در این دوره در نتیجه فشار یهودی ها و آمریکایی ها از یک طرف و ضعف دولت های عربی از طرف دیگر ، بوین وزیر امور خارجه وقت انگلستان با صدور بیانیه ای در تاریخ 14 نوامبر سال 1945 رسما کتاب سفید را ملغی اعلام کرد . در این بیانیه دولت انگلستان خواستار تشکیل یک کمیته انگلیسی ـ آمریکایی برای تحقیق درباره مسئله فلسطین و ارائه نقطه نظراتش شد . صدور این بیانیه به صورت مستقیم به مداخله آمریکایی ها در مسئله فلسطین انجامید . کمیته انگلیسی ـ آمریکایی نیز پس از تشکیل در سال 1946 و بررسی این مسئله ، دستور و مجوز مهاجرت صد هزار یهودی به فلسطین و همچنین فروش آزاد زمین به آن ها را صادر کرد .

دولت انگلستان در 2 آوریل سال 1947 از سازمان ملل متحد خواست که مسئله فلسطین را در دستور کار خود قرار دهد . به دنبال آن مسئله فلسطین بعدی جهانی به خود گرفت و پس از آن سازمان ملل متحد کمیته ای بین المللی به نام Unsco را برای بررسی مسئله فلسطین و ارائه گزارشی در این خصوص مسئول کرد . این کمیته در نهایت گزارش و راه حل های خود را در تاریخ 31 آگوست سال 1947 تنظیم و ارائه کرد که موارد آن را می توان اینگونه بر شمرد :

1ـ پایان دادن به قیومت انگلستان بر فلسطین

2ـ تقسیم فلسطین به دو دولت مستقل عربی و یهودی

ضمناً براساس این طرح قدس نیز تحت نظارت بین المللی قرار می گرفت .

در کنفرانس صوفر و عالیه که به ترتیب در 6 سپتامبر 1947 و 15ـ 7 اکتبر سال 1947 برگزار شد ، دولت های عربی تصمیم گرفتند که به مخالفت با پیشنهادهای کمیته بین المللی مسئول پیگیری قضیه فلسطین بپردازند و نیرو و سلاح برای مردم فلسطین ارسال کند و راه حل نظامی را در پیش گیرند .

قطعنامه 181  سازمان ملل درباره تقسیم فلسطین

در 29 نوامبر سال 1947 مجمع عمومی سازمان ملل متحد قطعنامه 181 مبنی بر تقسیم فلسطین به دو دولت عربی و یهودی را صادر کرد . این قطعنامه با موافقت بیش از دو سوم اعضای سازمان ملل متحد و همچنین فشار آمریکا و حمایت روسیه به تصویب رسید.

در اینجا باید گفت که مصوبات عمومی سازمان ملل متحد درباره فلسطین حتی با منشور سازمان ملل متحد نیز همخوانی نداشت . قطعنامه 181 سازمان ملل کاملا با اصول شکل گیری سازمان ملل متحد تعارض داشت ، اصولی که براساس آن یک ملت در تعیین سرنوشت خود آزاد است ولی سازمان ملل از ملت فلسطین که این مسئله در ارتباط مستقیم با سرنوشتش بود ، هیچ نظری نخواست ، علاوه بر این مفاد مصوبه 181 بیانگر ظلم آشکاری است که در حق مردم فلسطین روا داشته شد . براساس آن54 درصد از زمین های فلسطین به اقلیت مهاجر یهودی اعطا شد ، اقلیت مهاجری که تنها 7/31 درصد از جمعیت فلسطین را تشکیل می داد و تا آن زمان تنها 6/6 درصد از زمین های فلسطینی ها را با روش های مختلف تصاحب کردند .

شیوه های دستیابی یهودیان به 6/6 درصد از خاک فلسطین تا قبل از صدور قطعنامه تقسیم فلسطین

شیوه اول :

یهودی های 500 هزار دونم از زمین های فلسطینیان را با کمک مستقیم انگلستان به دست آوردند . دستیابی یهودیان به این زمین ها به این صورت بود :                                                                      

1ـ نماینده بریتانیا در فلسطین 325 هزار دونم زمین را به آژانس یهود بخشید .

2ـ نماینده بریتانیا در فلسطین 175 هزار دونم زمین را به قیمت ناچیزی به آژانس یهود اجاره داد .

شیوه دوم :

یهودیان 625 هزار دونم را از فئودالهای لبنانی و سوری خریداری کردند. این فئودالها زمانی که فلسطین ، سوریه و لبنان و اردن جزو بلاد شام یا سوریه بزرگ و تحت حاکمیت دولت عثمانی بودند ، این زمین ها را خریدند . وقتی ترکیه شکست خورد و متفقین شام را اشتغال کردند، این سرزمین به چهار کشور یا مستعمره تقسیم شد . سپس سوریه و لبنان به اشغال فرانسه و شرق اردن نیز به اشغال انگلستان در آمدند و فلسطین هم بنا به توطئه از قبل طراحی شده به قیومت انگلستان درآمد تا مقدمه ای برای ایجاد وطنی ملی برای یهودیان باشد . این چنین پس از تقسیم شام مالکان سوری و لبنانی خود در کشوری زندگی می کردند و املاک و مستغلاتشان در کشور دیگری قرار داشت . بیش تر آن ها فرصت را غنیمت شمرده و زمین های خود در فلسطین را به یهودیان فروختند . یهودیان در مقابل خرید این زمین ها ارقام نجومی به صاحبان آن ها پرداخت کردند و آنان نیزبا پول حاصل از فروش زمین هایشان در بیروت و دمشق و دیگر مناطق کاخ ها و ساختمان های مجلل ساختند در ذیل به مقدار این زمین ها و اسامی خانواده هایی که آن ها را فروختند اشاره می شود :

1ـ خانواده لبنانی سرسق ـ میشل سرسق و برادرانش ـ مساحت 400 هزار دونم زمین در دشت مرج ابن عامر از حاصلخیز ترین مناطق فلسطینی را به یهودیان فروختند . 2546 خانواده فلسطینی در این منطقه زندگی می کردند که همگی آواره شدند و مهاجران یهود از اروپا و دیگر کشورها در آن اسکان داده شدند .

2ـ خانواده لبنانی سلام 165 هزار دونم زمین خود در فلسطین را به یهودیان فروختند . دولت عثمانی امتیاز احیای این زمین ها در اطراف دریاچه الحواله را به این خانواده داده و قرار بوده که خانواده سلام پس از اصلاح و احیای این زمین ها در قبال دریافت مبالغ ناچیزی آن ها را به کشاورزان فلسطینی بفروشد . اما این خانواده با نقض این تعهد خود این زمین ها را به یهودیان فروختند .

3ـ خانواده های بی هم و سر سق محمد بیهق و میشل سرسق بخش دیگری اززمین های خود در منطقه الحوله را به یهودیان فروختند دولت عثمانی امتیاز احیای این زین ها را به این خانواده ها داده بود تا پس از اصلاح در مقابل دریافت مبالغی به کشاورزان فلسطینی بفروشند ، اما آن ها نیز بر خلاف تعهد خود عمل کردند و این زمین ها را به یهودیان فروختند .

4ـ آنتوان تیان و برادرش میشل تیان 5350 دونم زمین کشاورزی خود را در منطقه الحوارث به یهودیان فروختند . یهودیان پس از خرید این زمین ها همه اراضی این منطقه را که بیش از 32 هزار دونم مساحت داشت ، مصادره کرده و با کمک نیروهای انگلیسی خانواده های فلسطینی ساکن الحوارث را آواره ساختند . انگلیسی ها مدعی بودند که این خانواده ها اسناد مربوط به املاک خود را که از صدها سال قبل در آن ها کشت می کردند ارائه نداده اند .

5ـ آل قبانی ساکن لبنان مساحت 4 هزار دونم ملک خود در منطقه قبانی فلسطین را به یهودیان فروختند . یهودیان پس از خرید این زمین ها ، همه اراضی این منطقه را مصادره نمودند .

6ـ آل صباح و آل توینی ساکن بیروت روستاهای الهریج ، دارالبیضاء ، الانشراح و نهاریا را به یهودیان فروختند .

7ـ خانواده های قوتلی و جزایری و آل مردینی ساکن سوریه بخش بزرگی از زمین های خود در صفد را یه یهودیان فروختند .

8ـ آل یوسف ساکن سوریه بخش بزرگی از زمین های خود را به شرکت The Palestinian Land Development Company فروخت .

9ـ خیرالدین الاحدب ، وصفی قدوره ، جوزف خدیج ، میشل سرجی ، مراد دانا ، الیاس الحاج (همه این مالکان لبنانی بودند )مساحت های گسترده ای از زمین های خود در فلسطین را که در مجاورت لبنان قرار داشت ، به یهودیان فروختند .

شیوه سوم :

علی رغم شرایط و وضعیت ملت فلسطین و قوانین ظالمانه ای که نماینده انگلستان در فلسطین وضع کرد و بیش تر آن ها به نفع یهودیان بود ، اما مجموع زمین هایی که توسط فلسطینیان فروخته شد ، 261400 دونم بود . هر کس زمین خود را به یهودیان می فروخت خائن محسوب می شد و بیش تر آن ها به دست خود فلسطینیان از پای در آمدند .

روزنامه های آن زمان اخباری را درباره اعدام کسانی که زمین های خود را می فروختند و برای فروش زمین به یهودیان دلالی می کردند ، منتشر کردند در اینجا خبری را که در ان زمان در شماره 28 و 29 ژوئیه 1937 روزنامه الاهرام منتشر شد ، ذکر می کنیم «یک نفر دیشب در هنگام بازگشت به منزلش هدف گلوله قرار گرفت و ترور شد این شخص به دلالی برای فروش زمین به یهودیان مشهور بود و ریاست برخی محافل فراماسونری را که عقیده و افکار صهیونیست ها را ترویج می کنند ، بر عهده داشت گفته شده که علت اصلی ترور این شخص دست داشتن او در انتقال مالکیت مساحات گسترده ای از حاصلخیزترین زمین های فلسطین یه یهودیان بوده است . مسلمانان ، مسجد حسن بیگ در منطقه المنشیه را برای جلوگیری از به جای آوردن نماز میت بر روی جنازه این شخص بستند و جز برخی فراماسون ها و تعدادی از خویشاوندانش کسی در مراسم تشیع جنازه او حضور نیافت حتی خیلی از نزدیکان و اقوامش هم از شرکت در این مراسم خود داری کردند . خانواده اش با توجه به مخالفت مردم با دفن او در قبرستان مسلمانان جنازه اش را به روستایی در قلقیلیا زادگاهش انتقال دادند . آنجا هم مردم با دفن این شخص در قبرستان مسلمانان جلوگیری کردند . گفته می شود که او به خاطر این که با یک دختر یهودی ازدواج کرده بود . در یک شهرک یهودی نشین به نام بنیامینا دفن شده است که قبرش در نیمه شب نبش شده و جنازه اش در فاصله 20 متری آن انداخته شده است .

این چنین یهودیان مساحت 000/807/1 دونم یعنی 6/6 درصد فلسطین و به عبارتی دیگر 6/19 درصد زمین های کشاورزی فلسطین را از این طریق غصب کردند .

مساحت زمین هایی که یهودیان تا قبل از سال 1947 در اختیار داشتند 

بنا به مطالب مذکور 6/6 درصد از مساحت فلسطین به عبارتی دیگر 400/807/1 دونم تا سال 1947 به شیوه های مختلف به دست یهودیان افتاد . همچنان که برخی حتی بیش تر روشنفکران مسلمان و عرب فکر می کنند یهودیان با خرید این زمین ها از فلسطینان آن ها را به دست نیاورده اند . بلکه یهودیان بیشتر این اراضی را از طریق رابطه دوستی پنهانی با فراماسون های ترک و حکومت بریتانیا و خرید از خانواده های سوری و لبنانی به دست آورده اند و تنها 400/261 دونم از آن ها را در طول سی سال اوضاع نابسامان اقتصادی و فشارها و اغواگری یهودیان از فلسطینیان خریده اند . دیدیم که چطور یک خانواده لبنانی در آن واحد 400000 هزار دونم را به یهودیان فروخت . این رقم خیلی بیشتر از مجموع زمین هایی است که خود فلسطینیان در طول سی سال به یهودیان فروختند .این فلسطینیان هم تعداد اندکی بودند که به سزای این کار و خیانت خود رسیدند .

هیچ جامعه ای حتی در زمان نبی اکرم (ص) هم از وجود افراد ضعیف النفس و منافق خالی نبوده و نیست و انصاف نیست که ما ملت فلسطین را مسئول جنایت و خیانت عده ای اندک بدانیم به ویژه این که این ملت آن ها را به سزای این خیانت خود رساند .

فداکاری ها و ایثار گری ها و مبارزات قهرمانانه ملت فلسطین پس از بیش از نیم قرن اشغال سرزمینش و پافشاری این ملت بر ادامه مقاومت و جهاد و شهادت علی رغم دسیسه ها و توطئه های بی حد و حصر دیگران بهترین دلیل بر محافظان فلسطینان از سرزمین مادری خود و کوتاهی نکردن آن ها در این خصوص است . جدول زیر چگونگی تصاحب زمینهایی که یهودیان تا قبل از سال 1947 در اختیار گرفتند نشان می‌دهد.

چگونگی دستیابی به این زمین ها درصد این زمین ها نسبت به مساحت اجمالی فلسطین مساحت زمین ها به دونم
در دوران دولت عثمانی و آغاز حکومت نظامی انگلستان بر فلسطین ۱/۵۵ درصد ۴۲۰۰۰۰
نماینده انگلستان به یهودیان اجاره داد ۶۴صدم از یک درصد ۱۷۵۰۰۰
حکومت نظامی بریتانیا به یهودیان واگذار کرد ۱/۲۰ درصد ۳۲۵۰۰۰
از مالکان بزرگ غیرفلسطینی خریداری شده ۲/۳۱ درصد ۶۲۵۰۰۰
از مالکان بزرگ فلسطینی خریده شد ۹۶صدم از یک درصد(کمتر از یک درصد) ۲۶۱۴۰۰
مجموع این زمین ها ۶/۶ درصد ۱۸۰۷۰۰۰

 

 

منبع جدول: دکتر هند البدیری اراضی فلسطین انتشارات اتحادیه عرب 1981
 

| شناسه مطلب: 153293







فیلم

خبرگزاری بین المللی قدس


خبرگزاری بین المللی قدس

2017 Qods News Agency. All Rights Reserved

نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.