شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ 
qodsna.ir qodsna.ir

تشکیلات خودگردان و بحران سوریه

مقدمه

بحران سوریه را نمی‌توان بحرانی صرفاً داخلی دانست. این بحران، ابعادی منطقه‌ای و حتی بین‌المللی دارد که اکثر دولت‌های منطقه، از جمله فلسطینی‌ها را درگیرساخته است. رویکردِ فتح و حماس به عنوان دو جریان اصلی فلسطین، در قبال این بحران متفاوت بوده است. در واقع به همان نسبت که بحران سوریه گسترش یافت، شکاف‌ میان جریان‌های مختلف فلسطینی دربارة شیوۀ مناسب‌تر تعامل با آن افزون شد. مشکل آنجاست که این بحران نه تنها شکاف درون‌فلسطینی را تشدید کرد بلکه دو طرف اصلیِ بحرانِ سوریه نیز برای جلب همراهی و حمایت فلسطینی‌ها -به ویژه پناهندگان فلسطینی در سوریه -تلاش کرده‌اند؛ امری که با توجه به تجربۀ بحران 1991 خلیج فارس و نیز عراق ِ پس از صدام حسین، می‌تواند تبعاتِ غیرقابل جبرانی به ویژه برای پناهندگان فلسطینی در سوریه به دنبال داشته باشد. فتح و تشکیلات خودگردان که حتی پیش از بحران سوریه، روابط سردی با دمشق داشتند، پس از آغاز بحران یادشده نیز در همان چارچوب پیشین حرکت کردند و رویکرد خود در قبال بحران سوریه را با سیاست‌های داخلی و منطقه‌ای خویش هماهنگ ساخته و در این کارزار، اعلام بی‌طرفی کردند. مؤلفه‌های متعددی بر رویکرد میانه‌روانۀ تشکیلات خودگردان در قبال بحران سوریه اثرگذار بوده و هست. از جمله این مؤلفه‌ها، تحولاتِ داخلیِ متأثر از قیام‌های گسترده در منطقه، رابطۀ تشکیلات خودگردان با حماس و شیوۀ تعامل با آن در دورۀ نوین، اثرگذاری محورهای منطقه‌ای بر رویکرد تشکیلات خودگردان و در نهایت، وجود حدود نیم میلیون پناهندۀ فلسطینی در سوریه است. مجموع این مؤلفه‌ها در کنار تلاش‌های تشکیلات خودگردان برای رسیدن به شخصیتِ حقوقیِ دولت در سال‌هال 2011 و 2012 که در نهایت به شناسایی فلسطین به عنوان دولت ناظر غیرعضو از سویِ مجمع عمومی سازمان ملل انجامید، جملگی بر رویکرد تشکیلات خودگردان در قبال بحران سوریه اثرگذار بوده‌اند. در این گزارش، درصدد تبیین رویکرد تشکیلات خودگردان در قبال بحران سوریه و مؤلفه‌هایِ اثرگذار بر این رویکرد هستیم.

الف) رویکرد تشکیلات خودگردان از آغاز بحران سوریه در مارس 2011 تاکنون، بیش از 300 تن از پناهندگانِ فلسطینی در سوریه کشته شده‌اند. این امر، طبعاً ورود فلسطینی‌ها به بحرانِ سوریه، حداقل در سطح رسانه‌ای و در حمایت از پناهندگان را توجیه می‌کرد. موضع تشکیلات خودگردان از بدوِ بحرانِ سوریه، گذشته از موضوع پناهندگانِ فلسطینی در این کشور، تحت تأثیر مؤلفه‌های متعددی بوده است؛ مؤلفه‌هایی که در نهایت، اتخاد موضع رسمیِ بی‌طرفی در این بحران را بر این تشکیلات تحمیل کرد. میانه‌رویِ تشکیلات خودگردان در بحران سوریه، در طرح مکرر این بحث هویدا شد که فلسطینی‌ها وامدار کمک‌ها و حمایت‌های حکومت و نیز ملتِ سوریه هستند و لذا تشکیلات در بحران سوریه بی‌طرف است.(1) جالب آن‌که این بحث پیش از تشکیلات خودگردان، از سوی جنبش حماس (خالد مشعل) مطرح شد، اما پس از چندی شاهد تغییر ایستار حماس در قبال بحران سوریه بودیم. تشکیلات خودگردان با در نظر گرفتنِ محدودیت‌هایی که مؤلفه‌های یادشده در برابر کنشِ آن در بحران سوریه ایجاد می‌کنند، بارها بر بی‌طرفی خویش در این بحران تأکید کرده است. همچنانکه أنور عبدالهادی، مدیر ادارۀ سیاسیِ سازمان آزادیبخش فلسطین، در پاسخ به پرسشی در مورد ایستار تشکیلات خودگردان در قبال بحران سوریه بیان کرد، أبومازن بارها بر این نکته تأکید کرده که ما در بحران کشور برادر، سوریه، مداخله نمی‌کنیم و با هیچ طرفی علیه طرف دیگر نمی‌ایستیم زیرا بر آن هستیم که پناهندگان فلسطینی میهمان حکومت و ملت سوریۀ برادر هستند.(2) پرسش اصلی در اینجا چرایی میانه‌روی و اتخاذ ایستاری بی‌طرفانه از سوی تشکیلات خودگردان در شرایطی است که رقیبِ داخلیِ آن، جنبش حماس، میانه‌رویِ اولیه را کنار گذاشته و مخالفت با نظام سوریه را به طور علنی دنبال می‌کند.

ب) مؤلفه‌های شکل‌دهی سیاست بیطرفی تشکیلات خودگردان در راستای روشن شدنِ رویکردِ تشکیلات خودگردان لازم است زمینه‌ها و مؤلفه‌هایی مورد توجه قرار گیرند که به این سیاست، شکل و جهت می‌دهند. لذا در زیر به بررسیِ 5 مؤلفه‌ای می‌پردازیم که به نظر می‌رسد بیشترین تأثیر را در این زمینه داشته‌اند.

1- تأثیر تحرکات مردمیِ و رقیق‌تر شدنِ ارتباط داخل و خارج: هنگامی که بحرانِ دولتِ ملی، خاورمیانه را در نوردید، فلسطینی‌ها از نظر حقوقی «دولت» نبودند. تشکیلات خودگردان به جایگاه دولت ناظر غیرعضو در اواخر سال 2012 دست یافت. با این‌حال، نداشتنِ دولت به معنای برکنار ماندنِ تشکیلات خودگردان از مخالفت و انتقاد مردمی نبود. تظاهرات مردمی، شهرهای اصلیِ کرانۀ باختری را در نوردید. گذشته از اثرگذاریِ قیام‌های کشورهای عربی بر این تحرکات مردمی، این تحول همچنین نمایان‌گرِ الزاماتی بود که محیط دگرگون‌شوندۀ فلسطین بر آن تحمیل می‌کرد و این واقعیت را روشن می‌ساخت که فلسطینی‌ها – فارغ از تقسیم‌بندی‌های داخلی – نیازمند تغییر در سیاست‌های منطقه‌ای و جهت‌گیری‌های سیاسی خویش در ارتباط و هماهنگی با جهان پیرامون هستند. نه تنها پناهندگان فلسطینی بلکه همچنین اطراف درگیر در تحولات سوریه، جویای جلب حمایت و یا حداقل موضع‌گیریِ آشکار تشکیلات خودگردان و جریان‌های فلسطینی به سود خود بوده‌اند. نظام سوریه به عنوان عضو اصلی محور مقاومت، نقشی اساسی در حمایت مستقیم و غیرمستقیم از جنبش‌های مقاومت از جمله حماس و جهاد اسلامی داشته است و در شرایط فعلی، خود را درگیر توطئه‌ای می‌داند که به دلیل تمسکِ آن به خط مقاومت در این کشور جریان دارد. در نتیجه، از نظر نظام، طرفداری فلسطینی‌ها از آن می‌تواند مدرکی دال بر طرح توطئۀ غرب علیه سوریۀ مقاومت باشد. در مقابل، مخالفان نظام نیز با تکیه بر همین استدلال، پشت کردنِ فلسطینی‌ها به نظام و پشتیبانیِ از مخالفان را مناسب‌ترین راه برای بی‌محتوا جلوه دادنِ استدلالِ یاد شده می‌دانند. گذشته از این بحثِ رسانه‌ای و مشروعیت‌جویانه، دو طرف نزاع در سوریه به خوبی می‌دانند جهت‌گیریِ نیم میلیون پناهندۀ فلسطینی در سوریه -که بسیاری از آنها در سازمان‌های چریکیِ مقاومت آموزش دیده‌اند- می‌تواند تأثیر قاطعی بر آیندۀ نزاع بگذارد. بحران سوریه، فلسطینی‌ها را در موقعیت دشواری قرار داد، به طوری که برگزیدن هریک از دو طرف، یا به در معرض حمله قرار گرفتن آنها از سوی طرف مقابل می‌انجامید یا بیم آنها را از آینده که به هیچ‌وجه نمی‌توان با قاطعیت از آن سخن گفت، افزون می‌ساخت. خط تقسیم فلسطینی‌ها میان طرفداران و مخالفان نظام سوریه نیز به درون سرزمین‌های تحت سلطۀ تشکیلات خودگردان کشیده شد. در نتیجه، ارتباط تحولات خارجی با مناسبات داخلی فلسطین، بسیار رقیق‌تر از گذشته شده است. به همین دلیل، محمود عباس -حداقل تاکنون- بی‌طرفی را بهترین راه‌حل برای پیشگیری از درگیر شدنِ فلسطینی‌ها در تحولات سوریه می‌دانند.

2- موضع حماس: حماس که در سال‌های حکمرانی و در شرایطی که پیرامونِ عربی به کلی آن را طرد کرده بود، مورد پشتیبانیِ دمشق قرار داشت، پس از آغاز بحرانِ سوریه به تدریج و تحت تأثیر عوامل متعدد از جمله گسترش نفوذ منطقه‌ای اخوان المسلمین در کشورهای خاورمیانه و به ویژه مصر، رویکرد خود را در مورد سوریه تغییر داد و از بی‌طرفیِ اولیه -که آن هم از سوی دمشق به نمک‌نشناسی تعبیر شد- به مخالفت با نظام اسد و حمایت از مخالفانِ آن متمایل شد. اما تشکیلات خودگردان به رغم سردیِ روابطش با دمشق، تغییر چندانی در سیاست‌های خویش در قبال سوریه نداد. تأثیر موضع حماس بر موضع تشکیلات خودگردان سه دلیل عمده دارد: نخست آنکه تشکیلات خودگردان در بحران سوریه و سایر مسائل همواره در تلاش بوده است خود را مسئولیت‌پذیرتر و قابل اعتمادتر از حماس نشان دهد. در این معنا بی‌طرفی آن از یک‌سو، شکاف‌های مواضع متنوّعِ موجود در میان فلسطینی‌ها را به ناامنی در سرزمین‌های فلسطینی ترجمه نمی‌کند و از سوی دیگر، انتقام‌جوییِ اطراف نزاع را علیه فلسطینی‌ها بر نمی‌انگیزد. دوم آنکه جانبداری از هر یک از دو طرف می‌توانست شکاف‌ها در سپهر سیاسیِ فلسطین را تشدید کند و به ویژه به بروز تنش‌هایی در میان نیروهای فلسطینی بینجامد؛ امری که برای نمونه در رویاروییِ «جبهۀ مردمی برای آزادیِ فلسطین –فرماندهی کل» با فلسطینی‌های مخالف نظام اسد نمودار شد. در واقع، تشکیلات خودگردان بیم آن داشت که طرفداری از هریک از دو طرف به فعال شدنِ تحرکاتِ حماس علیه تشکیلات خودگردان در سرزمین‌های تحت سلطۀ این تشکیلات با حمایتِ منطقه‌ای بینجامد. سوم آنکه رقابتِ فتح با حماس، به رغمِ مصالحۀ دوحه، تحتِ تأثیر تحولاتِ داخلی و منطقه‌ای وارد مرحله‌ای نوین شده است؛ در بحث بعد به این بُعد رقابت فتح و حماس نیز می‌پردازیم.

3- شکل‌بندیِ نوینِ محورهای منطقه‌ای: به نظر می‌رسد تحول در محورها و رویارویی‌های منطقه‌ای، عاملی محوری در اعلام بی‌طرفیِ تشکیلات خودگردان در قبال بحران سوریه بوده است. می‌توان گفت تشکیلات خودگردان از بدو بحران سوریه و به ویژه پس از تغییر سیاستِ حماس در قبال سوریه و نیز آغاز حمایتِ فراگیر کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس از مخالفان اسد، در تنگنایی بغرنج گرفتار شده است. در این معنا از یک سو با نزدیک شدن حماس به اخوان المسلمین مصر و نیز محوریتِ اخوان المسلمین در میان مخالفان اسد، انتظار منطقی، از منظرِ رویارویی‌های داخلی و ماهیتِ سکولار سازمان آزادیبخش و فتح، همراهیِ تشکیلات خودگردان با نظام اسد بود. اما از سوی دیگر، حمایت قاطعانۀ کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، ترکیه و مصر (یعنی مجموع حامیان مالی و سیاسیِ تشکیلات خودگردان) از مخالفان اسد، صف‌بندی با نظام سوریه را برای تشکیلات خودگردان دشوار می‌ساخت. در این معنا، تشکیلات خودگردان در قیاس با حماس، هیچ‌گونه آزادیِ انتخابی نمی‌توانست داشته باشد. با این‌حال به نظر می‌رسد تشکیلات خودگردان، به تدریج در حال حرکتی نوین در سطح منطقه‌ای با هدف رویارویی با نفوذ منطقه‌ای اخوان المسلمین است که احتمالاً آن را رویاروی اخوان سوریه و در کنار نظام اسد قرار می‌دهد، حتی اگر این رویکردِ نوین هیچ‌گاه اعلام نشود. بدین ترتیب، تشکیلات خودگردان در کنار اردن، جویای تحکیم روابط خویش در برابر گسترش نفوذ منطقه‌ای اخوان المسلمین است؛ نفوذی که هم رژیم پادشاهیِ اردن و هم تشکیلات خودگردان را تهدید می‌کند. در این معنا، پیروزی مخالفان نظام سوریه، که اخوان المسلمین در رأس آنها قرار دارند، چندان برای تشکیلات خودگردان جذاب نیست، در عین حال این تشکیلات به دلیل حمایت‌های شورای همکاری خلیج فارس، با دشواری در صف‌بندی با نظام اسد روبروست و لذا رویکرد بی‌طرفی رسمی را همچنان ادامه می‌دهد.

4- نگرانی‌ها در مورد آیندۀ پناهندگان فلسطینی: از جمله مسائلی که توجه رسانه‌ها و جریان‌های مختلف فلسطینی، به ویژه تشکیلات خودگردان فلسطین را به خود جلب کرده، مسئلۀ پناهندگان فلسطینی در سوریه است. تعداد این پناهندگان بنابر آمار اُنروا، 467 هزار نفر است که در چند اردوگاه از جمله یرموک (بزرگترینِ آنها) زندگی می‌کنند. سازمان آزادیبخش، نمایندۀ تمامی فلسطینی‌ها از جمله پناهندگان به شمار می‌رود، اگرچه این نمایندگی در سال‌های پس از اسلو تضعیف شده است. بی‌طرفیِ رسمیِ تشکیلات خودگردان در قبال سوریه در سایه مسئله پناهندگان فلسطینی در سوریه، دو دلیل عمده دارد: نخست آنکه جانبداری تشکیلات خودگردان به عنوان نمایندۀ پناهندگان از یکی از اطراف بحران سوریه، نه تنها شکاف‌ها در اردوگاه‌هایِ فلسطینی در سوریه را تشدید خواهد کرد، بلکه همچنین کشتارها و تلفات فلسطینی در این اردوگاه‌ها را افزایش خواهد داد؛ امری که تشکیلات خودگردان از جمله مسئولان آن به شمار خواهد رفت. بنابر گزارش بسیاری از خبرگزاری‌ها، بروز حداقلیِ شکاف در این اردوگاه‌ها تاکنون صدها کشته و زخمی برجای گذاشته است. در واقع، جانبداری از هریک از دو طرف و افزایش شکاف فلسطینی‌های پناهنده، افزون بر تشدید رویارویی‌های داخلی میان آنها، احتمالاً این پناهندگان را به هدفی برای هر دو طرف بحران سوریه تبدیل خواهد کرد. در شرایط فعلی برخی فلسطینی‌های مخالف نظام سوریه، وارد ارتش آزاد شده و گردان‌های «فلسطین» و «عاصفه» را تشکیل داده‌اند. در مقابل، جبهۀ مردمی برای آزادیِ فلسطین که از نظام سوریه جانبداری می‌کند، با حمایتِ سوریه، کمیته‌هایی را برای برقراری نظم در اردوگاه یرموک و پیشگیری از ورود ارتش آزاد تشکیل داده است.(3) ثمرۀ این تقسیم‌بندی، افزایش تلفات فلسطینی در سوریه بوده است. طبعاً ورود تشکیلات خودگردان به خطِ طرفداری‌ها، تقسیم‌بندی‌ها را تشدید کرده و تلفات را افزایش خواهد داد. دومین دلیل که نتیجۀ بحث فوق است، بیم از به راه افتادنِ موج جدیدی از پناهندگی است. تشکیلات خودگردان به خوبی می‌داند جانبداریِ آن از یکی از اطراف نزاع با جانبداریِ جنبش‌های فلسطینی متفاوت است. آنها به یاد دارند که همراهیِ عرفات با اشغال کویت از سوی عراق، به اخراج چندصد هزار فلسطینی از کویت انجامید. این تجربه پس از سرنگونیِ صدام حسین در عراق نیز تکرار شد و فلسطینی‌هایی که طرفدار نظام بعث قلمداد می‌شدند هدف حملات متعددی واقع شده و موج پناهندگیِ جدیدی به راه افتاد. طبعاً اتخاذ رویکردی میانه‌روانه از سوی تشکیلات خودگردان می‌تواند در آینده -به رغم تندروی‌های برخی جنبش‌ها و گروه‌های فلسطینی -ضمانت‌هایی را برای هدف نگرفتن فلسطینی‌های سوریه از سویِ پیروزِ تحولات سوریه به همراه آورد.(4)

5- دولت مستقل و دولت ناظر: تشکیلات خودگردان هنگامی تلاش‌های خود را برای دستیابی به شناسایی سازمان ملل به عنوان دولت مستقل و سپس دولت ناظر غیر عضو آغاز کرد که بحران سوریه آغاز شده بود. پیگیریِ ابتکارِ سازمان مللیِ محمود عباس، افزون بر مشغول کردنِ هرچه بیشتر تشکیلات خودگردان به ابعاد داخلی (مصالحه و لزوم حمایت همه‌جانبه از این ابتکار) و به ویژه بین‌المللی (دستیابی به حدنصاب لازم)، به تلاش آن برای دور شدن از منابع بحران در منطقه و تلاش برای در پیش گرفتنِ خطی بی‌طرفانه در این مسائل در راستای افزایشِ حمایتِ تمامیِ اطراف منطقه‌ای و بین‌المللی از ابتکار فلسطینی انجامید. نکتۀ دوم در این بحث، نگرانی از بهره‌گیری از هرگونه موضع رسمیِ تشکیلات خودگردان در بحران سوریه از سوی اسرائیل و آمریکا و مخالفان ابتکار سازمان مللیِ آن بود. حمایت از نظام اسد، طبعاً به هدف گرفته شدنِ تشکیلات خودگردان در چارچوب تبلیغات گسترده‌ای می‌انجامید که در دو سال گذشته، نظام اسد را مورد حمله قرار داده است. در مقابل، جانبداری از مخالفان نظام سوریه نیز بیم از دست دادنِ آرای محور مقاومت و متحدانِ آن در سطح بین‌المللی و نیز حملۀ تبلیغاتیِ رسانه‌های سوری به تشکیلات خودگردان را در شرایطی داشت که بیشترین نیاز را به حمایتِ همه‌جانبه برای موفقیت در ابتکار سازمان مللیِ خود بود. به علاوه این موضع‌گیری می‌توانست به دامن زدنِ اسرائیل به بحثِ اتحادِ احتمالیِ تشکیلات خودگردان با تندروهای مخالف اسد در آیندۀ سوریه بینجامد، امری که به رغم بی‌معنی بودن، می‌توانست تأثیراتی بر موضع‌گیری‌های بین‌المللی در قبال ابتکار فلسطینی در سازمان ملل داشته باشد. جمع‌بندی بحران سوریه، با توجه به نقشِ سوریۀ مقاومت در حمایت از جنبش‌های ضداسراییلی و نیز ایستارهای متفاوتی که جنبش‌ها و گروه‌های فلسطینی در قبال این بحران اتخاذ کرده‌اند، فلسطینی‌ها را کاملاً درگیرِ خود ساخته است. هر یک از جنبش‌ها و گروه‌های فلسطینی بنابر دلایلی، به جانبداری از یکی از دو طرفِ نزاعِ جاری و یا اعلام بی‌طرفی پرداخته‌اند. در این میان، موضع تشکیلات خودگردان به عنوان نمایندۀ قانونیِ فلسطینی‌های داخل و خارج، از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. این اهمیت از اثرگذاریِ تصمیماتِ تشکیلات خودگردان بر سرنوشتِ پناهندگان فلسطینی در سوریه، تداوم و یا قطع حمایت‌های مالی و دیپلماتیک کشورهای عربی از تشکیلات خودگردان و نیز احتمال تسرّیِ ناامنی‌های حاصل از شکافِ فلسطینی بر سر بحران سوریه به درون سرزمین‌های فلسطینیِ تحت سلطه تشکیلات ناشی می‌شود. تشکیلات خودگردان در بحران سوریه اعلام بی‌طرفی کرد. این موضعِ رسمی در مجموع، تحت تأثیر 5 مؤلفۀ محوری صورت گرفته است که عبارتند از تحرکات مردمی و تحولاتِ ناشی از آن، تأثیر بحران سوریه بر مناسبات داخلیِ تشکیلات خودگردان از جمله رابطه با حماس، تحول در محورهای منطقه‌ای، مسئلۀ حساسِ پناهندگانِ فلسطینی و در نهایت، نیاز تشکیلات خودگردان به حمایت‌های همه‌جانبه داخلی و بین‌المللی در پیشبرد ابتکار سازمان مللیِ خویش. این پنج مؤلفه، اتخاذ موضعی بی‌طرفانه در قبال بحران سوریه را به بهینه‌ترین راهکار پیش روی تشکیلات خودگردان تبدیل کرد.

پی‌نوشت‌ها: 1- سوریه تنها کشوری بوده است که هیچ¬گونه تبعیضی علیه پناهندگان فلسطینی در خاک خود اعمال نکرده و نه تنها با آنها به مثابۀ شهروند درجه دوم برخورد نکرد بلکه تمامی حقوق شهروندی را همچون شهروندان خود به آنها داده است. 2- عبدالهادی «الموقف الفلسطینی الحیادی فی الأزمة السوریة یخدم أهداف شعبنا الفلسطینی» الکرامة برس، 9 نوفمبر 2012. 3- Anas Zarzar “Yarmouk Refugee Camp Divided over Syrian Crisis,” Al-Akhbar English, November 9, 2012. 4- Evelyn Gordon (2012) “Syrian Crisis Highlights Palestinian Priorities,” JINSA, August 24, 2012.

نویسنده: حسن احمدیان

منبع:موسسه تحقیقات وپژوهش های سیاسی وعلمی ندا


| شناسه مطلب: 152850







فیلم

خبرگزاری بین المللی قدس


خبرگزاری بین المللی قدس

2017 Qods News Agency. All Rights Reserved

نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.