تریپ غیرت ابومازن
برزو بیطرف
قدیمیها عجب حکمتهایی بلد بودند. برای هر اتفاق و واقعه و رخدادی (حالا کاری نداریم هرسهتای اینها یک چیز هستند!) یک ضربالمثلی، جمله قصاری، نکتهای، لطیفهای، چیزی توی آستین داشتند.
مثلاً قدیمیها در یک موارد خاصی میگفتند «یک یارویی را توی ده راه نمیدادند، میگفت وقت ملاقات خصوصی با جناب کدخدا برایم بگیرید.» حالا حکایت محمود عباس مشهور به ابومازن است که آمار محبوبیتش در کرانه باختری تقریباً به کف زمین رسیده و آنجا ولو شده ـ و در نوار غزه هم که اساساً محبوبیتی نداشت و اگر آن اطراف گیرش میآوردند خرخرهاش را مورد عنایت قرار میدادند ـ برای شرکت مجددش در انتخابات، شرط و شروط گذاشته است.
البته در اینجا آدمیزاد ضمن به خاطر آوری ضربالمثل یارو و کدخدا، حتی یاد این ضربالمثل هم میافتد که «آقای موش نمیتوانست از سوراخ داخل شود، یک دستگاه جارو شارژی هم به دم مبارک متصل میکرد.»
آقای ابومازن و رفقا با آن گندی که سر گزارش گلدستون بالا آوردند، اگر به قدر مثقالی حیا میداشتند باید اساساً ضمن تقدیم استعفا، از سرزمینهای اشغالی خارج میشدند و با اهل و عیال به انگلستانی، فرانسهای، آمریکایی، جایی تشریف میبردند و در آنجا ادامه حیات میدادند. حالا این کار را که نکردهاند هیچ، در انتخابات هم که بنا دارند شرکت مجدد بکنند هیچ، برای حضور مجددشان شرط و شروط هم تعیین میکنند!
حالا فکر میکنید شرط حضرتشان چیست؟ بله؟ نهخیر. خودتان ملاحظه بفرمایید:
«محمود عباس (ابومازن) رئیس موقت تشکیلات خودگردان فلسطین شرکت خود را در انتخابات ریاست این تشکیلات به توقف شهرک سازی رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی مشروط کرد.» به عبارت دیگر ابومازن تهدید کرده است که «در صورت ادامه ساخت و گسترش شهرک سازی اسراییل وی در انتخابات شرکت نخواهد کرد.»
ببخشید. ما هی یاد ضربالمثلهای فارسی میافتیم. به قول قدیمیها «یارو خیلی خوش پر و پاچه بود، لب پاسیو هم مینشست تا همه تماشایش کنند.» حتی به قول قدیمیترها: «نوشداروی بعد از مرگ سهراب به درد خانواده ابومازن میخورد.» این تریپ غیرت برداشتن بعد از مرگ سهراب هم از آن چیزهاست که فقط از برخی از اعراب برمیآید و لاغیر.
خودمانیم، اما این قدیمیها عجب حکمتهایی بلد بودند ها!
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس