جمعه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴ 
qodsna.ir qodsna.ir

وقتی صهیونیسم طنزمیشود (مقاله چاپ نشده المسیری)

صهیونیسم از اساس جنبشی بود برای رهایی اروپا از وجود اضافه یهودیان (Jewish surplus) از طریق خارج کردن آنها از اروپا و اسکان دادن در سرزمینی دیگر. براین اساس سرزمین فلسطین نظر جمعی تصمیم گیرندگان وقت به دلیل اهمیت راهبردی و ارتباط آن با یهودیان در اندیشه غربی ها بود.
به جهت تسهیل گردآوری و انتقال یهودیان اروپا ،غربیان گفتند که شما(یهودیان) را به سرزمینی بدون ملت می بریم که اگر هم ملتی در آن باشد به راحتی می توان آنها را نابودکرد یا کنار راند یا جابجا نمود و این امر در امر اسکان مستعمراتی تاریخ نیز تجربه شده است.
عملا دروازه های فلسطین که در کنترل انگلیس های اشغالگر بود، گشوده شد و اشغالگران تازه در سال 1948 برای خود دولت اعلام کردند و مهاجران گمان کردند که صحنه نبرد را به نفع خود پایان داده اند ولی بعد از  چند سال آرامش، مقاومت شرافتمندانه ملت فلسطین بشکلی فردی و بعد بصورت تشکیلاتی آغاز شد و کم کم قدرت یافت.
جالب است که بدانیم به جهت سادگی و ابتدایی بودن موشکهای دست ساز فلسطینی، رادارهای پیشرفته اسرائیل قادر به شناسایی آنها نبوده و از این رو در بین صهیونیستها این طنز یا لطیفه رواج یافته که: باید فلسطینی ها را به موشکهای اسکاد مجهز کنیم تا رادارهایمان آنها را بشناسند!
کم کم اسرائیلی ها احساس کردند که پیروزی نظامی معنایی ندارد و این امر نتوانسته امنیت و صلح را برایشان به ارمغان آورد و به قول مورخ اسرائیلی تالمون به "عقیم بودن پیروزی" رسیده اند و از این رو به تدریج احساس افتادن در یک ورطه بزرگ نزد آنان فزونی یافته است.
ولی چه می توانند بکنند ؟ یک راه این است که این مشکل را نادیده بگیرند که در این قصیده فکاهیه شاعر اسرائیلی "افرایم سیدون" در زمان انتفاضه اول که تلویزیون اسرائیل هم از پخش آن خودداری کرد بازتاب یافته است : حوادث این قصیده در یک اتاق که 4 تن یعنی پدر ،مادر و فرزند و نفر چهارم یک نظامی صهیونیست در آن هستند و یک ساختمان مستعمراتی سیمانی است رخ می دهد .در بیرون از خانه آتشی (نماد انتفاضه و حضور ملت فلسطین) درگرفته و دود کم کم از پنجره وارد می شود ولی این 4 نفر آرام نشسته و تلویزیون نگاه می کنند و به چیزی توجه نمی کنند و دسته جمعی می سرایند :
ما همه اینجا نشسته ایم
در خانه آرام و کوچکمان
در آرامشی استوار و باوقار
این برایمان بهتراست ،راستی برایمان بهتراست
- مادر :خوب است ،این شرایط امسال ماست
- نظامی: یا خلاصه تر بگوییم  مثبت است
- پدر :و اگر اینجا اخگری بود و تهدید به حریق
- مادر :فرزندم برای خاموش کردنش برمی خیزد
- پدر : و اگر هر گوشه آتشی برخاست
- مادر : فرزندم برای خاموش کردن آنها با چماق می کوشد
- پدر: برخیز فرزندم اندکی بکوبشان

پدر آتش را خطاب قرارداده و آنرا بیچاره می خواند و آنرا از دور یا نزدیک بی تاثیر و خاموش شدنی می داند .ناگهان آتش پاهای او را می سوزاند و مادر پریشان نمی شود چرا که به نظرش مشکل مهمی نیست ، چون پاهای پدر مصنوعی است و شاید از امریکا وارد شده و زمان آنگونه که  پدر می گوید به نفع آنها پیش می رود ولی کودک بار دیگر این حقیقت تلخ را به زبان می آورد :

- کودک: بابا ،بابا ،زمان را سوزاندیم
- پدر : خاموش  !
- مادر : هر کس به پیرامون ما بنگرد و تامل کند ،خواهد دید که پدر چقدر مانند همیشه صادقانه سخن می گوید
- پدر و مادر : به آتش اثبات کردیم که در اینجا مرد کیست و حرف اول را که می زند
- کودک : اما بابا .. خانه ..
- پدر : بیخود ما را با حقایق مشغول نکن ...

این قصیده فکاهی همچون همه طنزها، در دل خود نگاهی بدبینانه و نفرت آفرین درباره آینده مستعمره نشینان صهیونیست دارد که در مکان جای گرفته و زمان را انکار می کنند. حقیقت ایشان را می سوزاند و نشسته اند و سریال های تلویزیون را آرام و بی صدا نگاه می کنند یا با رضایت کامل به تبلیغات صهیونیستی که حقیقت را از یادشان می برد، گوش فرامی دهند .
این احساس بیهودگی و نبود رویکرد در اسرائیلی ها در پیدایش موضوع "ترس از زاییدن" در داستان های اسرائیلی به خوبی دیده می شود . اسرائیلی ها بشکلی دیوانه وار به تولید نسل و زاد و ولد تشویق می کنند نه اینکه بچه دوست باشند بلکه می خواهند با افزایش جمعیت خود بیشتر ارکان استعماری خود را محکم سازند .
معروف هست که اسرائیلی ها از کم زاد و ولد ترین مردم جهان هستند... حتی زمانی که پیشنهاد شد که یکی از  سالها را به عنوان سال تولید نسل اعلام کنند واکنش یهودیان بسیار سریع و قاطعانه و خنده دار بود چرا که یکی از اعضای کنیست گفت که نخست وزیر خود باید به خانه اش برگردد و این امر خطیر ملی را با همسرشان پیگیری کنند .
ارنون سوفر استاد اسراییلی جغرافیای جمعیتی می گوید :این امر در واقع یک وظیفه ملی است و سیادت بر سرزمین با تفنگ و نارنجک حتمیت نمی یابد بلکه اقدام قاطعانه در این زمینه در دو عرصه انجام می شود : اتاق خواب و دانشگاه . فلسطینی ها در این دو عرصه می توانند سریعا بر ما پیشی گیرند .
اینجاست که باید به زن فلسطینی ولود (بسیار فرزند زا) که نبض مقاومت را به دست گرفته، بمب بیولوژیک گفت. پدیده "بی میلی از فرزندآوری" چند علت دارد که جمع شدن اسرائیلی ها در شهرها ،لائیک کردن جامعه یهودی و رویکرد لذت مدارانه مردان و زنان جوان و .. از آن جمله است. ولی نمی توان فراموش کرد که فرزند نخواستن بی شک انعکاس وضعیتی خاص در داخل جامعه اسرائیلی و نمایی از نگرانی صهیونیستها از وضعیت ناهنجار ایشان به عنوان حکومت به زور کاشته شده در منطقه است که دائما با آنچه مشکل بافت جمعیتی به معنی افزایش اعراب و کاهش یافتن مستعمره نشینیان صهیونیستمی نامند، تهدید می شوند .
جوامع پیشرفته معمولا صفت افزایش میزان مصرف را دارند به خصوص که این صفت یکی از مهمترین شاخص های پیشرفت شده است.جامعه اسرائیل نیز در همین چارچوب ارزیابی می شود و دارای میزان مصرف بسیار بالایی است. ولی مشکل این است که این جامعه، مستعمراتی نیز است و رویکرد مصرفگرایانه از توان جنگندگی آن می کاهد چرا که این امر همراه با لذت جویی و انصراف از آرمان های ایدئولوژیک مستعمراتی که خواهان انضباط و آمادگی نظامی و توان تاخیر نیازها است، همراه خواهد بود.
جامعه صهیونیستی این صفات را داشت ولی از زمان جنگ 67 دروازه مصرفگرایی باز شد و همچنان افزایش می یابد... بجای مستعمره نشین قدیم که داس به دست داشت و سلاح در دست دیگرش، شخصی به نام "روش قطان" به معنی انسانی با معده بزرگ و کله کوچک که تنها به منافع، لذتها و نیازهای شخصی می اندیشد و از خدمت به وطن یا حتی فکر به آن بیزار است، ظهور یافت .
انسان مصرفگرا خوشی امروز را به فردا موکول نمی کند و به فردا کاملا ناامید است. بی شک امروز خمر و فردا امر یا امور . از این رو سیاست حکومت صهیونیستی بر اساس یک لطیفه اسرائیلی T. V. C است یعنی تلویزیون، ویدئو و ماشین ولی جوانان امروز اسرائیل نسل سایت های رقص و آواز و بدن نمایی و بی توجهی به عوالم خارج از آن است. یا اینکه به آنها جوانان اکسپریسو اطلاق می شود که در کافی شاپ ها می نشینند و قهوه اکسپریسو می نوشند و هیچ اهتمامی به میهن ملی یهود و درگیری های دائمی آن ندارند. اما بر اساس رویاهای یهود انتظار می رفت که اسرائیل نوری برای جهانیان باشد ولی اکنون به جامعه ولوو ( ویدئو – ویلا) بدل شده است .
یکی از روزنامه نگاران اسرائیلی می گوید که اسرائیلی ها مثل ملت های امریکای جنوبی کار می کنند یعنی کم کار می کنند و مثل ملتهای امریکای شمالی زندگی می کنند یعنی با سطح مصرفی بالا و مانند ایتالیایی ها مالیات می دهند یعنی می گریزند و مثل مصریها رانندگی می کنند یعنی دیوانه وار .
زئیف شیف تحلیلگر نظامی اسرائیل به مستعمره سازی در کرانه باختری به عنوان "مستعمره های لوکس" اشاره می کند و می گوید: آنها فقط مصرف می کنند و هرگز توان جنگ ندارند و پیش از آنکه به مستعمره نقل مکان کنند حتما از مساحت ویلا و اندازه استخر آن اطمینان کسب می کنند .
روزنامه های صهیونیستی نیز مستعمره ها را گاو شیردهی که هیچگاه سینه اش نمی خشکد، نامیده اند و گفته اند "مستعمره نشینان حرفه ای " در کرانه باختری در مناطقی که انتظار می رود ارتش از آنها عقب نشینی کند ساکن می شوند و تنها در صورت دریافت غرامت های سنگین از حکومت اسرائیلی حاضر می شوند محل سکونت خود را ترک کنند و با بیشترین میزان غرامت ها به نقطه دیگری می روند که آن نیز امکان تخلیه داشته باشد تا بدین ترتیب حکومت خود را حسابی بدوشند !!
برخی دیگر از مستعمره نشینها نیز که به شاتل معروف شده اند بین مناطق داخل خط سبز که اسرائیلی ها خود را در آن محصور کرده اند، کار می کنند ولی در مناطق مستعمراتی که خانه ها بسیار ارزان است منزل می خرند و تنها برای خواب به مناطق مستعمراتی بازمی گردند .
هر ملتی حق دارد به اندازه ای که تلاش می کند، رنج می برد، تولید می کند، خرج می کند ، از داشته هایش لذت ببرد اما در اسرایئل شرایط اینگونه نیست چرا که این یهودیان می دانند حکومت مستقل اسرائیلی نمی تو اند بقا و استمرار خود را تامین کند و نمی تواند این امنیت و رفاه را بدون حمایت اقتصادی سیاسی و نظامی امریکا تا زمانی که تامین کننده منافع امریکا در منطقه است ،برای یهودیان حفظ کند و همین حمایت نیز تا زمانی است که این رژیم وظیفه خود را به خوبی انجام دهد .
یکی از روزنامه نگاران صهیونیست نیز این رژیم را به "سگ نگهبان" ی تشبیه می کند که سرش در امریکا و دمش در فلسطین اشغالی است که توصیفی دقیق و صریح و تلخ است.
اما همیشه هاله ای از طنز و حماقت گرداگرد این موجودات را احاطه کرده است .زمانی که یکی از وزیران دارایی این رژیم طرح وابسته به دلار کردن واحد پول این رژیم را مطرح کرد (که از لحاظ نظری این طرح رد و عملا اجرایی شد) یک زن عضو کنیست اسرائیل پیشنهاد کرد که تصویر آبراهام لینکلن در کنار تصویر سران اسرائیل و ستاره داوود قرار گیرد و به جای تاریخ یهودیان، تاریخ امریکا به دانش آموزان یهودی درس داده شود .

روزنامه جروزالیم پست این گفتگوی فرضی را بین وزیر دارایی وقت و فردی دیگر درج کرد :

- وزیر: گام اول آن است که بودجه را کاهش دهیم ولی گام دوم آنکه شیکل را کنار انداخته و دلار را استفاده کنیم
- دیگری: گام سوم چیست؟
- وزیر: روشن است .همه مان به بروکلین(یکی از محله های یهودی نیویورک) می رویم !

بنابرآنچه گذشت اسرائیلی ها اکنون احساس می کنند که صهیونیسم دیگر آن نقشه ای نیست که آنها را به مقصود می رساند زیرا فلسطین که سرزمین بی ملت خوانده می شد،اینک روشن شد که ملتی دارد و بی پروا در برابر اشغالگران مبارزه می کند و از این کوشش فراوان نیز خسته نمی شود .
به اذعان یک نویسنده اسرائیلی نیز دو کلمه صهیونیست (به زبان عبری tzioni) با بی تفاوت (به زبان عبری tzini) تفاوت چندانی مگر به اندازه همان - o -  وجود ندارد . چرا که صهیونیسم این عقیده مشیحانی که ادعا می کند قومیت یهودی است که خود نیازمند بیشترین حد پایبندی و شور همگانی است ؛ دلالت و معنی اصلی خود را از دست داده و یهودیان به عنوان اعضای این قومیت ادعایی که صهیونیسم می کوشد آنها را در این "تبعیدگاه" از "اسارت خود " نجات دهد ،هیچ اعتنایی به آن ندارند .
یکی از نویسندگان فکاهی صهیونیست اشاره دارد که دو کلمه صهیونیسم Zionism و زومبی Zombie(به معنی جسدی که با ورود نیرویی زندگی دوباره یافته است و می تواند حرکت کند ولی توان سخن گویی و آزادی عمل ندارد) در یک صفحه از فرهنگ لغت انگلیسی وارد شده اند و از این رو با هم ارتباطاتی دارند و صهیونیسم چیزی نیست جز یک زومبی یعنی مرده متحرک که هیچ حیات و معنایی در آن نیست.
این طنزنویس اسرائیلی زیاد هم از حقیقت دور نیست چرا که بسیاری از مستعمره ها خالی مانده اند و نوای مرگ سازندگانشان را سر می دهند و به آنها dummy یعنی مستعمره های بی روح یا بیخود می گویند .
با توجه به تمام این تحولات کلمه صهیونیسم (به عبری تیسونوت)به معنی "سخن ادعا کننده ای احمق" است (جروزالیم پست -26 آوریل 1985)و به معنی " لافزنی ملی گرایی به شکلی علنا مبالغه آمیز " نیز هست و بیانگر سادگی و ساده لوحی در زمینه سیاست نیز می باشد (روزنامه اکونومیست -21 جولای 1984 و کتاب برنارد افیشای –مصیبت صهیونیسم ص 26) .
روشن است که محدوده دلالت کلامی این واژه بر دو گروه از انسانها سایه افکنده است: صهیونیست های خارجی که از کشورهای دیگر برای اسکان جمع آوری شده اند و دوست دارند سخنرانی هایی را که به عالم واقع ارتباطی ندارد و سراسر ادعاهای احمقانه و بلوف زنی علنی درباره ملی گرایی است را گوش دهند... از این رو ساده لوح اند .
گروه دیگر صهیونیست های وارد کننده مستعمره نشین ها هستند که می دانند خطابه هایی که باید بر زبان رانند چیزی جز سخنان توخالی و مبالغه های زبانی بی معنی نیست ولی به هر حال باید بر زبانش رانند تا جناب میهمانان احمق هدیه و بخشش مادی و معنوی به ایشان را بیشتر کنند .
اکنون نیز منظور از عبارتی چون "برایش یک صهیونیسم بگو" این است که با کلماتی دهان پرکن و بی معنی زبان به یاوه گویی بگشا. یعنی دال بی مدلول . یعنی به جای اینکه بگویی "الارزاق علی الله = خدا روزی ده است " باید بیاموزند که " الارزاق علی الولایات المتحده و یهود الدیاسبورا = روزی با ایالات متحده و یهودیان دیاسپوراست" .  الله اعلم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زنده یاد پرفسور عبدالوهاب المسیری
ترجمه :مصطفی پارسایی پور


| شناسه مطلب: 153473







فیلم

خبرگزاری بین المللی قدس


خبرگزاری بین المللی قدس

2017 Qods News Agency. All Rights Reserved

نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.