بررسی سرنوشت ماجراجویی عربستان در لبنان در تحلیل حسن حردان:
عربستان بازنده نهایی در لبنان خواهد بود/عربستان، اسرائیل و آمریکا در لبنان هم همانند شمال عراق شکست خواهند خورد/بازی با برگه حریری مانند بازی با برگه بارزانی است

استفاده عربستان سعودی از اهرم برکناری سعدالحریری از نخست وزیری در نهایت به شکست این رژیم در رسیدن به اهدافی میشود که به دنبال تحقق آن بوده است و نیز سبب تضعیف گروههای طرفدارش(جریان 14 مارس) و تضعیف و کاهش نفوذ عربستان سعودی در لبنان میشود و این گروههای طرفدار سعودی، این رژیم را مسئول تضعیف نفوذش خواهند دانست.
به گزارش خبرگزاری قدس(قدسنا)، «حسن حردان» تحلیلگر مطرح عرب در تحلیلی در روزنامه البناء نوشت : هیچ کس پیش بینی نمیکرد که عربستان سعودی خود را درمقابل همه لبنانیها و در راس آنها در برابر طرفدارانش در مضان اتهام اهانت و تجاوز آشکار به کرامت و حاکمیت و استقلال لبنان به نحوی قرار دهد که لبنان سابقه نداشته است به جز از سوی اسرائیل از طرف دولت دیگری درمعرض چنین رفتارهایی قرار گیرد، زمانی که اسرائیل درسال 1982 میلادی به لبنان حمله کرد و رئیس جمهوری را با زور سرنیزه صهیونیستی بر این کشور تحمیل نمود.
عربستان سعودی به همان شیوه اسرائیلی با لبنان رفتار کرد، اما از طریق فراخواندن سعدالحریری نخست وزیر لبنان به ریاض عمل کرد و وی را مجبور کرد استعفا دهد. عربستان همچنین حریری را در بازداشت خانگی قرار داد و مانع بازگشتش به بیروت شد و همزمان ثامر السبهان وزیر امور خلیج فارس سعودی، حملات مسموم خود را در راستای شعلهور کردن آتش فتنه و ناآرامی در لبنان در مقابل مقاومتی تشدید کرد که سرزمین آن را از اشغالگری صهیونیستی و تروریسم تکفیری از طریق همکاری و هماهنگی با ارتش لبنان و حمایت و پشتوانه مردمی اکثریت لبنانیها آزاد کرد . هدف اساسی سعودی از تمام این اقدامات، گرفتن انتقام از مقاومت است، زیرا مقاومت توانست اسرائیل را شکست دهد و از لبنان حمایت کند و حاکمیت و استقلال آن را تقویت کرده و نه تنها در برابر تجاوزگری صهیونیستی بازدارندگی ایجاد کند بلکه همچنین در دفع و مهار خطر تروریسم تکفیری وهابی سعودی از تمام لبنانیها مشارکت کند هنگامی که رهبر مقاومت تصمیم شجاعانه و حمله پیشدستانه را با رفتن به سوریه با هدف مبارزه با تروریستها و تکفیریها اتخاذ کرد و از ارتش سوریه در رویارویی با جنگ تروریستی جهانی به فرماندهی آمریکا و دشمن صهیونیستی و همپیمانانش درمنطقه و جهان حمایت کرد.
در نتیجه سوریه با حمایتهای مقاومت، ایران و روسیه موفق به شکست اهداف این جنگ شد به طوری که این روزها در آستانه کسب پیروزی نهایی است. این شکست آمریکایی صهیونیستی در عین حال شکست عربستان سعودی است که تمام امکانات و توانمندیهایش را در جنگ علیه سوریه به خدمت گرفت، اما شکست خورد. اما این شکست سعودی و شکست شرط بندیهای این رژیم بر سقوط سوریه و نظام مقاوم و ملی آن، با شکست دیگر پروژه سعودی در عراق همراه و همزمان شد که توانست طرح گروه تروریستی داعش را شکست داده و عراق را از اشغال آن آزاد کند.
عربستان، اسرائیل و آمریکا در لبنان هم همانند شمال عراق شکست خواهند خورد
همچنین باید به شکست طرح آمریکایی صهیونیستی سعودی در استفاده از برگه برنده مسعود بارزانی(رئیس منطقه کردستان عراق) در شمال عراق برای آشفته کردن عراق و سوریه از طریق جداسازی و تشکیل دولت کردستان در شمال عراق مرتبط با دولت کردی مورد حمایت آمریکا در شمال سوریه اشاره کرد.
سنگینی این شکست سبب افزایش سرخوردگی و آشفتگی عربستان سعودی و غرق شدن آن در جنگ فرسایشی علیه یمن و مردم آن شده است، جنگی که بیش از دو سال است در رسیدن به هر یک از اهدافش شکست خورده و ناکام مانده و تنها هدفی که در آن موفق بوده، ویران کردن یمن و ارتکاب جنایت و گرسنه نگه داشتن مردم این کشور بوده است.
امروز عربستان سعودی از طریق وادار کردن سعد حریری به استعفا با شتاب در حال ارتکاب حماقت جدیدی است که منجر به از دست دادن نفوذش در لبنان خواهد شد همانطور که در شمال عراق محور آمریکایی سعودی صهیونیستی متحمل شکست خورد و در استفاده از برگه کردها برای ضربه زدن به پیروزیهای محور مقاومت بر ضد داعش و وارد کردن آن در جنگ جدید ناکام ماند.
عربستان سعودی تلاش میکند از طریق استعفای سعدالحریری، ثبات و امنیت لبنان را برهم بزند تا محور مقاومت را دچار آشفتگی کند، چرا که گمان میکند میتواند شکستهای خود در سوریه، عراق و یمن را جبران کند و خود را طرفی قدرتمند نشان دهد که میتواند معادلات را به نفع خود برهم زده و زمام امور را به دست گرفته و محور مقاومت را در حالت آشفتگی قرار داده و مانع بهرهبرداری این محور از پیروزیهایش شود. عربستان سعودی و در کنار آن، اسرائیل و آمریکا تلاش میکنند لبنان را به گروگان گرفته و شروط خود را بر محور مقاومت تحمیل کنند تا از بحران خود خارج شده و از پیامدهای شکست جنگهای تروریستی خود جلوگیری کنند.
حالا این این سئوال مطرح است که آیا عربستان سعودی، آمریکا و اسرائیل در این زمینه موفق خواهند شد؟
بدیهی است که آمریکا و اسرائیل از عربستان سعودی به عنوان نوک پیکان تهاجم به لبنان و تلاش برای فتنه افکنی در برابر مقاومت استفاده میکنند و سعودی این نقش را بدون در نظر گرفتن و بررسی دقیق اوضاع جدید لبنان پس از انتخاب میشل عون به عنوان رئیس جمهور و دستاوردها ودستاوردهای محقق شده در اولین سال ریاست جمهوری وی پذیرفته است که این ریاست و دستاوردهای آن سبب تقویت بازدارندگی و حمایت از لبنان مقاوم در برابر هرگونه تجاوزگری صهیونیستی به ویژه پس از آزادسازی ارتفاعات شرقی لبنان از اشغال تروریسم تکفیری شده است.
این موفقیت لبنان پیروزی جدیدی برای معادله ارتش، مردم و مقاومت و سبب تقویت وحدت ملی و سیلی و ضربه محکمی به تمام گروههایی در داخل و خارج بود که برای استفاده از ابزار تروریسم بر ضد مقاومت و ضربه زدن به معادله سه گانه طلایی(ارتش، ملت و مقاومت) تلاش میکردند، علاوه بر آنکه ملت لبنان از درسهای گذشته عبرت گرفته و دیگر آماده نیست در پس شعارها و درخواستهای تحریک به هرج و مرج و فتنه داخلی برای ضربه زدن به امنیت و ثبات کشورشات حرکت کنند. این در حالی است که ارتش لبنان به ویژه پس از تعیین ژنرال جوزف عون به عنوان فرمانده آن منسجم تر و هماهنگ تر از هر زمانی با موضع رئیس جمهوری این کشور است، چرا که فرمانده ارتش با نپذیرفتن مشارکت در نشست فرماندهان ارتشها در واشنگتن به سبب مشارکت فرمانده ارتش رژیم صهیونیستی موضع ملی اتخاذ کرد ودستگاههای امنیتی لبنان هم در زمینه جنگ با هستههای تروریستی و شبکههای وابسته به موساد(سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی) با انسجام و هماهنگی بیشتری عمل میکنند، تمام این عوامل سبب شده است تا امکان خدشه وارد شدن به امنیت و ثبات لبنان،(برای دشمنان لبنان به ویژه اسرائیل و عربستان) دشوار شود، همچنانکه لبنان توانست با هرگونه تلاش یا نقشهای که هدف ازآن برهم زدن ثبات و امنیت آن است، مقابله کند.
تنها اهرم فشار عربستان و سناریوهای لبنان برای مهار آن
در ادامه این تحلیل آمده است : تنها اهرمی که برای عربستان سعودی باقی مانده، اهرم فشار اقتصادی و مالی است که البته این اهرم هم تاثیر زیادی بر لبنان ندارد، چرا که عربستان قبلا سپردههای خود را از بانکهای لبنان خارج کرده بود و از وعده خود برای کمک به ارتش لبنان هم شانه خالی کرد. با این حال اهرم فشاری که عربستان سعودی میتواند از آن استفاده کند و بر لبنان هم تاثیرگذار باشد، اخراج بیش از 270 هزار لبنانی از عربستان است، اما با وجود این اهرم، در صورتی که عربستان سعودی برای گرفتن انتقام از لبنان که حاضر به تسلیم در برابر سیاستهای این رژیم نشده، کارگران لبنانی را اخراج کند، لبنان قادر به مهار پیامدهای اجتماعی این اقدام احتمالی سعودی خواهد بود، که یکی از مهمترین اقداماتی که لبنان میتواند برای مقابله با این اقدام احتمالی سعودی انجام دهد، تسریع در ارتباط و هماهنگی مستقیم با دولت سوریه برای حل بحران آوارگان سوری و فراهم کردن زمینه بازگشت عزتمندانه آنها به شهرها و روستاهایشان است که از لوث تروریستها پاکسازی شده و اقدام دیگری که لبنان میتواند انجام دهد، فراهم کردن شرایط مناسب برای مشارکت لبنان در روند بازسازی سوریه و پذیرفتن کمکهای ایران برای حل مشکل برق و تسلیح ارتش لبنان و تسریع در عملیات آغاز فعالیت شرکتهای نفتی در عملیات استخراج و بهرهبرداری از نفت و گاز در آبهای منطقهای لبنان است.
چنین اقداماتی که ذکر شد و دیگر اقدامات این امکان را به لبنان میدهد که درآمدهای مالی مهمی کسب کرده و دهها هزار فرصت شغلی ایجاد کرده و این کشور را از بحران برق خارج کرده و مشکلات و بار سنگینی را که خزانه و لبنانیها تحمل میکنند، کاهش دهد.
اقدامات عربستان در نهایت به شکست این رژیم منجر خواهد شد
آنچه در بالا ذکر شد، نشان میدهد که استفاده عربستان سعودی از اهرم برکناری سعدالحریری از نخست وزیری در نهایت به شکست این رژیم در رسیدن به اهدافی میشود که به دنبال تحقق آن بوده است و نیز سبب تضعیف گروههای طرفدارش(جریان 14 مارس) و تضعیف و کاهش نفوذ عربستان سعودی در لبنان میشود و این گروههای طرفدار سعودی، این رژیم را مسئول تضعیف نفوذش خواهند دانست.
همان وضعیتی که برای مسعود بارزانی و حزبش(حزب دموکرات کردستان) در شمال عراق رخ داد و آنها آمریکا را مسئول شکستی که متحمل شدند، دانستند. این سئوال مطرح است که آیا جریان 14 مارس(طرفدار رژیم سعودی) از درسهای بارزانی و حزبش عبرت خواهند گرفت و تبعیت و اجرای دستورات دیکته شده از سوی عربستان سعودی و آمریکا و شرط بندی بر حمایت آنها به زیان حاکمیت، استقلال، امنیت و ثبت لبنان را متوقف خواهند کرد یا خیر؟
انتهای پیام/ر.م/
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس