از کانال سوئز تا میدان التحریر،پس ازشصت سال مصر نه تنها دم شیر انگلیس بلکه سرشیر آمریکائی را هم بریده است
تهران/ خبرگزاری قدس؛
نویسنده: دکتر مهدی گلجان *
حسنین هیکل متفکر و سیاستمدار برجسته مصری کتابی دارد تحت عنوان «بریدن دم شیر» او در این کتاب اشاره می کند که بعد از جنگ جهانی دوم در فاصلهای تقریباً 10 ساله سه واقعه مهم در جهان رخ داد: 1947م استقلال هند، 1951م ملی شدن صنعت نفت ایران و 1957م ملی شدن کانال سوئز. آگاهان سیاسی این وقایع را چنین تعبیر کردهاند: واقعه اول یعنی استقلال هند 1947م یال و کوپال شیر بریتانیا را ریخت، واقعه دوم 1951م ملی شدن صنعت نفت ایران دندانهای آن را شکست و واقعه سوم یعنی ملی شدن کانال سوئز دُم شیر را برید. ملی شدن کانال سوئز در مصر آن اندازه مهم بود که بسیاری از حوادث مثبت و منفی را در درون و بیرون خود پروراند. جنگ 6 روزه 1967م، جنگ رمضان، انعقاد کمپ دیوید، گسترش قدرت آمریکا در خاورمیانه، حمله سال 1982 به لبنان و... همه و همه از پیامدهای مثبت و منفی ملی شدن کانال سوئز بود. منفی بدین جهت که حادثه مهمی چون ملی شدن کانال سوئز اگر چه شبیه یک انقلاب بود، ولی در ابعادی دستمایه بروز سوءتفاهمها، مصادرهها و خوشبینیهای افراطی قرار گرفت و نوعی غرور کاذب را برای برخی از سیاستمداران مصری به ارمغان آورد و آنها برای فرار از دست انگلیسیها به دامان آمریکائیها پناه بردند و جمال عبدالناصر حتی برای پذیرش عضویت در پیمان بغداد 1955م با آمریکائیها برای خروج انگلیس توافق کرد. در موضوع ملی شدن صنعت نفت ایران هم برخی اعتقاد دارند ما نفت را از انگلیسیها گرفتیم اما به آمریکائیها دادیم (درست همین خطا را سیاستمداران مصری نیز مرتکب شدند).
میگویند ناصر درس ملی شدن صنعت نفت را از مصدق گرفت، ولی بایستی به آفات این پیامد بزرگ هم توجه میداشت.ناصر علیرغم شک همیشگی به آمریکائیها، این کار را انجام داد و امروز شصت سال از آن واقعه میگذرد و مصر نه تنها دم شیر انگلیس را بلکه به نظر اینجانب سرشیر آمریکائی را هم بریده است. اما مهمتر از این، انقلاب عظیم و خروش میدان التحریر و خروج دیکتاتورها از صحنه سیاست داخلی و خارجی است. انقلابیون و سیاستمداران مصری باید مراقب باشند بهانههای واهی و تبلیغاتی چون پیمان بغداد که در زمان ناصر توانست ذهن وی را به خود مشغول سازد، ذهن آنها را به خود معطوف نگرداند.
آنچه امروز به عنوان انحراف در انقلاب عظیم مردم مصر شناخته میشود، فراموشی شعار اصلی انقلاب مصر است. شعاری که «الشعب» و «اسقاط»، کلیدواژههای اصلی آن بودند. همان شعار اسلام که همیشه امت بیدار و توده مردم را به نگرش دقیق و هوشمندانه دعوت کرده است. مردم ظلم، استبداد و استعمار را نمیخواهند، حتی اگر تحت لوای تغییر دیکتاتورها باشند. امروزه اگر «آرون کوپتا» سردبیر نشریه ایندیپندنت، در سرمقاله خود مینویسد: «جنبش وال استریت باید نگاهش به میدان التحریر قاهره باشد»، باید مواظب باشیم که غرور کاذب فریبمان ندهد و وسوسه نشویم. برای الگوی انقلاب شدن، انقلابی ماندن مهم است و برای انقلابی ماندن، پایبندی به شعارهای اصلی انقلاب مهمتر. همین مسأله است که گفتمان بیداری اسلامی را در مصر زنده نگه میدارد.
*عضو هیئت علمی دانشگاه، مدیر عامل بنیاد اندیشه اسلامی وابسته به سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و مترجم کتاب 'زن در اسلام، مسیحیت و یهودیت'
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس